۱۴٬۴۱۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '↵↵| ' به ' | ') |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| مکان نشر =قاهره - مصر | | مکان نشر =قاهره - مصر | ||
| سال نشر = 2000 م | | سال نشر = 2000 م | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02845AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02845AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =4 | | چاپ =4 | ||
| شابک =977-18-0179-1 | | شابک =977-18-0179-1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =02845 | ||
| کتابخوان همراه نور =02845 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الأصنام''' اثر [[ابن کلبی، هشام بن محمد|ابومنذر هشام بن محمد بن سائب كلبى]]، نخستين اثر كهن و متن اقدمى است كه درباره تاريخ پرستش و اعتقادات عرب قبل از اسلام نگاشته شده است. این كتاب بهطور مشروح و مفصل، پيرامون بتهاى عرب جاهلى و قبايلى كه آنها را مىپرستيدند و نحوه پرستششان و اسامى و اماكن آنها بحث مىكند. نویسنده در این كتاب، مشروحا بتپرستى را پس از حضرت آدم(ع) و نوح(ع) در بين اعراب بيان مىنمايد و همچنين در این كتاب ريشه پرستش بت مورد تحقيق و بررسى قرار گرفته و علل آن بازگو شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/21 ر.ک: ميرشريفى، سيدعلى، ص21]</ref> | '''الأصنام''' اثر [[ابن کلبی، هشام بن محمد|ابومنذر هشام بن محمد بن سائب كلبى]]، نخستين اثر كهن و متن اقدمى است كه درباره تاريخ پرستش و اعتقادات عرب قبل از اسلام نگاشته شده است. این كتاب بهطور مشروح و مفصل، پيرامون بتهاى عرب جاهلى و قبايلى كه آنها را مىپرستيدند و نحوه پرستششان و اسامى و اماكن آنها بحث مىكند. نویسنده در این كتاب، مشروحا بتپرستى را پس از حضرت آدم(ع) و نوح(ع) در بين اعراب بيان مىنمايد و همچنين در این كتاب ريشه پرستش بت مورد تحقيق و بررسى قرار گرفته و علل آن بازگو شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/21 ر.ک: ميرشريفى، سيدعلى، ص21]</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۶: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
كتاب با مقدمه محقق آغاز گرديده است. نویسنده در آغاز تأليفش داستان سكونت حضرت اسماعيل بن | كتاب با مقدمه محقق آغاز گرديده است. نویسنده در آغاز تأليفش داستان سكونت حضرت اسماعيل بن ابراهیم(ع) در مكه و ازدياد فرزندان او، بيرون راندن عمالقه از این شهر، كوچ كردن برخى از فرزندان اسماعيل از مكه در پى زندگى بهتر، پراكنده شدن آنان در بلاد عرب، شيوع بتپرستى، ظهور اسلام و واژگون كردن بتها، صحبت كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/21 ر.ک: ميرشريفى، سيدعلى، ص21]</ref> | ||
كلبى در موارد گوناگون، به عنوان تأييد مطلب، آيات مبارکه قرآن را كه درباره بتها و يا پرستش آنها نازل شده و با متن كتاب تناسب دارد، نقل نموده و نكات بسيار ارزنده تاريخى را، بازگو و اشعار پرارزشى را به مناسبتهاى مختلف درج كرده است و نيز نحوه حجگزاردن اعراب جاهلى و انواع تلبيههاى آنان را متذكر شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/21 همان]</ref> | كلبى در موارد گوناگون، به عنوان تأييد مطلب، آيات مبارکه قرآن را كه درباره بتها و يا پرستش آنها نازل شده و با متن كتاب تناسب دارد، نقل نموده و نكات بسيار ارزنده تاريخى را، بازگو و اشعار پرارزشى را به مناسبتهاى مختلف درج كرده است و نيز نحوه حجگزاردن اعراب جاهلى و انواع تلبيههاى آنان را متذكر شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/21 همان]</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۳: | ||
در مقدمه ابتدا به تببين اوضاع عراق در دوران عباسيان پرداخته شده و سپس زندگىنامه مفصلى از نویسنده و آثار او، ارائه گرديده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12716/2/11 مقدمه، ص11-22]</ref> | در مقدمه ابتدا به تببين اوضاع عراق در دوران عباسيان پرداخته شده و سپس زندگىنامه مفصلى از نویسنده و آثار او، ارائه گرديده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12716/2/11 مقدمه، ص11-22]</ref> | ||
كتاب با ذكر این مطلب آغاز شده كه پس از مرگ اسماعيل(ع)، فرزندانش در مكه بسيار شدند و بهناچار، مهاجرت كردند؛ اما چون به این شهر دلبستگى داشتند، هر گروه، سنگى از سنگهاى كعبه را به موطن جديد بردند و به بزرگداشت آن پرداختند. این كار بهتدريج به پرستش سنگها انجاميد و دين اسماعيل(ع)، به فراموشى سپرده شد. مع الوصف، بعضى از رسوم دوره | كتاب با ذكر این مطلب آغاز شده كه پس از مرگ اسماعيل(ع)، فرزندانش در مكه بسيار شدند و بهناچار، مهاجرت كردند؛ اما چون به این شهر دلبستگى داشتند، هر گروه، سنگى از سنگهاى كعبه را به موطن جديد بردند و به بزرگداشت آن پرداختند. این كار بهتدريج به پرستش سنگها انجاميد و دين اسماعيل(ع)، به فراموشى سپرده شد. مع الوصف، بعضى از رسوم دوره ابراهیم(ع) و اسماعيل(ع)، چون بزرگداشت كعبه و حج و وقوف در عرفه، باقى ماند؛ هرچند ايشان خدايان خود را با خداى يگانه، شریک میكردند.<ref>انصارى خوشابر، مسعود، ص262</ref> | ||
اين اثر در دورههاى بعد، یکى از مآخذ «[[معجم البلدان]]» [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] و «خزانة الأدب» [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]] بوده است.<ref>همان</ref> | اين اثر در دورههاى بعد، یکى از مآخذ «[[معجم البلدان]]» [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] و «خزانة الأدب» [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]] بوده است.<ref>همان</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۳: | ||
و)- آخرين امتياز و مهمترين ويژگى كتاب این است كه: نویسنده آن از شیعیان و شاگردان خاص [[امام جعفر صادق(ع)]] بوده و حضرتش نسبت به او عنايت و توجه خاصى داشته كه این امر قابل توجه است و اعتبار كتاب را دوچندان مىكند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/21 ميرشريفى، سيدعلى، ص21]</ref> | و)- آخرين امتياز و مهمترين ويژگى كتاب این است كه: نویسنده آن از شیعیان و شاگردان خاص [[امام جعفر صادق(ع)]] بوده و حضرتش نسبت به او عنايت و توجه خاصى داشته كه این امر قابل توجه است و اعتبار كتاب را دوچندان مىكند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/21 ميرشريفى، سيدعلى، ص21]</ref> | ||
علما و دانشمندان، كتاب الأصنام را در طول اعصار و قرون متمادى، يگانه منبع و مأخذ خود، درباره تاريخ عرب قبل از اسلام قرار دادند و آن كتاب یکتا مصدر كارشان بود و - به حدى به این اثر اهتمام مىورزيدند كه آن را درس مىدادند و درس مىخواندند، كلماتش را تحرير و رواياتش را ضبط میكردند - و حواشى و شروحى بر آن نگاشتند. بزرگانى همچون [[ابن سعد، محمد بن سعد|محمد بن سعد]] مؤلف «طبقات الكبرى»، احمد بلاذرى نویسنده «[[فتوح البلدان]]»، [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] نگارنده «تاريخ الأمم و الملوك»، مسعودى صاحب «[[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]]»، يعقوبى مصنف «[[تاريخ اليعقوبي|تاريخ يعقوبى]]» و... همه از هشام، مطلب نقل كردهاند و آثار او را مورد اعتنا و اطمينان قرار دادند و همچنين [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ | علما و دانشمندان، كتاب الأصنام را در طول اعصار و قرون متمادى، يگانه منبع و مأخذ خود، درباره تاريخ عرب قبل از اسلام قرار دادند و آن كتاب یکتا مصدر كارشان بود و - به حدى به این اثر اهتمام مىورزيدند كه آن را درس مىدادند و درس مىخواندند، كلماتش را تحرير و رواياتش را ضبط میكردند - و حواشى و شروحى بر آن نگاشتند. بزرگانى همچون [[ابن سعد، محمد بن سعد|محمد بن سعد]] مؤلف «طبقات الكبرى»، احمد بلاذرى نویسنده «[[فتوح البلدان]]»، [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|محمد بن جرير طبرى]] نگارنده «تاريخ الأمم و الملوك»، مسعودى صاحب «[[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]]»، يعقوبى مصنف «[[تاريخ اليعقوبي|تاريخ يعقوبى]]» و... همه از هشام، مطلب نقل كردهاند و آثار او را مورد اعتنا و اطمينان قرار دادند و همچنين [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، ابن عبدربّه، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، [[خطیب بغدادى]] و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]]، هشام كلبى را ثقه دانسته و از او مطالب گوناگونى نقل كردهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/22 همان، ص22]</ref> | ||
البته ناگفته نماند، افراد بسيار معدودى، علىرغم آنكه هشام را سرآمد دانشمندان و بزرگان علم قلمداد كردهاند و حتى برای او تعابيرى مانند«علامه»، «نسابه» و «حافظ» و... به كار بردهاند، لیکن او را بهعنوان «متروك الحديث» معرفى كردهاند و بهتصريح خودشان این امر ناشى از تشيع هشام بوده است. آرى، بودند افراد متعصب و لجوجى كه به صرف اينكه كسى واقعيات و حقايق تاريخى را نقل مىكرد و از آن عظمت و بزرگى اهلبيت(ع) استفاده مىشد، به او نسبت «رفض» مىدادند و سخنانش را نمىپذيرفتند و به عقيده بسيارى، این نهتنها عيب مؤلف محسوب نمىشود، بلكه از افتخارات اوست.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/22 ر.ک: همان]</ref> | البته ناگفته نماند، افراد بسيار معدودى، علىرغم آنكه هشام را سرآمد دانشمندان و بزرگان علم قلمداد كردهاند و حتى برای او تعابيرى مانند«علامه»، «نسابه» و «حافظ» و... به كار بردهاند، لیکن او را بهعنوان «متروك الحديث» معرفى كردهاند و بهتصريح خودشان این امر ناشى از تشيع هشام بوده است. آرى، بودند افراد متعصب و لجوجى كه به صرف اينكه كسى واقعيات و حقايق تاريخى را نقل مىكرد و از آن عظمت و بزرگى اهلبيت(ع) استفاده مىشد، به او نسبت «رفض» مىدادند و سخنانش را نمىپذيرفتند و به عقيده بسيارى، این نهتنها عيب مؤلف محسوب نمىشود، بلكه از افتخارات اوست.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1067/22 ر.ک: همان]</ref> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۵: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
#مقدمه و متن كتاب. | #مقدمه و متن كتاب. | ||
#[[:noormags:18121|ميرشريفى، | #[[:noormags:18121|ميرشريفى، سيد على، «دايرةالمعارف بتهاى جزيرةالعرب «الأصنام»»، برگرفته از پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله كيهان فرهنگى، شماره 33، آذر 1365، (2 صفحه، از 21 تا 22)]]. | ||
#سجادى، صادق، «فرهنگ آثار ایرانى - اسلامى؛ معرفى آثار مكتوب از روزگار كهن تا عصر حاضر»، تحت نظر هيئت علمى | #سجادى، صادق، «فرهنگ آثار ایرانى - اسلامى؛ معرفى آثار مكتوب از روزگار كهن تا عصر حاضر»، تحت نظر هيئت علمى سيد على آل داود، احمد سميعى (گیلانى) و رضا سيد حسينى، به سرپرستى احمد سميعى (گیلانى)، تهران، سروش، 1385. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[ترجمه کتاب الأصنام (تنکیس الأصنام)]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:ادیان، | [[رده:ادیان، اسطورهشناسی، خردگرایی]] | ||
[[رده:آموزههای دینی (عمومی)]] | [[رده:آموزههای دینی (عمومی)]] | ||
[[رده:دیگر پرستشها]] | [[رده:دیگر پرستشها]] | ||