۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می کرد' به ' میکرد') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
حاكم در طلب دانشهاى زمان خويش به اقطار مختلف عالم اسلامى، از نيشابور تا عراق و حجاز و ماوراءالنهر و ديگر بلاد خراسان سفر كرد.«حاكم» عنوانى است كه به جهت تصدّى منصب قضاوت به ابوعبداللّه دادهاند.در سياست برخى به نقش وى در ميانجيگرى ميان سامانيان و آل بويه اشاره كردهاند. شايد تمايلى كه حاكم به تشيع داشته و نويسندگان اهل سنت غالباً او را از اين بابت، به شدّت، مورد انتقاد قرار دادهاند. در اصل تمايلات سياسى او بوده است و در حقيقت براى آشتى ميان دو دولت شيعى و متمايل به شيعى ايرانى مىكوشيده است و دشمنان او كه طرفدار خلافت عباسى بودهاند اين كوشش او را نپسنديدهاند و او را به تشيع متهم كردهاند و بعدىها دليل تشيع او را در نقل اين احاديث جستجو كردهاند. | حاكم در طلب دانشهاى زمان خويش به اقطار مختلف عالم اسلامى، از نيشابور تا عراق و حجاز و ماوراءالنهر و ديگر بلاد خراسان سفر كرد.«حاكم» عنوانى است كه به جهت تصدّى منصب قضاوت به ابوعبداللّه دادهاند.در سياست برخى به نقش وى در ميانجيگرى ميان سامانيان و آل بويه اشاره كردهاند. شايد تمايلى كه حاكم به تشيع داشته و نويسندگان اهل سنت غالباً او را از اين بابت، به شدّت، مورد انتقاد قرار دادهاند. در اصل تمايلات سياسى او بوده است و در حقيقت براى آشتى ميان دو دولت شيعى و متمايل به شيعى ايرانى مىكوشيده است و دشمنان او كه طرفدار خلافت عباسى بودهاند اين كوشش او را نپسنديدهاند و او را به تشيع متهم كردهاند و بعدىها دليل تشيع او را در نقل اين احاديث جستجو كردهاند. | ||
==اتهام به تشیع== | ==اتهام به تشیع== | ||
حاکم نیشابوری با درج حدیثهایی در منقبت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] به شیعه بودن متهم شد؛ عالمانی همچون [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] او را متمایل به تشیع میدانند [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|بغدادی]] سخن ارموی را در باره او میآورد به اینکه: حاکم احادیثی را که به زعم خود بر طبق شرایط [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و [[صحيح مسلم|مسلم]] بود جمع کرد و از جملۀ آنها حدیث «طیر» و حدیث «من کنتُ مولاهُ فعلیّ مولاه» بود و این کار سبب شد که «اصحاب حدیث این کار او را رد کنند و به سخنش توجه نکنند و کارش را درست ندانند.»؛ ذهبی نیز سخن ابواسماعیل عبدالله بن محمد هروی را در بارۀ حاکم نقل کرده است که گفته است: «ثقةٌ فی الحدیث، رافضیٌ خبیث». البته [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبی]] از حاکم دفاع کرده است و میگوید: «کلّا لیسَ هو رافضیاً بلی یتشیّع»؛ ابن طاهر میگوید:«حاکم در باطن، شیعۀ متعصّبی بود ولی در ظاهر[خلافت خلفاء] اظهار تسنّن | حاکم نیشابوری با درج حدیثهایی در منقبت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] به شیعه بودن متهم شد؛ عالمانی همچون [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]] او را متمایل به تشیع میدانند [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|بغدادی]] سخن ارموی را در باره او میآورد به اینکه: حاکم احادیثی را که به زعم خود بر طبق شرایط [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و [[صحيح مسلم|مسلم]] بود جمع کرد و از جملۀ آنها حدیث «طیر» و حدیث «من کنتُ مولاهُ فعلیّ مولاه» بود و این کار سبب شد که «اصحاب حدیث این کار او را رد کنند و به سخنش توجه نکنند و کارش را درست ندانند.»؛ ذهبی نیز سخن ابواسماعیل عبدالله بن محمد هروی را در بارۀ حاکم نقل کرده است که گفته است: «ثقةٌ فی الحدیث، رافضیٌ خبیث». البته [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبی]] از حاکم دفاع کرده است و میگوید: «کلّا لیسَ هو رافضیاً بلی یتشیّع»؛ ابن طاهر میگوید:«حاکم در باطن، شیعۀ متعصّبی بود ولی در ظاهر[خلافت خلفاء] اظهار تسنّن میکرد، او از معاویه منحرف بود و از اظهار آن هیچ ابایی نداشت.» (حتّی به همین دلیل عبدالله بن کرام که طرفدار معاویه بود حاکم را خانه نشین کرده ومنبرش را شکسته بود ولی وی حاضر نبود به درخواست دیگران در فضیلت معاویه حدیثی نقل کند و میگفت: «لایجیءُ من قلبی، لایجیءُ من قلبی»)؛ سمعانی میگوید: «و کان فیه تشیّع»؛ ابن تیمیه نیز در منهاج السنّة سخنانی در مورد حاکم گفته است. | ||
اتهامها به حاکم بر ارزش کتاب [[المستدرک علی الصحیحین|مستدرک]] تأثیر گذاشته است؛ ابوسعید مالینی مدّعی است همه کتاب را از آغاز تا پایان خوانده است و در آن هیچ حدیثی را که منطبق بر شروط [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] و [[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج|مسلم]] باشد نیافته است؛ [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبی]] میگوید: از آنجا که شأن کتب مستدرک به آوردن حدیثهای جعلی و ساختگی است، در کتاب حاکم نیز حدیثهای موضوعه وارد شده است، ذهبی 100 حدیثِ موضوع از حدیثهای کتاب مستدرک را در جزئی گرد آورده است؛ ابن جوزی نیز در کتاب الموضوعات خود 60 حدیث جعلی از کتاب حاکم را گردآوری نموده است؛ ذهبی ادّعا میکند: نیمی از حدیثهای کتاب بر اساس شروط بخاری و مسلم است و ربع آن، حدیثهای صحیح و فقط یکچهارم آن، حدیثهای مناکیر، مطلبهای موهومی که اصلی ندارد و موضوعات است؛ [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] | اتهامها به حاکم بر ارزش کتاب [[المستدرک علی الصحیحین|مستدرک]] تأثیر گذاشته است؛ ابوسعید مالینی مدّعی است همه کتاب را از آغاز تا پایان خوانده است و در آن هیچ حدیثی را که منطبق بر شروط [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] و [[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج|مسلم]] باشد نیافته است؛ [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبی]] میگوید: از آنجا که شأن کتب مستدرک به آوردن حدیثهای جعلی و ساختگی است، در کتاب حاکم نیز حدیثهای موضوعه وارد شده است، ذهبی 100 حدیثِ موضوع از حدیثهای کتاب مستدرک را در جزئی گرد آورده است؛ ابن جوزی نیز در کتاب الموضوعات خود 60 حدیث جعلی از کتاب حاکم را گردآوری نموده است؛ ذهبی ادّعا میکند: نیمی از حدیثهای کتاب بر اساس شروط بخاری و مسلم است و ربع آن، حدیثهای صحیح و فقط یکچهارم آن، حدیثهای مناکیر، مطلبهای موهومی که اصلی ندارد و موضوعات است؛ [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] میگوید: «حاکم در اواخر عمر دچار غفلت شد و احوالش دگرگون گشت و در همین زمان هم مستدرک را نوشت.» البته، ابن صلاح بهترین سخن در این مقام را گفته است که: «چیزی که حاکم حکم به صحّتش کرده ولی درکتب أئمه قبلی (بخاری و مسلم) نیامده، اگر صحیح نباشد دست کم حسَن است و میتوان با آن احتجاج کرد و به آن عمل نمود، مگر مواردی که در آن بیماریای باشد که موجب ضعف حدیث گردد.»<ref>ر.ک: مسعودی، جواد</ref> | ||
== وفات == | == وفات == | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
[[تاریخ نیشابور]] | [[تاریخ نیشابور]] | ||
[[تاريخ نيسابور]] | |||
[[تاریخ نیشابور (تلخیص)]] | |||
[[المختصر من كتاب السياق لتاريخ نيسابور]] | |||
[[المستدرك علی الصحيحین]] | [[المستدرك علی الصحيحین]] | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۴: | ||
[[المستدرک علی الصحیحین (تحقیق عبدالقادر عطا)]] | [[المستدرک علی الصحیحین (تحقیق عبدالقادر عطا)]] | ||
[[ | [[معرفة علوم الحديث و كمية أجناسه]] | ||
[[المدخل إلی معرفة کتاب الإکلیل]] | |||
[[المستدرك علی الصحيحین فی الحدیث]] | [[المستدرك علی الصحيحین فی الحدیث]] |