حکیم، سید محمدباقر: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت های' به 'تهای') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'هاش ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
او به نافلههاى شب بسیار اهمیت مى داد و اگر در جلسهاى فرصت نمى یافت نافله نمازى را بخواند، قضاى آن را پس از اتمام جلسه یا روز بعد به جا مى آورد. هر روز یک جزء قرآن مى خواند. هرگز نماز شبش را ترک نمى کرد و هنگامى که دکتر به او گفته بود: روزى 40 دقیقه قدم بزن چون فعالیّت حرکتى شما کم است، وى در منزل، روزانه وقت معیّنى را براى قدم زدن انتخاب کرده بود و در حین قدم زدن، نافله مى خواند. همیشه مى گفت: انسان باید با خدا ارتباط برقرار کند و دعا خواندن، صرفاً به لفظ و تحرّک لبها کافى نیست. خیلى وقتها در نماز حال خوشى پیدا مى کرد و ارتباط عاشقانهاى با خالق پیدا مى کرد. آن شهید وارسته علاقه داشت که نمازهاى مستحبى را در تاریکى بخواند و هنگام خواندن دعا اشک مى ریخت و راز و نیاز مى کرد. | او به نافلههاى شب بسیار اهمیت مى داد و اگر در جلسهاى فرصت نمى یافت نافله نمازى را بخواند، قضاى آن را پس از اتمام جلسه یا روز بعد به جا مى آورد. هر روز یک جزء قرآن مى خواند. هرگز نماز شبش را ترک نمى کرد و هنگامى که دکتر به او گفته بود: روزى 40 دقیقه قدم بزن چون فعالیّت حرکتى شما کم است، وى در منزل، روزانه وقت معیّنى را براى قدم زدن انتخاب کرده بود و در حین قدم زدن، نافله مى خواند. همیشه مى گفت: انسان باید با خدا ارتباط برقرار کند و دعا خواندن، صرفاً به لفظ و تحرّک لبها کافى نیست. خیلى وقتها در نماز حال خوشى پیدا مى کرد و ارتباط عاشقانهاى با خالق پیدا مى کرد. آن شهید وارسته علاقه داشت که نمازهاى مستحبى را در تاریکى بخواند و هنگام خواندن دعا اشک مى ریخت و راز و نیاز مى کرد. | ||
هر کس با خدا بود، عزیز دل او بود. میزان | هر کس با خدا بود، عزیز دل او بود. میزان علاقهاش به افراد، بر اساس تدیّن و ایمان آنان بودو روابطش نیز بر اساس دین و ایمان بود و نه بر اساس مصلحت و آشنایى ظاهرى. | ||
===ج) تلاش و کوشش=== | ===ج) تلاش و کوشش=== | ||
خط ۲۹۵: | خط ۲۹۵: | ||
«من به راه جهاد و مبارزه با رژیم بعث عراق ادامه خواهم داد و هرگز دست از جهاد براى آزادى مردم در بند عراق، بر نخواهم داشت.» | «من به راه جهاد و مبارزه با رژیم بعث عراق ادامه خواهم داد و هرگز دست از جهاد براى آزادى مردم در بند عراق، بر نخواهم داشت.» | ||
آن عارف شیداى حق، هشت بار در آستانه شهادت قرار گرفت و سرانجام در نهمین سوء قصد به همراه 140 نماز گزار حرم علوى، به آرزوى | آن عارف شیداى حق، هشت بار در آستانه شهادت قرار گرفت و سرانجام در نهمین سوء قصد به همراه 140 نماز گزار حرم علوى، به آرزوى دیرینهاش نایل آمد. | ||
شهید حکیم که با شمّ قوى و معنوى خود، نزدیک بودن لحظات عطرآگین شهادت را حس مى کرد، در آخرین خطبه نماز | شهید حکیم که با شمّ قوى و معنوى خود، نزدیک بودن لحظات عطرآگین شهادت را حس مى کرد، در آخرین خطبه نماز جمعهاش در حرم حیدرى که ساعتى قبل از شهادت خود ایراد نمود، چنین گفت: | ||
یا امیرالمؤمنین! آیا اگر ما آمدیم به عالم دیگر، از ما استقبال مى کنى همچنان که مردم عراق از ما استقبال کردند؟ آیا شما هم ما را مى پذیرى؟ | یا امیرالمؤمنین! آیا اگر ما آمدیم به عالم دیگر، از ما استقبال مى کنى همچنان که مردم عراق از ما استقبال کردند؟ آیا شما هم ما را مى پذیرى؟ |
نسخهٔ ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸
نام | حکیم، سید محمدباقر |
---|---|
نامهای دیگر | محمدباقربن سید محسن حکیم |
نام پدر | سید محسن طباطبائی حکیم |
متولد | سال 1358(ه.ق) |
محل تولد | نجف اشرف |
شهادت | 1424 ق م1382ش |
اساتید | آیتالله شهیدمحمدباقر صدر |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE01707AUTHORCODE |
سيد محمدباقر حكيم (۱۳۱۸ش - ۱۳۸۲ش)، فقیه، اصولی، از علمای تأثیر گذار در عراق در سده اخیر، رئیس مجلس اعلای شیعیان عراق، از بنیانگذاران حزب الدعوة الاسلامية
ولادت
در سال ۲۰ مرداد ۱۳۱۸ش مطابق با25 جمادى الاولى سال 1358 ق. در شهر مقدّس نجف اشرف، مرکز مرجعیّت دینى تشیّع متولّد شد. او فرزند آیتالله سیّد محسن طباطبایى حکیم، مرجع تقلید شیعیان جهان و نوه سیّد مهدى بن سیّد صالح بن سیّد احمد بن سیّد محمود حکیم بود.
خاندان عالم پرور حکیم
خاندان حکیم یکى از طوایف اصیل عراقى مى باشند که نسبشان از طریق حسن مثنى، به امام حسن بن على بن ابى طالب علیهالسلام مى رسد.
اجداد خاندان طباطبایى حکیم از قرن دوم هجرى در عراق اقامت گزیده، در طول تاریخ در مقابل رویدادها و حوادث سیاسى ـ اجتماعى، وظایف شرعى و اجتماعى خود را به بهترین شکل انجام دادهاند. از میان این خاندان، عالمان معروفى در طب، اخلاق، فقه و اصول ظهور کردهاند.
از افراد برجسته این خاندان، آیتالله سید محسن طباطبائی حکیم و تعداد زیادى از استادان و نخبگان حوزه علمیه نجف مى باشند که در میان میلیونها نفر از مسلمانان عراق و خارج از آن احترام و عزّت خاصى دارند. این خاندان، همچنان که در میدان علم، اندیشه، جهاد و مبارزه، در خط مقدم قرار دارند، مظلومیت آنان نیز این گونه است. رژیم بعثى صدام، تنها در یک شب، حدود 70 نفر از عالمان و مجتهدان این خاندان ـ از پیرمرد هشتاد سالهاى همچون آیتالله سیّد یوسف حکیم تا نوجوانى که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود ـ را دستگیر و به جرم همکارى نکردن با دولت ظالم بعثى، تحت شدیدترین شکنجههاى قرون وسطایى قرار داد. و بیست نفر از آنان را به شهادت رساند.
در حقیقت، خاندان حکیم، نماد مظلومیت عالمان مجاهد و شیعیان بودهاند.
سیر تحصیلى وتدریس
دوران رشد و نوجوانانى سیّد محمّدباقر، با حوادث تلخ و گزنده جنگ دوم جهانى همراه بود، ولى او با آن شرایط دشوار، شبانه روز به تحصیل علم و کسب فضایل و معارف مشعول بود.
تحصیل را از مکتب خانههاى نجف آغاز و در مدرسه ابتدایى منتدى النّشر ادامه داد و از آن جا وارد حوزه علمیه شد. در دوازده سالگى کتابهاى قطرالندى، شرح ابن عقیل، مغنى اللبیب، حاشیه ملاّ عبدالله، منطق مظفّر، مطول، منهاج الصّالحین و اللمعة الدمشقیه را در مدت کوتاهى فراگرفت و به درسهاى عالى حوزه گام نهاد. متون درسى این دوره، یعنى رسائل، مکاسب و کفایة الاصول را نیز تحصیل نمود و بعد از گذر از دروس عالى، در درسهاى خارج فقه و اصول شرکت کرد و در جلسات درسى ممتازترین استادان حوزه نجف، یعنى آیتالله خویى و علاّمه شهید سیّد محمّدباقر صدر، همچون ستارهاى درخشید. نبوغ علمى، قدرت اندیشه و استعداد فوق العاده آن روحانى پاک مرام، تجلیل و قدردانى مدرّسان و استادان حوزه را برانگیخت و او در سال 1384 ق. موفق به دریافت مدرک اجتهاد در فقه، اصول و علوم قرآنى گردید. وى آموختههاى علمى و تحقیقى خود را با قدرت استدلال قوى و منطق عمیق در جلسه تدریس درسهاى سطح عالى، در مسجد هندى نجف اشرف به زیباترین شکل عرضه نمود و فرهیختگان و نخبگان عمق نگر حوزوى را گرد آورد. شهید حکیم تنها به علوم رایج حوزوى اکتفا نکرد، بلکه کرسى درس خود را از حوزه نجف به دانشگاه اصول دین بغداد توسعه داد، او خود این دانشگاه را با همکارى شهید صدر، علاّمه سیّد مرتضى عسکرى و سید مهدى حکیم بنیان نهاده بود. علوم قرآنى، معارف اهل بیت علیهمالسلام، فلسفه، تحلیل سیاسى و تاریخى رخدادها و پى گیرى تحولات روز، از جمله موضوعات جلسات علمى اش در این دانشگاه بودند. شهید حکیم در مدت 25 سال تدریس در حوزه نجف و دانشگاه بغداد، فضاى جدیدى را در حوزه و دانشگاه گشود و عالمان و دانشمندان برجستهاى را به عالم علم و دین تقدیم کرد.
سید محمّدباقر حکیم، افزون بر تربیت شاگردان و تألیف آثار سودمند دینى، اجتماعى و سیاسى، احساس کرد که در زمان معاصر، نیاز به مبلغان آگاه و بیدارگرى است که بر علوم جدید تسلّط داشته باشند و به همین جهت، در سال 1384 ق. مدرسه علوم اسلامى را در شهر نجف تأسیس کرد.
استادان و مربیان
اندیشمند متفکّر، شهید سیّد محمّد باقر حکیم، براى کسب دانش و تقویت بنیان علمى اش در محضر استادان ممتازى حضور یافت و از یافتهها واندوختههاى گرانبهاى آنان کمال بهره را برد. از میان استادان و مربیان او، مى توان به عالمان برجسته ذیل اشاره نمود:
- آیتالله خویی
- او در درس فقه این مرجع عظیم الشّان حضور مى یافت و آیتالله خویى از وى کمال تجلیل را به عمل مى آورد و در مورد مسائل عراق و مشکلات نجف اشرف با وى مشورت مى کرد.
- آیتالله سیّد محسن حکیم
- او پدر شهید حکیم مى باشد که علاوه بر تربیت، در تعلیم وى نیز نقش به سزائى داشته است. او نیز متقابلاً به عنوان نماینده، معاون ومشاور تواناى علمى، سیاسى و فرهنگى پدرش عمل مى کردزیرا مورد اعتماد پدر و مرادش بود و در وکالت مطلقهاى که براى ایشان نوشته، با تعبیرات زیبایى او را به عنوان نماینده خود برگزیده بود. حضرت امام خمینى(ره) نیز در حاشیه این وکالت عظیم شهید حکیم نوشت که تمامى آن چه در وکالت مرحوم آیتالله سیّد محسن حکیم آمده است، تائید مى گردد.
- علاّمه شهید آیتالله شهیدمحمدباقر صدر
این استاد بى بدیل حوزه نجف، در رشد و شکوفایى شخصیت شهید حکیم سعى وافر داشته، با بذل عنایات خاص خود، او را محرم اسرار و گنجینه تمام طرحها و افکار و اندیشههاى انقلابى خود قرار داد. شهید صدر از شهید حکیم به عنوان «عضدى المفدى» (بازوى فداکار) نام مى برد. شهید حکیم اکثر دروس حوزوى را نزد آیتالله صدر فرا گرفته است. او بر این باور بود که آقاى صدر، رهبر شایسته و بنیانگذار انقلاب اسلامى عراق و الگوى مسلمانان مى باشد و به اندیشههاى صائب و نوآورىهاى شهید صدر اعتقاد راسخ داشت. این استاد فرزانه، هنگام دستگیرى، شهید حکیم را به عنوان قائم مقام و جانشین خود برگزید.
- آیتالله سیّد محمّدباقر موسوى مهرى رئیس تجمّع علماى شیعه کویت، در مورد ارتباط آقاى شهید حکیم با شهید صدر مى گوید:
- «ارتباط و علاقه شهید حکیم به استاد بزرگوارش، شهید صدر، آن قدر زیاد بود که از حدود استادى و شاگردى تجاوز کرده بود و آن دو یک روح در دو جسم بودند. نوشتهها و گفتههاى شهید حکیم شاهد این گفتار است.»
- آیتالله شیخ مرتضى آل یاسین
- او داماد علاّمه سیّد محمّد باقر صدر و از استادان شهید حکیم به شمار مى رود. شهید محمّدباقر حکیم در سال 1384 ق. از این استاد، مدرک اجتهاد در فقه، اصول و علوم قرآنى دریافت کرده است.
- سیّد یوسف حکیم
- وى برادر بزرگ شهید حکیم و یکى از استادان وى محسوب مى شود. این استاد فرهیخته حوزه نجف توسط رژیم صدام مدّتى زندانى گردید. امام خمینى در این مورد فرمود:
- «در عراق تعدادى از علماى را گرفتهاند که من بعضى از آنها را مى شناسم، مثل آقاى حاج سیّد یوسف حکیم».
- در جاى دیگرى فرمود:
- وقتى انسان مى بیند که شهید آقاى صدر، آن عالم فاضل را و همچنین همشیره ایشان را با چه وضعى شهید کردند و بعد هم با بیت مرحوم آقاى حکیم که آن قدر خدمت کردهاند که وقتى انسان ایشان را مى دید، به یاد قیامت مى افتاد، آن گونه رفتار نمودند، شدیداً متأثر مى شود».
آثار
آیتالله شهید سیّد محمّدباقر حکیم، با این که در عالم سیاست از چهرههاى درخشان جهان تشیّع به شمار مى رفت، اما فعالیّتهاى فرهنگى و علمى اش تا حدودى ناشناخته مانده است و مبارزات فرهنگى آن بزرگوار در عرصه علم و فرهنگ، اگر مهمتر از مبارزات سیاسى اش نباشد، مطمئناً کمتر نبوده است که با نگاهى به فهرست تألیفات آن یگانه علم و سیاست، مى توان به حقیقت پى برد. آثار او در زمینههاى علوم قرآنى، سیره اهل بیت علیهمالسلام، حقوق، شرح حال بزرگان دینى، حکومت اسلامى و اندیشههاى سیاسى، فرهنگى و اجتماعى، نشانگر شخصیت برجسته علمى و عملى اوست. آثار پژوهشى و تحقیقى وى عبارتند از:
الف) قرآن
- القصص القرآنى که در موضوع شیوه داستان گویى قرآن و کتاب بندگى است. این کتاب متن درسى دانشگاه جهانى علوم اسلامى ایران به شمار مى رود. و با نام داستانهاى قرآنى، به فارسى ترجمه شده است. در این کتاب، داستانهاى قرآن بر اساس آیات و روایات و به دور از اسرائیلیّات مورد بررسى قرار گرفته است.
- الظاهرة الطاغوتیة فى القرآن.
- تفسیر سوره حمد، با مقدمهاى در روش تفسیر که این کتاب نیز به فارسى ترجمه شده است.
- تفسیر سورههاى صف، جمعه، منافقون، حشر و تغابن.
- الهدف من نزول القرآن.
- مستشرقان و شبهات آنان درباره قرآن.
- علوم القرآن در دو جلد که مجموعه درسهاى وى در دانشگاه اصول دین بغداد است و اخیراً بازنویسى و به فارسى نیز منتشر شده و به عنوان کتاب درسى در حوزه و دانشگاه تدریس شده است.
- روش تزکیه در قرآن.
ب) سیره اهل بیت علیهمالسلام
- اهل البیت علیهمالسلام و دورهم فى الدّفاع الاسلام که نقش اهل بیت علیهمالسلام را در دفاع از اسلام بیان کرده است.
- دور اهل بیت علیهمالسلام فى بناء الجماعة الصالحه که پیرامون نقش اهل بیت علیهمالسلام در ساختار جامعه صالح است و در دو جلد تألیف یافته است.
- این دو اثر، از ارزشمندترین تألیفات او در زمینه سیره اجتماعى - سیاسى اهل بیت علیهمالسلامدر رهبرى امّت مى باشد.
- ثورة الامام الحسین علیهالسلامدر این کتاب، اندیشهها، موضع گیرى ها، جایگاه اجتماعى و مذهبى و دست آوردهاى انقلاب حسینى علیهالسلاممورد تحلیل و بررسى قرار گرفته است.
- زندگانى امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام.
ج) فرهنگ اجتماعى و اقتصادى
- الحکم الاسلامى بین النظریة و التطبیقاین کتاب، مجموعه مقالاتى است که طى 6 سال در موضوع حکومت اسلامى از تئورى تا عمل تنظیم گردیده و در آن انقلاب ایران به عنوان یکى از مصادیق بارز تأثیر اندیشههاى اسلامى درتوفیق مردم در تغییرات اجتماعى و یکى از نمونههاى حکومت اسلامى مطرح گردیده است.
- حوار فى المرجعیة الدّینیةاین کتاب دیدگاههاى آن شهید پیرامون حکومت اسلامى و نقش مرجعیّت در اداره جامعه است.
- دور الفرد فى النظریة الاقتصادیة الاسلامية.
- مجموعه کتابهاى «المنهاج الثقافى السیاسى الاسلامى» که در شش عنوان منتشر شده و عبارتند از: العقیده، الاخلاق، النظام، التاریخ، المواقف و الرؤى و العلاقات.
- المرجعیّة الاجتماعیةشهید حکیم تجربیّات خود را در فعالیّتهاى سیاسى ـ اجتماعى و نقش نظام تشکیلاتى و رهبرى اجتماعى را در این اثر شرح داده است.
- حقوق الانسان من وجهة نظر اسلامیة که حقوق بشر را از دیدگاه اسلام بیان مى کند.
- الوحدة الاسلامية من منظور الثقلین که چند بار در ایران و مصر چاپ شده و ترجمه فارسى آن نیز منتشر گردیده است.
- النظریة الاسلامية فى العلاقات الاجتماعیه که روابط اجتماعى را از منظر اسلام بررسى مى کند.
- الاخوة الاسلامية من منظر الثقلین.
- النظریة الاسلامية فى التحرک الاسلامى.
- العلاقة بین القیادة الاسلامية و الامة من خلال رویة نهجالبلاغة که در آن رابطه رهبرى اسلامى با امّت، تشریح شده است.
د) شرح حال
- دعبل الخزاعى شاعر اهل البیت علیهمالسلام
- لمعة عن مرجعیّة الامام الحکیم.
- السیرة العلمیه للشهید الصدر.
- الشهید الصدر المواقف و التوجهات.
این دو اثر، درباره مواضع و چشم اندازهاى سیاسى، فکرى و علمى آیتالله شهید محمّدباقر صدر مى باشند.
ه) تاریخ
- النّجف الاشرفاین کتاب در موضوع تاریخ حوزه علمیه نجف، جایگاه آن و وضعیّت فعلى حوزه نجف تألیف شده است.
و) فقه
- تقریرات دروس مقدماتى سطح و خارج فقه. ز) سیاست و جنبش اسلامى
- چهره دیگر رژیم عراق.
- نظریه سیاسى شهید صدر.
- جهاد مسلّحانه در اسلام.
- جنگ تمدّنها و قضیه فلسطین.
- عراق، تحولات کنونى و آینده.
- قضیه کردستان.
- افکار و آراء جماعة العلماء.
آن مجتهد فرزانه، علاوه بر تألیفاتى که منتشر شدهاند، مجموعهاى بسیار حجیم از سخنرانىها و مقالاتى که در کنفرانسهاى اندیشه اسلامى، اقتصاد اسلامى، همایشهاى حج، وحدت اسلامى و مجمع جهانى اهل بیت علیهمالسلام ارائه کرده، از خود به یادگار گذاشته که در سطح برترین و عالمانه ترین مقالات ارائه شده بوده و داراى نوآورىها و مطالب سودمند بسیارى است.
بسیارى از این آثار هنوز به عرصه نشر راه نیافته است.
ح) جزوهها
- مصیبت حسینى و تقویت روحیه مقاومت.
- آثار مرجعیّت امام حکیم.
- مرجعیّت، وحدت، جهاد.
- سیّد نقوى و مدرسه اهل بیت علیهمالسلام
- شهید سیّد مهدى حکیم و جنبش حزب الله.
- شهید سید مهدى حکیم، جهاد، هجرت، شهادت.
- عمل جهادى و پوشش سیاسى.
- استراتژى آینده.
- طرح سیاسى ـ نظامى.
- انتفاضه 15 شعبان ملّت عراق، تندیس ولایت اسلام.
- گفت و گوها.
- روش فرهنگى ـ سیاسى.
تربیت یافتگان مکتب شهید حکیم
شهید محراب نجف، در طول عمر 66 ساله خویش، انسانهاى وارسته زیادى را تربیت کرد و به جامعه اسلامى تحویل داد. بسیارى از طلاّب، دانشجویان و جویندگان معارف عالى اسلامى از محضر وى بهرهها برده و جرعههاى حیات بخش علمى نوشیدند. او در دانشگاه اصول دین بغداد، مسجد هندى نجف، در جلسات عزادارى مواکب الطلبة الجامعات و در دیگر عرصههاى علمى و فرهنگى، در عراق و دیگر شهرهاى اسلامى، همواره شیفتگان مکتب اهل بیت علیهمالسلام را سیراب مى کرد. تعدادى از معروفترین شاگردان وى عبارتنداز:
- سیّد مرتضى کشمیرى.
- سیّد عبدالصاحب حکیم، برادر کوچکتر او.
- شهید سیّد عباس موسوى، دبیر کل سابق حزب الله لبنان.
- سیّد محمّد باقر موسوى مهرى.
- شیخ اسدالله حوشى.
- شیخ عدنان زلغوط.
- سیّد صدرالدّین قبانچى، فرزند علاّمه سیّد حسن قبانچى، صاحب مسند الامام علی علیهالسلام.
- سیّد حسن نورى.
- شیخ حسن شحاده.
- شیخ هادى ثامر.
فعالیّتهاى اجتماعى و فرهنگى
شهید حکیم در عرصه اجتماع و فرهنگ نیز نقش گستردهاى را ایفا نمود. برخى اقدامات وى در این زمینه عبارتند از:
- تأسیس کتابخانههایى به نام «مکتبة الامام الحکیم العامه» در شهرهاى مختلف عراق، براى جذب جوانان مبارز و انقلابى و طرح اسلام ناب محمّدى صلىاللهعلیهوآله.
- تاسیس «مواکب الطلبة الجامعات» که با تشکیل هیئتهاى عزادارى، دانشجویان دانشگاهها را هدایت و راهنمایى کرده و از انحرافات احتمالى باز مى داشت.
- شرکت در کنفرانس بین المللى، به نمایندگى از سوى آیتالله حکیم مانند کنفرانس مکه مکرمه و کنفرانس اسلامى عمّان در اردندر سال 1387 ق.
- تلاش براى نشر افکار اسلامى از طریق چاپ کتابهاى مفید بزرگان دین به عنوان نمونه، او در اوج حکومت کمونیستها در عراق، تمام مشکلات را به جان خرید و کتاب فلسفتناى شهید صدر را چاپ و منتشر کرد.
- به عهده گرفتن ریاست شوراى عالى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى.
- تاسیس دارالحکمه، شامل حوزه علمیه و مرکز چاپ ونشر.
- ریاست مجمع تربیت نیروهاى انسانى، فرهنگى، سیاسى و اسلامى (مجمع الکوادر الاسلاميه).
- قائم مقام ریاست شوراى عالى مجمع جهانى اهل بیت علیهمالسلام
- ریاست مرکز مطالعات تاریخ جدید عراق.
- برگزارى گسترده همایشها و جشنهاى ائمه علیهمالسلام با رویکرد ملّى، سیاسى و اعتقادى، در نجف و شهرهاى مختلف عراق.
بزرگداشت عالمان و شخصیتهاى برجسته جهان اسلام، مسئولیت رهبرى حجّاج در زمان حیات پدر، رسیدگى به وضع طلاّب، تأسیس دفاتر عمومى اسلامى، تاسیس مدرسه علوم اسلامى در نجف، سفرهاى پر بار کویت، سوریه و انگلستان، حمایت از شیعیان لبنان و مردم مسلمان فلسطین، از دیگر فعالیّتهاى اجتماعى و فرهنگى آن شهید بزرگوار بوده است.
در عرصه سیاست
شهید حکیم از پدر گرامى اش آموخته بود که اگر معناى سیاست این است که امور مردم بر اساس اصول صحیح اصلاح شود و رفاه و آسایش بندگان خدا به دست آید ـ همچنان که ظاهر معناى صحیح سیاست همین است ـ اسلام، تمامش سیاست است و عالمان غیر از این کارى ندارند. شهید حکیم سیاست را در ردیف دیانت دانسته، از آن جانبدارى مى کرد.
او در ابتداى کار سیاسى خود، یک سازمان سیاسى اسلامى منظّم تشکیل داد که در آن گروههاى مختلفى از دانش آموختگان دانشگاهها، کارمندان، طلاّب و معلّمان از سویى با معارف اصیل اهل بیت علیهمالسلام آشنا مى شدند و از سوى دیگر براى مقابله با اندیشهها و سازمانهاى غیر اسلامى آماده مى گردیدند و افزون بر آن، رویدادهاى منطقه بر اساس تحلیل صحیح در جلسات آن انجام مى گرفت.
وى در تأسیس حزب «الدعوة الاسلاميه» در کنار شهید صدر، محمّدمهدى حکیم و سیّد مرتضى عسکرى فعالیّت مى کرد و به فعالیّتهاى سیاسى ـ مردمى در آن حزب مى پرداخت.
او در همین راستا از جنبشها و گروههاى اسلامى دیگر چه در زمان حیات پدر گرامى اش و چه بعد از آن حمایت و پشتیبانى مى کرد.
اخلاص در عمل، بى پروایى، شجاعت، جرأت و تدبیر، از ویژگیهاى شهید سیّد محمّدباقر حکیم بود. شاخص ترین عمل سیاسى و تشکیلاتى شهید حکیم، تشکیل مجلس اعلاى شیعیان عراق بوده است.
این مجلس، بعد از تحوّلات اخیر آن کشور، یکى از سازمانهاى مؤثر، جدّى و فعّال در صحنه سیاسى عراق محسوب مى شود.
همراه با انقلاب، همگام با امام
شهید حکیم به انقلاب اسلامى ایران و رهبرى آن علاقه شدیدى داشت. او مى گفت: بر امّت اسلامى واجب است که از امام خمینى رحمهالله پیروى کنندزیرا در این امر، مصلحت مهم اسلامى وجود دارد. شهید حکیم در مورد انقلاب اسلامى ایران مى نویسد:
«انقلاب اسلامى و مردمى ایران در نوع خود بى نظیر است. انقلابى است که تمام گروههاى ایرانى اعم از جوانان، طبقات مختلف اجتماعى اندیشمندان و رهبران دینى در آن شرکت داشتند. دو عامل اساسى در پیروزى انقلاب ایران دخیل بوده است1. ماهیت دینى آن. 2. رهبرى دینى و مردمى.
حضرت امام خمینى رحمهالله نیز براى وى احترام زیادى قائل بود و بارها وى را به ملاقات خصوصى پذیرفت. امام در یکى از ملاقاتهایشان به او فرمود:
«من شما را به دو جهت دوست دارم اوّل آن که فرزند آیتالله سیّد محسن حکیم هستیددوم آن که مردى مجاهد فى سبیل الله مى باشید.
امام در نامههاى خود از او با عبارات فرزند شجاع، برومند، نور چشم و مورد اعتماد یاد مى کند و در نامهاى که به آیتالله خامنهاى به عنوان ریاست جمهورى نوشت، از آقاى حکیم این گونه تجلیل کرد:
«جناب حجتالاسلام آقاى محمّدباقر حکیم از میهمانان عزیز این جانب و جمهورى اسلامى ایران است.»
ارتباط مستقیم و علاقه شدید به فکر و خط و مسلک امام خمینى، از ویژگىهاى بارز شهید حکیم بود. شهید حکیم همواره این کلام استادش سیّدمحمّد باقر صدر را در نظر داشت که گفته بود:
ذوبوا فى الامام الخمینى کما هو ذاب فى الاسلام در امام خمینى ذوب شویدهمچنان که او در اسلام ذوب شده است.
ویژگىهاى اخلاقى
الف) ساده زیستى
او از کودکى به تقوا، صبر و پایدارى در راه حق عشق مى ورزید. مانند فقیران زندگى مى کرد و با خوراکى بسیار ساده روزگار مى گذارنید. او بر این باور بود که اگر چیزى از لوازم زندگى تهیه مى شود، باید ارزش مادّى و معنوى آن سنجیده شود و به همسرش مى گفت: فکر کن چیزى که قصد دارى بخرى، آیا ارزش دارد که در روز قیامت و روز حساب از آن باز خواست شود یا نه؟ اگر آن قدر ارزش ندارد، ضرورتى نیست که خودمان را به سختى بیندازیم. ما روحانى هستیم باید ساده تر از بقیه مردم زندگى کنیم و این هم براى دنیایمان خوب است و هم براى آخرتمان.
او در حالى زندگى سادهاى براى خود برگزیده بود که در بیت نام آورترین مرجع جهان تشیّع زندگى مى کرد و مى توانست بهترین زندگى تجمّلاتى و تشریفاتى را براى خودش تدارک، ببیندامّا سطح زندگى خود را همانند جدّش امیرالمؤمنین علیهالسلام در حد فقرا و مستضعفان قرار داده بود.
ب) عبادت و تهجّد
او به نافلههاى شب بسیار اهمیت مى داد و اگر در جلسهاى فرصت نمى یافت نافله نمازى را بخواند، قضاى آن را پس از اتمام جلسه یا روز بعد به جا مى آورد. هر روز یک جزء قرآن مى خواند. هرگز نماز شبش را ترک نمى کرد و هنگامى که دکتر به او گفته بود: روزى 40 دقیقه قدم بزن چون فعالیّت حرکتى شما کم است، وى در منزل، روزانه وقت معیّنى را براى قدم زدن انتخاب کرده بود و در حین قدم زدن، نافله مى خواند. همیشه مى گفت: انسان باید با خدا ارتباط برقرار کند و دعا خواندن، صرفاً به لفظ و تحرّک لبها کافى نیست. خیلى وقتها در نماز حال خوشى پیدا مى کرد و ارتباط عاشقانهاى با خالق پیدا مى کرد. آن شهید وارسته علاقه داشت که نمازهاى مستحبى را در تاریکى بخواند و هنگام خواندن دعا اشک مى ریخت و راز و نیاز مى کرد.
هر کس با خدا بود، عزیز دل او بود. میزان علاقهاش به افراد، بر اساس تدیّن و ایمان آنان بودو روابطش نیز بر اساس دین و ایمان بود و نه بر اساس مصلحت و آشنایى ظاهرى.
ج) تلاش و کوشش
اهتمام به کار و فعالیّت شبانه روزى، همواره در زندگى شهید حکیم حاکم بود. او در اواخر عمرش، اصلاً استراحت نداشت و تمام نامههایى که برایش مى رسید، شخصاً مطالعه کرده، پاسخ مى گفت.
بسیار اهل مطالعه و نگارش بود و هیچ فرصت خالى نداشت. او یا عبادت مى کرد و یا کار و مطالعه و نگارش. کتابهاى به جاى مانده از وى، نشانگر فعالیّتهاى خستگى ناپذیر اوست.
د) اخلاص و خدا محورى
شهید حکیم از لحاظ تدیّن، ارتباط با خدا، اخلاق، خدمت به مردم، گشاده رویى و سعه صدر در اوج بود. او مى گفت:
براى خدا کار کنیداگر براى انسانها کار کنید، بدانید که انسان از نسیان آفریده شده، فراموش خواهد کردپس براى خدا کار کنید و هر قدمى بر مى دارید، براى خدا باشد تا مغبون نشوید.
او مى گفت: انسان باید همواره با خدا تجارت کند و با خدا معامله کند و با این عقیده بود که تمام هستى و زندگى اش را با خدا معامله کرد و سرانجام به فیض شهادت نائل شد.
از دیگر ویژگىهاى اخلاقى این عارف به خدا پیوسته، معاشرت صحیح با خانواده، تربیت فرزندان شایسته، برگزارى مراسم عزادارى براى سیّدالشّهداء علیهالسلام در زیباترین شکل و با شور و حال وصف ناپذیر، دلجویى از مؤمنان، دیدار با محرومان و جوانان، قدرت احتجاج و استدلال شگفت انگیز، احترام به مرجعیّت، متانت، سخاوت، غیرت دینى، تدبیر و دوراندیشى بوده است.
از دیدگاه بزرگان
این رهبر دوراندیش شیعیان عراق، چنان در سطح جهان درخشیده بود که آرا و افکار بسیارى از اندیشوران جهان اسلام را به خود متوجه کرده بود و آنان با کمال اخلاص و ادب به او ارادت مى ورزیدند. نمونههایى از این ابراز اراداتها را با هم مى خوانیم:
- آیتالله سیّد مرتضى کشمیرى:
- «شهید آیتالله حکیم اخلاص بسیار زیادى داشت. در تمام امور با اخلاص کامل فعالیّت مى کردفردى بسیار متدین، اجتماعى و اخلاقى بودبه علما و مراجع و اهل قلم احترام خاصى داشت. برخى شخصیتها علم، معرفت و سیاست دارندولى در جنبه اجتماعى ضعیفند، ولى آیتالله حکیم در تمامى ابعاد قوى بودبه تمامى افراد چه عالم، چه روستایى، عشایر و... احترام ویژهاى قائل بود.»
- آیتالله سیّد محمّدتقى مدرّسى:
- «شهید حکیم، یکى از مؤثّرترین و بارزترین شخصیتهایى است که از همان جوانى در پى ایجاد تحوّل و پویایى در حوزه نجف بود. از مهمترین اندیشههاى سیاسى آن شهید، محوریّت حوزه و مرجعیّت، در تمام تصمیم گیرىهاى سیاسى است و این اندیشه، یکى از اساسى ترین تفکّرات جریانهاى اصیل شیعه به شمار مى رود».
- سیّد حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان:
- «شهید سیّد محمّد باقر حکیم همیشه در طول سالهاى زندگى اش از مقاومت لبنان حمایت مى کرد و یکى از بزرگترین حامیان ملّت فلسطین نیز بود. او در خطى قدم مى زد که بر ضرورت نابودى اسرائیل از صحنه گیتى تأکید دارد و آن را شرّ مطلق مى داند. شهید آیتالله حکیم، سدّ محکمى در برابر اشغالگرى در عراق بودهر چند که برخى موقعیّت وى را درک نکردند».
- آیتالله محمّدعلى تسخیرى دبیر کل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى:
- «آقاى حکیم یکى از طلایه داران مسئله وحدت و تقریب مذاهب اسلامى است. سخنرانىهاى زیادى در ایران، سوریه، لبنان، کویت و در اروپا، در رابطه تقریب مذاهب اسلامى داشته است.
او در این زمینه، کتاب «الوحدة الاسلامية» و چند کتاب دیگر را نوشت که آثارى مفید و پر مغز است».
حکیم از منظر بیگانگان
روزنامه آمریکایى واشنگتن پست یک روز بعد از شهادت این شخصیت وارسته جهان اسلام چنین گزارش داد:
«قتل آیتالله محمّدباقر حکیم، روحانى باهوش و فراست سیاسى و شجره مذهبى، ممکن است تلاشهاى آمریکا را براى جلب نظر اکثریّت شیعیان عراق با جدّى ترین چالشها مواجه سازد. حکیم 64 ساله، فرزند یکى از معروفترین خانوادههاى روحانى عراق و رئیس مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق بود که در دوران تبعید در ایران، در سال 1982 م. آن را بنیان گذاشت».
شهادت طلبى
آن مجتهد مجاهد، در راه اعتلاى سخن حق و کلمة الله از هیچ گونه تلاش و کوششى فرو گذارى نمى کرد.
او حتى جان خود را در طبق اخلاص نهاد و هر لحظه آمادگى شهادت در راه خدا را داشت. وى در این زمینه، دنباله رو رسول خدا صلىاللهعلیهوآله بودزیرا رهبر جهان اسلام، حضرت محمّد بن عبدالله صلىاللهعلیهوآله همواره آرزوى شهادت در راه خدا را داشت و مى فرمود:
«وَ الذَّى نَفسى بیده لوددت انى اقتل فى سبیل الله، ثم احیا، ثمّ اقتل، ثم احیاء، ثم اقتل، ثم احیا، ثم اقتل[18]قسم به آن که جانم در دست اوست، دوست دارم که در راه خدا نه یک بار و دوبار که چندین بار کشته و زنده شوم و بار دیگر، به شهادت برسم».
شهید حکیم که تمام وجودش را عشق پیامبر صلىاللهعلیهوآله و آموزههاى متعالى آن گرامى فرا گرفته بود، فرهنگ شهادت طلبى را نیز به عنوان یکى از دو پیروزى (احدى الحسنین) قلمداد مى کرد.
هنگامى که صدام دیکتاتور ستمگر عراق، برادران مجاهد وى ـ سیّد علاء، سیّد محمّد حسین و سیّد عبدالصاحب حکیم ـ را به شهادت رساند، به آیتالله سیّد محمّد باقر حکیم پیام داد که یا دست از کارهاى مبارزاتى بردارد یا آن که تمامى خاندان حکیم ـ و نیز خود وى ـ کشته خواهند شد. شهید حکیم در پاسخ وى با کمال شهامت، آمادگى خود را براى شهادت در راه خدا اعلام کرد و در سخنرانى خود قبل از نماز جمعه تهران گفت:
«من به راه جهاد و مبارزه با رژیم بعث عراق ادامه خواهم داد و هرگز دست از جهاد براى آزادى مردم در بند عراق، بر نخواهم داشت.»
آن عارف شیداى حق، هشت بار در آستانه شهادت قرار گرفت و سرانجام در نهمین سوء قصد به همراه 140 نماز گزار حرم علوى، به آرزوى دیرینهاش نایل آمد.
شهید حکیم که با شمّ قوى و معنوى خود، نزدیک بودن لحظات عطرآگین شهادت را حس مى کرد، در آخرین خطبه نماز جمعهاش در حرم حیدرى که ساعتى قبل از شهادت خود ایراد نمود، چنین گفت:
یا امیرالمؤمنین! آیا اگر ما آمدیم به عالم دیگر، از ما استقبال مى کنى همچنان که مردم عراق از ما استقبال کردند؟ آیا شما هم ما را مى پذیرى؟
وى در پایان سخنان خود، به ذکر مصیبت پرداخته، با گریه و حزن و اندوه در مصائب ابى عبدالله الحسین علیهالسلام به آستانه شهادت نزدیک شد.
همسر فداکار این شهید والامقام ـ خانم مامقانى ـ مى گوید:
او در روز اوّل رجب، روز جمعه، در محراب عبادت، در حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام به آرزویش که خواسته تمام اولیا بود، رسیدزیرا او همواره در مکّه از خدا چنین درخواست کرده بود: خدایا! مى خواهم در راه تو (همانند مولایم امام حسین علیهالسلام) شهید شوم و بدنم پاره پاره شود.
آرى شهادت او در اوّل رجب سال 1424، روز ولادت امام محمّدباقر علیهالسلام برابر با 8 شهریور 1382ش در محراب عبادت و در حرم مولى الموحدین، على علیهالسلام واقع شد که نکات فراوانى در این اتّفاق نهفته است.
انسان وارستهاى از سادات حسنى در اواخر جمادى و اوائل رجب در میان کوفه و نجف، به همراه عدّهاى به شهادت مى رسد و بدنش تکه تکه مى گردد و اثرى از آن باقى نمى ماند. این روایت در مورد شهادت شهید حکیم صدق مى کند و اکثر افرادى که من با آنها صحبت کرده ام، این روایت را به شهادت ایشان منطبق دانستهاند.
پیام رهبر معظم انقلاب
آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامى ایران، علاوه بر صدور پیامى پر محتوا و روشنگرانه، به منظور تکریم مقام شهید حکیم، آن عالم عارف، سه روز عزاى عمومى اعلام کرد.
در بخشى از پیام وى که در تاریخ 7 / 6 / 82 صادر شد، آمده است:
«این شهید عزیز، عالم مجاهدى بود که سالهاى متمادى براى احقاق حق ملّت عراق با رژیم خبیث صدام مبارزه کرد و پس از سقوط آن مجسّمه شرّ و فساد، در مقابله با اشغالگران آمریکایى و انگلیسى همچون سدّ محکمى ایستاده و مبارزهاى دشوار با نقشههاى شوم آنان آغاز کرد و خود را براى شهادت در راه این جهاد بزرگ و پیوستن به خیل شهیدان خاندان معظم آل حکیم و دیگر شهیدان علم و فضیلت در عراق آماده کرده بود. شهید آیتالله حکیم، مظهر خواستهاى به حق ملتى بود که دین و استقلال و آینده کشور خود را در معرض تهدید و خانه خود را زیر چکمه اشغالگران مى بیند و مى خواهد از هویّت دینى و ملّى خود در برابر متجاوزان دفاع کند.
شهادت این سیّد بزرگوار، مصیبت جانکاهى براى ملّت عراق و سند دیگرى بر جرم اشغالگران است که ناامنى و حرج و مرج را با حضور نامشروع خود بر عراق تحمیل کردهاندامّا دشمنان عراق مستقل و مسلمان بدانند که با این شهادت مظلومانه، عزم و مقاومت ملّت عراق در برابر نقشهها و هدفهاى استکبار و صهیونیزم و ایمان و وفادارى آنان به خط اسلام و رهبرى دینى ضعیف نمى گردد و بر عکس خواسته آنان پایدارتر خواهد گشت. انشاالله.»
منابع مقاله
وابستهها
الإمامة و أهلالبيت عليهمالسلام
نقش اهلبیت علیهمالسلام در بنیانگذاری جماعت صالحان
دور أهلالبيت عليهمالسلام في بناء الجماعة الصالحة
الوحدة الاسلامية من منظور الثقلين
ثورة الحسین علیهالسلام: النظریة، الموقف، النتائج
المجتمع الانساني في القرآن الکريم
الزهراء عليهاالسلام اهداف، مواقف، نتائج
الأخوة الإیمانیة من منظور الثقلین
جامعه انسانی از ديدگاه قرآن کريم
موسوعة الحوزة و المرجعية المرجعة
دور أهل البيت عليهمالسلام في بناء الجماعة الصالحة
الوحدة الإسلامية من منظور الثقلين
حوزة العمیة العراقیة و التقریب
دور أهل البیت علیهمالسلام في بناء الجماعة الصالحة
بررسی و تحلیل قیام امام حسین علیهالسلام