موسوعة قضايا إسلامية معاصرة: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURموسوعة قضايا إسلامية معاصرةJ1.jpg | عنوان = | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = زحیلی، محمد (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =دار المکتبی | مکان نشر =دمشق | سال نشر =1430ق/2009م | کد اتوما...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۷
موسوعة قضايا إسلامية معاصرة | |
---|---|
پدیدآوران | زحیلی، محمد (نویسنده) |
ناشر | دار المکتبی |
مکان نشر | دمشق |
سال نشر | 1430ق/2009م |
چاپ | اول |
تعداد جلد | 7ج |
کد کنگره | |
موسوعة قضايا إسلامية معاصرة تألیف محمد زحیلی، نیمى از جلد ششم این مجموعه هفتجلدى (یک جلد آن فهارس است) به تربیت اسلامى اختصاص یافته است. دیگر مباحث مجموعه یادشده، در حوزه فقه، اقتصاد، احکام خانواده، حقوق، قواعد فقه، عقاید و اصول فقه است. عنوان مباحث تربیتى نیمه دوم جلد ششم قبسات فى التربیه الاسلامیه است و در آن به شش بحث با این عناوین پرداخته شده است: ویژگىهاى تربیت نبوى؛ اسلام و تربیت کودکان و جوانان؛ تربیت معلم و تربیت اسلامى؛ نظام تربیت اسلامى؛ دانشگاههاى اسلامى؛ آزرم، شالودهبناى جامعه. حال ببینیم در این شش جستار چه گذشته است.
الف) ویژگىهاى تربیت نبوى: این ویژگىها به دو دسته تقسیم شده است: ویژگىهاى اساسى و ویژگىهاى عام و کلى. در شرح ویژگىهاى اساسى، نخست اشاره شده است که اینویژگىها پىنهاد و آبشخور دیگر ویژگىهاست. پدیدآورنده در واکاوش ویژگىهاى اساسى از دو ویژگى یاد کرده است که در واقع از ویژگىهاى رسول خدا (ص) چونان سرآمد همهمعلمان تاریخ بشر است، یعنى گزینش رسول معلم (ص) و رهنمود و هدایت قرآنى آن حضرت (ص 422).
در شرح ویژگى اول آمده است که تربیت نبوى بر سه پایه استوار است: معلم، برنامه، کتاب و در این میان معلم از دیگر ارکان مهمتر است و همه صفات معلم شایسته، به کاملترین شکل در رسول خدا (ص) گرد آمده است. پس از این اشاره شده است که رسول خدا (ص) ویژگى منحصربهفردى دارد که جایگاه نخست را در میان ویژگىهاى تربیت نبوى گرفته است و آن برگزیدگى ربانى آن حضرت است. نگارنده در ادامه، برگزیدگى رسول اکرم (ص) را با استناد به آیات و روایات نبوى واشکافته است.
ویژگى اساسى دوم، رهنمود قرآن به رسول خدا (ص) در تربیت است و در شرح آن خاطرنشان گشته است که خداوند به برگزیدن رسول خدا (ص) بسنده نکرده است بلکه با فرستادن کتاب و حکمت آن حضرت را در تبلیغ، تربیت، آموزش و وعظ در مسیرى الهى قرار داد (ص 429). این ویژگى تربیت نبوى - برخلاف ویژگى نخست - براى پیروان رسول خدا (ص) به یادگار مانده است و از ویژگىهاى تربیت اسلامى شده است (ص 434).
نویسنده در شرح و شناخت ویژگىهاى عام و کلى تربیت نبوى یادآور شده است که این ویژگىها که وجه تمایز تربیت نبوى است، در زندگى آن حضرت مؤثر بوده و چراغ هدایت عالمان و معلمان مسلمان در تربیت مسلمانان به شمار رفته و خاص تربیت اسلامىاند (ص 435). این ویژگىها عبارتاند از: گرایش انسانى تربیت نبوى؛ فراگیرى در تربیت نبوى؛ کاربرد عملى در تربیت نبوى؛ روح اخلاقى در تربیت نبوى.
ب) اسلام و تربیت کودکان و نوجوانان: در اسلام مسئولیت تربیت کودک با خانواده، جامعه، مدرسه است؛ و در جوانى گذشته از سه عامل یادشده خود فرد نیز از عوامل تربیتى شمارده مىشود. بحث دوم این جستار در پى بازشکافت این مسئولیت است.
نگارنده در شرح مسئولیت والدین نسبت به تربیت فرزندان آورده است که فرزندان از سویى هدیه الهى به زن و شوهر و از سوى دیگر امانت الهى نزد آنان به شمار مىروند و آنان مسئول تربیت درست فرزنداناند. پس از این به آثار کوتاهى والدین در بهجا آوردن مسئولیت تربیتى خود در عصر حاضر پرداخته و به نمونههایى از آنها اشاره شده است.
پرداخت بعدى به برنامه اسلام براى تربیت فرزندان است و در آن ضمن اشاره به دیدگاههاى مخالف و موافق این برنامه، مهمترین عناصر برنامه اسلام براى تربیت فرزند واکاویده شده است: گزینش درست همسر، آداب مراقبت از نوزاد، توجه به خوراک و جسم و پوشاک فرزند از کودکى، تربیت و پرورش از کودکى، آشنا ساختن فرزندان با حلال و حرام، عادت دادن فرزندان به رفتار عبادى، هدایت فرزندان براى برقرارى روابط اجتماعى مستحکم و درست، یارى رساندن به فرزندان براى حفظ قرآن کریم، رعایت مساوات میان فرزندان، سرمشق بودن والدین براى فرزندان، پرورش روحیه اتکاى به خداوند در فرزندان.
چهارمین بحث این قسمت دربارۀ مسئولیت تربیتى جامعه و افزایش اهمیت جامعه در تربیت به علت گسترش و تحول تمدن جدید و مظاهر آن است. پدیدآورنده پس از اشارتى کوتاه به نقش تربیتى جامعه از نگاه اسلام به مسئولیت مدرسه در قبال تربیت پرداخته است.
مدرسه، نقش تربیتى خود را از رهگذر برنامه آموزشى، کتابهاى درسى، معلم ایفا مىکند. در این گفتار پس از اشاره به ویژگىهاى برنامه آموزشى سازگار با رهنمودهاى اسلام، برخى از صفات کتاب مناسب، با تفصیل بیشتر به معلم و معلمى در اسلام پرداخته شده است.
فراز فرجامین بحث اسلام و تربیت کودکان و جوانان، دربارۀ تربیت جوانان است و در آن پس از یادآورى این نکته که خود جوان سهم مهمى در ایفاى نقش خود در برابر خداوند و جامعه و امت دارد از اینرو اسلام بهطور مستقیم جوان را هدایت و ارشاد مىکند، نه از راه وساطت والدین، به کوتاهى از نیروى جسمى، نیروى جنسى و عاطفى، بعد فکرى، بعد روحى جوان سخن رفته است؛ سپس در شرح احکام شرعى خاص جوانان به جوان و عبادت، جوان و ازدواج، رهبرى نظامى، غنیمت شماردن جوانى، رابطه میان جوان و بزرگسالان پرداخته شده است.
ج) تربیت معلم تربیت اسلامى: نگارنده در شرح و شکافت این موضوع، پس از تکرار برخى از مطالب گذشته دربارۀ اهمیت جایگاه تربیتى معلم، به معلمى که علوم و معارف دینى را آموزش مىدهد پرداخته و از مطالب ذیل یاد کرده است: صفات معلم دینى (تعهد و رسالت دینى، نمونه و سرمشق بودن در اندیشه و رفتار)؛ مسئولیت معلم نسبت به تبلیغ دین؛ عوامل ظفرمندى معلم (فهم هدفهاى آموزش ماده درسى، توانایى شخصى، توانایى دگرگون ساختن روشهاى عرضه مطالب، بهرهگیرى از اصول تدریس، اهتمام به حضور و غیاب شاگردان، استفاده از وسایل کمکآموزشى)؛ توکل بر خداوند؛ فعالیتهاى فوق برنامه معلم دینى.
این بحث با اشارتى به تفاوتهاى چهارگانه موجود میان معلم دینى با دیگر معلمان به پایان رسیده است.
د) نظام تربیتى اسلام: در واکاوى این بحث، نخست به مطالبى پرداخته شده است که بیشتر به حوزه فلسفه تربیت اسلامى تعلق دارند. مسائلى چون: انسان خلیفه خدا بر زمین، انسان محور رسالتهاى آسمانى، تکلیف فرشتگان به سجده آدم، برترى انسان بر [بسیارى از] دیگر آفریدگان، انسان هستى را در اختیار مىگیرد، بزرگ داشتن انسان با عقل، ساختن انسان در اولویت، وحدت و یگانگى انسانیت و تسامح دینى، مبارزه با نژادپرستى، آزادى عقیده، احترام به پرستشگاهها، رفتار انسانى با دیگران، انسان محور فرهنگ و تمدن و اخلاق.
بخش دوم این بحث به ویژگىهاى تربیت اسلامى اختصاص یافته است و از آنجا که مطالب این بخش در بحث ویژگىهاى تربیت نبوى آمده است از تکرار آنها خوددارى مىشود.
ه) دانشگاههاى اسلامى: مطالب این بحث به دو فصل و هر فصل به چند گفتار تقسیم شده است. فصل یکم که پرورش علمى فارغالتحصیلان دانشگاههاى اسلامى عنوان گرفته است داراى سه گفتار است. در گفتار یکم به هدفهاى دانشگاههاى اسلامى پرداخته شده و براى نمونه به برخى از هدفهاى دانشگاه الازهر مصر، دانشگاه اسلامى امام محمدبن سعود در ریاض، دانشکده شریعت و مطالعات اسلامى دانشگاه امالقرى مکه مکرمه، دانشکده شریعت دانشگاه اردن، دانشکده شریعت دانشگاه دمشق، دانشکده اصول دین دانشگاه بغداد، اشاره شده است.
گفتار دوم این فصل دربارۀ مدارک تحصیلى در دانشگاههاى اسلامى است. گفتار پایانى این فصل به بررسى صفات فارغالتحصیلان دانشگاههاى اسلامى اختصاص یافته است. مراد از این ویژگىها، ویژگىهاى موجود نیست بلکه ویژگىهاى مطلوب است که عبارتاند از: تعهد و رسالت تبلیغى نسبت به اسلام، دارا بودن وجه اصلاحى، یعنى فرد باید مصلح اجتماعى و اخلاقى و فرهنگى و فکرى و دینى و سیاسى و روحى بارآید.
عنوان فصل دوم این بحث، وظایف فارغالتحصیلان دانشگاههاى اسلامى است که در سه گفتار به شرح ذیل واکاوى شده است: در گفتار یکم به وظایف آموزشى این افراد پرداخته شده است (تدریس در دانشگاه، تدریس در آموزش و پرورش، تدریس در مراکز دینى و دبیرستانهاى دینى، تدریس در مساجد، وعظ و ارشاد دینى). در گفتار دوم به مطالعه علمى و تولیدات فکرى این افراد نظر شده است، یعنى تحقیق در دانشگاهها، تدوین فرهنگنامهها و دائرهالمعارفها، تحقیق در پژوهشگاهها، تألیف آثار علمى، مشارکت در همایشهاى علمى و ارائه مقالات اسلامى. گفتار سوم دربارۀ فعالیتها و مشاغل ادارى و دولتى فارغالتحصیلان دانشگاههاى اسلامى است: تصدى سمت وزارت اوقاف، صدور فتوا، قضاوت، نظارت و بازرسى بر فعالیتهاى دینى در ادارات و نهادهاى دولتى، عرضه مشاوره در مسائل دینى در ادارات و نهادهاى دولتى.
و) آزرم خشت اول بناى جامعه: در شرح این مطلب پس از اشاره به آنچه میان آدم و حوا و شیطان گذشت و نخستین نمود آزرم در رفتار آدم و حوا (ستر عورت)، آمده است که آزرم و حیامندى نیازمند احیاى سنت و بازسازى است، چه در جوامع اسلامى و عربى با تقلید از ضد ارزشهاى غربى، آزرم در میان مردان و زنان کمرنگ گشته و بىآزرمى، خود را در رفتار فردى و اجتماعى چون بىحیایى و هرزگى در پوشاک نشان داده است؛ سپس آزرم از فضایل اخلاقى بلکه در رأس آنها شمارده و خاطرنشان گشته است که حیا و آزرم خاص زن نیست و مرد هم باید در پوشاک و رفتار و فعالیتها شرط آزرم نگه دارد. اشارتى کوتاه به اینکه اخلاق پایه و مایه جامعه و اساس اصلاح است پایانبخش سخن است.
گفتنى است با همه اهمیتى که نوجوانى در زندگى هرکس دارد، در بحث اسلام و تربیت کودک و جوان، از نوجوانى یکسره صرف نظر گشته است.
نیز این جلد از مجموعه و لابد دیگر مجلدات آن، بدون ویرایش لازم به چاپ رسیده است، چه در مقدمه بحث پرورش معلم دینى از نخستین همایش جهانى آموزش اسلامى تقدیر و تحلیل شده است (ص 549). و این مىرساند که این بحث مقالهاى بوده است که در آن همایش عرضه شده و اینک بىکموکاست در این مجموعه چاپ شده است.
همچنین گاه در بحثها تکرار صورت گرفته است. این تکرارها خواسته مؤلف نیست، بلکه ناشى از آن است که هر بحث، موضوع مقالتى بوده است و بدون هرگونه تصرف و اصلاح و هماهنگى و بررسى کنار هم نهاده شدهاند. درنتیجه آنچه در صفحه 525 تا 530 آمده، عیناً در صفحه 553 تکرار شده است. همچنان که مطالب صفحه 417 تا 475 در صفحات 643 تا 698 تکرار شده است.
دیگر آنکه نگارنده مفاهیم را تعریف نکرده است، مثلاً در بحث دانشگاه اسلامى، معلوم نکرده است مرادش از دانشگاه اسلامى چیست.
- مطالعه منابع ذیل نیز مفید است:
حسین مظاهرى، تربیت فرزند در اسلام (چاپ چهارم: تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1369)؛ محمد جمالالدین محفوظ، تربیه المراهق فى المدرسه الاسلامیه (چاپ دوم: قاهره، الهیئه المصریه، 1984 م)؛ ناصرالدین اسد، تصورات اسلامیه فى التعلیم الجامعى والبحث العلمى (چاپ اول: عمان، مکتبه روائع مجدلاوى، 1416 ق/ 1996 م)؛ سعید اسماعیل على، السنه النبویه رؤیه تربویه (چاپ اول: قاهره، دارالفکر العربى، 1423 ق/ 2002 م)؛ عبدالحلیم خلدون کنانى، تخریج المعلمین حسب التربیه الاسلامیه (مکه مکرمه، المرکز الثقافى للتعلیم الاسلامى، 1404 ق).[۱]
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص343-347
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.