الزجر بالهجر: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = عربی | | زبان = عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =BP۱۷۶/۵/س۹ز۳ | ||
| موضوع = | | موضوع =فقه شافعی,احادیث اهل سنت | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = الدار المصرية اللبنانية | | ناشر = الدار المصرية اللبنانية | ||
| خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده: فقه و اصول]] | |||
[[رده: فقه مذاهب]] | |||
[[رده: فقه اهل سنت]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1402]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ مهر 1402 توسط محمد خردمند]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ مهر 1402 توسط محمد خردمند]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ مهر 1402 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ مهر 1402 توسط محسن عزیزی]] | ||
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۱۹
| الزجر بالهجر | |
|---|---|
| پدیدآوران | سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نويسنده) باجور، احمد عبد الله (محقق) |
| عنوانهای دیگر | کتاب أسماء المتهاجرین |
| ناشر | الدار المصرية اللبنانية |
| مکان نشر | مصر - قاهره |
| سال نشر | 1417ق - 1996م |
| چاپ | 1 |
| شابک | 977-270-280-0 |
| موضوع | فقه شافعی,احادیث اهل سنت |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | BP۱۷۶/۵/س۹ز۳ |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الزجر بالهجر، نوشته ادیب، محدّث، مورّخ، مفسّر، فقیه و نویسنده فعال شافعی قرن نهم و دهم قمری، جلالالدین عبدالرحمن سیوطی (849-911ق)، شیوه مبارزه منفی با فاسدان و اهل بدعت و مجازات مجرمان با استفاده از روش هجر و دوریگزینی را از نظر برخی آیات و روایات بیان میکند. ضمیمه پایانی این اثر، رساله دیگری از همین نویسنده، با عنوان أسماء المهاجرين است که مصادیق مشخص و نامهای تعدادی از شخصیتها و اشخاص در تاریخ اسلام (صحابه و...) را مطرح میکند که با یکدیگر قطع ارتباط کردند.
هدف و روش
- متأسفانه جلالالدین سیوطی، مقدمهای برای هیچیک از این دو کتاب ننوشته است و در نتیجه، اهداف، روشها و چگونگیهای آن، پوشیده مانده است.
- محقق کتاب، احمد عبدالله باجور، با اشاره به این نکته که دو کتاب از آثار سیوطی را در یک کتاب، تقدیم میکنیم، افزوده است:
- کتاب اول به موضوع دوری کردن و قطع پیوند با گناهکاران و فاسقان و اهل بدعت میپردازد... و گسستن از برخی از مردم، سودمندتر از پیوستن به آنان است؛ همان طور که پیامبر(ص) با جمعی، ارتباط برقرار میکرد، ولی با عدهای دیگر، ارتباطی نداشت[۱].
- احمد عبدالله باجور، برای مطالعه و پژوهش بیشتر درباره قطع ارتباط با مفسدان و بدعتگذاران، 5 منبع را معرفی کرده است[۲].
- محقق کتاب، نسبت این دو کتاب به نویسنده را، قطعی دانسته و برای آن شواهدی آورده است؛ از جمله اینکه کاتب چلبی در كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون، این رسالهها را از آثار سیوطی شمرده است[۳].
- احمد عبدالله باجور، بر آن است که هرچند در عنوان کتاب دوم، مضافالیه به دو صورت («المتهاجرين» و «المهاجرين» آمده است، ولی چون هجر، یکطرفی است، عنوان «أسماء المهاجرين» صحیح است؛ زیرا متهاجرین، از باب تفاعل است و مانند باب هجر نیست[۴].
ساختار و محتوا
این کتاب ساماندهی شایستهای ندارد و در کتاب اول، روایات و مطالب بدون تقسیم و فصلبندی آمده است و در کتاب دوم نیز هیچ نظمی در ذکر اسامی هجرتکنندگان مشاهده نشد.
نمونه مباحث
- «هجر جمیل» در سخن الهی «وَ اصبر عَلَىٰ مَا يقُولُونَ وَ اهجرهم جَمِيلا» (مزمل: 10)؛ یعنی هجرتی که اذیتی همراه با آن نباشد[۵].
- اینگونه هجرت (قطع ارتباط با عاصیان و مفسدان)، ناپسند نیست. آیا نمیبینی که پیامبر(ص) فرمان داد که مردم با کعب بن مالک سخن نگویند، آنگاه که کعب از غزوه تبوک، تخلف کرد و این قانونی پذیرفتهشده در نزد دانشمندان است که از بدعتسازان دوری گزینند و هجرت کنند و سخن مگویند و ابن مسعود وقتی دید که مردی در تشییع جنازهای میخندد، قسم خورد که هرگز با او سخن نگوید[۶].
- شمسالدین بن مفلح حنبلی در کتاب الآداب الشرعية گفته است: قطع رابطه با کسی که گناهان فعلی و قولی و اعتقادی را آشکارا مرتکب میشود، سنتی اسلامی است[۷].
- عمر بن خطاب، فرمان داد که مردم با «صبیغ» قطع ارتباط کنند؛ چون او همواره از مشکلات قرآن میپرسید؛ پس هیچکسی با او سخنی نمیگفت[۸].
- «عائشة كانت مهاجرة لحفصة»؛ یعنی عایشه با حفصه قطع ارتباط کرده بود[۹].
- ارتباط عثمان بن عفان با عبدالرحمن بن عوف، قطع بود و بین حسن بصری و ابن سیرین، اتفاقی افتاد و حسن بصری از دنیا رفت، ولی ابن سیرین در تشییع جنازه او شرکت نکرد[۱۰].
- «و من المهاجرين أيضاً منصور النمري و كلثوم العتابي»؛ یعنی: دو شاعر به نام منصور نمری و کلثوم عتابی نیز از کسانی بودند که باهم قطع ارتباط کردند[۱۱].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.