مهدی(ع) فقرا؛ پژوهشی در جامعهشناسی فقر و انتظار: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'آن ها' به 'آنها') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
در میان مفاهیم حوزهی مطالعات موعودگرایی، مفاهیمی چون غیبت، انتظار، امیدواری، رستگاری، نجات و... به نظر می رسد انتظار، نزدیک ترین مفهوم به جامعهشناسی دین و از نظر برخی جامعهشناسان، بنیادی ترین مفهوم در مطالعات اجتماعی است. همچنین در جامعهشناسی تاریخی تشیع، مفهوم غیبت پس از دورهی نبوت و دورهی امامت، اهمیت مییابد و برجسته میشود. این در حالی است که از نظر برخی جامعه شناسان، این انتظاراست که به عنوان مفهومی بنیادین قلمداد میشود؛ چرا که این مفهوم واجد سویه ای انسان شناختی و روان شناختی نیز هست. با این حال، آثار کلاسیک جامعه شناسی که به این موضوع پرداخته اند، انتظار را کمتر از منظر مفهومی و اغلب از خلال جریاناتی کاویدهاند که در طول تاریخ تحت عنوان پیامبرگرایی، موعود گرایی و هزاره گرایی ظهور کردهاند. این منجی با ظهور خود به نظم کهن پایان میبخشد و طرح دیگری پی میریزد. | در میان مفاهیم حوزهی مطالعات موعودگرایی، مفاهیمی چون غیبت، انتظار، امیدواری، رستگاری، نجات و... به نظر می رسد انتظار، نزدیک ترین مفهوم به جامعهشناسی دین و از نظر برخی جامعهشناسان، بنیادی ترین مفهوم در مطالعات اجتماعی است. همچنین در جامعهشناسی تاریخی تشیع، مفهوم غیبت پس از دورهی نبوت و دورهی امامت، اهمیت مییابد و برجسته میشود. این در حالی است که از نظر برخی جامعه شناسان، این انتظاراست که به عنوان مفهومی بنیادین قلمداد میشود؛ چرا که این مفهوم واجد سویه ای انسان شناختی و روان شناختی نیز هست. با این حال، آثار کلاسیک جامعه شناسی که به این موضوع پرداخته اند، انتظار را کمتر از منظر مفهومی و اغلب از خلال جریاناتی کاویدهاند که در طول تاریخ تحت عنوان پیامبرگرایی، موعود گرایی و هزاره گرایی ظهور کردهاند. این منجی با ظهور خود به نظم کهن پایان میبخشد و طرح دیگری پی میریزد. | ||
موعود گرایی موضوع آثار شاخص بسیای در حوزه ی اندیشه است؛ که رویکرد اجتماعی | موعود گرایی موضوع آثار شاخص بسیای در حوزه ی اندیشه است؛ که رویکرد اجتماعی آنها با چند مشخصه برجسته میشود: | ||
#نخست آنکه اغلب این آثار، انتظار را درمتن ادیان و مشخصا ادیان توحیدی، یهودیت، مسیحیت و اسلام مطالعه کردهاند و میان موعودگرایی و یهودیت، موعودگرایی و مسیحیت اولیه و موعودگرایی و اسلام نسبتی برقرار کرده اند. | #نخست آنکه اغلب این آثار، انتظار را درمتن ادیان و مشخصا ادیان توحیدی، یهودیت، مسیحیت و اسلام مطالعه کردهاند و میان موعودگرایی و یهودیت، موعودگرایی و مسیحیت اولیه و موعودگرایی و اسلام نسبتی برقرار کرده اند. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
این اثر را میتوان در تداوم سنت مطالعات کلاسیک علوم اجتماعی قلمداد کرد؛ سنتی که دین و انتظار و انقلاب را در میآمیزد. نویسنده در این کتاب کوشیده تا انتظار را در متن سنت اسلامی مطالعه کند و نظریهی انتظار مذهب اعتراض و قرابت انتظار و استیصال را در یک پژوهش تجربی به آزمون بگذارد. او رساله ی خود را با یکسری از پرسشها آغاز میکند و پژوهشش را در میان فقیرترین فقرا، در حاشیه ی شهر تهران شروع میکند. اثر این نویسنده را می توان ذیل جامعه شناسی انتظار قلمداد کرد؛ اما رویکرد نظری او و پیوندی که میان انتظار و اعتراض برقرار میکند، این پژوهش را در زمره ی جامعه شناختی اعتراض و اشکال کنش جمعی نیز قرار میدهد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که برخلاف تصور رایج، فقر سیاه بستر مناسبی برای رشد اعتراض ها نیست. فقری که همچون «میراث» پذیرفته شده و به عنوان قسمت بدان تن داده وراضی شدهاند، عامل اعتراض نیست. نفس نارضایتی از وضع موجود به اعتراض نمیانجامد. اعتراض نیازمند شرایط امکانی است که فقرا اغلب از آن بی بهره اند. خدای فقرا، خدای تقدیر و حفظ وضع موجود است؛ نه خدای امید و تغییر وضع موجود. خدایی که وجودش و خواندنش برای این است که وضع زندگی افراد از آنچه هست بدتر نشود؛ نه خدایی که برای تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب به کمکش امیدوار باشند. | این اثر را میتوان در تداوم سنت مطالعات کلاسیک علوم اجتماعی قلمداد کرد؛ سنتی که دین و انتظار و انقلاب را در میآمیزد. نویسنده در این کتاب کوشیده تا انتظار را در متن سنت اسلامی مطالعه کند و نظریهی انتظار مذهب اعتراض و قرابت انتظار و استیصال را در یک پژوهش تجربی به آزمون بگذارد. او رساله ی خود را با یکسری از پرسشها آغاز میکند و پژوهشش را در میان فقیرترین فقرا، در حاشیه ی شهر تهران شروع میکند. اثر این نویسنده را می توان ذیل جامعه شناسی انتظار قلمداد کرد؛ اما رویکرد نظری او و پیوندی که میان انتظار و اعتراض برقرار میکند، این پژوهش را در زمره ی جامعه شناختی اعتراض و اشکال کنش جمعی نیز قرار میدهد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که برخلاف تصور رایج، فقر سیاه بستر مناسبی برای رشد اعتراض ها نیست. فقری که همچون «میراث» پذیرفته شده و به عنوان قسمت بدان تن داده وراضی شدهاند، عامل اعتراض نیست. نفس نارضایتی از وضع موجود به اعتراض نمیانجامد. اعتراض نیازمند شرایط امکانی است که فقرا اغلب از آن بی بهره اند. خدای فقرا، خدای تقدیر و حفظ وضع موجود است؛ نه خدای امید و تغییر وضع موجود. خدایی که وجودش و خواندنش برای این است که وضع زندگی افراد از آنچه هست بدتر نشود؛ نه خدایی که برای تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب به کمکش امیدوار باشند. | ||
زمان اعتراض، آینده است و زمان فقر، امروز، اکنون و اینجاست. در فقر نمیتوان هیچ چشم انداز و آینده ای را متصور شد. از این روست که به گفتهی نویسنده ،محتوای اصلی دعای فقرا، حاجت ها و خواستههای عمدتا مادی و روزمره یا به عبارتی خواستههای اینجا و اکنون است. فقرا برای زنده ماندن و زندگی کردن میجنگند و ناچارند درامروز زندگی کنند. حاجت و خواستهی اصلی | زمان اعتراض، آینده است و زمان فقر، امروز، اکنون و اینجاست. در فقر نمیتوان هیچ چشم انداز و آینده ای را متصور شد. از این روست که به گفتهی نویسنده ،محتوای اصلی دعای فقرا، حاجت ها و خواستههای عمدتا مادی و روزمره یا به عبارتی خواستههای اینجا و اکنون است. فقرا برای زنده ماندن و زندگی کردن میجنگند و ناچارند درامروز زندگی کنند. حاجت و خواستهی اصلی آنها نه تغییر و بهبود وضع موجود که بدتر نشدن وضع موجود است. تحقیق نویسنده نشان می دهد که مهدی موعود برای فقرا صرفا جلوهای از امید ذهنی است. اتوپیای آنان، اتوپیایی انتزاعی، واجد ضعیف ترین شکل کارکرد اتوپیا و در ارتباط مستقیمی با تقدیر گرایی است. در نگاه این افراد، اتوپیای مهدوی، امری قطعی است و سرنوشت جهان به ظهور او پیوند خورده است؛ اما نمیتوانند حتی در اتوپیای مهدی، رؤیای تحقق عدالت اقتصادی و اجتماعی را در سر بپرورانند. تقدیرگرایی چنان بر زندگی و ذهن آنان سایه انداخته است که نمیتوانند خود را در وضعیتی خارج از آنچه در آن قرار دارند، تصور کنند. | ||
از این رو، منجی برای حفظ وضع موجود طلب میشود و نه رشد و تغییر آن، تحقق عدالت و برابری، رؤیای دوری است که در زندگی فقرا جایی ندارد. منجی خواهد آمد در آمدنش شکی نیست؛ اما مهدی فقرا نیز مانند خدای فقرا، مهدی تقدیر و حفظ وضع موجود است و دروضعیتی که همهی راه های دیگر به روی فرد بسته هستند، آخرین راه حل برای بقا و زنده ماندن. برهمین اساس، انتظار مهدی نیز نه از نوع انتظار برای ظهور و تغییر در زندگی فردی و اجتماعی که انتظار برای بدتر نشدن وضع موجود است. اما نویسنده نشان میدهد که در زندگی فقرا، ظهور این منجی برای تقسیم یک رؤیا و وعده ی تحقق اجتماعی برابر و عادلانه نیست. انتظار فقرا، انتظار یک اجتماع حقیقی نیست، بلکه امید به ظهور کسی است که در بهترین حالت، این واقعیت زندگی روزمره است که تقسیم میکند و البته سهم فقرا را هم میدهد. | از این رو، منجی برای حفظ وضع موجود طلب میشود و نه رشد و تغییر آن، تحقق عدالت و برابری، رؤیای دوری است که در زندگی فقرا جایی ندارد. منجی خواهد آمد در آمدنش شکی نیست؛ اما مهدی فقرا نیز مانند خدای فقرا، مهدی تقدیر و حفظ وضع موجود است و دروضعیتی که همهی راه های دیگر به روی فرد بسته هستند، آخرین راه حل برای بقا و زنده ماندن. برهمین اساس، انتظار مهدی نیز نه از نوع انتظار برای ظهور و تغییر در زندگی فردی و اجتماعی که انتظار برای بدتر نشدن وضع موجود است. اما نویسنده نشان میدهد که در زندگی فقرا، ظهور این منجی برای تقسیم یک رؤیا و وعده ی تحقق اجتماعی برابر و عادلانه نیست. انتظار فقرا، انتظار یک اجتماع حقیقی نیست، بلکه امید به ظهور کسی است که در بهترین حالت، این واقعیت زندگی روزمره است که تقسیم میکند و البته سهم فقرا را هم میدهد. |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۰
مهدی(ع) فقرا؛ پژوهشی در جامعهشناسی فقر و انتظار | |
---|---|
پدیدآوران | بهرامی، فهیمه (نویسنده) شریعتی، سارا (مقدمهنویس) |
ناشر | آرما |
مکان نشر | اصفهان |
سال نشر | ۱۳۹۸ |
شابک | 4-867971-600-978 |
کد کنگره | |
مهدی(ع) فقرا؛ پژوهشی در جامعهشناسی فقر و انتظار تألیف فهیمه بهرامی با مقدمه سارا شریعتی؛ این اثر را میتوان در تداوم سنت مطالعات کلاسیک علوم اجتماعی قلمداد کرد؛ سنتی که دین و انتظار و انقلاب را در میآمیزد.
معرفی کتاب
در میان مفاهیم حوزهی مطالعات موعودگرایی، مفاهیمی چون غیبت، انتظار، امیدواری، رستگاری، نجات و... به نظر می رسد انتظار، نزدیک ترین مفهوم به جامعهشناسی دین و از نظر برخی جامعهشناسان، بنیادی ترین مفهوم در مطالعات اجتماعی است. همچنین در جامعهشناسی تاریخی تشیع، مفهوم غیبت پس از دورهی نبوت و دورهی امامت، اهمیت مییابد و برجسته میشود. این در حالی است که از نظر برخی جامعه شناسان، این انتظاراست که به عنوان مفهومی بنیادین قلمداد میشود؛ چرا که این مفهوم واجد سویه ای انسان شناختی و روان شناختی نیز هست. با این حال، آثار کلاسیک جامعه شناسی که به این موضوع پرداخته اند، انتظار را کمتر از منظر مفهومی و اغلب از خلال جریاناتی کاویدهاند که در طول تاریخ تحت عنوان پیامبرگرایی، موعود گرایی و هزاره گرایی ظهور کردهاند. این منجی با ظهور خود به نظم کهن پایان میبخشد و طرح دیگری پی میریزد.
موعود گرایی موضوع آثار شاخص بسیای در حوزه ی اندیشه است؛ که رویکرد اجتماعی آنها با چند مشخصه برجسته میشود:
- نخست آنکه اغلب این آثار، انتظار را درمتن ادیان و مشخصا ادیان توحیدی، یهودیت، مسیحیت و اسلام مطالعه کردهاند و میان موعودگرایی و یهودیت، موعودگرایی و مسیحیت اولیه و موعودگرایی و اسلام نسبتی برقرار کرده اند.
- دراغلب این آثار، انتظار به چشم انداز اتوپیایی، با تعریفی که مانهایم از آن در ایدئولوژی و اتوپیا ارائه میدهد، پیوند خورده است. این کتاب از طرفی مبدع رویکردی جامعه شناختی به مفهوم اتویپاست و از طرف دیگر، با مطالعه ی هزاره گرایی، نمونه ای آرمانی از روحیه ی اتوپیک را به عنوان نوعی دین داری انفجاری بر میسازد.
- دراغلب این آثار پر ارجاع، وجه این جهانی، دنیوی و زمینی باور به موعود، اهمیت یافته است.
این اثر را میتوان در تداوم سنت مطالعات کلاسیک علوم اجتماعی قلمداد کرد؛ سنتی که دین و انتظار و انقلاب را در میآمیزد. نویسنده در این کتاب کوشیده تا انتظار را در متن سنت اسلامی مطالعه کند و نظریهی انتظار مذهب اعتراض و قرابت انتظار و استیصال را در یک پژوهش تجربی به آزمون بگذارد. او رساله ی خود را با یکسری از پرسشها آغاز میکند و پژوهشش را در میان فقیرترین فقرا، در حاشیه ی شهر تهران شروع میکند. اثر این نویسنده را می توان ذیل جامعه شناسی انتظار قلمداد کرد؛ اما رویکرد نظری او و پیوندی که میان انتظار و اعتراض برقرار میکند، این پژوهش را در زمره ی جامعه شناختی اعتراض و اشکال کنش جمعی نیز قرار میدهد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که برخلاف تصور رایج، فقر سیاه بستر مناسبی برای رشد اعتراض ها نیست. فقری که همچون «میراث» پذیرفته شده و به عنوان قسمت بدان تن داده وراضی شدهاند، عامل اعتراض نیست. نفس نارضایتی از وضع موجود به اعتراض نمیانجامد. اعتراض نیازمند شرایط امکانی است که فقرا اغلب از آن بی بهره اند. خدای فقرا، خدای تقدیر و حفظ وضع موجود است؛ نه خدای امید و تغییر وضع موجود. خدایی که وجودش و خواندنش برای این است که وضع زندگی افراد از آنچه هست بدتر نشود؛ نه خدایی که برای تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب به کمکش امیدوار باشند.
زمان اعتراض، آینده است و زمان فقر، امروز، اکنون و اینجاست. در فقر نمیتوان هیچ چشم انداز و آینده ای را متصور شد. از این روست که به گفتهی نویسنده ،محتوای اصلی دعای فقرا، حاجت ها و خواستههای عمدتا مادی و روزمره یا به عبارتی خواستههای اینجا و اکنون است. فقرا برای زنده ماندن و زندگی کردن میجنگند و ناچارند درامروز زندگی کنند. حاجت و خواستهی اصلی آنها نه تغییر و بهبود وضع موجود که بدتر نشدن وضع موجود است. تحقیق نویسنده نشان می دهد که مهدی موعود برای فقرا صرفا جلوهای از امید ذهنی است. اتوپیای آنان، اتوپیایی انتزاعی، واجد ضعیف ترین شکل کارکرد اتوپیا و در ارتباط مستقیمی با تقدیر گرایی است. در نگاه این افراد، اتوپیای مهدوی، امری قطعی است و سرنوشت جهان به ظهور او پیوند خورده است؛ اما نمیتوانند حتی در اتوپیای مهدی، رؤیای تحقق عدالت اقتصادی و اجتماعی را در سر بپرورانند. تقدیرگرایی چنان بر زندگی و ذهن آنان سایه انداخته است که نمیتوانند خود را در وضعیتی خارج از آنچه در آن قرار دارند، تصور کنند.
از این رو، منجی برای حفظ وضع موجود طلب میشود و نه رشد و تغییر آن، تحقق عدالت و برابری، رؤیای دوری است که در زندگی فقرا جایی ندارد. منجی خواهد آمد در آمدنش شکی نیست؛ اما مهدی فقرا نیز مانند خدای فقرا، مهدی تقدیر و حفظ وضع موجود است و دروضعیتی که همهی راه های دیگر به روی فرد بسته هستند، آخرین راه حل برای بقا و زنده ماندن. برهمین اساس، انتظار مهدی نیز نه از نوع انتظار برای ظهور و تغییر در زندگی فردی و اجتماعی که انتظار برای بدتر نشدن وضع موجود است. اما نویسنده نشان میدهد که در زندگی فقرا، ظهور این منجی برای تقسیم یک رؤیا و وعده ی تحقق اجتماعی برابر و عادلانه نیست. انتظار فقرا، انتظار یک اجتماع حقیقی نیست، بلکه امید به ظهور کسی است که در بهترین حالت، این واقعیت زندگی روزمره است که تقسیم میکند و البته سهم فقرا را هم میدهد.
میتوان نتیجه گرفت که دریک جامعه ی سرمایهداری، حتی انتظار نیز مستلزم داشتن حداقل از سرمایه هاست. و حتی اعتراض نیز سرمایه می خواهد و درفقدان همه نوع سرمایهی اتقصادی و فرهنگی واجتماعی، اعتراض، امکان بیان خود را نمییابد و انتظاردیگر، انتظار دیگری و تغییر نیست؛ بلکه انتظار حفظ خود و از دست ندادن داشتنهاست. به نظر میرسد درجهان سیاه فقر، انتظار مذهب نارضایتی و تسلیم است؛ اما نه مذهب اعتراض.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران