تفسیر القاضي عبدالجبار المعتزلي: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[ ' به '[[')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
| کد کنگره =/ق2ت7 / 93/5 BP  
| کد کنگره =/ق2ت7 / 93/5 BP  
| موضوع =  
| موضوع =  
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =دار الکتب العلمیة
| ناشر =دار الکتب العلمیة
خط ۳۸: خط ۳۷:
تفسیر قاضی عبدالجبار ظاهرا صد جلد داشته و با نام تفسیر «المحیط» و «کبیر» معروف بوده است.<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص7</ref>  
تفسیر قاضی عبدالجبار ظاهرا صد جلد داشته و با نام تفسیر «المحیط» و «کبیر» معروف بوده است.<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص7</ref>  


===== منابع قاضی عبدالجبار در تفسیرش =====
== منابع قاضی عبدالجبار در تفسیرش ==
قاضی عبدالجبار در تفسیرش علاوه بر تفاسیر پیشینیانی مانند ابن عباس و حسن بصری و مجاهد، به منابع متقدمین معتزله مانند [[تفسیر أبی‌بکر الأصم]] (متوفای 225ق) و نیز [[تفسیر أبی‌القاسم الکعبی البلخی]] (متوفای 319ق) ارجاع داده است، البته نقل قول‌های قاضی به معنای موافقت کامل ایشان با همه نظرات آنها نیست؛ گاه نظرات او با آنها موافق و گاه مخالف است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>
قاضی عبدالجبار در تفسیرش علاوه بر تفاسیر پیشینیانی مانند ابن عباس و حسن بصری و مجاهد، به منابع متقدمین معتزله مانند [[تفسیر أبی‌بکر الأصم]] (متوفای 225ق) و نیز [[تفسیر أبی‌القاسم الکعبی البلخی]] (متوفای 319ق) ارجاع داده است، البته نقل قول‌های قاضی به معنای موافقت کامل ایشان با همه نظرات آنها نیست؛ گاه نظرات او با آنها موافق و گاه مخالف است.<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>


===== انتقادات قاضی در تفسیرش =====
== انتقادات قاضی در تفسیرش ==
قاضی در تفسیرش انتقادات فراوانی را متوجه مفسران معتزله متقدم، مانند ابی‌بکر اصم و ابی‌علی جبائی نموده است.
قاضی در تفسیرش انتقادات فراوانی را متوجه مفسران معتزله متقدم، مانند ابی‌بکر اصم و ابی‌علی جبائی نموده است.


خط ۵۲: خط ۵۱:
قاضی قرائت ابوهریره را نیز به چالش کشیده و آنها را از اخبار آحاد دانسته که نمی‌توان بر اساس آن حکم کرد.<ref>ر.ک: همان، ص12-14</ref>
قاضی قرائت ابوهریره را نیز به چالش کشیده و آنها را از اخبار آحاد دانسته که نمی‌توان بر اساس آن حکم کرد.<ref>ر.ک: همان، ص12-14</ref>


===== قاضی و قرائات =====
== قاضی و قرائات ==
قاضی تنها قرائات مشهوره را اجازه می‌دهد و در بین این قرائات، قرائت حمزه و کسائی را مقدم می‌شمرد.<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>
قاضی تنها قرائات مشهوره را اجازه می‌دهد و در بین این قرائات، قرائت حمزه و کسائی را مقدم می‌شمرد.<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>


===== قاضی و نظم =====
== قاضی و نظم ==
برای فهم درست آیات قرآنی، توجه به نظم و نقش سیاق و ایجاد تناسب و ارتباط میان پاره‌ها و بخش‌های مختلف آیات قرآنی راهگشا است؛ به ویژه در آیاتی که ظاهر آنها دلالت بر جبر دارد، تنها با نگریستن به سیاق، می‌توان معنای جبر را از این‌گونه آیات زدود.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>  
برای فهم درست آیات قرآنی، توجه به نظم و نقش سیاق و ایجاد تناسب و ارتباط میان پاره‌ها و بخش‌های مختلف آیات قرآنی راهگشا است؛ به ویژه در آیاتی که ظاهر آنها دلالت بر جبر دارد، تنها با نگریستن به سیاق، می‌توان معنای جبر را از این‌گونه آیات زدود.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>  


===== قاضی و اسباب نزول =====
== قاضی و اسباب نزول ==
یکی از مباحث مهم در فهم نصوص قرآنی اسباب نزول است. قاضی عبدالجبار معتزلی با استفاده از ادله عقلی، بدون اشاره به روایات نبوی ظهر و بطن، سعی می‌کند وجود باطنی را که ظاهر بر آن دلالت نمی‌کند منکر شود. بر این اساس بسیاری از اسباب نزولی که روایات علمای تابعین و قدمای سلف بیان کرده بودند، کنار گذاشته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>
یکی از مباحث مهم در فهم نصوص قرآنی اسباب نزول است. قاضی عبدالجبار معتزلی با استفاده از ادله عقلی، بدون اشاره به روایات نبوی ظهر و بطن، سعی می‌کند وجود باطنی را که ظاهر بر آن دلالت نمی‌کند منکر شود. بر این اساس بسیاری از اسباب نزولی که روایات علمای تابعین و قدمای سلف بیان کرده بودند، کنار گذاشته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>


===== قاضی و حدیث نبوی =====
== قاضی و حدیث نبوی ==
قاضی عبدالجبار گفتار مفسرانی را که علت احتباس وحی از نبی(ص) به مدت 15 یا 40 روز، نگفتن ان‌شاءالله از سوی پیامبر می‌دانستند، مردود دانسته و با تحلیل عقلی آن را باطل می‌داند؛ ایشان معتقد است که واقعا بعید است که پیامبر اسلام(ص) قولی بدهند و در آن ان‌شاءالله را بر زبان جاری نسازند.
قاضی عبدالجبار گفتار مفسرانی را که علت احتباس وحی از نبی(ص) به مدت 15 یا 40 روز، نگفتن ان‌شاءالله از سوی پیامبر می‌دانستند، مردود دانسته و با تحلیل عقلی آن را باطل می‌داند؛ ایشان معتقد است که واقعا بعید است که پیامبر اسلام(ص) قولی بدهند و در آن ان‌شاءالله را بر زبان جاری نسازند.