۱۰۶٬۳۶۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ب ها ' به 'بها ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می رسد' به ' میرسد') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
از قدیم تا همین امروز در حول و حوش مدارس، کتابفروشیهایی بود که متون درسی طلاب را تهیه میکرد. کسانی را که به نسخه برداری و صحافی و فروش نسخهها و کلا به کار کتاب مشغول بودند وراق می گفتند که پیشهی آنان وراقت بود. دکانهای وراقی تا حدودی حکم مغازههای فتوکپی را داشت. اسناد و وثیقهها و شهادت نامه را هم تنظیم و تکثیر میکرد. یکی از درآمدهای ثابت آنان تکثیر قرآن بود. طلبههای خوش خط هم با کار برای وراقان درآمدی داشتند و نسخههای را که به آنان سفارش داده میشد می نوشتند. کاتبان و ناسخان گاهی مجبور میشدند به کتاب خانهها رفته و نسخهی مورد نظر را همان جا کتابت کنند. وراقان معمولا اهل علم بودند. قیمت نسخه بسته به خط و سواد و دقت و شهرت کاتب (و البته نوع کاغذ و صحافی) فرق میکرد. طلبههایی که پول نداشتند خود کتاب هایشان را به سرعت نسخه برداری میکردند. از کتاب حقایق سه نسخه در دست است. به نظر | از قدیم تا همین امروز در حول و حوش مدارس، کتابفروشیهایی بود که متون درسی طلاب را تهیه میکرد. کسانی را که به نسخه برداری و صحافی و فروش نسخهها و کلا به کار کتاب مشغول بودند وراق می گفتند که پیشهی آنان وراقت بود. دکانهای وراقی تا حدودی حکم مغازههای فتوکپی را داشت. اسناد و وثیقهها و شهادت نامه را هم تنظیم و تکثیر میکرد. یکی از درآمدهای ثابت آنان تکثیر قرآن بود. طلبههای خوش خط هم با کار برای وراقان درآمدی داشتند و نسخههای را که به آنان سفارش داده میشد می نوشتند. کاتبان و ناسخان گاهی مجبور میشدند به کتاب خانهها رفته و نسخهی مورد نظر را همان جا کتابت کنند. وراقان معمولا اهل علم بودند. قیمت نسخه بسته به خط و سواد و دقت و شهرت کاتب (و البته نوع کاغذ و صحافی) فرق میکرد. طلبههایی که پول نداشتند خود کتاب هایشان را به سرعت نسخه برداری میکردند. از کتاب حقایق سه نسخه در دست است. به نظر میرسد نسخ ی چین و پاریس که دارای خط خوشی هستند و با دقت نوشته شدهاند و لابد کاتب آنها هم ایرانی بوده نسخ گرانی بودند. اما نسخهای که در کتابخانهی آیت الله مرعشی وجود دارد بدخط است و کاتب آن که گویا ایرانی نبوده گاهی کلمات را نقاشی میکرده. این نسخه، نسخهی ارزانی بوده یا حداقل نسخهای بوده که یک طلبهی چینی یا ترک با سرعت برای خود نوشته. شرح و توصیف مهم استادان معروف در حواشی همهی نسخ آمده است، لذا برخی از کتاب های درسی معروف شروح مشخصی دارند. اما در سه نسخهی حقایق با آن که برخی از توضیحات و معانی لغات (گاهی به چینی و ترکی و عربی و غالبا به فارسی) یکی یا شبیه به هم است اما در مجموع مختلف است و معلوم است که طلبه توضیح استاد خود را در مجلس درس در حاشیهی کتاب خود نوشته است. نیامدن اسم کتاب در هر سه نسخه هم نشان میدهد که «حقایق» یک کتاب درسی معمولی بوده که از آن نسخ بسیاری تکثیر میشده است. | ||
سبک «حقایق» کهن و اصیل و همان سبک متون قرن چهارم و پنجم است اگرچه این احتمال هم قابل تامل است که شاید نوشتهای از اواخر قرن چهارم باشد. «حقایق» با آن که از جمله کتب مذهبی است اما لغات عربی آن کم است. در ترجمهی لغات و عبارات عربی، معادلهای بسیار کهن و فخیم دارد. در آن دوره که هنوز مردم چندان با عربی و معارف اسلامی آشنایی نداشتند اخبار و آیات این کتاب را هم مانند کتب دیگر به فارسی ترجمه میکردند و گاهی هم در ترجمه اضافههایی از خود میآوردند. این ترجمهها حذف به قرینه ندارد و لذا خوانندهی امروزی احساس اطناب و پرگویی میکند. باری نویسندهی حقایق هم کلا به اطناب علاقه دارد و این اطناب به جز تکرار فعل در سایر اجزاء جمله هم مشهود است. در متون کهن درآمیختگی شعر و نثر نیست یا کم است. در زمان تألیف حقایق، هنوز رباعیات منسوب به بزرگان صوفیه جعل نشده یا رواج نیافته بود. لذا در حقایق جز یک رباعی نیامده است که البته چهار قافیهای است که از مختصات رباعیات اصیل و کهن است. یک نکتهی جالب در متون کهن که مخصوصا در نثر فنی چشمگیر است ترکیب عناصر ایرانی و اسلامی با هم است. در حقایق هم این مختصه را می بینیم. حکایات این کتاب اغراق آمیز است و در سنجش با حکایات کتب دیگر لطفی ندارد. به نظر | سبک «حقایق» کهن و اصیل و همان سبک متون قرن چهارم و پنجم است اگرچه این احتمال هم قابل تامل است که شاید نوشتهای از اواخر قرن چهارم باشد. «حقایق» با آن که از جمله کتب مذهبی است اما لغات عربی آن کم است. در ترجمهی لغات و عبارات عربی، معادلهای بسیار کهن و فخیم دارد. در آن دوره که هنوز مردم چندان با عربی و معارف اسلامی آشنایی نداشتند اخبار و آیات این کتاب را هم مانند کتب دیگر به فارسی ترجمه میکردند و گاهی هم در ترجمه اضافههایی از خود میآوردند. این ترجمهها حذف به قرینه ندارد و لذا خوانندهی امروزی احساس اطناب و پرگویی میکند. باری نویسندهی حقایق هم کلا به اطناب علاقه دارد و این اطناب به جز تکرار فعل در سایر اجزاء جمله هم مشهود است. در متون کهن درآمیختگی شعر و نثر نیست یا کم است. در زمان تألیف حقایق، هنوز رباعیات منسوب به بزرگان صوفیه جعل نشده یا رواج نیافته بود. لذا در حقایق جز یک رباعی نیامده است که البته چهار قافیهای است که از مختصات رباعیات اصیل و کهن است. یک نکتهی جالب در متون کهن که مخصوصا در نثر فنی چشمگیر است ترکیب عناصر ایرانی و اسلامی با هم است. در حقایق هم این مختصه را می بینیم. حکایات این کتاب اغراق آمیز است و در سنجش با حکایات کتب دیگر لطفی ندارد. به نظر میرسد فصل بندیهای کتاب هم از منطق خاصی پیروی نمیکند. اما در نیمهی اول کتاب انسجام بیشتری دیده میشود. برخی از بابها بسیار کوتاه است اما برخی از بابها بسیار مفصل است. | ||
مختصات سبکی حقایق در مقام گرایشی در درون سبک دورهی خراسانی - گرایش ماوراء النهری یا سغدی - کم و بیش در متون دیگر هم دیده میشود. هرچند کتاب در باب احکام و اخلاق شرعی است اما ارزش ویژهی آن در قدمت زبان و احتوا بر لغات نادر و اصطلاحات کهن زبان فارسی مرسوم در ماوراء النهر و منطقهی سغد است. مصحح علاوه بر تصحیح کتاب بر مبنای هر سه نسخهی موجود و نگارش مقدمهای مفصل، تعلیقاتی هم در معانی لغات کهن و مسائل سبک شناسی زبان کهن فارسی بر آن افزوده است.<ref> [https://historylib.com/books/2575 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | مختصات سبکی حقایق در مقام گرایشی در درون سبک دورهی خراسانی - گرایش ماوراء النهری یا سغدی - کم و بیش در متون دیگر هم دیده میشود. هرچند کتاب در باب احکام و اخلاق شرعی است اما ارزش ویژهی آن در قدمت زبان و احتوا بر لغات نادر و اصطلاحات کهن زبان فارسی مرسوم در ماوراء النهر و منطقهی سغد است. مصحح علاوه بر تصحیح کتاب بر مبنای هر سه نسخهی موجود و نگارش مقدمهای مفصل، تعلیقاتی هم در معانی لغات کهن و مسائل سبک شناسی زبان کهن فارسی بر آن افزوده است.<ref> [https://historylib.com/books/2575 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |