زبدة الأقوال في خلاصة الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:')
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR18137J1.jpg|بندانگشتی|زبدة الأقوال في خلاصة الرجال]]
    | تصویر =NUR18137J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|زبدة الأقوال في خلاصة الرجال
    [[حسینی حلی، حسین بن کمال‌الدین ابرز]] (نویسنده)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[حسینی حلی، حسین بن کمال الدین ابرز]] (نويسنده)


    [[صحفی، مجتبی]] (محقق)
    [[صحفی، سید مجتبی]] (محقق)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ز‎‏2‎‏*
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    حدیث - علم الرجال
    |کد کنگره  
    | ناشر =
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ز‎‏2‎‏*
    مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر
    |-
    | مکان نشر =قم - ایران
    |موضوع  
    | سال نشر = 1386 ش یا 1428 ق  
    |data-type='subject'|حدیث - علم الرجال
    |-
    |ناشر  
    |data-type='publisher'|موسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
    |-
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|قم - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1386 هـ.ش یا 1428 هـ.ق  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE18137AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE18137AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | شابک =978-964-493-258-8
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =18137
    | کتابخوان همراه نور =18137
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    '''زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال'''، از آثار یکى از عالمان قرن دهم و یازدهم هجرى قمرى به نام [[سید حسین بن کمال‌الدین ابرز حسینى حلى]] است که در آن، مؤلّف، تنها ثقات امامى مذهب وغیر امامى و ممدوحانى راکه امامى مذهب باشند، را در این تألیف گرد آورده‌است و اسامی مشترک را مشخّص کرده است. همچنین طبقات راویان، توثیق، تصحیف و احیاناً ردّ قدح از راوی و تاریخ توڵّد و وفات را در مورد راویان ذکر کرده است.


    == معرفى اجمالى ==
    در شرح حال هر یک از راویان، امام یا امامانی که راوی با ایشان معاصر بوده، ذکر شده‌اند؛ امّا در صورتی که روای از غیر معصوم روایت دارد، تنها در مواردی که در تمییز راوی به نام استاد او نیاز باشد، تذگّر داده‌است. همچنین راویانی که به صراحت توثیق و یا مدح نشده‌اند، بلکه به صورت ضمنی یا اشارەای مدح شده‌اند نیز به عنوان ممدوح، آورده شده‌است.
    '''زبدة الأقوال في خلاصة الرجال'''، از آثار يكى از عالمان قرن دهم و يازدهم هجرى قمرى به نام [[سيد حسين بن كمال‌الدين ابرز حسينى حلى]] است كه در آن، رجال و راويان ثقه امامى و غير آنان را به‌صورت الفبايى و مستند به زبان عربى معرفى كرده است.


    اين اثر با تصحيح و مقدمه [[سيد مجتبى صحفى]] منتشر شده است.
    این اثر با تصحیح و مقدمه [[سید مجتبى صحفى]] منتشر شده است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    اثر حاضر از مقدمه‌هاى مسئول «قسم إحیاء التراث فی مرکز بحوث دارالحدیث»، مصحح و نویسنده و متن اصلى (شامل 29 فصل و یک خاتمه) تشکیل شده است.


    در این اثر در مجموع، تعداد 2741 نفر از رجال به‌صورت مستند شناسانده شده‌اند.


    اثر حاضر از مقدمه‌هاى مسئول «قسم إحياء التراث في مركز بحوث دارالحديث»، مصحح و نويسنده و متن اصلى (شامل 29 فصل و يك خاتمه) تشكيل شده است.
    روش نویسنده در این اثر، تحقیقى و اجتهادى است.


    در اين اثر در مجموع، تعداد 2741 نفر از رجال به‌صورت مستند شناسانده شده‌اند.
    مصحح محترم براى تحقیق و تصحیح اثر حاضر از آثار مهم و متعددى (56 کتاب به زبان عربى) استفاده کرده است.
     
    روش نويسنده در اين اثر، تحقيقى و اجتهادى است.
     
    مصحح محترم براى تحقيق و تصحيح اثر حاضر از آثار مهم و متعددى (56 كتاب به زبان عربى) استفاده كرده است.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    برخى از مطالب کتاب حاضر که روشنگر روش و محتواى آن است عبارت است از:


    #مصحح محترم در مقدمه‌اش - که زمان و مکان و سایر مشخصات نگارش آن را معین نکرده - بعد از اشاره به اهمیت علوم حدیث بعد از قرآن کریم - در راستاى فهم دین و آشنایى با فرهنگ و مقاصد آن و نقش دانش رجال در شناسایى حدیث و اهتمام دانشمندان اسلام به علوم حدیث و رجال، یادآور شده است: «... از جمله کتاب‌هایى که عالمان اسلام نوشته‌اند کتاب شریف حاضر است که براى اولین بار عرضه مى‌شود...». سپس مصحح به معرفى نویسنده پرداخته و شاگردان و آثارش را ذکر کرده و همچنین دو نمونه از دست‌خط نویسنده را شناسانده و بعد کتاب حاضر و منابع نویسنده‌اش را معرفى کرده و بعد به شرح روش خودش در تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص7-12</ref>
    #:نویسنده در مقدمه‌اش که زمان و مکان نگارشش را مشخص نکرده، چنین نوشته است: «... و بهترین اثر رجالى، کتابى است که مرحوم مبرور تقى نقى [[میرزا محمد بن على استرآبادى]] نوشته؛ چون او آن را به شکلى آسان تنظیم کرده، ولى او همه مجاهیل و ضعفاء را جمع کرده، بلکه گاه یک نفر را چند بار تکرار کرده؛ زیرا در هر کتابى با عنوانى با زیادت یا نقصانى، ذکر مى‌کند؛ پس ایهام مى‌سازد که یک مرد، مشترک است و انسان حیران مى‌شود، به‌ویژه کسانى که با کتاب‌هاى این قوم (رجالیان) آشنایى کافى ندارند و... پس دوست داشتم که کتابى را جمع کنم که مشتمل بر ثقات امامى و غیر آنان و فقط ممدوحان امامی‌باشد و... طبقاتشان را ذکر مى‌کنم تا تفکیک حاصل شود و شبهه از بین برود و در شرح حال رجال مطلبى ذکر نمى‌کنم، مگر فایده مهمى - از قبیل توثیق یا مدح یا از بین بردن قدح یا تاریخ ولادت یا وفات براى به دست آوردن تمییز بین طبقات - داشته باشد و...
    #:و کتابى را که از او مدح یا توثیق گرفته ام با عبارت صریح، نه رمز و اشاره بیان مى‌کنم تا اشتباه نشود و همچنین گروهى از مصنفین را ذکر کرده‌ام که به‌صورت صریح مدح و توثیق نشده‌اند، بلکه به‌صورت ضمنى و اشاره یاد شده‌اند؛ چون به این مطلب اعتماد شده که از دانشمندان شیعه اثناعشرى هستند؛ زیرا [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و فهرست، اسامى نویسندگان شیعه و کتاب‌هایشان را بیان کرده، پس هر کسى که در این دو ذکر شود و گفته شود که کتابى یا کتاب‌هایى دارد و نویسنده‌اش تضعیف نشود پس کمترین مرتبه‌اش این است که حدیثش مُلحَق به حسن است؛ چون مصنف بودنش حکایت از عالم بودنش دارد؛ چون هر مصنفى عالم است، ولیکن هر عالمى، مصنف نیست و تصریح کرده‌اند که لفظ عالم از الفاظ مدح است، پس ممدوح مى‌شود. این اثر را بر اساس حروف الفبا قرار دادم...»<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>
    #ابان بن تغلب بن رَباح، ابوسعید بکرى جریرى، مولى جریر: در [[خلاصة الاقوال|الخلاصة]] و [[فهرست طوسی|الفهرست]] آمده: او ثقه، جلیل‌القدر، عظیم‌المنزله است در بین اصحاب ما. [[امام سجاد(ع)]]، امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] را ملاقات و از آنان روایت نقل کرده و در نزد آنان منزلتى داشته است. حضرت امام باقر(ع) به او فرمود: «اجلس فی مسجد المدینة و أفت الناس، فإنی أحب أن یُرى فی شیعتی مثلک»؛ یعنى «در مسجد مدینه بنشین و براى مردم فتوا بده که من دوست دارم در بین شیعیان م کسانى مانند تو دیده شوند».
    #:زمانى که خبر مرگ او به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] داده شد، امام(ع) گفت: «أما و اللَّه لقد أوجع قلبی موتُ أبان»؛ یعنى «آگاه باشید که مرگ ابان قلب مرا به درد آورد». او قارى قرآن، فقیه و لغوى بود و در سال 141ق درگذشت. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] مانند [[شیخ طوسى]] گفته و افزوده که او از قاریان ممتاز و لغوى بود که از عرب شنیده و از آنان حکایت کرده و در هر فنى از علوم قرآن، فقه، حدیث، آداب، لغت و نحو مقدم بود و براى او کتاب‌هایى است و او همچنین قرائتى جداگانه داشت که در نزد قاریان مشهور است.
    #:روایت شده که وى وارد بر حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] شد و حضرت(ع) چشمش که به او افتاد دستور داد بالشى آوردند و براى او قرار داد و با او مصافحه و معانقه کرد و از دیدنش شاد شد و خیر مقدم گفت. همچنین روایت است که هر گاه ابان به مدینه وارد مى‌شد مردم به‌سویش هجوم مى‌آوردند و جایگاه پیامبر(ص) براى او خالى مى‌شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص16</ref>
    #یونس بن عبدالرحمن، مولاى على بن یقطین: شیخ در باب اصحاب امام کاظم(ع) چنین گفته: «ضعفه القمیون و هو ثقة»؛ یعنى «قمى‌ها او را تضعیف کرده‌اند، درحالى‌که او ثقه است» و در باب اصحاب [[امام رضا(ع)]] چنین گفته: «طعن علیه القمیون و هو عندی ثقة»؛ یعنى «قمى‌ها در او خدشه کرده‌اند، ولى او در نزد من ثقه است». در [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و خلاصه آمده: ابومحمد، در بین اصحاب ما آبرومند و مقدم و عظیم‌المنزله بود و از امام کاظم(ع) و [[امام رضا(ع)]] روایت نقل کرده است و [[امام رضا(ع)]] به او اشاره مى‌کرد تا مردم از وى علم و فتوا بگیرند و او از کسانى بود که مال فراوانى برایش وقف کرده و اختصاص دادند، ولى او نپذیرفت و در راه حق ثابت‌قدم ماند.
    #:[[شیخ مفید|مفید]] از [[جعفر بن محمد بن قولویه]] از [[على بن الحسین بن بابویه]] از عبداللَّه بن جعفر الحمیرى - که خدا رحمتشان کناد - نقل کرده که گفت: خدا آن دو را رحمت کند. ابوهاشم داوود بن قاسم جعفرى گفت: بر حضرت امام ابومحمد(ع) صاحب العسکر ([[امام حسن عسکری(ع)]])، کتاب یوم و لیلة، نوشته یونس بن عبدالرحمان را عرضه کردم. پس امام(ع) گفت: این کتاب نوشته کیست؟ گفتمش: نوشته یونس مولى آل یقطین. پس امام(ع) فرمود: «أعطاه اللَّه بکل حرف نوراً یوم القیامة»؛ «خدا به او در برابر هر حرفى که در این کتاب نوشته، نورى در روز قیامت عطا کند». یونس بن عبدالرحمن، در سال 208ق درگذشت..<ref>ر.ک: همان، ص419</ref>


    برخى از مطالب كتاب حاضر كه روشنگر روش و محتواى آن است عبارت است از:
    == وضعیت کتاب ==
     
    1. مصحح محترم در مقدمه‌اش - كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده - بعد از اشاره به اهميت علوم حديث بعد از قرآن كريم - در راستاى فهم دين و آشنايى با فرهنگ و مقاصد آن و نقش دانش رجال در شناسايى حديث و اهتمام دانشمندان اسلام به علوم حديث و رجال، يادآور شده است: «... از جمله كتاب‌هايى كه عالمان اسلام نوشته‌اند كتاب شريف حاضر است كه براى اولين بار عرضه مى‌شود...». سپس مصحح به معرفى نويسنده پرداخته و شاگردان و آثارش را ذكر كرده و همچنين دو نمونه از دست‌خط نويسنده را شناسانده و بعد كتاب حاضر و منابع نويسنده‌اش را معرفى كرده و بعد به شرح روش خودش در تحقيق و تصحيح اين اثر پرداخته است<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص7-12</ref>
     
    نويسنده در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارشش را مشخص نكرده، چنين نوشته است: «... و بهترين اثر رجالى، كتابى است كه مرحوم مبرور تقى نقى [[ميرزا محمد بن على استرآبادى]] نوشته؛ چون او آن را به شكلى آسان تنظيم كرده، ولى او همه مجاهيل و ضعفاء را جمع كرده، بلكه گاه يك نفر را چند بار تكرار كرده؛ زيرا در هر كتابى با عنوانى با زيادت يا نقصانى، ذكر مى‌كند؛ پس ايهام مى‌سازد كه يك مرد، مشترك است و انسان حيران مى‌شود، به‌ويژه كسانى كه با كتاب‌هاى اين قوم (رجاليان) آشنايى كافى ندارند و... پس دوست داشتم كه كتابى را جمع كنم كه مشتمل بر ثقات امامى و غير آنان و فقط ممدوحان امامى باشد و... طبقاتشان را ذكر مى‌كنم تا تفكيك حاصل شود و شبهه از بين برود و در شرح حال رجال مطلبى ذكر نمى‌كنم، مگر فايده مهمى - از قبيل توثيق يا مدح يا از بين بردن قدح يا تاريخ ولادت يا وفات براى به دست آوردن تمييز بين طبقات - داشته باشد و...
     
    و كتابى را كه از او مدح يا توثيق گرفته ام با عبارت صريح، نه رمز و اشاره بيان مى‌كنم تا اشتباه نشود و همچنين گروهى از مصنفين را ذكر كرده‌ام كه به‌صورت صريح مدح و توثيق نشده‌اند، بلكه به‌صورت ضمنى و اشاره ياد شده‌اند؛ چون به اين مطلب اعتماد شده كه از دانشمندان شيعه اثناعشرى هستند؛ زيرا [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و فهرست، اسامى نويسندگان شيعه و كتاب‌هايشان را بيان كرده، پس هر كسى كه در اين دو ذكر شود و گفته شود كه كتابى يا كتاب‌هايى دارد و نويسنده‌اش تضعيف نشود پس كمترين مرتبه‌اش اين است كه حديثش مُلحَق به حسن است؛ چون مصنف بودنش حكايت از عالم بودنش دارد؛ چون هر مصنفى عالم است، وليكن هر عالمى، مصنف نيست و تصريح كرده‌اند كه لفظ عالم از الفاظ مدح است، پس ممدوح مى‌شود. اين اثر را بر اساس حروف الفبا قرار دادم...»<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>
     
    2. ابان بن تغلب بن رَباح، ابوسعيد بكرى جريرى، مولى جرير: در [[خلاصة الاقوال|الخلاصة]] و [[فهرست طوسی|الفهرست]] آمده: او ثقه، جليل‌القدر، عظيم‌المنزله است در بين اصحاب ما. [[امام سجاد(ع)]]، امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]] را ملاقات و از آنان روايت نقل كرده و در نزد آنان منزلتى داشته است. حضرت امام باقر(ع) به او فرمود: «اجلس في مسجد المدينة و أفت الناس، فإني أحب أن يُرى في شيعتي مثلك»؛ يعنى «در مسجد مدينه بنشين و براى مردم فتوا بده كه من دوست دارم در بين شيعيانم كسانى مانند تو ديده شوند».
     
    زمانى كه خبر مرگ او به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] داده شد، امام(ع) گفت: «أما و اللَّه لقد أوجع قلبي موتُ أبان»؛ يعنى «آگاه باشيد كه مرگ ابان قلب مرا به درد آورد». او قارى قرآن، فقيه و لغوى بود و در سال 141ق درگذشت. [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] مانند [[شيخ طوسى]] گفته و افزوده كه او از قاريان ممتاز و لغوى بود كه از عرب شنيده و از آنان حكايت كرده و در هر فنى از علوم قرآن، فقه، حديث، آداب، لغت و نحو مقدم بود و براى او كتاب‌هايى است و او همچنين قرائتى جداگانه داشت كه در نزد قاريان مشهور است.
     
    روايت شده كه وى وارد بر حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] شد و حضرت(ع) چشمش كه به او افتاد دستور داد بالشى آوردند و براى او قرار داد و با او مصافحه و معانقه كرد و از ديدنش شاد شد و خير مقدم گفت. همچنين روايت است كه هر گاه ابان به مدينه وارد مى‌شد مردم به‌سويش هجوم مى‌آوردند و جايگاه پيامبر(ص) براى او خالى مى‌شد<ref>ر.ک: متن كتاب، ص16</ref>
     
    3. يونس بن عبدالرحمن، مولاى على بن يقطين: شيخ در باب اصحاب امام كاظم(ع) چنين گفته: «ضعفه القميون و هو ثقة»؛ يعنى «قمى‌ها او را تضعيف كرده‌اند، درحالى‌كه او ثقه است» و در باب اصحاب [[امام رضا(ع)]] چنين گفته: «طعن عليه القميون و هو عندي ثقة»؛ يعنى «قمى‌ها در او خدشه كرده‌اند، ولى او در نزد من ثقه است». در [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و خلاصه آمده: ابومحمد، در بين اصحاب ما آبرومند و مقدم و عظيم‌المنزله بود و از امام كاظم(ع) و [[امام رضا(ع)]] روايت نقل كرده است و [[امام رضا(ع)]] به او اشاره مى‌كرد تا مردم از وى علم و فتوا بگيرند و او از كسانى بود كه مال فراوانى برايش وقف كرده و اختصاص دادند، ولى او نپذيرفت و در راه حق ثابت‌قدم ماند.
     
    [[شیخ مفید|مفيد]] از [[جعفر بن محمد بن قولويه]] از [[على بن الحسين بن بابويه]] از عبداللَّه بن جعفر الحميرى - كه خدا رحمتشان كناد - نقل كرده كه گفت: خدا آن دو را رحمت كند. ابوهاشم داوود بن قاسم جعفرى گفت: بر حضرت امام ابومحمد(ع) صاحب العسكر ([[امام حسن عسکری(ع)]])، كتاب يوم و ليلة، نوشته يونس بن عبدالرحمان را عرضه كردم. پس امام(ع) گفت: اين كتاب نوشته كيست؟ گفتمش: نوشته يونس مولى آل يقطين. پس امام(ع) فرمود: «أعطاه اللَّه بكل حرف نوراً يوم القيامة»؛ «خدا به او در برابر هر حرفى كه در اين كتاب نوشته، نورى در روز قيامت عطا كند». يونس بن عبدالرحمن، در سال 208ق درگذشت...<ref>ر.ک: همان، ص419</ref>


    == وضعيت كتاب ==


    براى کتاب حاضر، به ترتیب، فهرست منابع و فهرست تفصیلى مطالب در پایان کتاب فراهم شده، ولى خبرى از فهرست‌هاى فنى دیگر (آیات، روایات، اعلام و...) نیست.


    براى كتاب حاضر، به ترتيب، فهرست منابع و فهرست تفصيلى مطالب در پايان كتاب فراهم شده، ولى خبرى از فهرست‌هاى فنى ديگر (آيات، روايات، اعلام و...) نيست.
    کتاب حاضر، مستند است و مصحح محترم، ارجاعات و توضیحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است. متأسفانه نویسنده، تاریخ و مکان و سایر مشخصات نگارش کتاب حاضر را بیان نکرده است.


    كتاب حاضر، مستند است و مصحح محترم، ارجاعات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است. متأسفانه نويسنده، تاريخ و مكان و ساير مشخصات نگارش كتاب حاضر را بيان نكرده است.
    ==پانویس==
     
    <references/>
    ==پانویس ==
    <references />




    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    مقدمه و متن کتاب.


     
    ==وابسته‌ها==
    مقدمه و متن كتاب.
    {{وابسته‌ها}}
     
     
    == پیوندها ==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۴

    زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال
    زبدة الأقوال في خلاصة الرجال
    پدیدآورانحسینی حلی، حسین بن کمال‌الدین ابرز (نویسنده) صحفی، سید مجتبی (محقق)
    ناشرمؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1386 ش یا 1428 ق
    چاپ1
    شابک978-964-493-258-8
    موضوعحدیث - علم الرجال
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ز‎‏2‎‏*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال، از آثار یکى از عالمان قرن دهم و یازدهم هجرى قمرى به نام سید حسین بن کمال‌الدین ابرز حسینى حلى است که در آن، مؤلّف، تنها ثقات امامى مذهب وغیر امامى و ممدوحانى راکه امامى مذهب باشند، را در این تألیف گرد آورده‌است و اسامی مشترک را مشخّص کرده است. همچنین طبقات راویان، توثیق، تصحیف و احیاناً ردّ قدح از راوی و تاریخ توڵّد و وفات را در مورد راویان ذکر کرده است.

    در شرح حال هر یک از راویان، امام یا امامانی که راوی با ایشان معاصر بوده، ذکر شده‌اند؛ امّا در صورتی که روای از غیر معصوم روایت دارد، تنها در مواردی که در تمییز راوی به نام استاد او نیاز باشد، تذگّر داده‌است. همچنین راویانی که به صراحت توثیق و یا مدح نشده‌اند، بلکه به صورت ضمنی یا اشارەای مدح شده‌اند نیز به عنوان ممدوح، آورده شده‌است.

    این اثر با تصحیح و مقدمه سید مجتبى صحفى منتشر شده است.

    ساختار

    اثر حاضر از مقدمه‌هاى مسئول «قسم إحیاء التراث فی مرکز بحوث دارالحدیث»، مصحح و نویسنده و متن اصلى (شامل 29 فصل و یک خاتمه) تشکیل شده است.

    در این اثر در مجموع، تعداد 2741 نفر از رجال به‌صورت مستند شناسانده شده‌اند.

    روش نویسنده در این اثر، تحقیقى و اجتهادى است.

    مصحح محترم براى تحقیق و تصحیح اثر حاضر از آثار مهم و متعددى (56 کتاب به زبان عربى) استفاده کرده است.

    گزارش محتوا

    برخى از مطالب کتاب حاضر که روشنگر روش و محتواى آن است عبارت است از:

    1. مصحح محترم در مقدمه‌اش - که زمان و مکان و سایر مشخصات نگارش آن را معین نکرده - بعد از اشاره به اهمیت علوم حدیث بعد از قرآن کریم - در راستاى فهم دین و آشنایى با فرهنگ و مقاصد آن و نقش دانش رجال در شناسایى حدیث و اهتمام دانشمندان اسلام به علوم حدیث و رجال، یادآور شده است: «... از جمله کتاب‌هایى که عالمان اسلام نوشته‌اند کتاب شریف حاضر است که براى اولین بار عرضه مى‌شود...». سپس مصحح به معرفى نویسنده پرداخته و شاگردان و آثارش را ذکر کرده و همچنین دو نمونه از دست‌خط نویسنده را شناسانده و بعد کتاب حاضر و منابع نویسنده‌اش را معرفى کرده و بعد به شرح روش خودش در تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته است.[۱]
      نویسنده در مقدمه‌اش که زمان و مکان نگارشش را مشخص نکرده، چنین نوشته است: «... و بهترین اثر رجالى، کتابى است که مرحوم مبرور تقى نقى میرزا محمد بن على استرآبادى نوشته؛ چون او آن را به شکلى آسان تنظیم کرده، ولى او همه مجاهیل و ضعفاء را جمع کرده، بلکه گاه یک نفر را چند بار تکرار کرده؛ زیرا در هر کتابى با عنوانى با زیادت یا نقصانى، ذکر مى‌کند؛ پس ایهام مى‌سازد که یک مرد، مشترک است و انسان حیران مى‌شود، به‌ویژه کسانى که با کتاب‌هاى این قوم (رجالیان) آشنایى کافى ندارند و... پس دوست داشتم که کتابى را جمع کنم که مشتمل بر ثقات امامى و غیر آنان و فقط ممدوحان امامی‌باشد و... طبقاتشان را ذکر مى‌کنم تا تفکیک حاصل شود و شبهه از بین برود و در شرح حال رجال مطلبى ذکر نمى‌کنم، مگر فایده مهمى - از قبیل توثیق یا مدح یا از بین بردن قدح یا تاریخ ولادت یا وفات براى به دست آوردن تمییز بین طبقات - داشته باشد و...
      و کتابى را که از او مدح یا توثیق گرفته ام با عبارت صریح، نه رمز و اشاره بیان مى‌کنم تا اشتباه نشود و همچنین گروهى از مصنفین را ذکر کرده‌ام که به‌صورت صریح مدح و توثیق نشده‌اند، بلکه به‌صورت ضمنى و اشاره یاد شده‌اند؛ چون به این مطلب اعتماد شده که از دانشمندان شیعه اثناعشرى هستند؛ زیرا نجاشى و فهرست، اسامى نویسندگان شیعه و کتاب‌هایشان را بیان کرده، پس هر کسى که در این دو ذکر شود و گفته شود که کتابى یا کتاب‌هایى دارد و نویسنده‌اش تضعیف نشود پس کمترین مرتبه‌اش این است که حدیثش مُلحَق به حسن است؛ چون مصنف بودنش حکایت از عالم بودنش دارد؛ چون هر مصنفى عالم است، ولیکن هر عالمى، مصنف نیست و تصریح کرده‌اند که لفظ عالم از الفاظ مدح است، پس ممدوح مى‌شود. این اثر را بر اساس حروف الفبا قرار دادم...»[۲]
    2. ابان بن تغلب بن رَباح، ابوسعید بکرى جریرى، مولى جریر: در الخلاصة و الفهرست آمده: او ثقه، جلیل‌القدر، عظیم‌المنزله است در بین اصحاب ما. امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) را ملاقات و از آنان روایت نقل کرده و در نزد آنان منزلتى داشته است. حضرت امام باقر(ع) به او فرمود: «اجلس فی مسجد المدینة و أفت الناس، فإنی أحب أن یُرى فی شیعتی مثلک»؛ یعنى «در مسجد مدینه بنشین و براى مردم فتوا بده که من دوست دارم در بین شیعیان م کسانى مانند تو دیده شوند».
      زمانى که خبر مرگ او به امام صادق(ع) داده شد، امام(ع) گفت: «أما و اللَّه لقد أوجع قلبی موتُ أبان»؛ یعنى «آگاه باشید که مرگ ابان قلب مرا به درد آورد». او قارى قرآن، فقیه و لغوى بود و در سال 141ق درگذشت. نجاشى مانند شیخ طوسى گفته و افزوده که او از قاریان ممتاز و لغوى بود که از عرب شنیده و از آنان حکایت کرده و در هر فنى از علوم قرآن، فقه، حدیث، آداب، لغت و نحو مقدم بود و براى او کتاب‌هایى است و او همچنین قرائتى جداگانه داشت که در نزد قاریان مشهور است.
      روایت شده که وى وارد بر حضرت امام صادق(ع) شد و حضرت(ع) چشمش که به او افتاد دستور داد بالشى آوردند و براى او قرار داد و با او مصافحه و معانقه کرد و از دیدنش شاد شد و خیر مقدم گفت. همچنین روایت است که هر گاه ابان به مدینه وارد مى‌شد مردم به‌سویش هجوم مى‌آوردند و جایگاه پیامبر(ص) براى او خالى مى‌شد[۳]
    3. یونس بن عبدالرحمن، مولاى على بن یقطین: شیخ در باب اصحاب امام کاظم(ع) چنین گفته: «ضعفه القمیون و هو ثقة»؛ یعنى «قمى‌ها او را تضعیف کرده‌اند، درحالى‌که او ثقه است» و در باب اصحاب امام رضا(ع) چنین گفته: «طعن علیه القمیون و هو عندی ثقة»؛ یعنى «قمى‌ها در او خدشه کرده‌اند، ولى او در نزد من ثقه است». در نجاشى و خلاصه آمده: ابومحمد، در بین اصحاب ما آبرومند و مقدم و عظیم‌المنزله بود و از امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) روایت نقل کرده است و امام رضا(ع) به او اشاره مى‌کرد تا مردم از وى علم و فتوا بگیرند و او از کسانى بود که مال فراوانى برایش وقف کرده و اختصاص دادند، ولى او نپذیرفت و در راه حق ثابت‌قدم ماند.
      مفید از جعفر بن محمد بن قولویه از على بن الحسین بن بابویه از عبداللَّه بن جعفر الحمیرى - که خدا رحمتشان کناد - نقل کرده که گفت: خدا آن دو را رحمت کند. ابوهاشم داوود بن قاسم جعفرى گفت: بر حضرت امام ابومحمد(ع) صاحب العسکر (امام حسن عسکری(ع))، کتاب یوم و لیلة، نوشته یونس بن عبدالرحمان را عرضه کردم. پس امام(ع) گفت: این کتاب نوشته کیست؟ گفتمش: نوشته یونس مولى آل یقطین. پس امام(ع) فرمود: «أعطاه اللَّه بکل حرف نوراً یوم القیامة»؛ «خدا به او در برابر هر حرفى که در این کتاب نوشته، نورى در روز قیامت عطا کند». یونس بن عبدالرحمن، در سال 208ق درگذشت..[۴]

    وضعیت کتاب

    براى کتاب حاضر، به ترتیب، فهرست منابع و فهرست تفصیلى مطالب در پایان کتاب فراهم شده، ولى خبرى از فهرست‌هاى فنى دیگر (آیات، روایات، اعلام و...) نیست.

    کتاب حاضر، مستند است و مصحح محترم، ارجاعات و توضیحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است. متأسفانه نویسنده، تاریخ و مکان و سایر مشخصات نگارش کتاب حاضر را بیان نکرده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص7-12
    2. ر.ک: همان، ص13-14
    3. ر.ک: متن کتاب، ص16
    4. ر.ک: همان، ص419


    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها