۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت های ' به 'تهای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'گ های ' به 'گهای ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
زمانهی ویلیام شکسپیر (1616-1564) زمانهای خاص در تاریخ انگلستان است. فاصله گرفتن از کلیسا در دوران هنری هشتم، نفوذ یافتن انسان باوری رنسانسی و پا گرفتن گفتمان خردباور، همگی سبب ایجاد فضای روشنفکری شد که راه و روشهای جدید و جسورانه را در خلق و تفسیر آثار علمی می پسندید. اوضاع سیاسی و اجتماعی نیز نقش پررنگی ایفا میکرد. علاوه بر جو سیاسی - اجتماعی آن دوران، نباید از تئاتر غفلت کرد که خود رسانهای بی همتا بود. تئاتر عمومی آن دوران به منزلهی نهادی اجتماعی بود. شکسپیر کار خود را با نگارش نمایشنامههای تاریخی آغاز کرد. در دورانی که از آن با عنوان عصر طلایی تئاتر در انگلستان یاد میشود، او توانست به همراه نمایشنامه نویسان نامدار و بسیاری دیگر به تماشاخانههای لندن رونقی دوباره ببخشد. یکی از ویژگیهای نمایشهای آن دوران بازتاب دادن اوضاع اجتماعی و سیاسی زمانه است. شکسپیر، با استعداد و توان فوق العادهی خویش، عینا و در منتهای وفاداری، جهان بینی زمانهاش را انعکاس داده، ولیکن با تمرکز بر خصلتهای ذاتی انسان توانسته است برداشت خود را برای زمانهی ما نیز مناسب سازد. نویسندهی کتاب حاضر سعی کرده است تا بخشی از جهان بینی زمانهی شکسپیر را با بررسی ارجاعات او به مشرق زمین آشکار سازد. او با بررسی دقیق بافت اجتماعی و سیاسی نمایشنامههای شکسپیر، سازمایههای گفتمان غالب زمانه را شناسایی میکند و بدین ترتیب خواننده را به درک ژرف تری از نمایشنامههای شکسپیر می رساند. کتاب حاضر به بررسی دانش و علاقهی شکسپیر به ایران و دیگر مناطق مشرق زمین میپردازد. تعلیمات تاریخی شکسپیر، او را با ایران باستان آشنا ساخته بود و این دانش تاریخی بخشی از تعلیمات رایج در دوران رنسانس بود. در ضمن کتابها و رسالههایی هم دربارهی ایران زمین به قلم جهانگردان موجود بود که به احتمال فراوان شکسپیر با آنها آشنا بود. | زمانهی ویلیام شکسپیر (1616-1564) زمانهای خاص در تاریخ انگلستان است. فاصله گرفتن از کلیسا در دوران هنری هشتم، نفوذ یافتن انسان باوری رنسانسی و پا گرفتن گفتمان خردباور، همگی سبب ایجاد فضای روشنفکری شد که راه و روشهای جدید و جسورانه را در خلق و تفسیر آثار علمی می پسندید. اوضاع سیاسی و اجتماعی نیز نقش پررنگی ایفا میکرد. علاوه بر جو سیاسی - اجتماعی آن دوران، نباید از تئاتر غفلت کرد که خود رسانهای بی همتا بود. تئاتر عمومی آن دوران به منزلهی نهادی اجتماعی بود. شکسپیر کار خود را با نگارش نمایشنامههای تاریخی آغاز کرد. در دورانی که از آن با عنوان عصر طلایی تئاتر در انگلستان یاد میشود، او توانست به همراه نمایشنامه نویسان نامدار و بسیاری دیگر به تماشاخانههای لندن رونقی دوباره ببخشد. یکی از ویژگیهای نمایشهای آن دوران بازتاب دادن اوضاع اجتماعی و سیاسی زمانه است. شکسپیر، با استعداد و توان فوق العادهی خویش، عینا و در منتهای وفاداری، جهان بینی زمانهاش را انعکاس داده، ولیکن با تمرکز بر خصلتهای ذاتی انسان توانسته است برداشت خود را برای زمانهی ما نیز مناسب سازد. نویسندهی کتاب حاضر سعی کرده است تا بخشی از جهان بینی زمانهی شکسپیر را با بررسی ارجاعات او به مشرق زمین آشکار سازد. او با بررسی دقیق بافت اجتماعی و سیاسی نمایشنامههای شکسپیر، سازمایههای گفتمان غالب زمانه را شناسایی میکند و بدین ترتیب خواننده را به درک ژرف تری از نمایشنامههای شکسپیر می رساند. کتاب حاضر به بررسی دانش و علاقهی شکسپیر به ایران و دیگر مناطق مشرق زمین میپردازد. تعلیمات تاریخی شکسپیر، او را با ایران باستان آشنا ساخته بود و این دانش تاریخی بخشی از تعلیمات رایج در دوران رنسانس بود. در ضمن کتابها و رسالههایی هم دربارهی ایران زمین به قلم جهانگردان موجود بود که به احتمال فراوان شکسپیر با آنها آشنا بود. | ||
شکسپیر فرزند زمانهاش بود. او نسبت به سیاست و اعمال دربار نیز بی اعتنا نبود، و از تمام اینها در غنی تر ساختن نمایشنامه هایش استفاده میکرد. رنسان دوران سفرهای اکتشافی و تجاری به دیگر نقاط جهان بود و شکسپیر اهمیت آشنایی با دیگر مناطق و | شکسپیر فرزند زمانهاش بود. او نسبت به سیاست و اعمال دربار نیز بی اعتنا نبود، و از تمام اینها در غنی تر ساختن نمایشنامه هایش استفاده میکرد. رنسان دوران سفرهای اکتشافی و تجاری به دیگر نقاط جهان بود و شکسپیر اهمیت آشنایی با دیگر مناطق و فرهنگهای جهان را به خوبی درک میکرد. در سدههای شانزدهم و هفدهم میلادی، توجه انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی به ایران معطوف شد زیرا که امپراتوری عثمانی به منزلهی دشمن مشترک اروپاییان به نواحی شرق اروپا حمله شده و فتوحاتی به دست آورده بود و قدرتهای بزرگ اروپا تلاش میکردند تا ایران را به جنگ با عثمانی ترغیب کنند و بدین ترتیب مانع پیشروی ترکان عثمانی در اروپا شوند. قدرتهای اروپایی نیز متعهد شدند که هم زمان با حملهی ایران، آنها نیز وارد جنگ با عثمانی شوند. اما برخلاف وعدههای ترغیب کننده و اطمینان بخش هیچ کمکی به ایران برای مقابله با عثمانی نکردند. چون هدف آنان صرفا این بود که ایران را وارد جنگ کنند تا خود در امان بمانند. اما موضوع اصلی کتاب حاضر این است که شکسپیر چگونه با ایران آن روزگار آشنا شد. نویسنده در این کتاب کوشیده تا آشنایی شکسپیر با ایران را در بافت تاریخی آن دوران مطالعه کند.<ref> [https://historylib.com/books/2637 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |