عبید زاکانی، عبیدالله: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'افسهگانه' به 'افسانه') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[أخلاق الأشراف (زاکانی)]] | [[أخلاق الأشراف (زاکانی)]] | ||
[[رساله دلگشا انضمام رسالههای تعریفات، صد پند و نوادر الامثال]] | [[رساله دلگشا انضمام رسالههای تعریفات، صد پند و نوادر الامثال]] | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
خط ۴۱: | خط ۴۰: | ||
</div> | </div> | ||
'''خواجه نظامالدين عبيدالله زاكانى'''، معروف به '''عبيد زاكانى'''، و متخلص به عبید، | '''خواجه نظامالدين عبيدالله زاكانى''' (متوفای 772ق)، معروف به '''عبيد زاكانى'''، و متخلص به عبید، شاعر، نویسنده، طنزپرداز فارسىزبان قرن هشتم هجرى است. | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۰: | ||
# نام شخص شاعر نظامالدين بوده است، در صورتى كه در ابتداى غالب نسخ كليات و در مقدمههايى كه بر آن نوشتهاند وى را نجمالدين عبيد زاكانى ياد كردهاند. | # نام شخص شاعر نظامالدين بوده است، در صورتى كه در ابتداى غالب نسخ كليات و در مقدمههايى كه بر آن نوشتهاند وى را نجمالدين عبيد زاكانى ياد كردهاند. | ||
# نام شخصى شاعر، عبيدالله و عبيد تخلص شعرى او است. خود او نيز در يكى از غزلهاى خود مىگويد: | # نام شخصى شاعر، عبيدالله و عبيد تخلص شعرى او است. خود او نيز در يكى از غزلهاى خود مىگويد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''گر كنى با ديگران جور و جفا''|2=''با عبيدالله زاكانى مكن''}} | {{ب|''گر كنى با ديگران جور و جفا''|2=''با عبيدالله زاكانى مكن''}} | ||
خط ۷۰: | خط ۶۷: | ||
عبيد در تأليفات خود از چندين تن از پادشاهان و معاصرين خود مانند خواجه علاءالدين محمد، شاه شيخ ابوالحسن اينجو، ركنالدين عبدالملك وزير سلطان اويس و شاه شجاع مظفرى ياد كرده است. وى از نوابغ بزرگان است. مىتوان او را تا يك اندازه شبيه به نویسنده بزرگ فرانسوى ولتر دانست. | عبيد در تأليفات خود از چندين تن از پادشاهان و معاصرين خود مانند خواجه علاءالدين محمد، شاه شيخ ابوالحسن اينجو، ركنالدين عبدالملك وزير سلطان اويس و شاه شجاع مظفرى ياد كرده است. وى از نوابغ بزرگان است. مىتوان او را تا يك اندازه شبيه به نویسنده بزرگ فرانسوى ولتر دانست. | ||
==وفات== | |||
تقىالدين كاشى در تذكره خود، تاريخ وفات عبيد زاكانى را سال 772ق دانسته و صادق اصفهانى در كتاب شاهد صادق آن را ذيل وقايع سال 771 آورده است. قدر مسلم اين كه عبيد تا اواخر سال 768ق هنوز حيات داشته است... و به نحو قطع و يقين وفات او بين سنوات 768 و 769 يا 772 رخ داده است و در دزفول دفن شد. | |||
== آثار == | == آثار == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۷: | ||
# منظومه موش و گربه؛ | # منظومه موش و گربه؛ | ||
# منظومه سنگتراش. | # منظومه سنگتراش. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۹۸: | خط ۹۵: | ||
[[أخلاق الأشراف (زاکانی)]] | [[أخلاق الأشراف (زاکانی)]] | ||
[[رساله دلگشا | [[رساله دلگشا]] | ||
[[ديوان عبید زاکانی]] | [[ديوان عبید زاکانی]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:شاعران]] | |||
[[رده: |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۳۱
نام | عبید زاکانی، عبیدالله |
---|---|
نامهای دیگر | نظامالدین عبیدالله زاکانی
نجمالدین عبید زاکانی Ubayd Zakani |
نام پدر | |
متولد | پایان قرن هفتم و آغاز قرن هشتم |
محل تولد | قزوین |
رحلت | 772 ق |
اساتید | |
برخی آثار | کلیات عبید زاکانی
رساله دلگشا انضمام رسالههای تعریفات، صد پند و نوادر الامثال |
کد مؤلف | AUTHORCODE02248AUTHORCODE |
خواجه نظامالدين عبيدالله زاكانى (متوفای 772ق)، معروف به عبيد زاكانى، و متخلص به عبید، شاعر، نویسنده، طنزپرداز فارسىزبان قرن هشتم هجرى است.
ولادت
طبق قراين موجود در اواخر قرن هفتم يا اوايل قرن هشتم هجرى در يكى از توابع قزوين چشم به جهان گشود.
خاندان
علت مشهور بودن او به زاكانى نسبت داشتن او به خاندان زاكان است كه اين خاندان تيرهاى از «عرب بنى خفاجه» بودند كه بعد از مهاجرت به ايران به نزدیکى رزن از توابع همدان رفتند و در آن ناحيه ساكن شدند. در اين خاندان دو شعبه از ديگران مشهورتر بودند. شعبهى اول كه به گفته حمد الله مستوفى (معاصر و همشهرى عبيد) اهل دانشهاى معقول و منقول بودند و شعبهى دوم كه اين مورخ آنها را ارباب الصدور (وزيران و ديوانيان) مىنامد. حمد الله مستوفى، عبيد را نظامالدين عبيدالله زاكانى ياد مىكند و او را از شعبهى دوم مىداند. بااينهمه، اطلاع دقيقى از مقام صدارت يا وزارت براى عبيد در دست نيست و همين قدر مىدانيم كه در دستگاه پادشاهان فردى محترم بوده است.
عبيد در نگاه تاريخ
بنا به گفته تاريخنويسان عبيد در طول حيات خود لقبهايى را از امراء و حكام زمان خود گرفته است و اشعار خوب و رسائل بىنظيرى دارد.
عباس اقبال در مقدمه ديوان عبيد مىنويسد:
از شرح حال و وقايع زندگانى عبيد زاكانى اطلاع مفصل در دست نيست. اطلاعات ما در اين باب منحصر است به معلوماتى كه حمد الله مستوفى معاصر عبيد و پس از او دولتشاه سمرقندى در تذكره خود، تأليف شده در سال 892ق، در ضمن شرحى مخلوط به افسانه در باب او به دست داده و مؤلف رياض العلماء در باب بعضى از تأليفات او ذكر كرده است. معلومات ديگرى نيز از اشعار و مؤلفات عبيد به دست مىآيد. از مختصرى كه مؤلف تاريخ گزيده راجع به عبيد نوشته است مطالب زير استنباط مىشود:
- اينكه او از جمله صدور وزرا بوده، ولى در هيچ منبعى به آن اشاره نشده است.
- نام شخص شاعر نظامالدين بوده است، در صورتى كه در ابتداى غالب نسخ كليات و در مقدمههايى كه بر آن نوشتهاند وى را نجمالدين عبيد زاكانى ياد كردهاند.
- نام شخصى شاعر، عبيدالله و عبيد تخلص شعرى او است. خود او نيز در يكى از غزلهاى خود مىگويد:
گر كنى با ديگران جور و جفا | با عبيدالله زاكانى مكن |
عبيد در هنگام تأليف تاريخ گزيده كه قريب چهل سال پيش از مرگ اوست، به اشعار خوب و رسائل بىنظير خود شهرت داشته است. در تذكره دولتشاه سمرقندى چند حكايت راجع به عبيد و مشاعرات او با جهانخاتون شاعره و سلمان ساوجى و ذكر تأليفى از او به نام شاه شيخ ابواسحاق در علم معانى و بيان و غيره هست.
عبيد در تأليفات خود از چندين تن از پادشاهان و معاصرين خود مانند خواجه علاءالدين محمد، شاه شيخ ابوالحسن اينجو، ركنالدين عبدالملك وزير سلطان اويس و شاه شجاع مظفرى ياد كرده است. وى از نوابغ بزرگان است. مىتوان او را تا يك اندازه شبيه به نویسنده بزرگ فرانسوى ولتر دانست.
وفات
تقىالدين كاشى در تذكره خود، تاريخ وفات عبيد زاكانى را سال 772ق دانسته و صادق اصفهانى در كتاب شاهد صادق آن را ذيل وقايع سال 771 آورده است. قدر مسلم اين كه عبيد تا اواخر سال 768ق هنوز حيات داشته است... و به نحو قطع و يقين وفات او بين سنوات 768 و 769 يا 772 رخ داده است و در دزفول دفن شد.
آثار
صرف نظر از اينكه عبيد شاعر بوده است، همگان نام او را با طنز و هزل عجين و اغلب عامه او را به لطايفش مىشناسند.
- ديوان لطايف (شامل چند منظومه كه در اين ميان منظومه موش و گربه شهرت بسيار داشته و ريشنامه و صد پند از همه لطيفترند. وى مانند بسيارى از طنزپردازان متقدم، مثل سعدى شيرازى، طنز و هزل بهيكسان در لطايف او راه يافته است)؛
- رساله اخلاق الاشراف؛
- ريشنامه؛
- صد پند؛
- ترجيعبند؛
- تضمينات و قطعات؛
- رباعيات؛
- رساله دلگشا؛
- منظومه موش و گربه؛
- منظومه سنگتراش.