۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ سیاحت نامه ابراهیم بیگ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به سیاحتنامه ابراهیم بیگ منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'موثر' به 'مؤثر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
جلد دوم سياحتنامه، با عنوان فرعى (نتيجه تعصب او) و همچنان به روايت يوسف عمو ادامه مىيابد: چون ابراهيمبيگ به خود مىآيد، هوش و هواسش را از دست داده و جسماً بسيار فرسوده شده است، تخفيف يا تشديد مرض او به آمدن خبرهاى خوب و بد از ايران بستگى دارد. خبر پادشاهى مظفرالدين شاه و آغاز اصلاحات اجتماعى و سياسى، به زمامدارى صدراعظم امينالدوله، موجب بهبودى كوتاه در احوال ابراهيمبيگ مىگردد. در فاصله بازيافت سلامتى، به توصيه و فشار اطرافيانش با محبوبه ازدواج مىكند. اما دوران خوشى بسيار كوتاه است. خبرهاى بد از ايران مىرسد. صدراعظم بر كنار مىشود، گروه قديمى درباره قدرت را به دست مىگيرند و شاه هم به فسادهاى معمول دربار تسليم شده، از تعقيب نقشههاى آغازين خود دست برداشته است. نامهها و اخبارى كه اينك از ايران مىرسد، ابراهيمبيگ را قدم به قدم به سراشيب جنون و دق مرگى مىبرد. ابراهيمبيگ مىميرد و محبوبه پيكر محتضر را در آغوش مىكشد و همراه او جان مىسپارد. | جلد دوم سياحتنامه، با عنوان فرعى (نتيجه تعصب او) و همچنان به روايت يوسف عمو ادامه مىيابد: چون ابراهيمبيگ به خود مىآيد، هوش و هواسش را از دست داده و جسماً بسيار فرسوده شده است، تخفيف يا تشديد مرض او به آمدن خبرهاى خوب و بد از ايران بستگى دارد. خبر پادشاهى مظفرالدين شاه و آغاز اصلاحات اجتماعى و سياسى، به زمامدارى صدراعظم امينالدوله، موجب بهبودى كوتاه در احوال ابراهيمبيگ مىگردد. در فاصله بازيافت سلامتى، به توصيه و فشار اطرافيانش با محبوبه ازدواج مىكند. اما دوران خوشى بسيار كوتاه است. خبرهاى بد از ايران مىرسد. صدراعظم بر كنار مىشود، گروه قديمى درباره قدرت را به دست مىگيرند و شاه هم به فسادهاى معمول دربار تسليم شده، از تعقيب نقشههاى آغازين خود دست برداشته است. نامهها و اخبارى كه اينك از ايران مىرسد، ابراهيمبيگ را قدم به قدم به سراشيب جنون و دق مرگى مىبرد. ابراهيمبيگ مىميرد و محبوبه پيكر محتضر را در آغوش مىكشد و همراه او جان مىسپارد. | ||
مرگ ايران خانم ابراهيمبيگ را و مرگ اين يكى سرانجام محبوبه را مىكشد. اين سلسله وابستگى را، نویسنده طى يك مثنوى | مرگ ايران خانم ابراهيمبيگ را و مرگ اين يكى سرانجام محبوبه را مىكشد. اين سلسله وابستگى را، نویسنده طى يك مثنوى مؤثر و جان شكاف كه با تضمين ابياتى از مولوى سروده، در پايان جلد دوم، بيان داشته است. | ||
گر چه به نظر مىرسد كه زين العابدى مراغهاى از ابتدا برنامهاى براى نگارش جلد سوم داشته است، اين جلد را، احتمالا پس از دلگرمى از موفقيت جلدهاى قبلى، نوشته كه اساسا مجموعهاى است از برخى مقالات و قطعات و اشعار اخلاقى و آموزشى كه نویسنده از خود ديگران جمعآورى كرده است. در اين جلد نویسنده روياى يوسف عمو در مصر را به ياد مىآورد كه به رهبرى پير روشن دلى به جهان ديگر مىرود و ضمن سير و تماشايى، كه صحنههاى آن بى شباهت به كمدى الهى دانته نيست، ابراهيمبيگ را در بهشت ملاقات مىكند، و در اين فضا ادامه بحث و مرافعه ابراهيمبيگ با ديگران درباره دردهاى ايران، با همان تعصب و شور و حرارت، چاشنى طنزى به ماجرا مىدهد. | گر چه به نظر مىرسد كه زين العابدى مراغهاى از ابتدا برنامهاى براى نگارش جلد سوم داشته است، اين جلد را، احتمالا پس از دلگرمى از موفقيت جلدهاى قبلى، نوشته كه اساسا مجموعهاى است از برخى مقالات و قطعات و اشعار اخلاقى و آموزشى كه نویسنده از خود ديگران جمعآورى كرده است. در اين جلد نویسنده روياى يوسف عمو در مصر را به ياد مىآورد كه به رهبرى پير روشن دلى به جهان ديگر مىرود و ضمن سير و تماشايى، كه صحنههاى آن بى شباهت به كمدى الهى دانته نيست، ابراهيمبيگ را در بهشت ملاقات مىكند، و در اين فضا ادامه بحث و مرافعه ابراهيمبيگ با ديگران درباره دردهاى ايران، با همان تعصب و شور و حرارت، چاشنى طنزى به ماجرا مىدهد. |