۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق' به 'امام صادق') |
جز (جایگزینی متن - 'حاكم' به 'حاكم ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
ج) راه ديگر- كه در اين کتاب در پيش گرفته شده- اين است كه به خواننده تذكر كلى داده شود كه در انتساب هر نقلى به معصوم(ع) تأمل كند و به ياد داشته باشد كه: | ج) راه ديگر- كه در اين کتاب در پيش گرفته شده- اين است كه به خواننده تذكر كلى داده شود كه در انتساب هر نقلى به معصوم(ع) تأمل كند و به ياد داشته باشد كه: | ||
اولاً: معصومان(ع) در طول تاريخ، دشمنانى داشتند كه براى تخريب چهره آنان، به هر كارى دست مىيازيدند و ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) از كارهاى بسيار متداول مخالفان آن بزرگواران بود. نمونه بارز اين مخالفان، امويان و عباسيان و اطرافيان اين دو سلسله حاكم بودند كه در اين راه كارنامهاى بسيار شرمآور دارند <ref>همان</ref>. | اولاً: معصومان(ع) در طول تاريخ، دشمنانى داشتند كه براى تخريب چهره آنان، به هر كارى دست مىيازيدند و ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) از كارهاى بسيار متداول مخالفان آن بزرگواران بود. نمونه بارز اين مخالفان، امويان و عباسيان و اطرافيان اين دو سلسله [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم]] بودند كه در اين راه كارنامهاى بسيار شرمآور دارند <ref>همان</ref>. | ||
ثانياً: در بين روايان، گاه افراد سادهلوح و در مواردى نيز افراد بسيار متعصب ناآگاه بودند كه براى آنان هدف، وسيله را توجيه مىكرد و براى بزرگ و مهم جلوه دادن امامان(ع)، به ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) دست مىيازيدند. اينان به توهم اينكه به معصومان(ع) خدمت مىكنند، ندانسته ضربه بزرگى به اعتبار تشيع و ائمه(ع) مىزدند. شايد نمونه بسيار روشن و نزديك به زمان ما، ماجراى کتاب ساختگى «[[امام صادق]](ع)» باشد كه نويسنده خيالپرداز آن، آن را پرداخت و به [[امام صادق]](ع) نسبت داد و بعد، اين کتاب به زبان عربى ترجمه شده و محتواى مجعول آن، به عنوان روايت، شهره علام گشت. اگر چنين كارى در روزگار ما كه وسايل ارتباط جمعى به وفور وجود دارد و مىتوان با تحقيق، واقعيت را به دست آورد، اتفاق مىافتد، چه بعدى دارد كه علاقهمند سادهلوحى، براى دانشمند نشان دادن امامان(ع)، فىالمثل دادههاى هيئت بطلميوسى را در شكل روايت، به امامى نسبت دهد؟ <ref>همان</ref>. | ثانياً: در بين روايان، گاه افراد سادهلوح و در مواردى نيز افراد بسيار متعصب ناآگاه بودند كه براى آنان هدف، وسيله را توجيه مىكرد و براى بزرگ و مهم جلوه دادن امامان(ع)، به ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) دست مىيازيدند. اينان به توهم اينكه به معصومان(ع) خدمت مىكنند، ندانسته ضربه بزرگى به اعتبار تشيع و ائمه(ع) مىزدند. شايد نمونه بسيار روشن و نزديك به زمان ما، ماجراى کتاب ساختگى «[[امام صادق]](ع)» باشد كه نويسنده خيالپرداز آن، آن را پرداخت و به [[امام صادق]](ع) نسبت داد و بعد، اين کتاب به زبان عربى ترجمه شده و محتواى مجعول آن، به عنوان روايت، شهره علام گشت. اگر چنين كارى در روزگار ما كه وسايل ارتباط جمعى به وفور وجود دارد و مىتوان با تحقيق، واقعيت را به دست آورد، اتفاق مىافتد، چه بعدى دارد كه علاقهمند سادهلوحى، براى دانشمند نشان دادن امامان(ع)، فىالمثل دادههاى هيئت بطلميوسى را در شكل روايت، به امامى نسبت دهد؟ <ref>همان</ref>. |
ویرایش