فاطمی، تمیم بن معز: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۸۵: خط ۸۵:
    }}
    }}


    تَمیمِ بْنِ مُعِزّ(337-374ق/ 948-985م)، شاعر و فرزند خلیفۀ فاطمی.  
    '''تَمیمِ بْنِ مُعِزّ''' (337-374ق/ 948-985م)، شاعر و فرزند خلیفۀ فاطمی.  


    ==زندگی‌نامه==
    ==زندگی‌نامه==

    نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۷

    فاطمی، تمیم بن معز
    NUR00000.jpg
    نام کاملتمیم بن معز
    نام پدرخلیفه المعز لدین الله
    ولادت337ق/948م
    محل تولدمهدیه، تونس
    محل زندگیمهدیه، منصوره، رمله، عین الشمس
    رحلت374ق/985م
    طول عمر37
    خویشاوندانعبدالله، نزار ملقب به العزیز
    دیناسلام
    مذهبشیعه
    اطلاعات علمی
    برخی آثاردیوان اشعار

    تَمیمِ بْنِ مُعِزّ (337-374ق/ 948-985م)، شاعر و فرزند خلیفۀ فاطمی.

    زندگی‌نامه

    وی در مهدیۀ تونس به دنیا آمد، دوران کودکی را در شهر زادگاهش و دوران نوجوانی را در منصوریه درکنار جدش منصور گذراند. پدرش خلیفه المعز لدین الله نیز شعر می‌سرود و ارجوزه‌ای از وی در بحر رمل به نام «ذاتُ الدُّرَر» باقی مانده است؛ نیز ثعالبی اشعار برادرش را نقل کرده است.

    علاوه بر فضای ادبی خاندان، دوستی وی با خاندان الرَّسّی که به شعر و شاعری شهرت داشتند، در پرورش ذوق او بی‌تأثیر نبوده است. تمیم با آنکه فرزند ارشد بود، به ولایت‌عهدی انتخاب نشد. پدر پس از فتح مصر و استقرار در قاهره، فرزند جوان‌تر خود عبدالله و پس از مرگ زودهنگام او، نزار را با لقب العزیز به جانشینی برگزید که در 363ق/974م (یا 365ق) بر تخت خلافت تکیه زد. معروف‌ترین نظر دربارۀ محرومیت او از خلافت، همانا گرایش به فساد و تظاهر به آن است.

    محرومیت او به هر علت که بوده باشد ـ خواه فساد اخلاقی، خواه کشاکش‌های خانوادگی وخواه عقیمی او ـ از تمیم شاعری ناامید و کین‌خواه ساخت. خشم وکین‌توزی و نومیدی او در قصیده‌ای که در مدح خلیفه ‌العزیز سروده، به نیکی آشکار است.

    دربارۀ رابطۀ تمیم با برادرش نظریات گوناگونی ابراز داشته‌اند. برخی از دوستی العزیز با تمیم سخن گفته‌اند، برخی معتقدند که همۀ مدایحی که تمیم برای برادر سروده، از سر نفاق بوده، و او خود را بر خلافت، شایسته‌تر می‌پنداشته است. ابن ابّار اعتقاد دارد که دوستی دو برادر، راستین بوده، و همۀ مدایح تمیم از سر صداقت سروده شده است؛ وی حتى برای تبریک خلافت، با پای برهنه نزد برادر جوان رفته است. با این‌همه، سخنان طعنه‌آمیز تمیم موجب شد که العزیز وی را به رمله و عین‌الشمس تبعید کند. اما تمیم حتى در تبعید، مدیحه می‌سراید، و برای برادر اظهار دلتنگی می‌کند.

    شباهت به ابن معتز عباسی

    تمیم را به ابن معتز عباسی تشبیه کرده‌اند و این شباهت البته نظر همگان را جلب می‌کند، زیرا هر دو شاعر از خاندان خلافت‌اند، هر دو از شعرای نوآورند، هر دو از عقیدۀ خود دفاع می‌کنند و هر دو از حق خلافت نیز محروم شده‌اند. علاوه بر این، برخی از اشعار تمیم نیز با شعر ابن معتز قابل سنجش است.

    اشعار

    مجموعۀ شعر تمیم تا اواسط سدۀ 5 ق میان مردم شناخته بود؛ مثلاً ابن ابار به دیوان شعر او اشاره می‌کند و یا ثعالبی در یتیمهالدهر و در خاص الخاص، و باخرزی از اشعار وی آورده‌اند. اما با سقوط دولت فاطمی و آمدن ایوبیان بسیاری از کتابهای کهن در آتش سوخت یا به دست فراموشی سپرده شد؛ فاطمیان نیز چون زوال دولت خویش را پیش‌بینی می‌کردند، هنگام مهاجرت به یمن و هند شماری از کتابهای خود ازجمله دیوان تمیم را همراه بردند. این دیوان را محمدحسن اعظمی دانشمند هندی در گجرات یافت و آن را براساس 8 نسخه که در دسترس داشت، تصحیح کرد و در مصر به چاپ رسانید. دیوان تمیم دوباره در 1377ق/1957م در قاهره براساس 11 نسخه چاپ شد. در این چاپ دیوان برحسب حروف الفبای قافیه تنظیم شده است.

    مضامین اشعار او متنوع است: از نسیب، غزل، وصف بیابان، ناقه و معشوق گرفته، تا مدح، هجا، موعظه، تهنیت، مرثیه و خمر در آن موجود است؛ شاعر در این میان از بیان زهد و حکمت هم غافل نمانده است. اشعار بادگانی و نخجیرگانی او نیز از نوآوری تهی نیست؛ مناظرات او نیز که بیشتر مناظره با خاندان رسّی است در دیوانش گرد آمده است، از آن جمله جوابیه‌ای است که خطاب به حسن بن ابراهیم رسی نگاشته، و در آن، وزن و قافیه و شمار ابیات رسی را عیناً مراعات کرده است.

    تمیم در اثنای مدیحه‌هایی که خواه برای علویان و خواه برای دولتمردان سروده، به بسیاری از آداب و رسوم مصریان دورۀ فاطمی اشاره کرده، و بدین‌سان منبع سودمندی در این باره گردیده است.

    وی به یمن ثروت خود توانست همه‌گونه ابزار خوش‌گذرانی را در قاهره فراهم آورد. کهینی هنگام بحث دربارۀ جشنهای بسیار متعدد مصر به بسیاری از آنها اشاره کرده، چون: نوروز، مهرجان(= ایرانی)، غطاس، میلاد، شعانین(مسیحی مصری) که تمیم به مناسبت هریک از این عیدها در ساحل و یا روی نیل، مجلسهایی شگفت برپا می‌داشت.

    تاثیر ابونواس بر وی

    تمیم با چنان شیوۀ زندگی، ناچار با دیوان ابونواس مأنوس بوده است و حتى برخی از عبارات وی را می‌توان در دیوان تمیم بازیافت. تأثیر ابونواس عمدتاً در شعر بادگانی او پدیدار است: وی هنگام وصف باده، دیگر نه دل‌نگران خلیفه و یا دولتمردان است و نه دل‌نگران مردان دین. در همین اشعار است که هرزه‌گرایی شاعر آشکار می‌شود و می‌توان از آنجا، به علت عزل او از ولایت‌عهدی پی برد. اما سرانجام او نیز مانند ابونواس، باور می‌کند که بخشندگی خداوند باری از همۀ تباهیهای او بیشتر است و ناچار شامل او نیز خواهد شد. از اینجا شعر او شامل نوعی «زهدیات» نیز می‌شود که باز به ابونواس شبیه‌ترش می‌سازد. بدین‌سان می‌توان گفت که وی، تنها در دو سال آخر عمر شعر زاهدانه سروده است، نه بیشتر.

    وفات

    تمیم در قاهره درگذشت و برادرش از عین‌الشمس، به قصد گزاردن نماز بر جنازۀ وی به قاهره آمد[۱]


    پانویس

    1. مریم شمس، ج 16، ص168-169


    منابع مقاله

    شمس، مریم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378


    وابسته‌ها