۱۱۱٬۵۱۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می آید' به 'میآید') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'هاش ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
محقق اثر در | محقق اثر در مقدمهاش پس از ذکر توضیحاتی درباره تصوف و تأکید بر اینکه تصوف - که بسیاری آن را خیر محض و دیگران آن را شر و وبال بر امت دانستهاند - جزو جدانشدنی از تاریخ امت اسلامی است، خاطرنشان کرده است که در گذشته محققین از توجه به آثار صوفیان پرهیز میکردند تا جایی که پرداختن به آثار آنها ننگی برای صاحبش بود<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص10-9</ref>وی سپس مقدمهاش را در دو بخش ارائه کرده است: در بخش اول زندگی نامه و آثار نویسنده به قلم فرزندش با نام «إعلام الحاضر و البادی بمقام والدی الشیخ عبدالرئوف المناوی الحدادی» و در بخش دوم، مباحث کتاب و چگونگی تحقیق آن مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص35-33</ref> | ||
نویسنده، مقدمه را با این عبارت آغاز کرده که کرامت، «ظهور امر خارق عادت به دست ولی خدا، مقرون به طاعت و عرفان، بدون ادعای نبوت است. کرامت برای دلالت بر صدق و فضل یا قوت یقین صاحبش یا مانند آن است». وی کرامت را امری جایز دانسته که به حسب نصوص قرآنی و روایات نبوی واقع شده است. پس از آن هفت دلیل معتزله بر انکار کرامات اولیای الهی را ذکر کرده و یک به یک پاسخ داده است. نویسنده، معتقد است که کرامات، انواع فراوانی دارد و به بیست نوع از آنها اشاره کرده که زنده کردن مردگان، شکافتن و خشک شدن دریا و اخبار از غیب از آن جمله است. پس از آن دلائلی بر کرامت اولیا ذکر و سپس در خاتمه بر این نکته تأکید کرده که برخلاف عقائد برخی کرامیه، ولی خدا به درجه نبی نخواهد رسید و با رسیدن به کمال ولایت - برخلاف آنچه اهل الحاد و اتحاد ادعا کردهاند - تکالیف از او ساقط نمیشود<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص20-5</ref> | نویسنده، مقدمه را با این عبارت آغاز کرده که کرامت، «ظهور امر خارق عادت به دست ولی خدا، مقرون به طاعت و عرفان، بدون ادعای نبوت است. کرامت برای دلالت بر صدق و فضل یا قوت یقین صاحبش یا مانند آن است». وی کرامت را امری جایز دانسته که به حسب نصوص قرآنی و روایات نبوی واقع شده است. پس از آن هفت دلیل معتزله بر انکار کرامات اولیای الهی را ذکر کرده و یک به یک پاسخ داده است. نویسنده، معتقد است که کرامات، انواع فراوانی دارد و به بیست نوع از آنها اشاره کرده که زنده کردن مردگان، شکافتن و خشک شدن دریا و اخبار از غیب از آن جمله است. پس از آن دلائلی بر کرامت اولیا ذکر و سپس در خاتمه بر این نکته تأکید کرده که برخلاف عقائد برخی کرامیه، ولی خدا به درجه نبی نخواهد رسید و با رسیدن به کمال ولایت - برخلاف آنچه اهل الحاد و اتحاد ادعا کردهاند - تکالیف از او ساقط نمیشود<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص20-5</ref> |