ابن مقبل، تمیم بن ابی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
| امضا = | | امضا = | ||
| کد مؤلف = | | کد مؤلف = AUTHORCODE34257AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[ديوان ابن مقبل]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مقالات جدید(بهمن) باقی زاده]] | |||
[[رده: | [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]] |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۵
ابن مقبل، تمیم بن ابی | |
---|---|
نام کامل | ابوکعب تمیم بن ابی بن مقبل عجلانی |
لقب | ابوحره |
نسب | عجلانی |
نام پدر | ابی |
همسر | دهماء، سلیمی بنت عصر عقیلی |
فرزندان | کعب، حره |
دین | اسلام |
مذهب | سنی |
اطلاعات علمی | |
برخی آثار | دیوان اشعار |
تَمیمِ بْنِ اُبَیِّ بْنِ مُقْبِلِ عَجْلانی، ابوکعب(یا ابوحُره)(د نیمۀ سدۀ 1ق/7م)، شاعر مخضرم عرب، از اصل قیس بن عیلان.
زندگینامه
نه تاریخ تولدش معلوم است، نه تاریخ وفاتش. برخی وی را به اشتباه ابن اُبی مقبل گفتهاند. نیز دو کنیه برای او ذکر کردهاند: ابوکعب و ابوحرّه. از این دو کنیه چنین برمیآید که او احتمالاً فرزندانی به نامهای کعب و حره داشته است. شاعر یکجا در دیوان ناتوانی خویش را به نحوی صمیمی با حره بازگفته است. میدانیم که تمیم از یک چشم نابینا بوده، و خود به این نقیصه اشاره کرده است.
تمیم به سنت جاهلیان، دهماء همسر پدر خویش را به زنی گرفت، اما در عصر اسلام، حکم به جدایی آن دو دادند. وی ظاهراً از اسلام ناخشنود و گریزان بود و با آنکه مسلمان شده بود، همچنان بر اهل جاهلیت و آن روزگاران مویه میکرد.
از برخی روایات چنین برمیآید که او در کهنسالی و پس از جدایی از دهماء، با سُلَیمى دختر عَصَر عُقَیلی ازدواج کرده است. ابنرشیق وی را صاحب 10 فرزند شاعر دانسته که نامهایشان را نیز آورده است و مادرش را دختر شاعر بزرگ امیه بن ابیصلت پنداشته است. گویند که او دختری نیز به نام امشریک داشته که گاهی ابیات پدر را تفسیر و شرح میکرده است.
گویند که وی حدود 120 سال بزیست، اما منابع معاصر در تاریخ مرگ او همداستان نیستند؛ سزگین مرگ او را اندکی پس از 70ق/690م، سکر حوالی 42ق/662م و بلاشر پس از قتل عثمان در بیش از 100 سالگی دانستهاند.
سیاست
در کار سیاست، تمیم به عثمان(مق 35ق/656م) گرایش داشت و پس از قتل وی، او را رثا گفت و فریاد انتقام سر داد؛ همچنین در جنگ صفین، جانب امویان را گرفت و قصیدهای در جواب و رد نجاشی ـ که معاویه را هجا گفته بود ـ سرود.
اشعار
شعر تمیم: پیرامون استعداد شعری و ارزیابی سرودههای این شاعر، داوریهای موافق و مخالف و گاه سطحی بسیار است. مثلاً ابن سلام جمحی(د 231ق) وی را شاعری برجسته و نیکو خوانده، و در طبقۀ پنجم شاعران جاهلی نهاده است، اما سزگین این طبقهبندی را نادرست میداند. اصمعی او را از شاعران طراز اول عرب نمیداند؛ اما به عکس گویند که اخطل(د ح 92ق) وی را شاعرترین شاعران میپنداشته است.
بیگمان در اشعار تمیم هیچ قصیدهای یافت نمیشود که بتوان قاطعانه از صحت آن به همان شکل که نقل شده، اطمینان داشت؛ با این حال، کتابهای لغت و ادب عرب چون جمهره اللغه ابن درید، لسان العرب ابن منظور، خزانهالادب بغدادی و جز آن مشتمل بر شواهدی از شعر وی در مسائل لغوی است. اشعار او توسط گروهی از لغویان مشهور چون ابوعمروشیبانی، اصمعی، ابن سکیت و طوسی گردآمده است. آنگاه ابوعبدالله محمد بن مُعَلَی ازدی در سدۀ 3 ق دیوان او را شرح کرد؛ سپس ابوعلی قالی(د 356ق) آن را به اندلس برد. در 1381ق/ 1962م عزت حسن به چاپ دیوان در دمشق همت گماشت. احمد توریک هم در آنکارا (1386ق/1967م) و مجید طواد(همراه با شرح) در بیروت (1418ق/ 1998م) آن را منتشر کردند.
وصف، فخر و غزل، مضامین اصلی شعر تمیم است. وی در اشعار خود به توصیف بادیه، اشیاء و حیوانات محیط پیرامون خویش میپردازد؛ همچنین شجاعت، کرم، امانتداری، میگساری، قمار، اقتدار و چیرگی قبیلۀ خود را میستاید و بدان ویژگیها مباهات میکند. شهرت اصلی او در وصف قِدْح(= تیرقمار) است و ذکر قدح وی مَثَل گشته است. قصائدش غالباً با نسیب آغاز میشود، اما این مقدمهها معمولاً تصنعی و متکلف است و از عشقی سرکش یا عاطفهای راستین سرچشمه نمیگیرد. یادکرد دهماء و توصیف وی در دیوان بسیار است.
ساختههای هجوآمیز او از قطعاتی در هجو نجاشی، و دو قصیده در هجو اخطل چندان فراتر نمیرود. حکمت و ایراد مثل نیز در اشعار وی از جایگاه ویژهای برخوردار است.
بلاشر از تأثیر آشکار قرآن کریم بر اشعار او سخن میگوید. و به راستی استعمال واژگانی چون شهید، اسلام، امالکتاب، جهاد، کفر، الله و... مؤید این نظر او است. اقتباس از مضامین برخی از آیات نیز نشانگر اثرپذیری شاعر از قرآن کریم است. تمیم را از اصحاب «مَشوبات»(قصائدی که در آنها کفر و اسلام به هم درآمیخته است، شمردهاند[۱]
پانویس
- ↑ هادی نظری-منظم، ج 16، ص167-168
منابع مقاله
نظریمنظم، هادی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378