۱۰۶٬۷۷۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'هی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ها ' به 'هها ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
کتاب آشنایی با قرآن در یک جلد و به زبان فارسی نوشته شده است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمیبینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تألیف کرده است. و همین که کتاب را برای جوانان تدوین کرده است نشان از آن دارد که هیچ امر مبهم و مغلقی در آن دیده نمیشود، زیرا عامداً ساده نویسی را در این اثر پیشه کرده است، گر چه نویسنده در مجموع جز به ندرت ساده نویسی را روال کار خود ساخته و از دشوار نویسی هم پرهیز میکند و هم انتقاد. | کتاب آشنایی با قرآن در یک جلد و به زبان فارسی نوشته شده است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمیبینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تألیف کرده است. و همین که کتاب را برای جوانان تدوین کرده است نشان از آن دارد که هیچ امر مبهم و مغلقی در آن دیده نمیشود، زیرا عامداً ساده نویسی را در این اثر پیشه کرده است، گر چه نویسنده در مجموع جز به ندرت ساده نویسی را روال کار خود ساخته و از دشوار نویسی هم پرهیز میکند و هم انتقاد. | ||
این کتاب با مقدّمهای موجز و روان آغاز میشود. در انتهای مقدّمه در خصوص این اثر میخوانیم: این کتاب برای نوجوانان و جوانان مسلمان نوشته شده است و در اوج سادگی به نگارش درآمده و نهایت سعی نویسنده این بوده ضمن آنکه بیشترین موضوعات و مفاهیم قرآنی را در این مختصر قرار دهد، از بیان اختلافات عالمان و مفسّران و دانشمندان دینی خودداری کرده و آنچه که بر اثر آیات و روایات معتبر بوده همان را نقل و نگارش نموده است. از به کاربردن اصطلاحات کاملاً فنّی به ویژه در حوزهی تفسیر خودداری شده و بدون پیچشهای کلامی، لبّ لباب آنچه که بایسته و شایسته بوده را ثبت نموده است <ref>مقدمه، ص 8</ref>. | این کتاب با مقدّمهای موجز و روان آغاز میشود. در انتهای مقدّمه در خصوص این اثر میخوانیم: این کتاب برای نوجوانان و جوانان مسلمان نوشته شده است و در اوج سادگی به نگارش درآمده و نهایت سعی نویسنده این بوده ضمن آنکه بیشترین موضوعات و مفاهیم قرآنی را در این مختصر قرار دهد، از بیان اختلافات عالمان و مفسّران و دانشمندان دینی خودداری کرده و آنچه که بر اثر آیات و روایات معتبر بوده همان را نقل و نگارش نموده است. از به کاربردن اصطلاحات کاملاً فنّی به ویژه در حوزهی تفسیر خودداری شده و بدون پیچشهای کلامی، لبّ لباب آنچه که بایسته و شایسته بوده را ثبت نموده است <ref>مقدمه، ص 8</ref>. | ||
کتاب دارای فهرست نسبتاً گستردهای است که مقولات مهمّ قرآن را از ابتدا تا انتها مدّ نظر قرار داده است. ذیل برخی عناوین کلّی زیرمجموعههای جزئی نیز وجود دارد که بحث را از بابت مفهومی گسترده تر کرده و آگاهیهای قرآنی را از متن قرآن بیشتر در اختیار خواننده قرار میدهد. فهرست کلّی این کتاب بدین شرح است: وحی و کتابهای آسمانی، نزول قرآن، اعجاز قرآن، ظاهر و باطن قرآن، جمع آوری و نگارش و تدوین قرآن، | کتاب دارای فهرست نسبتاً گستردهای است که مقولات مهمّ قرآن را از ابتدا تا انتها مدّ نظر قرار داده است. ذیل برخی عناوین کلّی زیرمجموعههای جزئی نیز وجود دارد که بحث را از بابت مفهومی گسترده تر کرده و آگاهیهای قرآنی را از متن قرآن بیشتر در اختیار خواننده قرار میدهد. فهرست کلّی این کتاب بدین شرح است: وحی و کتابهای آسمانی، نزول قرآن، اعجاز قرآن، ظاهر و باطن قرآن، جمع آوری و نگارش و تدوین قرآن، آیهها و سورههای قرآن، آیات و سورههای مکی و مدنی، محتویّات قرآن، اهداف قرآن، مخاطبان قرآن، شأن نزول، تفسیر و تأویل قرآن، حروف مقطّعهی قرآن، آیات محکم و مشتابه و آیات ناسخ و منسوخ قرآن، سوگندهای قرآن، لغات قرآن، و سرآخر قرآن در کلام بزرگان. | ||
چنانکه بیان شد برخی از این عناوین کلّی زیرمجموعههایی را در خود دارد که به بسط موضوع کمک میکند، مثلاً در محتویّات قرآن از: توحید و خداشناسی، رسولان الهی، مسائل علمی و فرهنگی، و قصّههای قرآن و حکایتهای آن سخن گفته است. یا در بخش اهداف قرآن به استناد آیات قرآن به موارد پنجگانهای اشاره کرده است که بسیار دقیق و مهم است که عبارتند از: هدایت و رحمت، بشارت و انذار، ذکر، تفکّر و اندیشه، و حرکت به سوی نور و خروج از تاریکی ها. در بخش وحی که نخستین مطلب کتاب است نیز طبق آیات متعدّد قرآن به انواع وحی و نیز به کسانی که به آنها وحی شده اشاره کرده است، این اشارات غیر از ارتباط مستقیم با پیامبر و یا پیامبران الهی است که رسماً مورد اعتبار واقع شده است. مثلاً وحی به مادر موسی، وحی به زنبور عسل، وحی به ملائکه، وحی به آسمان، وحی به حواریین، وحی به بندهی خاص خدا و غیره. | چنانکه بیان شد برخی از این عناوین کلّی زیرمجموعههایی را در خود دارد که به بسط موضوع کمک میکند، مثلاً در محتویّات قرآن از: توحید و خداشناسی، رسولان الهی، مسائل علمی و فرهنگی، و قصّههای قرآن و حکایتهای آن سخن گفته است. یا در بخش اهداف قرآن به استناد آیات قرآن به موارد پنجگانهای اشاره کرده است که بسیار دقیق و مهم است که عبارتند از: هدایت و رحمت، بشارت و انذار، ذکر، تفکّر و اندیشه، و حرکت به سوی نور و خروج از تاریکی ها. در بخش وحی که نخستین مطلب کتاب است نیز طبق آیات متعدّد قرآن به انواع وحی و نیز به کسانی که به آنها وحی شده اشاره کرده است، این اشارات غیر از ارتباط مستقیم با پیامبر و یا پیامبران الهی است که رسماً مورد اعتبار واقع شده است. مثلاً وحی به مادر موسی، وحی به زنبور عسل، وحی به ملائکه، وحی به آسمان، وحی به حواریین، وحی به بندهی خاص خدا و غیره. | ||
چنانکه بیان شد این گسترهی موضوعات با معانیِ ژرفی که دارند در حجمی کم به نگارش و نمایش در آمده است و از آنجا که روی سخن با جوانان است از اطالهی کلام پرهیز کرده و از ورود به بحثهای پر چالش نیز حذر نموده است. | چنانکه بیان شد این گسترهی موضوعات با معانیِ ژرفی که دارند در حجمی کم به نگارش و نمایش در آمده است و از آنجا که روی سخن با جوانان است از اطالهی کلام پرهیز کرده و از ورود به بحثهای پر چالش نیز حذر نموده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
کتاب آشنایی با قرآن در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین قدسی و آسمانی ما را به نمایش در آورده است. چنانکه در فهرست آمده بحث با وحی آغاز شده است و وحی زمینهی ظهور و تدوین قرآن را برای مسلمانان و باورمندان فراهم نموده است و وقتی که ما قرآن را وحی مسلّم و حتمی میگیریم بدان معناست که کاملاً آسمانی و قدسی است و این قرآن از بابت صورت و ظاهر و تعداد | کتاب آشنایی با قرآن در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین قدسی و آسمانی ما را به نمایش در آورده است. چنانکه در فهرست آمده بحث با وحی آغاز شده است و وحی زمینهی ظهور و تدوین قرآن را برای مسلمانان و باورمندان فراهم نموده است و وقتی که ما قرآن را وحی مسلّم و حتمی میگیریم بدان معناست که کاملاً آسمانی و قدسی است و این قرآن از بابت صورت و ظاهر و تعداد سورهها و آیات و نیز از بابت چینش تصویری واحد در تمام جهان اسلام دارد. نویسنده خود از وحی چنین میگوید: «وحی» به اشارهی تند و سریع میگویند، کتابت و رمز هم نوعی وحی است چراکه در آن دو نیز نوعی از اشاره و سرعت انتقال یافت میشود. کلام پنهانی و خفی هم نوعی وحی است و این همه را در قرآن در آیات گوناگون میتوانیم ببینیم. وحی، گاهی به منزلهی الهامی است که در دل افراد انسانی میافتد و گاهی هم نوعی الهام تکوینی است که با غریزهی حیوان یا با فطرت انسان و همین طور با ذات و طبیعتِ اشیاء همراه است. گاهی هم نوعی تکلّم مرموز و ناشناخته، و کلامی کاملاً مخفی و سرّی است که ما از کیفیّت و ماهیّت آن اطّلاعی نداریم و در عین حال ممکن است که به اشاره و ایماء سریع که به واسطهی اعضاء و جوارح صورت میگیرد هم اطلاق شود. به هرجهت وحی دارای معانی بسیار است و کاربردهای زیادی هم دارد <ref>متن، صص 10-9</ref>. | ||
نویسنده با استناد به آیهی 51 از سوره شوری به سه نوع سخن وحیانی اشاره میکند که باید به آنها توجّه ویژه داشت. این سه نوع سخن گفتن مربوط به انسان است و لذا از حوزهی ذات و طبیعت و غریزه و فطرت بیرون است. این سه عبارتند از: | نویسنده با استناد به آیهی 51 از سوره شوری به سه نوع سخن وحیانی اشاره میکند که باید به آنها توجّه ویژه داشت. این سه نوع سخن گفتن مربوط به انسان است و لذا از حوزهی ذات و طبیعت و غریزه و فطرت بیرون است. این سه عبارتند از: | ||
# سخن گفتن از طریق وحی و پنهانی | # سخن گفتن از طریق وحی و پنهانی | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
مؤلّف در بخش دیگری به جمع آوری و نگارش و تدوین قرآن میپردازد که از مسائل مهم برای قرآن پژوهان است و در این باره اهتمامات بلیغی صورت گرفته و آثار متعدّدی نوشته و منتشر شده است. نویسندهی کتاب [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با ظرافت و دقّت و استحکام به طور کاملاً خلاصه اشاراتی مهم و درست را در این باره در همین بخش آورده است. وی خود میگوید: از مباحث بسیار مهم در شناخت قرآن مسئلهی جمع آوری و تدوین این کتاب آسمانی است. طبق اسناد معتبر و تحقیقات بسیار دقیق عالمان دین و پژوهندگان قرآن کریم، این کتاب بی مانند در طول تاریخ یکهزار و چهارصدسالهی خود سالم و دست نخورده باقی مانده و از هرگونه دستبرد و تحریفی در امان بوده است. دو آیه از آیات قرآنی به تمامی، سالم بودن و تحریف ناپذیری این کتاب را بیان میکند، یکی در آیه نهم از سوره شریفه حجر است که میفرماید: «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون». ما خود قرآن را نازل کرده ایم و به تمامی از آن حفاظت و نگهداری میکنیم. و دیگر آیه هفدهم از سوره قیامت است که میفرماید: «انّ علینا جمعه و قرآنه»، به راستی که جمع کردن و خواندن آن بر عهدهی ما است. این دو آیه برای همهی مشتاقان کافی است تا بدانند که ضامن و حافظ اصلی این کتاب خودِ خداست. و طبیعی است وقتی که خداوند جهان آفرین خود ضمانت این کتاب آسمانی را کرده و حفاظت آنرا خود بر عهده گرفته هیچ تغییر و تبدیلی برای آن در هیچ زمانی قابل تصوّر نخواهد بود <ref>متن، صص 34-33</ref>. | مؤلّف در بخش دیگری به جمع آوری و نگارش و تدوین قرآن میپردازد که از مسائل مهم برای قرآن پژوهان است و در این باره اهتمامات بلیغی صورت گرفته و آثار متعدّدی نوشته و منتشر شده است. نویسندهی کتاب [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با ظرافت و دقّت و استحکام به طور کاملاً خلاصه اشاراتی مهم و درست را در این باره در همین بخش آورده است. وی خود میگوید: از مباحث بسیار مهم در شناخت قرآن مسئلهی جمع آوری و تدوین این کتاب آسمانی است. طبق اسناد معتبر و تحقیقات بسیار دقیق عالمان دین و پژوهندگان قرآن کریم، این کتاب بی مانند در طول تاریخ یکهزار و چهارصدسالهی خود سالم و دست نخورده باقی مانده و از هرگونه دستبرد و تحریفی در امان بوده است. دو آیه از آیات قرآنی به تمامی، سالم بودن و تحریف ناپذیری این کتاب را بیان میکند، یکی در آیه نهم از سوره شریفه حجر است که میفرماید: «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون». ما خود قرآن را نازل کرده ایم و به تمامی از آن حفاظت و نگهداری میکنیم. و دیگر آیه هفدهم از سوره قیامت است که میفرماید: «انّ علینا جمعه و قرآنه»، به راستی که جمع کردن و خواندن آن بر عهدهی ما است. این دو آیه برای همهی مشتاقان کافی است تا بدانند که ضامن و حافظ اصلی این کتاب خودِ خداست. و طبیعی است وقتی که خداوند جهان آفرین خود ضمانت این کتاب آسمانی را کرده و حفاظت آنرا خود بر عهده گرفته هیچ تغییر و تبدیلی برای آن در هیچ زمانی قابل تصوّر نخواهد بود <ref>متن، صص 34-33</ref>. | ||
نویسنده، در بارهی حفظ و حراست از قرآن، گذشته از خداوند که او برای هر عاقل و فهیمی سندی متقن و مطلق است سه مطلب دیگر هم به آن اضافه میکند، یکی حافظهی شخص نبی که هرگز در طول رسالت از کار نمی افتد، دو دیگر وجود حافظان و قاریان قرآن و سه دیگر کتابتهای فراوانی که در زمان رسول خدا در دست صحابه وجود داشته است. در خصوص کاتبان وحی نیز بحثهای فراوان وجود دارد و حتّی نگارشهای زیادی در دست است و مسلّماً در خصوص برخی از آنها نیز اختلافاتی در بین قرآن پژوهان دیده میشود. نهایتاً نویسنده به طور ابتدایی به 14 کاتب اشاره کرده است که میتوان اسنادی را برای آن در نظر گرفت <ref>متن، صص 34-33</ref>. | نویسنده، در بارهی حفظ و حراست از قرآن، گذشته از خداوند که او برای هر عاقل و فهیمی سندی متقن و مطلق است سه مطلب دیگر هم به آن اضافه میکند، یکی حافظهی شخص نبی که هرگز در طول رسالت از کار نمی افتد، دو دیگر وجود حافظان و قاریان قرآن و سه دیگر کتابتهای فراوانی که در زمان رسول خدا در دست صحابه وجود داشته است. در خصوص کاتبان وحی نیز بحثهای فراوان وجود دارد و حتّی نگارشهای زیادی در دست است و مسلّماً در خصوص برخی از آنها نیز اختلافاتی در بین قرآن پژوهان دیده میشود. نهایتاً نویسنده به طور ابتدایی به 14 کاتب اشاره کرده است که میتوان اسنادی را برای آن در نظر گرفت <ref>متن، صص 34-33</ref>. | ||
در بخش | در بخش سورهها و آیهها هم توجّه خاصّی به بحث مبذول شده است که برای خوانندهی جوان میتواند جذّاب باشد. نویسنده در ابتدا برای آیه دو معنای مشهور آورده و برای هر معنایی هم آیه و یا آیاتی را شاهد گرفته است، یکی به معنای معجزه و یکی هم به معنای دلیل. در خصوص سوره ها، تعداد و طرز قرار گرفتن آن اشاراتی به اختلافات قاریان دارد، با در نظرداشتن مکانهای مختلف برای ایشان مبنا را به اختلاف شهرها و محل ها منسوب کرده است به مانند شهر کوفه، مدینه، مکّه، بصره، و شام. این اختلاف قاریان و حافظان قرآن از بابت تعداد آیات است که خوانش آن را به ترتیب شهرهایی که نام برده شد به عدد کوفی، عدد مدنی، عدد مکی، عدد بصری و عدد شامی تقسیم میکند. نویسنده به حدیثی از [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] اشاره میکند که وی از قول رسول خدا مجموع آیات قرآن را 6236 دانسته که این رقم با قول اعداد کوفی نزدیکتر است. امّا برخی هم به تعداد 6200 که پایه است اشاره کردهاند و گفتهاند کمتر از آن نیست و برخی هم به شمارههای 6204، 6214، 6216، 6219، 6225 و 6236 اشاره کردهاند <ref>متن، صص 41-40</ref>. | ||
از دیگر موارد قابل توجّه در این کتاب جدولی است که در آن به طور الفبایی نام سورههای قرآن را آورده و در مقابل هر سوره ابتدا ترتیب موجود و سپس ترتیب نزول را طبق اقوال مفسّران مرتّب کرده است <ref>متن، صص 48-43</ref>. غیر از آن جدول دیگری وجود دارد که در آن به ترتیب سورههای موجود، یعنی از سوره حمد تا سوره ناس تنظیم شده و در مقابل آن سه ردیف شکاره دیده میشود که به ترتیب عبارتند از: تعداد آیات، تعداد کامات و تعداد حروفی که د رهر سوره وجود دارد <ref>متن، صص 54-49</ref>. | از دیگر موارد قابل توجّه در این کتاب جدولی است که در آن به طور الفبایی نام سورههای قرآن را آورده و در مقابل هر سوره ابتدا ترتیب موجود و سپس ترتیب نزول را طبق اقوال مفسّران مرتّب کرده است <ref>متن، صص 48-43</ref>. غیر از آن جدول دیگری وجود دارد که در آن به ترتیب سورههای موجود، یعنی از سوره حمد تا سوره ناس تنظیم شده و در مقابل آن سه ردیف شکاره دیده میشود که به ترتیب عبارتند از: تعداد آیات، تعداد کامات و تعداد حروفی که د رهر سوره وجود دارد <ref>متن، صص 54-49</ref>. | ||
در بخش | در بخش آیهها و سورههای مکی و مدنی بعد از توضیحی در بارهی این دو اصطلاح در دو جدول یکی پس از دیگری سورههای مکی و سپس سورههای مدنی را مشخّص میکند. از آنجا که برخی از سورهها مدنی و احیاناً در بین آن یک یا چند آیه مکی و یا بالعکس هستند داخل پرانتز تعداد و یا شمارهی استثنائات را معلوم کرده است. در خصوص سورههای مکی 86 مورد و در غیر آن 28 مورد قید شده است بدین ترتیب 114 سوره را معیّن کرده است. مثلاً قید شده که توبه مدنی است غیر از دو آیهی آخر؛ و یا سوره انعام مکی است بجز آیات 20، 23، 91، 93، 114، 141، 151 تا 153 <ref>متن، صص 62-58</ref>. | ||
در بخش لغات قرآن طبق رأی برخی مفسّران و قرآن پژوهان، و نیز طبق توضیخ برخی لغت شناسان تعدادی از واژههای قرآنی را مشخّص کرده و به غیر عربی بودن آن اشاره کرده است. و این مطلبی است که امروزه نیز کارشناسانی برای خود پیدا کرده است و طبیعی است که در رفت و آمد افراد در جوامع گوناگون و در تعاملات انسانی یکی از چیزهایی که بین ایشان ردّ و بدل میشود فرهنگ واژگانی آنان است. خاصه که مکّه در زمانهایی از سال بازار عمومی بوده و از دیگر بلاد نیز کسانی بودند که بدانجا سفر کرده و تجارتی داشتهاند. به هر حال واژههایی به مانند: استبرق، سجّیل، کوّرت، مقالید، اباریق، بیع، تنّور، جهنّم، دینار، روم، سجل و برخی دیگر لغات غیر عربی است که از دیگر بلاد به زبان عربی راه یافته است. در این باره از جمله دانشمندانی که مطالعه کرده است [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدّین سیوطی]] است که مورد نظر مؤلّف محترم هم بوده است. <ref>متن، صص 119-118</ref>. | در بخش لغات قرآن طبق رأی برخی مفسّران و قرآن پژوهان، و نیز طبق توضیخ برخی لغت شناسان تعدادی از واژههای قرآنی را مشخّص کرده و به غیر عربی بودن آن اشاره کرده است. و این مطلبی است که امروزه نیز کارشناسانی برای خود پیدا کرده است و طبیعی است که در رفت و آمد افراد در جوامع گوناگون و در تعاملات انسانی یکی از چیزهایی که بین ایشان ردّ و بدل میشود فرهنگ واژگانی آنان است. خاصه که مکّه در زمانهایی از سال بازار عمومی بوده و از دیگر بلاد نیز کسانی بودند که بدانجا سفر کرده و تجارتی داشتهاند. به هر حال واژههایی به مانند: استبرق، سجّیل، کوّرت، مقالید، اباریق، بیع، تنّور، جهنّم، دینار، روم، سجل و برخی دیگر لغات غیر عربی است که از دیگر بلاد به زبان عربی راه یافته است. در این باره از جمله دانشمندانی که مطالعه کرده است [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدّین سیوطی]] است که مورد نظر مؤلّف محترم هم بوده است. <ref>متن، صص 119-118</ref>. | ||