معارف؛ مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR11003J1.jpg
| تصویر =NUR11003J1.jpg
| عنوان =معارف مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاء ولد
| عنوان =معارف؛ مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد
| عنوان‌های دیگر =مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاء ولد
| عنوان‌های دیگر =مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاء ولد
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =964-6414-32-X
| شابک =964-6414-32-X
| تعداد جلد =4
| تعداد جلد =4
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17588
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11003
| کتابخوان همراه نور =11003
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر|معارف (ابهام زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر|مواعظ (ابهام زدایی)}}
'''معارف'''، مجموعه‌اى از مواعظ و سخنان سلطان العلماء، [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدين، محمد بن حسين خطیبى بلخى]]، مشهور به [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]]، به زبان فارسى است. به‌طورى كه از مطالعه كتاب معلوم مى‌شود، غالب مطالب آن، تقرير افكار و انديشه‌هاى مؤلف است كه از مطالعه و تفكر در آيات قرآنى و احاديث نبوى و يا تأمل در ملك و ملكوت بدان‌ها رسيده است.


'''معارف'''، مجموعه‌اى از مواعظ و سخنان سلطان العلماء، بهاءالدين، محمد بن حسين خطيبى بلخى، مشهور به بهاءولد، به زبان فارسى است. به‌طورى كه از مطالعه كتاب معلوم مى‌شود، غالب مطالب آن، تقرير افكار و انديشه‌هاى مؤلف است كه از مطالعه و تفكر در آيات قرآنى و احاديث نبوى و يا تأمل در ملك و ملكوت بدان‌ها رسيده است.
اين كتاب، در مدتى دراز و زمانى طولانى، بيان و تقرير شده و شايد از همان وقت كه [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]] مجلس معرفت و تذكير منعقد ساخته، فصول مختلف معارف را به رشته تحرير درآورده باشد. از روى قرائن پيداست كه قسمت اكثر از فصول اين كتاب، خلاصه و محصول سخنان اوست كه در مجالس وعظ و در جواب سؤالات مريدان خود بيان نموده و ناچار مدتى دراز، طول كشيده تا اين همه مجلس تقرير و تدوين شده است.
 
اين كتاب، در مدتى دراز و زمانى طولانى، بيان و تقرير شده و شايد از همان وقت كه بهاءولد مجلس معرفت و تذكير منعقد ساخته، فصول مختلف معارف را به رشته تحرير درآورده باشد. از روى قرائن پيداست كه قسمت اكثر از فصول اين كتاب، خلاصه و محصول سخنان اوست كه در مجالس وعظ و در جواب سؤالات مريدان خود بيان نموده و ناچار مدتى دراز، طول كشيده تا اين همه مجلس تقرير و تدوين شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۳۷: خط ۳۹:
قدرت و مهارت مؤلف در اداى مقصود، از اين جهت است كه وى نكته‌هاى باريك دشوارياب را به‌طورى جذاب و دل‌پذير بيان مى‌كند و هم‌چنين رموز و اسرار قرآن و حديث و دقايق عرفان را چنان در تعبيرات شاعرانه و الفاظ نغز آورده است كه خواننده گذشته از ادراك مطلب، به وضوح هر چه تمام‌تر، سرمست شيوايى سخن و فصاحت گفتار او مى‌گردد.
قدرت و مهارت مؤلف در اداى مقصود، از اين جهت است كه وى نكته‌هاى باريك دشوارياب را به‌طورى جذاب و دل‌پذير بيان مى‌كند و هم‌چنين رموز و اسرار قرآن و حديث و دقايق عرفان را چنان در تعبيرات شاعرانه و الفاظ نغز آورده است كه خواننده گذشته از ادراك مطلب، به وضوح هر چه تمام‌تر، سرمست شيوايى سخن و فصاحت گفتار او مى‌گردد.


بهاءولد، در تقرير مطلب، بيشتر به تعبيرات مجازى و تشبيهات و استعارات متوسل مى‌شود كه از جهت زيبايى و سلاست نظير آن را كمتر مى‌توان يافت. وى، در تقرير مسائل عرفانى به جاى بحث در ابواب معاملات و احوال و مقامات و شرح اصطلاحات صوفيه چنان‌كه معمول اين طايفه است، تصورات و يافته‌هاى خود را به رشته‌ى تحرير درمى‌آورد و اين امرى است تازه كه در زبان فارسى و نثر صوفيانه وجود نداشت.
[[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]]، در تقرير مطلب، بيشتر به تعبيرات مجازى و تشبيهات و استعارات متوسل مى‌شود كه از جهت زيبايى و سلاست نظير آن را كمتر مى‌توان يافت. وى، در تقرير مسائل عرفانى به جاى بحث در ابواب معاملات و احوال و مقامات و شرح اصطلاحات صوفيه چنان‌كه معمول اين طايفه است، تصورات و يافته‌هاى خود را به رشته‌ى تحرير درمى‌آورد و اين امرى است تازه كه در زبان فارسى و نثر صوفيانه وجود نداشت.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
براى آشنايى اجمالى با محتواى كتاب و نوع نگارش نویسنده، توجه به نمونه‌هاى زير مفيد است:
براى آشنايى اجمالى با محتواى كتاب و نوع نگارش نویسنده، توجه به نمونه‌هاى زير مفيد است:


1. اهدنا الصراط المستقيم؛ گفتم: اى الله! هر جزو مرا به انعامى به شهر خوشى و راحت برسان و هزار دروازه خوشى بر هر جزو من بگشاى و راه راست آن باشد كه به شهر خوشى برساند و راه كژ آن باشد كه به راه خوشى نرساند.
# اهدنا الصراط المستقيم؛ گفتم: اى الله! هر جزو مرا به انعامى به شهر خوشى و راحت برسان و هزار دروازه خوشى بر هر جزو من بگشاى و راه راست آن باشد كه به شهر خوشى برساند و راه كژ آن باشد كه به راه خوشى نرساند.
# أ يعدكم انكم اذا متم و كنتم ترابا و عظاما انكم مخرجون هيهات هيهات لما توعدون؛ خلق، دو صنفند؛ يكى مى‌گويد كه ترتيب مصالح خود را همه من مى‌كنم، چون من رفتم كه باشد كه كار مرا سرانجامی‌دهد و مرا مزه‌اى بخشد گرم... و آن صنف ديگر، مأيوس مانده باشد كه مرا بار ديگر كه مزه دهد. آن يكى، همه كار را به خود حواله مى‌كند و اين ديگر، خود، مدبرى نگويد كه هست.
# يادم آمد كه و هو معكم اين ما كنتم؛ گفتم: بايد كه ببينم. جز سمع و بصر عقل و ادراك و اختيار و حيات و علم و قدرت خود نمى‌ديدم و در اينها نظر كردم، تار و پود اينها را وقتى كم و وقتى بيش مى‌يافتم و وقتى ناقص و وقتى كامل مى‌يافتم و هماره متغير و منفسخ و منعزم مى‌يافتم. گفتم كه اين معانى از آن من نيست و در دست من نيست كه اگر از آن من بودى، پيوسته كامل داشتمى؛ اكنون از آن كسى ديگر آمد و آن الله باشد.
# بدان كه دوستى، درخت مزه است و مزه، درخت زندگى است هر كه با كسى و يا چيزى دوستى قوى‌تر دارد، مزه بيش يابد و حيات بيش دارد و هر كه كم دارد، كم.
# به خواب مى‌ديدم كه مرغان سپيد، كلان كلان؛ از غاز كلان‌تر مى‌پريدند و تسبيح صريحا مى‌گفتند... تأويل كردم كه آن فرشتگانند كه بدان صورت خود را به من نمودند كه شكر و تسبيح مى‌بايد گفت به هر حال.
# صلوات مى‌گفتم رسول را عليه‌السلام، گفتم: چون رسول، غيب‌دان نيست، از سر دلم و از زبانم چه آگهى دارد؟ باز گفتم چو الله را تعلقى است به همه مصنوعات و همه مصنوعات به الله‌متعلقند، پس الله ثنا و صلوات تو را بر رسول عليه‌السلام... برساند.
# سكر الجمل فى كل سنة اربعون يوما فى الربيع، زمان قضاء شهوته بالناقة و فى السكر لا يأكل شيئا اربعين يوما.
# اهدنا الصراط المستقيم؛ به معنى آن است كه مى‌گويد: درخواست كن از من كه مرا راه نماى به خود. من گفتم: مرا راه منماى به جاى ديگر؛ مرا با تو خوش است.
 
==ويژگى‌ها و جهات اهميت كتاب==
 
 
# اهتمام مؤلف به قرآن و شرح اسرار آن، چنان‌كه كمتر فصلى است كه در آن يك يا چند آيه قرآن نيامده و در بيان و توضيح آن سخن نرفته باشد، البته روش تفسيرى او با ديگر مشايخ، متفاوت است. سعى بهاءولد، در آسان كردن مطلب است، نه مشكل كردن آن.
# توجه به حل مشكلات دينى آن هم با روش تمثيل و حسن استدلال، به‌طورى كه مباحث كلامى وى دل‌انگيز و موجب قوت ايمان است.
# تمثل و استشهاد به احاديث نبوى.
# تقرير مسائل اخلاقى به‌گونه‌اى مؤثر و محرك به‌سوى اخلاص و عمل صالح.
# صراحت گفتار مؤلف، در ذكر مطالب خصوصى و اعتراف او به نقصان احوال خود و شهامت او در انتقاد از بزرگان عهد، از قبيل محمد خوارزم‌شاه و فخرالدين رازى و...
 
توجه: جزء چهارم كتاب، با ساير اجزاى آن تفاوت بسيار دارد؛ از جمله:
 
# در اين جزء، مطالب متنوع و گوناگون به چشم مى‌خورد و مانند ديگر اجزا، منحصر به مسائل عرفانى و صوفيانه و تفسير نيست و فى المثل مسائل مربوط به علم الحيوان و نبات‌شناسى و طب و زراعت و پيوند نباتات هم در آن آمده است. هم‌چنين بحث از مطالب فقه كه قسمت عمده‌اى از صفحات را فرامى‌گيرد و همه به زبان عربى و مشتمل بر اغلاط نيز هست، در اجزاى سه‌گانه نظير ندارد.
# اشارات مؤلف به حوادث زندگى و بيان جزئيات از احوال مزاجى و خاندان و معاصرين گمنام خويش، از جهات امتياز اين جزو مى‌تواند بود.
# قسمت‌هاى متعددى كه در اين جزء، به زبان عربى انشاء شده و روى هم رفته، نزديك بيست صفحه را فرا گرفته است.
 
== وضعيت كتاب ==
 
كتاب، به اهتمام مرحوم استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزان‌فر]]، تصحيح، تحقيق، مقدمه‌نويسى و تعليقه‌نگارى شده است. وى، در آغاز هر دو جلد، مقدمه‌نگارى نموده و حواشى و تعليقات ارزنده‌اى را به آخر جلد دوم ملحق كرده و پاورقى‌ها را به ذكر آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ اختصاص داده است.
 
در آغاز هر جلد، فهرست كلى مندرجات و در پايان جلد اول، فهرست‌های «موارد اختلاف نسخه چاپ شده با نسخه اياصوفيا»، «احاديث»، «كلمات بزرگان و امثال»، «اشعار عربى و فارسى»، «نوادر لغات و تعبيرات»، «نام‌هاى اشخاص و اقوام و طوايف» و «اماكن» و در پايان جلد دوم، فهرست‌های «آيات»، «احاديث»، «امثال عربى»، «امثال فارسى»، «اشعار»، «لغات و اصطلاحات فقهى»، «لغات و اصطلاحات كلامى»، «لغات و اصطلاحات عرفانى»، «لغات و اصطلاحات طبى و نباتات»، «لغات و اصطلاحات نجومى»، «اعلام رجال و طوايف»، «بلدان و اماكن»، «كتب دينى» و «اسامى كتب» ذكر شده است.
 
 
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


2. أ يعدكم انكم اذا متم و كنتم ترابا و عظاما انكم مخرجون هيهات هيهات لما توعدون؛ خلق، دو صنفند؛ يكى مى‌گويد كه ترتيب مصالح خود را همه من مى‌كنم، چون من رفتم كه باشد كه كار مرا سرانجامى دهد و مرا مزه‌اى بخشد گرم... و آن صنف ديگر، مأيوس مانده باشد كه مرا بار ديگر كه مزه دهد. آن يكى، همه كار را به خود حواله مى‌كند و اين ديگر، خود، مدبرى نگويد كه هست.
[[معارف (بهاءالدین ولد)]]


3. يادم آمد كه و هو معكم اين ما كنتم؛ گفتم: بايد كه ببينم. جز سمع و بصر عقل و ادراك و اختيار و حيات و علم و قدرت خود نمى‌ديدم و در اينها نظر كردم، تار و پود اينها را وقتى كم و وقتى بيش مى‌يافتم و وقتى ناقص و وقتى كامل مى‌يافتم و هماره متغير و منفسخ و منعزم مى‌يافتم. گفتم كه اين معانى از آن من نيست و در دست من نيست كه اگر از آن من بودى، پيوسته كامل داشتمى؛ اكنون از آن كسى ديگر آمد و آن الله باشد.
[[غيث المواهب العلية في شرح الحكم العطائية]]


4. بدان كه دوستى، درخت مزه است و مزه، درخت زندگى است هر كه با كسى و يا چيزى دوستى قوى‌تر دارد، مزه بيش يابد و حيات بيش دارد و هر كه كم دارد، كم.
[[شرح فصوص الحكم لابن عربي (بالی‌زاده حنفی)]]


5. به خواب مى‌ديدم كه مرغان سپيد، كلان كلان؛ از غاز كلان‌تر مى‌پريدند و تسبيح صريحا مى‌گفتند... تأويل كردم كه آن فرشتگانند كه بدان صورت خود را به من نمودند كه شكر و تسبيح مى‌بايد گفت به هر حال.
[[آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)]]


6. صلوات مى‌گفتم رسول را عليه‌السلام، گفتم: چون رسول، غيب‌دان نيست، از سر دلم و از زبانم چه آگهى دارد؟ باز گفتم چو الله را تعلقى است به همه مصنوعات و همه مصنوعات به الله‌متعلقند، پس الله ثنا و صلوات تو را بر رسول عليه‌السلام... برساند.
[[مجموعة رسائل ابن عربی]]


7. سكر الجمل فى كل سنة اربعون يوما فى الربيع، زمان قضاء شهوته بالناقة و فى السكر لا يأكل شيئا اربعين يوما.
[[زبدة الحقایق]]


8. اهدنا الصراط المستقيم؛ به معنى آن است كه مى‌گويد: درخواست كن از من كه مرا راه نماى به خود. من گفتم: مرا راه منماى به جاى ديگر؛ مرا با تو خوش است.
[[المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم]]


==ويژگى‌ها و جهات اهميت كتاب==
[[مجموعه رسائل و مصنفات]]
 
[[انوار الحقيقة و اطوار الطريق و اسرار الشريعة]]
 
[[مرموزات اسدی در مزمورات داودی]]
 
[[المصباح في التصوف (جديد)]]
 
[[ترجمه و متن مرآة العارفين و مظهر الكاملين في ملتمس زبدة العابدين]]
 
[[رساله حق الیقین]]
 
[[زبدة الحقایق]]
 
[[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی]]
 
[[مقالات شمس تبریزی]]
 
[[مجموعه رسائل عوارف المعارف]]
 
[[لوائح الحق و لوامع العشق]]
 
[[زبدة الحقایق]]
 
[[عنقا مغرب في ختم الأولياء و شمس المغرب]]
 
[[شرح فصوص الحكم (ابن تركه)]]
 
[[ترجمه و شرح مصباح الانس(ناییجی)]]
 
[[المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم]]
 
[[رسائل دهدار]]
 
[[شرح فصوص الحكم (خوارزمی)]]
 
[[منارات السائرين إلی حضرة الله جل جلاله و مقامات الطائرين]]


[[جامع الأسرار و منبع الأنوار]]


1. اهتمام مؤلف به قرآن و شرح اسرار آن، چنان‌كه كمتر فصلى است كه در آن يك يا چند آيه قرآن نيامده و در بيان و توضيح آن سخن نرفته باشد، البته روش تفسيرى او با ديگر مشايخ، متفاوت است. سعى بهاءولد، در آسان كردن مطلب است، نه مشكل كردن آن.
[[المصباح في التصوف (جديد)]]


2. توجه به حل مشكلات دينى آن هم با روش تمثيل و حسن استدلال، به‌طورى كه مباحث كلامى وى دل‌انگيز و موجب قوت ايمان است.
[[آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)]]


3. تمثل و استشهاد به احاديث نبوى.
[[مجموعه رسائل عوارف المعارف]]


4. تقرير مسائل اخلاقى به‌گونه‌اى مؤثر و محرك به‌سوى اخلاص و عمل صالح.
[[شرح فصوص الحكم ابن عربي (قاساني)]]


5. صراحت گفتار مؤلف، در ذكر مطالب خصوصى و اعتراف او به نقصان احوال خود و شهامت او در انتقاد از بزرگان عهد، از قبيل محمد خوارزم‌شاه و فخرالدين رازى و...
[[لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی (سه رساله در تصوف)]]


توجه: جزء چهارم كتاب، با ساير اجزاى آن تفاوت بسيار دارد؛ از جمله:
[[مرصاد العباد]]


1. در اين جزء، مطالب متنوع و گوناگون به چشم مى‌خورد و مانند ديگر اجزا، منحصر به مسائل عرفانى و صوفيانه و تفسير نيست و فى المثل مسائل مربوط به علم الحيوان و نبات‌شناسى و طب و زراعت و پيوند نباتات هم در آن آمده است. هم‌چنين بحث از مطالب فقه كه قسمت عمده‌اى از صفحات را فرامى‌گيرد و همه به زبان عربى و مشتمل بر اغلاط نيز هست، در اجزاى سه‌گانه نظير ندارد.
[[شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسن‌زاده آملی)]]


2. اشارات مؤلف به حوادث زندگى و بيان جزئيات از احوال مزاجى و خاندان و معاصرين گمنام خويش، از جهات امتياز اين جزو مى‌تواند بود.
[[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی]]


3. قسمت‌هاى متعددى كه در اين جزء، به زبان عربى انشاء شده و روى هم رفته، نزديك بيست صفحه را فرا گرفته است.
[[شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا)]]


== وضعيت كتاب ==
[[المصباح في التصوف (جديد)]]


[[شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسن‌زاده آملی)]]


كتاب، به اهتمام مرحوم استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزان‌فر]]، تصحيح، تحقيق، مقدمه‌نويسى و تعليقه‌نگارى شده است. وى، در آغاز هر دو جلد، مقدمه‌نگارى نموده و حواشى و تعليقات ارزنده‌اى را به آخر جلد دوم ملحق كرده و پاورقى‌ها را به ذكر آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ اختصاص داده است.
[[ممد الهمم در شرح فصوص الحكم]]


در آغاز هر جلد، فهرست كلى مندرجات و در پايان جلد اول، فهرست‌های «موارد اختلاف نسخه چاپ شده با نسخه اياصوفيا»، «احاديث»، «كلمات بزرگان و امثال»، «اشعار عربى و فارسى»، «نوادر لغات و تعبيرات»، «نام‌هاى اشخاص و اقوام و طوايف» و «اماكن» و در پايان جلد دوم، فهرست‌های «آيات»، «احاديث»، «امثال عربى»، «امثال فارسى»، «اشعار»، «لغات و اصطلاحات فقهى»، «لغات و اصطلاحات كلامى»، «لغات و اصطلاحات عرفانى»، «لغات و اصطلاحات طبى و نباتات»، «لغات و اصطلاحات نجومى»، «اعلام رجال و طوايف»، «بلدان و اماكن»، «كتب دينى» و «اسامى كتب» ذكر شده است.
[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]