۱۰۲٬۲۵۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دائرهالمعارف' به 'دائرةالمعارف') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ') |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
قصیدهای که شاعر برای خلیفه ولید بن عبدالملک(حک 86-96ق/705-715م) سروده، مؤید آن است که وی در نیمۀ دوم سدۀ 1ق میزیسته است. | قصیدهای که شاعر برای خلیفه ولید بن عبدالملک(حک 86-96ق/705-715م) سروده، مؤید آن است که وی در نیمۀ دوم سدۀ 1ق میزیسته است. | ||
اطلاع ما از زندگی او به چند روایت پراکنده و متناقض که به ماجراجوییها و راهزنیهای وی اشاره دارد، منحصر است. بنابر یک روایت، وی در یکی از جنگها توسط رهبر خوارج حَروریه | اطلاع ما از زندگی او به چند روایت پراکنده و متناقض که به ماجراجوییها و راهزنیهای وی اشاره دارد، منحصر است. بنابر یک روایت، وی در یکی از جنگها توسط رهبر خوارج حَروریه ـ نجده بن عمرو حنفی ـ به اسارت درآمد و به عنوان راهنما(= الدلیل) به کار گرفته شد، اما شب هنگام شتری را ربوده، گریخت؛ چون دستگیر شد، خوارج حروریه به اتهام سرقت دست راست او را قطع کردند. این خود بهانهای شد که چون به خدمت خلیفه عبدالملک بن مروان راه یافت، در یکی از مشهورترین قصاید خود که در مدح او سروده بود، به سبب دست بریدۀ خود بنالد و از خلیفه درخواست فدیه کند. از روایتی دیگر چنین برمیآید که دست او قطع نشده بود و او قصیده را برای رهایی از قصاص سرود و با وساطت زنی کهنسال، خلیفه او را بخشید. | ||
در روایت دیگری آمده است که وی در حال مستی در میکدهای دست به سرقت میزند و به همین سبب نزد خلیفه ولید(و نه عبدالملک) میبرندش و در آنجا برای رهایی از قصاص، قصیدهای میسراید. گفتهاند که وی دست بریدهاش را پیوسته پنهان میداشت و نیز گویند او، مردی ربیعی را که پوشش از دست شاعر برگرفته بود، به قتل رسانید و خود به یمامه گریخت؛ در آنجا روزها پنهان میشد و شبها راهزنی میکرد تا دیۀ قتل را گرد آورَد. روایت دیگری از اختلاف تهمان با مردی از قبیلۀ غنی به سبب زنی نیز در دست است. | در روایت دیگری آمده است که وی در حال مستی در میکدهای دست به سرقت میزند و به همین سبب نزد خلیفه ولید(و نه عبدالملک) میبرندش و در آنجا برای رهایی از قصاص، قصیدهای میسراید. گفتهاند که وی دست بریدهاش را پیوسته پنهان میداشت و نیز گویند او، مردی ربیعی را که پوشش از دست شاعر برگرفته بود، به قتل رسانید و خود به یمامه گریخت؛ در آنجا روزها پنهان میشد و شبها راهزنی میکرد تا دیۀ قتل را گرد آورَد. روایت دیگری از اختلاف تهمان با مردی از قبیلۀ غنی به سبب زنی نیز در دست است. |