سیره رسولالله(ص) و آرمانهای انبیاء از دیدگاه امام خمینی(ره): تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت های' به 'تهای') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''فصل دوم (اهداف و آرمانهای انبیاء)''' | '''فصل دوم (اهداف و آرمانهای انبیاء)''' | ||
«بسط توحید و ارائه حقایق عالم، هدف بعثت انبیاء الهی است. تمام مقاصد انبیاء برگشتش به یک کلمه است و آن «معرفه الله». تمام مقدمه این است، اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است، اگر دعوت به معارف شده است، تمام برگشتش به این است که نقطه اصلی را که در فطرت همه انسانهاست، حجاب را ازش بردارند تا انسان به آن برسد، و آن معرفت حق است و هدایت کنند انسانها را به سوی زندگی جاودان و کنترل کردن | «بسط توحید و ارائه حقایق عالم، هدف بعثت انبیاء الهی است. تمام مقاصد انبیاء برگشتش به یک کلمه است و آن «معرفه الله». تمام مقدمه این است، اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است، اگر دعوت به معارف شده است، تمام برگشتش به این است که نقطه اصلی را که در فطرت همه انسانهاست، حجاب را ازش بردارند تا انسان به آن برسد، و آن معرفت حق است و هدایت کنند انسانها را به سوی زندگی جاودان و کنترل کردن خصلتهای نامحدود مادی و حیوانی که اصل اساس، معنویات است. هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمیتواند انسان را و ملتهای انسانی را آنطور که باید اداره کند و تربیت اسلام است که میتواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت، قانون روحانیت تربیت کند. غیر اسلام و غیر مکتب های توحیدی اصلاً کاری به ماورای طبیعت ندارند، آنی که علمش به ماورای طبیعت می رسد، آنی است که از راه وحی باشد، آنی است که ادراکش ادراک متصل به وحی باشد و آن انبیاء هستند. | ||
انسان موضوع علم پیامبران است. تمام انبیاء موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است. آمدهاند انسان را تربیت کنند.همه دشمن های عالم آنقدری که از آنها می آید این است که انسان را بکشند، زجرش دهند، اما آنکه بین جنبیک آن (نفس اماره) انسان، آن غیر این است. آن چیزی که در خود شماست، آن نباشد و تغییر نکند،کسی نمیتواند. | انسان موضوع علم پیامبران است. تمام انبیاء موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است. آمدهاند انسان را تربیت کنند.همه دشمن های عالم آنقدری که از آنها می آید این است که انسان را بکشند، زجرش دهند، اما آنکه بین جنبیک آن (نفس اماره) انسان، آن غیر این است. آن چیزی که در خود شماست، آن نباشد و تغییر نکند،کسی نمیتواند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
'''فصل سوم: استقامت و پایداری در راه تحقق آرمانها''' | '''فصل سوم: استقامت و پایداری در راه تحقق آرمانها''' | ||
«رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام بود. ما باید ببینیم که چه شد که اسلام در صدر اول با یک جمعیت کمی و با یک دست خالی، که هیچ ساز و برگ جنگی نداشتند، قریب نیم قرن گذشت و معموری را فتح کردند و چه شد که مسلمین بعدها با اینکه | «رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام بود. ما باید ببینیم که چه شد که اسلام در صدر اول با یک جمعیت کمی و با یک دست خالی، که هیچ ساز و برگ جنگی نداشتند، قریب نیم قرن گذشت و معموری را فتح کردند و چه شد که مسلمین بعدها با اینکه جمعیتهایشان خیلی زیاد و ساز و برگ جنگی هم دارند و از حیث ذخایر هم غنی هستند و مع ذلک همه چیزشان را از دست داده اند». | ||
«شما میدانید که | «شما میدانید که مصیبتهایی که به این کشور وارد شده است، از اول انقلاب تاکنون، چه حجم زیادی داشته است و در ازای او این پیروزیهایی که برای شما حاصل شده است، حجم بسیار افزون داشته است. هر کاری را که انسان شروع میکند نمیشود که در همان روزهای اول هر چه را که میخواهد انجام بگیرد. هیچگاه از حجم کار زیاد نترسید که هر کار هر قدر هم زیاد باشد در مقابل اراده انسان ناچیز است. هیچ وقت اصلاً کلمه یأس را در ذهنتان وارد نکنید که این از جنود شیطان است». | ||
«من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار آن قدر که برای من ناراحتی و خستگی هست، برای شماها نیست. اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم. ولی همه وارد در میدانی شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم». | «من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار آن قدر که برای من ناراحتی و خستگی هست، برای شماها نیست. اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم. ولی همه وارد در میدانی شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم». |
نسخهٔ ۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۸
سیره رسولالله(ص) از دیدگاه امام خمینی | |
---|---|
پدیدآوران | سعادتمند، رسول (نویسنده) |
ناشر | تسنیم |
مکان نشر | قم |
سال نشر | 1385 |
موضوع | خمینی، روحالله رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران -۱۲۷۹، -۱۳۶۸ نظریه درباره محمد(ص) پیامبر اسلام محمد(ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت-11ق |
کد کنگره | ۱۵۷۴DSR۵/ /م۳۵س۹ ۱ |
سیره رسولالله(ص) و آرمانهای انبیاء از دیدگاه امام خمینی(ره) تهیه و تنظیم این کتاب توسط رسول سعادتمند انجام شده و توسط نشر تنسیم به چاپ رسیده است.
نویسنده کوشیده است که سیره رسول الله را از دیدگاه امام خمینی استخراج کند. امام خمینی که خود بزرگمردی است پرورش یافته مکتب رسول الله و فرزندان آن حضرت، الگویی کامل از اخلاق و رفتار یک مسلمان و مؤمن واقعی در عصر حاضر است و در دفاع از حریم پیامبر اکرم فتوای ارتداد و قتل سلمان رشدی، اهانت کننده به مقام مقدس ایشان یکی از بهترین آن حضرت را صادر فرمودند. مطمئنا راههای آگاهی از ابعاد شخصیتی پیامبر اعظم است. در این مجموعه ابعاد گوناگون شخصیتی رسول الله، اهداف بعثت آن حضرت و تشکیل حکومت اسلامی از دیدگاه امام خمینی مورد توجه قرار گرفته است. آرمانها و اهداف انبیاء و نیز انقلاب اسلامی ایران و استقامت و پایداری در راه تحقق آرمانها در رهنمودهای امام خمینی از مطالب دیگر این کتاب است. فصل اول کتاب مربوط به سیره رسول الله است.
در فصل دوم عناوین بسط توحیدوارانه حقایق عالم، معرفه الله، آشنا نمودن مردم با خداوند، هدایت انسانها به سوی زندگی جاودان، انسان موضوع علم پیامبران، دخالت انبیاء در مسائل حاد سیاسی، انبیاء و تشکیل حکومت، امتیازات حکومت اسلامی، خدمات اسلام به کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
و در فصل پایانی وجوب حفظ حکومت اسلامی به عنوان امانتی الهی، حقانیت در اسلامی بودن در تمام شئون، تحمل مصائب برای حفظ ارزشها، گریز از مسئولیت مخالف روحیه اسلام و انقلاب و نصرت الهی را مورد بررسی قرار داده است.
«با ولادت پیامبر کنگرهها فرو ریخت که پایههای ظلم بود، زیرا بسط توحیدات و مبدأ ستایش غیر خدا و آتشپرستی باید منهدم و خاموش شود». «روز بعثت روزی است که خدای تبارک و تعالی، موجود کاملی که از او کاملتر نیست و نمیشود باشد، مأمور کرد، تا تکمیل کننده موجودات و انسان باشد».
«انسان غیر محدود است و مربی انسان غیر محدود است و نسخه تربیت انسان که قرآن است غیر محدود است، نه محدود به عالم طبیعت و ماده است، نه محدود به عالم غیب و نه محدود به عالم تجرد است». «انبیاء از آدم تا خاتم به آن مقصدی که داشتند نرسیدند. در عین حال که هر چه کمال در دنیا هست از آنجا است، مع ذلک به آن مقصدی که داشتند نرسیدند».
تربیت انسان هدف بعثت انیباء
«کوشش انبیاء و ایده بعثت در تمام قرن ها، برای تربیت موجودی است که عصاره همه مخلوقات است و با اصلاح او عالم اصلاح میشود و با فساد او عالم به فساد کشیده میشود، کوشش انبیاء از اول تا آخر این بوده است که این موجود را به صراط مستقیم دعوت کنند و راه ببرند.نه همان هدایت و گفتن تنها، بلکه راهنمایی و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال، برای اینکه این موجود را به آن کمال که لایق است برساند و از طرفی انبیاء مواجه هستند با یک موجودی که این موجود شناخته نشده است، الاّ برای خدا و کسانی که علم را از خدای تبارک و تعالی اتخاذ کردند. شاید این کلمه ای که وارد شده است که «من عرف نفسه فقد عرف ربه» تعلیق به یک امر عالی باشد که در انسان هست و غرایزی که در انسان وجود دارد.
درسی از پیامبر اکرم
«پیغمبر اکرم بعد از اینکه فتح حنین کردند، دو مطلب است که آموزنده است برای اشخاصی که بخواهند چیز بفهمند، در کارهایشان کردند. از قرآن که در تاریخ است یکی اینکه یکی از سران کفار فرار کرد و رفت و به جده که توی کشتی بنشیند و فرار کند. پیغمبر اکرم جُبّه مبارکشان را به حسب این نقل دادند به کسی که ببر به او بده، من از او گذشتم.بیاورش، این ابوسفیان که تا آخر عمرش هم اسلام نیاورد به همین صورت بود. آن اولادش هم همین طور».
فصل دوم (اهداف و آرمانهای انبیاء)
«بسط توحید و ارائه حقایق عالم، هدف بعثت انبیاء الهی است. تمام مقاصد انبیاء برگشتش به یک کلمه است و آن «معرفه الله». تمام مقدمه این است، اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است، اگر دعوت به معارف شده است، تمام برگشتش به این است که نقطه اصلی را که در فطرت همه انسانهاست، حجاب را ازش بردارند تا انسان به آن برسد، و آن معرفت حق است و هدایت کنند انسانها را به سوی زندگی جاودان و کنترل کردن خصلتهای نامحدود مادی و حیوانی که اصل اساس، معنویات است. هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمیتواند انسان را و ملتهای انسانی را آنطور که باید اداره کند و تربیت اسلام است که میتواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت، قانون روحانیت تربیت کند. غیر اسلام و غیر مکتب های توحیدی اصلاً کاری به ماورای طبیعت ندارند، آنی که علمش به ماورای طبیعت می رسد، آنی است که از راه وحی باشد، آنی است که ادراکش ادراک متصل به وحی باشد و آن انبیاء هستند.
انسان موضوع علم پیامبران است. تمام انبیاء موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است. آمدهاند انسان را تربیت کنند.همه دشمن های عالم آنقدری که از آنها می آید این است که انسان را بکشند، زجرش دهند، اما آنکه بین جنبیک آن (نفس اماره) انسان، آن غیر این است. آن چیزی که در خود شماست، آن نباشد و تغییر نکند،کسی نمیتواند.
مسأله تربیت بالاتر از تعلیم است. در آیه شریفه هم تلاوت آیات قرآن را، یعنی رساندن آن تعلیماتی که در راه تربیت و تعلیم است، بعد از اینکه این را می فرماید، بعد «و یزکیهم» را می فرماید. از این ممکن است استفاده بشود که مسئله تزکیه و مسئله تزکیه نفس اهمیتش بیشتر از مسئله تعلیم کتاب و حکمت است. آنها که گمان میکنند که مدارس باید علم در آن باشد و دیگر کاری به این مسائل نداریم، باید متخصصین باشند، ساده اندیشند آنها، ساده اندیشی است که انسان گمان کند یک معلمی که انحراف دارد، معلمی که با طرف شرق است یا طرف غرب یا تربیت شرقی دارد یا تربیت غربی، آن را ما معلم قرار بدهیم از برای این فرزندانی که نفوسشان مثل آینه صیقلی است».
اهداف و آرمانهای انقلاب و حکومت اسلامی
«مقصدمان باید همان مقاصد انبیاء باشد. یکی از امتیازات حکومت اسلامی بر سایر حکومت ها عدالت است، ولی خداوند میخواهد مردم را به (اعلی علیین) برساند، از اسفل السافلین بکشاندشان تا اعلی علیین و این در غیر رژیم های انبیاء و جاهای دیگر اصلاً مطرح نیست.
هدف ملت ایران، حاکمیت اسلام است. برای حیات جاوید است که این تقاضای شهادت میکند. زیر بنا توحید است. زیر بنا عقاید حقه الهی است، نه زیر بنا شکم باشد، اینجایی که اقتصاد را زیر بنا میدانند، اینها منحط کردند انسان را از حد انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر حیوانات، این هم مثل سایر حیوانات. دولت اسلامی، پایبند اخلاق و ارزش های انسانی است و وظیفه برای ما امروز وظیفه الهی سنگین است. وظیفه این است که همه مان با هم متحد، متفق، بدون اینکه بخواهید شما به ملت تحمیل بشوید و حکمفرمایی کنید و بدون اینکه ملت بخواهد از شما کارشکنی بکند،باید همه با هم برادروار، این راهی را که تا اینجا آمده ایم، ان شاءالله به آخر برسانیم».
فصل سوم: استقامت و پایداری در راه تحقق آرمانها
«رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام بود. ما باید ببینیم که چه شد که اسلام در صدر اول با یک جمعیت کمی و با یک دست خالی، که هیچ ساز و برگ جنگی نداشتند، قریب نیم قرن گذشت و معموری را فتح کردند و چه شد که مسلمین بعدها با اینکه جمعیتهایشان خیلی زیاد و ساز و برگ جنگی هم دارند و از حیث ذخایر هم غنی هستند و مع ذلک همه چیزشان را از دست داده اند». «شما میدانید که مصیبتهایی که به این کشور وارد شده است، از اول انقلاب تاکنون، چه حجم زیادی داشته است و در ازای او این پیروزیهایی که برای شما حاصل شده است، حجم بسیار افزون داشته است. هر کاری را که انسان شروع میکند نمیشود که در همان روزهای اول هر چه را که میخواهد انجام بگیرد. هیچگاه از حجم کار زیاد نترسید که هر کار هر قدر هم زیاد باشد در مقابل اراده انسان ناچیز است. هیچ وقت اصلاً کلمه یأس را در ذهنتان وارد نکنید که این از جنود شیطان است».
«من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار آن قدر که برای من ناراحتی و خستگی هست، برای شماها نیست. اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم. ولی همه وارد در میدانی شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم».
«اگر چنانچه این معنا در قلب ما واقع شده باشد که نصرت کشور اسلامی، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خد است، نصرت مظلومان، نصرت خداست، این معنا اگر در قلب ما محکم بشود،از هیچ چیز نباید بترسیم».[۱]
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام، ص63-65
منابع مقاله
بینام، طوبی اندیشه (سطح دوم)، سیر مطالعاتی اندیشههای حضرت امام خمینی(ره)