دیوان آصفی هروی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۵: خط ۵:
    | پدیدآورندگان
    | پدیدآورندگان
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[آص‍ف‍ی‌، م‍ق‍ی‍م‌ال‍دی‍ن‌ ب‍ن‌ ن‍ع‍م‍ت‌ال‍ل‍ه‌]] (نويسنده)
    [[آصفی، مقیم‌الدین بن نعمت‌الله]] (نويسنده)
    [[ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫]] (مصحح)
    [[ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫]] (مصحح)
    [[ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫]] (مقدمه‌نويس)
    [[ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫]] (مقدمه‌نويس)

    نسخهٔ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۶

    دیوان آصفی هروی «853 - 923ھ ق»
    دیوان آصفی هروی
    پدیدآورانآصفی، مقیم‌الدین بن نعمت‌الله (نويسنده)

    ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫ (مصحح)

    ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫ (مقدمه‌نويس)
    سال نشر1342ش
    چاپ1
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان آصفی هروی، مجموعه اشعار مقیم‌الدین بن نعمت‌الله آصفی هروی (853-923ق/ 1449-1517م) است که با تصحیح، حواشی و مقدمه هادی ارفع کرمانشاهی، منتشر شده است.

    شاعر دیوان حاضر، برخلاف اغلب معاصرین خود، از مدح و مداحی، گریزان بوده و هرگز برای خوشایند این و آن، زبان به تملق و چاپلوسی نگشوده است. چنانچه در اشعار دیوان تأمل و غور شود، معلوم می‌گردد که همت والا و استغنای طبع شاعر آن، نمی‌گذاشته است که چون سایر گویندگان معاصر خودش، شانه همت به زیر بار منت این و آن برد[۱].

    وی دوستدار صفا و خریدار حقیقت بوده، کالای محبت را به جان خرید و در دوستی، ثابت‌قدم و استوار بوده است: بر آستان وفا سر نهاده خاک شدیم ز خاکساری ما بود سربلندی ما. اما آنجا که می‌بیند دیگر صدق و صفا را بازاری و متاع دوستی و مردمی را خریداری نمانده و یاران دیرین، آیین دوستی را رها کرده، خود را مخاطب قرار داده و می‌گوید: آصفی دشمن جان تو رفیقان تواند چون به میزان محبت، همه را سنجیدم و یا: چگونه آنچه ز یاران بی‌وفا دیدم ز هرکه چشم وفا داشتم جفا دیدم نهند روز فراغت قدم به دیده من چو روز تفرقه گردد کنند نادیدم شدم به جرم وفا، خون‌فشان ز هر مژه‌ای که من به چشم گنهکار خود چه‌ها دیدم مگر نبود وفا روزگار را ز بدی ز روزگار بتر بود هرکه را دیدم[۲].

    یکی از ویژگی‌های شعر آصفی، توجه وی به زبان مردم، کلمات، اصطلاحات و امثال رایج در زبان گفتاری است که به‌عنوان نمونه، به چند مورد از آن، اشاره می‌شود:

    1. بلایی که رسد، چه اندک چه بسیار:

    من به غرقاب غم و موج سرشکم بر اوج آب از سر که گذر کرد، چه صد نیزه چه یک

    1. آستین مالیدن، عزم به کاری کردن، همچنان‌ است دامن برزدن:

    آسین مالیدن و دامن برزد آن بی‌باک و مست وای جان من که افتادم ز پا رفتم ز دست[۳].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه سی‌ونه - چهل
    2. ر.ک: همان، صفحه چهل
    3. ر.ک: آصف فکرت، محمد، ص98

    منابع مقاله

    1. مقدمه کتاب.
    2. آصف فکرت، محمد، «ذکر برخی لغات و ترکیبات در شعر آصفی هروی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، سال سوم، دلو و حوت 1359- شماره 2، به آدرس:

    https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/936494



    وابسته‌ها