۱۰۶٬۵۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می کنند' به ' میکنند') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ل های ' به 'لهای ') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب از هفت فصل تشکیل شده است. عناوین فصلهای کتاب عبارتند از: | کتاب از هفت فصل تشکیل شده است. عناوین فصلهای کتاب عبارتند از: | ||
فصل اول: سرزمینی که روزگاری به نام شام شناخته میشود- در این فصل راجع به تاریخ سوریه قبل از جنگ جهانی اول، سال هایی که جنگ اتفاق افتاد و همچنین | فصل اول: سرزمینی که روزگاری به نام شام شناخته میشود- در این فصل راجع به تاریخ سوریه قبل از جنگ جهانی اول، سال هایی که جنگ اتفاق افتاد و همچنین سالهای بعد از وقوع جنگ (1920-1919) صحبت میشود. این فصل همچنین اتفاقاتی را پوشش می دهد که بلافاصله به دنبال جنگ و پایان اشغال فرانسه در سال 1920 پیش آمدند. | ||
فصل دوم: حاکمیت فرانسه: 1946-1920.....این فصل قیمومیت فرانسه را از شروع تا آخر آن شرح می دهد، زمانی که سربازان و مقامات رسمی فرانسه در سال 1946، سوریه را ترک کردند. این دوران مبارزه برای استقلال بود. | فصل دوم: حاکمیت فرانسه: 1946-1920.....این فصل قیمومیت فرانسه را از شروع تا آخر آن شرح می دهد، زمانی که سربازان و مقامات رسمی فرانسه در سال 1946، سوریه را ترک کردند. این دوران مبارزه برای استقلال بود. | ||
فصل سوم: از استقلال تا حافظ اسد 1970-1946.....این فصل | فصل سوم: از استقلال تا حافظ اسد 1970-1946.....این فصل سالهای بعد از استقلال را توضیح می دهد. | ||
فصل چهارم: حافظ اسد 2000-1970/ چالش با سیاست خارجی | فصل چهارم: حافظ اسد 2000-1970/ چالش با سیاست خارجی | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
یکی از بزرگ ترین فاجعه ها در تاریخ سیاسی سوریه، اتفاقاتی است که برای بعثیون رخ داد که در ابتدا یک حرکت ملی بود، که به طور آگاهانه و عمیقا به عدالت اجتماعی اهمیت می داد و شکاف اجتماعی موجود در دنیای اعراب را بهبود می بخشید، آن حرکت از جهت این که دمشق بنیان گذار آن بود، منافع بسیاری را برای سوریه به همراه داشت. اما راهی بود که بعثیون را به دیکتاتوری اسد سوق داد، و بایستی درس مهمی برای دیگر کشورهای عربی در زمان حاضر باشد. مثال سودمند دیگر، هرج ومرج در پارلمان سوریهی تحت قیمومیت و | یکی از بزرگ ترین فاجعه ها در تاریخ سیاسی سوریه، اتفاقاتی است که برای بعثیون رخ داد که در ابتدا یک حرکت ملی بود، که به طور آگاهانه و عمیقا به عدالت اجتماعی اهمیت می داد و شکاف اجتماعی موجود در دنیای اعراب را بهبود می بخشید، آن حرکت از جهت این که دمشق بنیان گذار آن بود، منافع بسیاری را برای سوریه به همراه داشت. اما راهی بود که بعثیون را به دیکتاتوری اسد سوق داد، و بایستی درس مهمی برای دیگر کشورهای عربی در زمان حاضر باشد. مثال سودمند دیگر، هرج ومرج در پارلمان سوریهی تحت قیمومیت و سالهای پس از استقلال است. نگاهی اجمالی به این رخدادها، هشدار وحشتناکی به سیاسیون ناشکیبا و قسمتی از داستانی است که سوریه را به سوی دیکتاتوری سوق داده است. سیاسیون مذهبی کشورهای عرب هیچ گاه اهمیتی را که اکنون در بین مردم دارند، نداشته اند، آن ها در مواجهه با شکست بعثیون و دیگر ملیون عرب، این اهمیت را به دست آوردند، که به احساس عمیق بیزاری از غرب پیوند داشت. به دلایل دردناکی که این کتاب سعی در روشن کردن آن دارد، اسلام گرایی، در غرب به خوبی فهمیده نمیشود. اسلام گرایی سرانجام یک درخواست برای اعتبار و هویت است. ارزش های از قبیل: درست کاری، عدالت و رحمت در قلب اسلام هستند؛ و با تمرینات خشونت آمیز ضد تبعیضی که بعضی از گروههای اسلامی با ایدههای جهادی عمل میکنند، ناسازگار است. بسیاری از مرم سوریه ممکن است متقاضی نوعی از دموکراسی باشند، که فرهنگ اسلامی مردم را نیز دربرگیرد. چنین دموکراسی ای بسیار متفاوت با قانونی است که سازمان های نظامی ای مثل القاعده یا داعش (که به بی رحمی و تعصب بدنام هستند)، پیشنهاد می دهند. | ||
حافظ اسد هرگز این تصور را نداشت که استقرار دموکراسی در سوریه ممکن است موقعیت او را به خطر بیندازد. بشار اسد نیز در ابتدا با هدف استقرار دموکراسی پا به میدان گذاشت ولی به زودی جریانات در جهت دیگری تغییر مسیر دادند. برای هردو - پدر و پسر- گروههای تروریستی ای نظیر داعش و القاعده تهدید به حساب می آمدند. برای آن ها همکاری با حامیان قدیمی به مصلحت نزدیک تر بود. افزایش گروههای تروریستی در میان آن هایی که امروز با رژیم اسد می جنگند، بخشی از بهایی است که امروزه مردم سوریه آن را می پردازد. در حال حاضر، به مانند دیگر کشورهای عربی، به مردم سوریه نیز فشار می آورند که اختلافات فرقه ای را علم کنند. جنگ زخم خای فرقه ای با باز کرده و به طور مداوم مردم را به سوی روابط بدتر با یکدیگر سوق می دهد و احساس نفرتی به جا می گذارد که میتواند تا نسل ها ادامه داشته باشد. | حافظ اسد هرگز این تصور را نداشت که استقرار دموکراسی در سوریه ممکن است موقعیت او را به خطر بیندازد. بشار اسد نیز در ابتدا با هدف استقرار دموکراسی پا به میدان گذاشت ولی به زودی جریانات در جهت دیگری تغییر مسیر دادند. برای هردو - پدر و پسر- گروههای تروریستی ای نظیر داعش و القاعده تهدید به حساب می آمدند. برای آن ها همکاری با حامیان قدیمی به مصلحت نزدیک تر بود. افزایش گروههای تروریستی در میان آن هایی که امروز با رژیم اسد می جنگند، بخشی از بهایی است که امروزه مردم سوریه آن را می پردازد. در حال حاضر، به مانند دیگر کشورهای عربی، به مردم سوریه نیز فشار می آورند که اختلافات فرقه ای را علم کنند. جنگ زخم خای فرقه ای با باز کرده و به طور مداوم مردم را به سوی روابط بدتر با یکدیگر سوق می دهد و احساس نفرتی به جا می گذارد که میتواند تا نسل ها ادامه داشته باشد. | ||
این کتاب تاریخ سوریه را به طور گسترده در امتداد وقوع آن دنبال می کند. در | این کتاب تاریخ سوریه را به طور گسترده در امتداد وقوع آن دنبال می کند. در فصلهای اولیهی کتاب وقایع بیشتر با رویدادهای بزرگ جهانی تطابق دارد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2506 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |