تیمستیوس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تـ' به 'ت'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه | عنوان = | تصویر = NUR00000.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = | نام کامل = تمیستیوس | نام‌های دیگر = ثامسطیوس | لقب = | تخلص = | نسب = | نام پدر = ایوگنیوس | ولادت = 317م | محل تولد = پافلاگونیا | کشور تولد = | محل زندگی = | رح...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'تـ' به 'ت')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
از این‌رو، تمیستیوس واژگان «عقل فعال» و «ما» را به جای یکدیگر به کار برده است.  
از این‌رو، تمیستیوس واژگان «عقل فعال» و «ما» را به جای یکدیگر به کار برده است.  


گذشته از جدایی‌پذیری عقل بالقوه از بدن، نکتۀ مهم در تفسیر تمیستیوس، توفیق او در تبیین رابطۀ میان عقل فعال و عقل بالقوه است. ارسطو خود هیچ اشاره‌ای به چگونگی ارتباط میان این دو نکرده بود. همچنان‌که نور سبب مرئی شدن اشیاء و رؤیت آنها توسط چشم می‌شود، اشراق عقل فعال نیز تحقق معقولات را در عقل بالقوه ممکن می‌سازد. می‌توان گفت که هنگام تاریکی، چشم، بالقوه قادر به رؤیت اشیاء است، اما فعلیت یافتن این قوه، مستلزم تابش نور بر اشیاء است، به همین قیاس، قوای عقل بالقوه نیز بدون اشراق عقل فعال، تحقق نمی‌پذیرد. اسکندر افرودیسی نیز در توضیح این مسئله، حداکثر به تکرار این تمثیل ارسطویی اکتفا می‌نماید و پاسخ قانع‌کننده‌ای ارائه نمی‌کند؛ ضمن آنکه اگر عقیدۀ اسکندر مبنی بر واحد بودن عقل فعال در برابر کثیری از عقول فردی را بپذیریم، مشکل مضاعف خواهد شد. تمیستیوس با توسل به آموزۀ ارسطویی نوع و فرد (صورت و ماده) درصدد تبیین این مسئله برمی‌آید. وی نسبت میان این دو را از قبیل نسبت میان افراد یک نوع و صورت نوعیۀ آنها می‌داند. عقل فعال در حکم صورت نوعیه‌ای برای عقول فردی است و در عین واحد بودن، در همۀ آنها حضور دارد. به نظر می‌رسد که تمیستیوس در این عقیده ــ که بعدها از سوی برخی حکمـای مسلمـان نیز پذیرفتـه شد ــ تحت تـأثیر انـدیشـه‌هـای افلوطین بوده است.  
گذشته از جدایی‌پذیری عقل بالقوه از بدن، نکتۀ مهم در تفسیر تمیستیوس، توفیق او در تبیین رابطۀ میان عقل فعال و عقل بالقوه است. ارسطو خود هیچ اشاره‌ای به چگونگی ارتباط میان این دو نکرده بود. همچنان‌که نور سبب مرئی شدن اشیاء و رؤیت آنها توسط چشم می‌شود، اشراق عقل فعال نیز تحقق معقولات را در عقل بالقوه ممکن می‌سازد. می‌توان گفت که هنگام تاریکی، چشم، بالقوه قادر به رؤیت اشیاء است، اما فعلیت یافتن این قوه، مستلزم تابش نور بر اشیاء است، به همین قیاس، قوای عقل بالقوه نیز بدون اشراق عقل فعال، تحقق نمی‌پذیرد. اسکندر افرودیسی نیز در توضیح این مسئله، حداکثر به تکرار این تمثیل ارسطویی اکتفا می‌نماید و پاسخ قانع‌کننده‌ای ارائه نمی‌کند؛ ضمن آنکه اگر عقیدۀ اسکندر مبنی بر واحد بودن عقل فعال در برابر کثیری از عقول فردی را بپذیریم، مشکل مضاعف خواهد شد. تمیستیوس با توسل به آموزۀ ارسطویی نوع و فرد (صورت و ماده) درصدد تبیین این مسئله برمی‌آید. وی نسبت میان این دو را از قبیل نسبت میان افراد یک نوع و صورت نوعیۀ آنها می‌داند. عقل فعال در حکم صورت نوعیه‌ای برای عقول فردی است و در عین واحد بودن، در همۀ آنها حضور دارد. به نظر می‌رسد که تمیستیوس در این عقیده ــ که بعدها از سوی برخی حکمـای مسلمـان نیز پذیرفته شد ــ تحت تأثیر انـدیشـه‌هـای افلوطین بوده است.  


اگرچه اندیشۀ غالب در میان فیلسوفان مسلمان در مسئلۀ عقل، همانا صورتی از اندیشه‌های اسکندر افرودیسی بوده است، چنان‌که همۀ آنها دربارۀ مفارقت عقل فعال، جانب وی را گرفته‌اند، تا آنجا که در این باره حتى فیلسوفی مانند ابن رشد که تنها داعیۀ شرح افکار ارسطو را دارد، عقل فعال را عاملی خارجی می‌انگارد؛ با این حال، در میان آثار ایشان می‌توان نشانه‌هایی از افکار تمیستیوس را نیز نشان داد.
اگرچه اندیشۀ غالب در میان فیلسوفان مسلمان در مسئلۀ عقل، همانا صورتی از اندیشه‌های اسکندر افرودیسی بوده است، چنان‌که همۀ آنها دربارۀ مفارقت عقل فعال، جانب وی را گرفته‌اند، تا آنجا که در این باره حتى فیلسوفی مانند ابن رشد که تنها داعیۀ شرح افکار ارسطو را دارد، عقل فعال را عاملی خارجی می‌انگارد؛ با این حال، در میان آثار ایشان می‌توان نشانه‌هایی از افکار تمیستیوس را نیز نشان داد.
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:
14. «رساله در رد آراء ماکسیموس»، رساله‌ای است به زبان عربی که نخستین‌بار عبدالرحمان بدوی در مجموعۀ ارسطو عندالعرب آن را معرفی و چاپ کرده است.  
14. «رساله در رد آراء ماکسیموس»، رساله‌ای است به زبان عربی که نخستین‌بار عبدالرحمان بدوی در مجموعۀ ارسطو عندالعرب آن را معرفی و چاپ کرده است.  


15. «خطابه‌ها». از تمیستیوس 33 خطابۀ عمومی و خصوصی برجـا مـانده است. البته مجموعـه‌هـای جـدیـد ــ کـه نخستین آنها در 1684م، تـوسط پتـاویـوس هـاردنیوس ویراسته و منتشر شـد ــ شـامل یک خطابۀ دیگر نیز هستند. این خطابه به زبان لاتینی و ظاهراً خطاب به والنس است، ولی تحقیقات جدید نشان داده که این خطابه‌ مجعول، و متعلق به قرن 6م است. از ویرایشهای متأخر می‌توان به ویرایش شنکل و داونی اشاره کرد.  
15. «خطابه‌ها». از تمیستیوس 33 خطابۀ عمومی و خصوصی برجـا مـانده است. البته مجموعـه‌هـای جـدیـد ــ کـه نخستین آنها در 1684م، توسط پتاویـوس هـاردنیوس ویراسته و منتشر شـد ــ شـامل یک خطابۀ دیگر نیز هستند. این خطابه به زبان لاتینی و ظاهراً خطاب به والنس است، ولی تحقیقات جدید نشان داده که این خطابه‌ مجعول، و متعلق به قرن 6م است. از ویرایشهای متأخر می‌توان به ویرایش شنکل و داونی اشاره کرد.  


16. «شرح قاطیغوریاس». تمیستیوس بر بخشهایی از این کتاب شرح نوشته است؛ غیر از آنکه ابن ندیم و قفطی از آن یاد کرده‌اند، ابوالحسن عامری نیز در رسائل خود به آن اشاره کرده است.
16. «شرح قاطیغوریاس». تمیستیوس بر بخشهایی از این کتاب شرح نوشته است؛ غیر از آنکه ابن ندیم و قفطی از آن یاد کرده‌اند، ابوالحسن عامری نیز در رسائل خود به آن اشاره کرده است.