ذخائر الأعلاق: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ') |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
ظاهراً | ظاهراً میخواهد که برایش داستان هند و لُبْنی ' و سُلَیْمی ' و زینب و عِنان، از زیبارویان و معشوقههای مشهور، را بگویند، ولی در شرح خود<ref>همان، ص 70ـ 69</ref> «هند» را به مکان فرود آمدن آدم و اسرار مختص به آن موطن، «لُبْنی» را به حاجت، سُلَیْمی ' را به حکمت سلیمانی بلقیس، «عنان» را به علم احکام امور سیاست، و «زینب» را به انتقال از مقام ولایت به مقام نبوت تأویل میکند. بنابراین معنای باطنی ابیات این است که برای من از محل فرود آمدن آدم و از اسرار مخصوص آن و از نیاز به آن و از حکمت سلیمانی بلقیس و از علم احکام امور سیاست و از انتقال مقام ولایت به مقام نبوت سخن بگویید. | ||
همچنین در بیتِ | همچنین در بیتِ | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
می گوید: که شوق من به دخترکی صاحب نثر و نظم و منبر و بیان به درازا کشید، اما در شرح خود واژة «طفلة» را | می گوید: که شوق من به دخترکی صاحب نثر و نظم و منبر و بیان به درازا کشید، اما در شرح خود واژة «طفلة» را ـ که به معنای دخترک لطیف اندام و دوشیزة زیباست ـ به معرفت ذاتی و «نثر» و «نِظام» را به مقید و مطلق معنا میکند که از حیث ذات، وجود مطلق است و از حیث مالک بودن، مقیّد به ملک است، و «منبر» را به درجات اسماءالحسنی تأویل میکند که بر آمدن بر آنها، تخلّق به آنهاست، و «بیان» را هم مقام رسالت میداند<ref>همان، ص71</ref>. | ||
محقق کتاب،آقای [[منصور، خلیل|خلیل عمران منصور]] در پاورقیها به امور زیر پرداخته است: | محقق کتاب،آقای [[منصور، خلیل|خلیل عمران منصور]] در پاورقیها به امور زیر پرداخته است: |
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۵۴
ذخائر الأعلاق | |
---|---|
پدیدآوران | ابن عربی، محمد بن علی (نويسنده) منصور، خلیل (محشی) |
عنوانهای دیگر | شرح ترجمان الأشواق |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1420ق - 2000م |
چاپ | 1 |
شابک | - |
موضوع | آداب طریقت - عرفان در شعر |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2 ت408 4235 PJA |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ذخائرالأعلاق أثر شیخ أکبر محیالدین إبن عربی شرحی بر دیوان ترجمان الأشواق است این متن منظوم به قلم خود شارح، درباره معارف عرفانی میباشد.
شیخ ترجمان الأشواق را در مکّه مکرّمه در سال 598ق قلمی کرده است و ماجرای سروده شدن آن به این ترتیب است که شیخ مکینالدین دختری داشت پارسا و دانا، موسوم به «نِظام» و ملقّب به «عین الشّمس و البَهاء» که در تقوا و خدا ترسی خصایل پسندیده، رفتار سنجیده و کمالات أخلاقی و صوری دُرّ دهر و یگانه روزگارش بود. دیدار این عارفه و عالمه و معتکفه در إبن عربی أثر بخشید و او را شیفته خود گردانید و إلهام بخش أشعار و تغزلات عارفانه وی و سرانجام به وجود آمدن کتاب قابل تحسین ترجمانالأشواق گردید[۱].
ساختار
قالب اشعار ابن عربی، قصیده است. ترجمان الاشواق 62 قصیده و 599 بیت دارد. این قصاید در بحرهای مختلف سروده شدهاند.
انگیزه نگارش
انگیزه ابن عربی در شرح ترجمان الاشواق
شارح در سبب پرداختن به شرح أشعار خود چنین مینویسد:
«دليل اينكه به شرح اين ديوان... پرداختم، درخواست دوست نيكبختم، ابومحمد، بدر بن عبدالله حبشى خادم و نيز فرزند نكوكارم، شمسالدين، اسماعيل بن سودكين نورى، در شهر حلب بود، زيرا از يكى از فقها سخنى شنيده بود كه او را خوش نيامده بود؛ بدين معنى شنيده بود كه وى گفته است: «سخن شيخ كه در آغاز «ترجمان الاشواق» گفته: «از اين ابيات غزلى، علوم و اسرار و حقايق الهى را خواسته است»، درست نيست و خدا داناتر است، بلكه شيخ اين سخن را سپرى قرار داده تا او را با همه ديندارى و صلاحانديشى كه دارد، به غزلگويى نسبت ندهند». اين مطلب را فرزندم، شمسالدين، اسماعيل براى من بازگو كرده، من نيز در حلب به شرح آن مشغول شدم. از قضا، آن فقيه متكلم، در بعضى جلسات آن شرح، شركت كرد... و زمانى كه آن گوينده شرح ما را شنيد، به شمسالدين اسماعيل گفت: «پس از اين ديگر هيچيك از اهل اين طريقت را در سخنان عادى كه مىگويند متهم نمىكند؛ سخنانى كه معتقدند اشاره به علومى دارد كه براى آن، اين الفاظ را اصطلاح كردهاند»؛ بدين ترتيب، گمانش نيكو شد و بهره برد. اين، انگيزه شرح من بر «ترجمان الاشواق» بود»[۲].
گزارش محتوا
شیخ در باره شیوه نویسندگی خود در این شرح چنین میگوید: جعلت العبارة عن ذلک بلسان الغزل و التشبیب لتعشّق النفوس بهذه العبارات، فتتوفر الدواعی علی الإضغاء إلیها و هو لسان کل ادیب ظریف،روحانی لطیف.
اين معارف و معانى بلند را به زبان تغزل كه نوعى شعر عاشقانه است، از آن جهت بيان داشتم كه دلهاى مردمان به اينگونه بيان، عشق مىورزد و انگيزههاى شنيدن آنها فراوان است و زبان هر ادیب ظریف و لطیف روحانی است[۳].
او در این شرح کوشیده تا خواننده را آگاه کند که نظرش در نظم این کتاب همواره واردات الاهی، معارف ربّانی، أسرار روحانی، علوم عقلی و تنبیهات شرعی است[۴].
ظاهر اشعار ترجمان الاشواق با مفاهیم متداول در زندگی متعارف انسانها پیوند دارد، اما ابن عربی در شرح آن، أشعار را با معانی عرفانی ربط داده است؛ مثلاً در بیت
وَاذْکُر'ا لی حَدیثَ هندٍ و لُبْنی | و سُلَیمی ' و زینبٍ و عِنان |
ظاهراً میخواهد که برایش داستان هند و لُبْنی ' و سُلَیْمی ' و زینب و عِنان، از زیبارویان و معشوقههای مشهور، را بگویند، ولی در شرح خود[۵] «هند» را به مکان فرود آمدن آدم و اسرار مختص به آن موطن، «لُبْنی» را به حاجت، سُلَیْمی ' را به حکمت سلیمانی بلقیس، «عنان» را به علم احکام امور سیاست، و «زینب» را به انتقال از مقام ولایت به مقام نبوت تأویل میکند. بنابراین معنای باطنی ابیات این است که برای من از محل فرود آمدن آدم و از اسرار مخصوص آن و از نیاز به آن و از حکمت سلیمانی بلقیس و از علم احکام امور سیاست و از انتقال مقام ولایت به مقام نبوت سخن بگویید.
همچنین در بیتِ
طال شوقی لِطفلةٍ ذات نثر | و نظام و منبر و بیان |
می گوید: که شوق من به دخترکی صاحب نثر و نظم و منبر و بیان به درازا کشید، اما در شرح خود واژة «طفلة» را ـ که به معنای دخترک لطیف اندام و دوشیزة زیباست ـ به معرفت ذاتی و «نثر» و «نِظام» را به مقید و مطلق معنا میکند که از حیث ذات، وجود مطلق است و از حیث مالک بودن، مقیّد به ملک است، و «منبر» را به درجات اسماءالحسنی تأویل میکند که بر آمدن بر آنها، تخلّق به آنهاست، و «بیان» را هم مقام رسالت میداند[۶].
محقق کتاب،آقای خلیل عمران منصور در پاورقیها به امور زیر پرداخته است:
آدرس آیات (به شیوه درون متنی) و إرجاع به منابع أحادیث
بیان لغات متن.
این بخش؛حجم بیشتر پاورقیها را به خود إختصاص داده است.
بیان إختلاف نسخ
بیان مختصری از أعلام و إرجاع به مصادر تذکره آنان.
این تحقیق فاقد فهارس فنی است و به ذکر فهرست محتویات إکتفاء کرده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب