۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01494.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:NUR01494.jpg|بندانگشتی|ابن کثیر، اسماعیل بن عمر]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type="authorName" | | ! نام!! data-type="authorName" |ابن کثیر، اسماعیل بن عمر | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" |701ق | | data-type="authorbirthDate" |701ق مطابق با 1302م | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
استادان او، بسيار و از سرشناسترين دانشمندان آن عصر دمشق بودند. وى در آثار خود از برخى از آنان نام برده است. | استادان او، بسيار و از سرشناسترين دانشمندان آن عصر دمشق بودند. وى در آثار خود از برخى از آنان نام برده است. | ||
نخستين آموزگار او را بايد برادرش عبدالوهاب دانست كه راه دانش آموختن را برای او هموار كرد. از استادانش چند تن در پرورش علمى او تأثير | نخستين آموزگار او را بايد برادرش عبدالوهاب دانست كه راه دانش آموختن را برای او هموار كرد. از استادانش چند تن در پرورش علمى او تأثير چشمگیرى داشتند. از آن جمله بودند: | ||
-برهانالدين ابواسحاق ابراهیم فزارى دانشمند مشهور شافعى كه ابن كثير [[صحيح مسلم]] را از او شنيد و او را در میان استادان شافعى خود بى مانند يافت؛ | -برهانالدين ابواسحاق ابراهیم فزارى دانشمند مشهور شافعى كه ابن كثير [[صحيح مسلم]] را از او شنيد و او را در میان استادان شافعى خود بى مانند يافت؛ | ||
-تقىالدين ابوالعباس احمد بن تيمیۀ حنبلى كه شايد بيشترين تأثير را بر ابن كثير گذاشت و او با بيانى بس ستايش آمیز از پايگاه این استاد در معقول و منقول ياد مىكند. گویا ابن كثير به سبب پيروى از آراء [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] گرفتاريهایى داشته است، با اينهمه به اختلاف نظر ابن كثير با [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] در مورد يگانگى يا تعدد مراكز تصمیم | -تقىالدين ابوالعباس احمد بن تيمیۀ حنبلى كه شايد بيشترين تأثير را بر ابن كثير گذاشت و او با بيانى بس ستايش آمیز از پايگاه این استاد در معقول و منقول ياد مىكند. گویا ابن كثير به سبب پيروى از آراء [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] گرفتاريهایى داشته است، با اينهمه به اختلاف نظر ابن كثير با [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] در مورد يگانگى يا تعدد مراكز تصمیم گیرى سياسى اشاره شده است؛ | ||
-جمالالدين ابوالحجاج مزّى، از محدثان بزرگ شام كه تهذيب او دربارۀ رجال صحاح ستّة | -جمالالدين ابوالحجاج مزّى، از محدثان بزرگ شام كه تهذيب او دربارۀ رجال صحاح ستّة انگیزۀ كوششهاى تكمیلى ابن كثير در این باب شد و ابن كثير دختر او زينب را به همسرى گرفت. بيان وى در مورد مزّى و همسر او ام فاطمه عايشه با تحسين و احترام همراه است؛ | ||
-[[ذهبی، محمد بن احمد|شمسالدين محمد ذهبى]] یکى ديگر از چهرههاى درخشان مؤثر در كار علمى ابن كثير است كه از او به عنوان مورخ اسلام ياد كرده | -[[ذهبی، محمد بن احمد|شمسالدين محمد ذهبى]] یکى ديگر از چهرههاى درخشان مؤثر در كار علمى ابن كثير است كه از او به عنوان مورخ اسلام ياد كرده و [[ذهبى]] نيز به نوبۀ خود و به رغم بزرگى قابل ملاحظۀ سن نسبت به ابن كثير، از او به عنوان استاد خود نام برده است؛ | ||
-علمالدين ابومحمد قاسم برزالى شافعى، محدث و مورخ شام | -علمالدين ابومحمد قاسم برزالى شافعى، محدث و مورخ شام كه ابن كثير افزون بر شاگردى نزد او، تأليف استاد را در تاريخ شام تا پایان 738 ق1338/م در آخر تاريخ خود نقل كرده و حوادث پس از آن را چون ذيلى بر نوشتۀ استاد افزوده است؛ نيز ابن حجر از برخى ديگر از مشايخ و استادان مصرى او نام برده است. | ||
ابن كثير به سبب زندگى طولانى در دمشق و اشتغال در آنجا به شدت تحت تأثير این محيط قرار گرفت. او غير از تأليف و تصنيف، به كار وعظ و تدريس و ادارۀ بعضى مراكز آموزش علوم دينى نيز مشغول بود. از همۀ اشتغالات او در امور اجتماعى آگاهى نداريم، جز آنكه مىدانيم او نخستين خطبۀ خود را در مسجد جامع جديد شهر مزّه در محرم 746 در زمان حكومت امیر سيفالدين يلبغا بر دمشق ايراد كرد | ابن كثير به سبب زندگى طولانى در دمشق و اشتغال در آنجا به شدت تحت تأثير این محيط قرار گرفت. او غير از تأليف و تصنيف، به كار وعظ و تدريس و ادارۀ بعضى مراكز آموزش علوم دينى نيز مشغول بود. از همۀ اشتغالات او در امور اجتماعى آگاهى نداريم، جز آنكه مىدانيم او نخستين خطبۀ خود را در مسجد جامع جديد شهر مزّه در محرم 746 در زمان حكومت امیر سيفالدين يلبغا بر دمشق ايراد كرد و مدتى بعد (748 ق) در زمان حكومت ارغون شاه بر آن شهر، در پى درگذشت استادش [[ذهبى]]، به تدريس حديث در مدرسۀ ام صالح پرداخت كه مهمترين مجلس درس او بود. پس از مرگ تقىالدين سبکی در 756ق مدت كوتاهى رياست دار الحديث اشرفيه به وى واگذار شد. او خود از آغاز درس تفسيرش در مسجد جامع دمشق در شوال 767) خبر داده است. | ||
گذشته از آن، ابن كثير به سبب شهرت در علوم دينى در برخى از محاكمات و اختلافات دينى و مذهبى و سياسى شركت داشت. | گذشته از آن، ابن كثير به سبب شهرت در علوم دينى در برخى از محاكمات و اختلافات دينى و مذهبى و سياسى شركت داشت. | ||
وى در اواخر عمر نابينا شد | وى در اواخر عمر نابينا شد و در حالى كه آوازۀ آثار و فتاویش به دوردستها رسيده بود، در 15 شعبان يا 26 آن ماه در 74 سالگى در دمشق در گذشت (ابن تغرى بردى، 415/2) و در آرامگاه صوفيان كنار قبر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] به خاک سپرده شد. | ||
پسر ابن كثير به نام عمر، ملقب به عزالدين بر اثر توجه پدر، در فقه و حديث به جايى رسيد كه پس از درگذشت ابن كثير به جاى او در نجيبيه و خيضريه به تدريس پرداخت و بارها به تصدى مقام حسبت رسيد و ناظر اوقاف و صدقات شد. او را نيز پس از مرگ در كنار قبر پدرش به خاک سپردند. | پسر ابن كثير به نام عمر، ملقب به عزالدين بر اثر توجه پدر، در فقه و حديث به جايى رسيد كه پس از درگذشت ابن كثير به جاى او در نجيبيه و خيضريه به تدريس پرداخت و بارها به تصدى مقام حسبت رسيد و ناظر اوقاف و صدقات شد. او را نيز پس از مرگ در كنار قبر پدرش به خاک سپردند. | ||
هرچند ابن كثير به لحاظ مجالس تدريسش شاگردان بسيارى داشته، ولى از آن میان فقط از برخى همچون محییالدين ابوزكريا ابن الرّحبى و شهابالدين ابن حجّى ياد شده است. حسینى دمشقى كه از او روايت | هرچند ابن كثير به لحاظ مجالس تدريسش شاگردان بسيارى داشته، ولى از آن میان فقط از برخى همچون محییالدين ابوزكريا ابن الرّحبى و شهابالدين ابن حجّى ياد شده است. حسینى دمشقى كه از او روايت كرده، ظاهرا از همدرسانش بوده است. | ||
==عقايد و آراء== | ==عقايد و آراء== | ||
ابن كثير از نمايندگان احياى عقيدۀ دينى در سدۀ 8ق است. استوارى عقيده و استمرار عمل او را در 30 سال آخر عمرش با تشنجات سياسى حاكم بر مصر و سوريه در آن زمان ناهماهنگ دانستهاند (لائوست، 63). شايد بهتر است گفته شود كه ابن كثير چارۀ آن | ابن كثير از نمايندگان احياى عقيدۀ دينى در سدۀ 8ق است. استوارى عقيده و استمرار عمل او را در 30 سال آخر عمرش با تشنجات سياسى حاكم بر مصر و سوريه در آن زمان ناهماهنگ دانستهاند (لائوست، 63). شايد بهتر است گفته شود كه ابن كثير چارۀ آن پراكندگیها و آشفتگیها را در همان بازگشت به اصل عقيدۀ دينى همراه با عمل مىدانست. گرايش ابن كثير به سلفيّه از شيفتگى او به عمل [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] پيداست (مثلاًنك: البداية، 34/14، 36). | ||
موضع ابن كثير در برابر مخالفان مذهبى، نسبت به موضع او در برابر غير مسلمانان، | موضع ابن كثير در برابر مخالفان مذهبى، نسبت به موضع او در برابر غير مسلمانان، سختگیرانهتر به نظر مىآيد. ضديت او با شیعیان در هر مناسبتى خودنمايى مىكند (مثلاًنك: همان، 248/6، 172/8، 309/9، 15/11، 4/12، 310/14). اگر چه وى از امامان شيعه با احترام ياد كرده (همان، 309/9)، اما پس از ذكر روايت منسوب به پيامبر(ص) در مورد امامان دوازدهگانه و نسبت قريشى آنان يادآور شده كه این دوازده امام آنانى نيستند كه شیعیان بر امامتشان گردن نهادهاند (همان، 248/6). همچنين در مورد علماى شيعه، با آنكه از شأن و اثر ايشان ياد كرده، ولى تشيع آنان را موجب كاهش اعتبارشان دانسته (مثلاًهمان، 233/6، 19/8-20، 231). ابن كثير با وجود ذكر تراجم احترام آمیزى از سران صوفيه (مثلاًنك: همان، 13/11، 106)، اعتقاد بعضى از آنان را چون بايزيد بسطامى فاسد مىدانست (همان، 35/11). وى كسانى چون [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] را به سبب عدم اعتقاد به قياس و نگرشى كه دربارۀ صفات خداوند داشت (همان، 92/12) و نيز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را به دليل اعتقاد به معاد روحانى (همان، 224/11) مستوجب لعن و سرزنش مىدانست. | ||
با اينهمه در تعيين رفتار درست در مورد اهل ذمه جانب انصاف را فرو نمىگذاشت، چنانكه یک بار با فرمان سلطان مصر (الاشراف ناصرالدين شعبان) مبنى بر مصادرۀ یک چهارم دارایى مسيحيان شام برای جبران خرابيهایى كه فرنگان به اسكندريه وارد كرده بودند، مخالفت كرد و آن را غير شرعى خواند (همان، 314/14-315). البته این موضع | با اينهمه در تعيين رفتار درست در مورد اهل ذمه جانب انصاف را فرو نمىگذاشت، چنانكه یک بار با فرمان سلطان مصر (الاشراف ناصرالدين شعبان) مبنى بر مصادرۀ یک چهارم دارایى مسيحيان شام برای جبران خرابيهایى كه فرنگان به اسكندريه وارد كرده بودند، مخالفت كرد و آن را غير شرعى خواند (همان، 314/14-315). البته این موضع گیرى به معناى ايستادگى و ادعا در برابر قدرت سياسى حاكم نبود چه در موارد ديگر ديده مىشود كه ابن كثير از اعلام نظر در موضوعى كه شرعا مانعى نداشت، اما مىتوانست دستاویز مدعیان برای متزلزل كردن حكومت باشد، خوددارى مىكرد (نك: همان، 281/14-282). | ||
نویسندگانى كه ابن كثير را از نزدیک مىشناختهاند، دربارۀ او سخنان تحسين آمیزى آوردهاند. بيان آنان حاكى از گستردگى كار علمى ابن كثير و تأييد و تأكيد بر تعمق او در نحو، فقه، حديث، تفسير و تاريخ و قدرت حفظ و تشخيص درست و قابل ملاحظۀ اوست (نك: حسینى، 58؛ ابن حجر، انباء، 46/1، الدرر، 445/1-446؛ داوودى، 111/1). | نویسندگانى كه ابن كثير را از نزدیک مىشناختهاند، دربارۀ او سخنان تحسين آمیزى آوردهاند. بيان آنان حاكى از گستردگى كار علمى ابن كثير و تأييد و تأكيد بر تعمق او در نحو، فقه، حديث، تفسير و تاريخ و قدرت حفظ و تشخيص درست و قابل ملاحظۀ اوست (نك: حسینى، 58؛ ابن حجر، انباء، 46/1، الدرر، 445/1-446؛ داوودى، 111/1). | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
از لحاظ تربيت علمى، مسائل مورد توجه و حاصل كار، همانندى | از لحاظ تربيت علمى، مسائل مورد توجه و حاصل كار، همانندى چشمگیرى میان ابن كثير و [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] ديده مىشود (لائوست، 77). محور اصلى توجه هر دو، شناخت دين اسلام و كوشش در شناساندن آن بوده است. این شناخت از طريق تعمق در منابع اصيل يعنى قرآن، حديث، تفسير، سيره، رجال، تاريخ و لوازم اولیۀ آن چون لغت و نحو ممكن مىشد. ابن كثير در هر یک از این زمینهها به مطالعۀ گستردهاى پرداخت و حاصل كوشش خود را در آثار متعددى بر جاى گذاشت، اما از دايرۀ تقليد و پيروى از پيشينيان و شرح و تلخيص آثار آنان فراتر نرفت (عبدالواحد، 6). آنچه در این محدوده به كار او امتياز مىبخشيد، تحقيق، دقت، نقد اسناد، پالايش اخبار، بى اعتمادى به اسرائيليات و مخالفت با موهومات بود. | ||
از لحاظ شيوۀ بيان، ابن كثير با وجود گرايش به سجع و آرايشهاى لفظى كه مقتضاى عصر بود، غالباً | از لحاظ شيوۀ بيان، ابن كثير با وجود گرايش به سجع و آرايشهاى لفظى كه مقتضاى عصر بود، غالباً به زبانى غير فاخر و گاه عامیانه اداى مطلب مىكرد. اسلوب بيان او در تاريخ، قابل سنجش با اسلوب مورخان پيشين چون [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، مسعودى و [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] نيست و در فصاحت به پايۀ مورخ معاصرش [[ابن خلدون]] هم نمىرسد. به ديگر سخن، ابن كثير به معنى بيش از لفظ اهمیت داده است (نك: ابوملحم، «غ»). [[ذهبى]] به سودمندى نوشتههاى او اشاره كرده (ابن قاضى شهبه، طبقات، 115/3) و به گفتۀ ابن حجر، نوشتههاى او در زمان حياتش در اقطار مختلف شناخته شده بود (الدرر، 445/1). خود ابن كثير داستانى را در مورد اخير نقل كرده است (البداية، 295/14). علاوه بر مهمترين اثر ابن كثير، [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهایة]] (ه م) آثار مهم ديگر او اينهاست: | ||
===الف-چاپى=== | ===الف-چاپى=== | ||
#الاجتهاد في طلب الجهاد. ابن كثير این اثر را به درخواست امیر منجك و برای تحريض مسلمانان به استوار داشتن مرزهاى دريايى شام در برابر هجوم فرنگان قبرس نوشت (بغدادى، هديه، 215/1؛لائوست، 69، 63، 62). کتاب الاجتهاد نخستين بار در 1347ق در قاهره و بار ديگر در 1401ق در بيروت به كوشش ع. ع. عسيلان به طبع رسيده است (ابوملحم، «ث-خ»). مؤلف در این اثر ضمن استفاده از آيات و احاديث مربوط به جهاد، به پيشينۀ | #الاجتهاد في طلب الجهاد. ابن كثير این اثر را به درخواست امیر منجك و برای تحريض مسلمانان به استوار داشتن مرزهاى دريايى شام در برابر هجوم فرنگان قبرس نوشت (بغدادى، هديه، 215/1؛لائوست، 69، 63، 62). کتاب الاجتهاد نخستين بار در 1347ق در قاهره و بار ديگر در 1401ق در بيروت به كوشش ع. ع. عسيلان به طبع رسيده است (ابوملحم، «ث-خ»). مؤلف در این اثر ضمن استفاده از آيات و احاديث مربوط به جهاد، به پيشينۀ درگیريهاى میان مسلمانان و مسيحيان صليبى و چگونگى جنگ مسلمانان در عصر رسالت و خلافت تا زمان زندگى خود پرداخته است (همو، «خ»). | ||
#احاديث التوحيد و الرد على الشرك، كه در حاشيۀ جامع البيان معين بن صافى در 1297ق در دهلى چاپ شده است /49. GAL, S, II محتمل است كه این اثر همان رسالة في احاديث الاشراك موجود در بغداد باشد (نك: جبورى، 118). | #احاديث التوحيد و الرد على الشرك، كه در حاشيۀ جامع البيان معين بن صافى در 1297ق در دهلى چاپ شده است /49. GAL, S, II محتمل است كه این اثر همان رسالة في احاديث الاشراك موجود در بغداد باشد (نك: جبورى، 118). | ||
#اختصار علوم الحديث، كه در آن مقدمۀ المصطلح ابن صلاح را مختصر كرده است. این کتاب در مكه در 1355ق به تصحيح محمد عبدالرزاق حمزه، و در 1355ق به تصحيح احمد محمد شاكر چاپ شده است. مصحح اخير بار ديگر آن را با شرح و تنقيح با عنوان الباعث الحثيث، شرح اختصار علوم الحديث در قاهره (1370 ق) و در بيروت (1403 ق) منتشر كرده است (ابوملحم، «خ»). نسخهاى كه بروكلمان با نام مختصر علوم الدين ياد كرده /441 GAL, I، مربوط به همین اثر است. | #اختصار علوم الحديث، كه در آن مقدمۀ المصطلح ابن صلاح را مختصر كرده است. این کتاب در مكه در 1355ق به تصحيح محمد عبدالرزاق حمزه، و در 1355ق به تصحيح احمد محمد شاكر چاپ شده است. مصحح اخير بار ديگر آن را با شرح و تنقيح با عنوان الباعث الحثيث، شرح اختصار علوم الحديث در قاهره (1370 ق) و در بيروت (1403 ق) منتشر كرده است (ابوملحم، «خ»). نسخهاى كه بروكلمان با نام مختصر علوم الدين ياد كرده /441 GAL, I، مربوط به همین اثر است. | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
[[السيرة النبوية (ابن کثير)]] | [[السيرة النبوية (ابن کثير)]] | ||
[[البداية و النهاية ( | [[السيرة النبوية (تحقیق عبدالواحد)]] | ||
[[البدایة و النهایة]] | |||
[[البداية و النهاية (دارالکتب العلمیه)]] | |||
[[استشهاد الحسين رضيالله عنه و يليه رأس الحسين رضيالله عنه]] | |||
[[اختصار علوم الحديث]] | |||
[[السعي | [[السعي الحثيث إلی شرح اختصار علوم الحديث]] | ||
[[جامع المسانيد و السنن الهادي لأقوم سنن]] | [[جامع المسانيد و السنن الهادي لأقوم سنن]] | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۹۳: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مفسران سنی]] | |||
[[رده:مورّخان]] | |||
[[رده:محدثان]] |