۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
جز (+ناو) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==مسافرت به تهران و حضور در دربار ناصرالدینشاه== | ==مسافرت به تهران و حضور در دربار ناصرالدینشاه== | ||
پس از درگذشت پدرش، دو برادرش نیز به هند رفتند و سرپرستی خانواده به وی واگذار شد. دو سال پس از مرگ برادرش، حکیم شیرازی، و بازگشت وقار به شیراز (پیش از نوروز 1279) به تهران رفت. او در تهران توجه و احترام ناصرالدینشاه، بزرگان و دانشمندان، بهویژه میرزا یوسف مستوفیالممالک (متوفی 1303ش)، را برانگیخت. امینالدوله، وزیر ناصرالدینشاه، وی را به دربار و شخص شاه معرفی کرد و او نیز قصیدهای فیالبداهه سرود و آن را به همراه قرآنی | پس از درگذشت پدرش، دو برادرش نیز به هند رفتند و سرپرستی خانواده به وی واگذار شد. دو سال پس از مرگ برادرش، حکیم شیرازی، و بازگشت وقار به شیراز (پیش از نوروز 1279) به تهران رفت. او در تهران توجه و احترام ناصرالدینشاه، بزرگان و دانشمندان، بهویژه میرزا یوسف مستوفیالممالک (متوفی 1303ش)، را برانگیخت. امینالدوله، وزیر ناصرالدینشاه، وی را به دربار و شخص شاه معرفی کرد و او نیز قصیدهای فیالبداهه سرود و آن را به همراه قرآنی ـ که خود کتابت کرده بودـ به شاه پیشکش کرد. او در حضور شاه شعر خواند و شاه شعر و سن وی را به منوچهری دامغانی تشبیه کرد. امینالدوله از دانش و هنر خوشنویسی وی برای شاه تعریف کرد و اوراقی از شاهنامه را ـ که به خط و نقاشی داوری مزیّن بودـ به شاه نشان داد، هنر و سخنسنجی داوری وی را نزد شاه محبوب کرد و شاه دستور داد که داوری برای آموزش هنر و دانش به شاهزاده مسعودمیرزا، در تهران بماند. بهاینترتیب او با دریافت خلعت و مستمری مضاعف از شاه، به ماندن در تهران و پیوستن به شاعران درباری، بیشتر متمایل شد. | ||
==بازگشت به شیراز== | ==بازگشت به شیراز== |