من شهروند جهانم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'روش شناسی ' به 'روش‌شناسی '
جز (جایگزینی متن - 'معرفت شناسی ' به 'معرفت‌شناسی ')
جز (جایگزینی متن - 'روش شناسی ' به 'روش‌شناسی ')
خط ۵۱: خط ۵۱:
نویسنده در مقدّمه ‌یا همان پیشگفتار قصد و هدف خود را از این نگارش معلوم کرده و با خواندن آن به راحتی به مراد و مقصود او می‌توان پی برد. در دیباچه‌ای هم که طرف اصلی گفتگو، یعنی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر این کتاب نوشته در همان آغاز انسانیت انسان را با پرسش یگانه و عجین دانسته و آن را مهمترین شاخصه‌ی انسانی قلمداد کرده است که طرز نگرش او به انسان و فلسفه را از همین عبارت می‌توان دانست. در ادامه نیز به نادر و البتّه مهمّ بودن گفتگوهای دو طرفه اشاره کرده خاصّه با این مضمون که طبق بیان او نادر و کمیاب است. از همین دیباچه می‌توان فهمید که طول زمانی این گفتگوها حدود سه سال به طول انجامیده است و در این زمان بلند قهراً برای نویسنده مجالی واسع برای خواندن و درک مهمترین مسائل فلسفی ـ عرفانی بوده تا با جهان انسانی و رویارویی آنها با عرفان بتواند مهمترین و نابترین تقاضاهای ممکن را در مواجهه با عرفان بپرسد و هم برای خود و هم برای همه‌ی دغدغه مندان پاسخهایی قانع کنند فراهم نماید.
نویسنده در مقدّمه ‌یا همان پیشگفتار قصد و هدف خود را از این نگارش معلوم کرده و با خواندن آن به راحتی به مراد و مقصود او می‌توان پی برد. در دیباچه‌ای هم که طرف اصلی گفتگو، یعنی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] بر این کتاب نوشته در همان آغاز انسانیت انسان را با پرسش یگانه و عجین دانسته و آن را مهمترین شاخصه‌ی انسانی قلمداد کرده است که طرز نگرش او به انسان و فلسفه را از همین عبارت می‌توان دانست. در ادامه نیز به نادر و البتّه مهمّ بودن گفتگوهای دو طرفه اشاره کرده خاصّه با این مضمون که طبق بیان او نادر و کمیاب است. از همین دیباچه می‌توان فهمید که طول زمانی این گفتگوها حدود سه سال به طول انجامیده است و در این زمان بلند قهراً برای نویسنده مجالی واسع برای خواندن و درک مهمترین مسائل فلسفی ـ عرفانی بوده تا با جهان انسانی و رویارویی آنها با عرفان بتواند مهمترین و نابترین تقاضاهای ممکن را در مواجهه با عرفان بپرسد و هم برای خود و هم برای همه‌ی دغدغه مندان پاسخهایی قانع کنند فراهم نماید.


تمهیدی بر گستره‌ی عرفان که به تعریف، چگونگی و چیستی عرفان می‌پردازد زمینه‌ای مناسب برای ورود به بحثهای سنگین و پیچیده است. در همین تمهید اشاراتی به معرفت‌شناسی و هستی شناسی نیز دارد و از طریق متودولوژی و روش شناسی ورودی معنادار به جهان فلسفه و عرفان را دست و پا می‌کند و در این تمهید از یافته‌های شرقی و غربی و دیروز و امروز جا نمی‌ماند و آنها را در کف اطّلاعات خود می‌نهد و همسو با آنها به رویارویی هدفمندِ خود وارد می‌شود. [[استیس]]، [[یونگ]]، [[الیاده]]، [[شیمل، آنه‌ ماری|شیمل]] و [[کربن، هانری|کوربن]] و آثارشان دستاویزی مهم برای اغلب پرسشها و تحلیلهای نویسنده است.
تمهیدی بر گستره‌ی عرفان که به تعریف، چگونگی و چیستی عرفان می‌پردازد زمینه‌ای مناسب برای ورود به بحثهای سنگین و پیچیده است. در همین تمهید اشاراتی به معرفت‌شناسی و هستی شناسی نیز دارد و از طریق متودولوژی و روش‌شناسی ورودی معنادار به جهان فلسفه و عرفان را دست و پا می‌کند و در این تمهید از یافته‌های شرقی و غربی و دیروز و امروز جا نمی‌ماند و آنها را در کف اطّلاعات خود می‌نهد و همسو با آنها به رویارویی هدفمندِ خود وارد می‌شود. [[استیس]]، [[یونگ]]، [[الیاده]]، [[شیمل، آنه‌ ماری|شیمل]] و [[کربن، هانری|کوربن]] و آثارشان دستاویزی مهم برای اغلب پرسشها و تحلیلهای نویسنده است.


در فصل در گفتگوی معنا زمینه‌های همدلی و همسخنی در معنای اصلی بحث آغاز می‌شود. و این پرسش در مطلع بحث قرار می‌گیرد: آیا می‌شود تعریف مفیدی از عرفان ارائه داد؟<ref>متن، ص 41</ref>. پرسشها در همین زمینه با تداوم تعریفهایی مبتنی بر هستی شناسی و معرفت‌شناسی شکلی بهتر و بیشتر می‌یابد. در صفحه‌ی 45 کتاب در همین گفتگوی معنا بابی باز می‌شود تحت عنوان زورق عقل، دریای عشق که به رویارویی فلسفه و عرفان می‌پردازد و گفتگویی دراز دامنه را باعث می‌شود که خواهی نخواهی فلسفه‌های قدیم و جدید، فیلسوفان و تحلیل‌هایشان و همینطور عارفان مورد نظر قرار می‌گیرند تا از منظر مخاطب گفتگو به تعریف یا تعاریفی معنادار برای ادامه‌ی بحث برسند. در صفحه‌ی 84 نیز در راستای همین بحث با آفتاب تجربه مواجه می‌شویم که از سخن [[کانت]] آغاز می‌کند که او امکان مقایسه‌ی تجربه‌ی عرفانی را با تجربه‌ی حسّی زیر سؤال می‌برد و در واقع ناممکن بودن آن را از آن دید مورد پرسش قرار می‌دهد. باب دیگر در این فصل در صفحه‌ی 114 در مجلس مشاهده است که تعریفی را از مکاشفات عرفانی طلب می‌کند و معنای کشف و شهور را مدّ نظر قرار می‌دهد. صفحه‌ی 165 با عنوان رمز کارگاه سخن همین فصل گفتگوی معنا را که طولانی ترین بخش کتاب است را دنبال می‌کند. صفحه‌ی 190 کتاب در ادامه به عنوان نقد صوفی اشاره می‌کند و در اینجا از مجرای پدیدار شناسی در تقابل تعاریف واقع می‌شود و به دنبال مخلصی برای سلامتی معنوی می‌گردد. در ص 282 تعلیم نو را می‌جوید و آموزه‌های عرفان برای انسان معاصر را طلب می‌نماید. در همینجا پرسشی از شکل‌گیری باورهای انسان مدرن در تقابل با عرفان را مطرح می‌کند و در پی تحلیل و یا امکان طرح مدرن یا پست مدرن شدن آموزه‌های عرفان است.
در فصل در گفتگوی معنا زمینه‌های همدلی و همسخنی در معنای اصلی بحث آغاز می‌شود. و این پرسش در مطلع بحث قرار می‌گیرد: آیا می‌شود تعریف مفیدی از عرفان ارائه داد؟<ref>متن، ص 41</ref>. پرسشها در همین زمینه با تداوم تعریفهایی مبتنی بر هستی شناسی و معرفت‌شناسی شکلی بهتر و بیشتر می‌یابد. در صفحه‌ی 45 کتاب در همین گفتگوی معنا بابی باز می‌شود تحت عنوان زورق عقل، دریای عشق که به رویارویی فلسفه و عرفان می‌پردازد و گفتگویی دراز دامنه را باعث می‌شود که خواهی نخواهی فلسفه‌های قدیم و جدید، فیلسوفان و تحلیل‌هایشان و همینطور عارفان مورد نظر قرار می‌گیرند تا از منظر مخاطب گفتگو به تعریف یا تعاریفی معنادار برای ادامه‌ی بحث برسند. در صفحه‌ی 84 نیز در راستای همین بحث با آفتاب تجربه مواجه می‌شویم که از سخن [[کانت]] آغاز می‌کند که او امکان مقایسه‌ی تجربه‌ی عرفانی را با تجربه‌ی حسّی زیر سؤال می‌برد و در واقع ناممکن بودن آن را از آن دید مورد پرسش قرار می‌دهد. باب دیگر در این فصل در صفحه‌ی 114 در مجلس مشاهده است که تعریفی را از مکاشفات عرفانی طلب می‌کند و معنای کشف و شهور را مدّ نظر قرار می‌دهد. صفحه‌ی 165 با عنوان رمز کارگاه سخن همین فصل گفتگوی معنا را که طولانی ترین بخش کتاب است را دنبال می‌کند. صفحه‌ی 190 کتاب در ادامه به عنوان نقد صوفی اشاره می‌کند و در اینجا از مجرای پدیدار شناسی در تقابل تعاریف واقع می‌شود و به دنبال مخلصی برای سلامتی معنوی می‌گردد. در ص 282 تعلیم نو را می‌جوید و آموزه‌های عرفان برای انسان معاصر را طلب می‌نماید. در همینجا پرسشی از شکل‌گیری باورهای انسان مدرن در تقابل با عرفان را مطرح می‌کند و در پی تحلیل و یا امکان طرح مدرن یا پست مدرن شدن آموزه‌های عرفان است.