وصايا و نصائح لطالب العلم: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنج' به 'ابن ج') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی' به 'ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پدیدآورندگان | | پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی]] (نويسنده) | ||
[[شیبانی، محمدبن ابراهیم]] (مصحح) | [[شیبانی، محمدبن ابراهیم]] (مصحح) | ||
|زبان | |زبان |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۳۹
وصايا و نصائح لطالب العلم | |
---|---|
پدیدآوران | ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی (نويسنده) شیبانی، محمدبن ابراهیم (مصحح) |
ناشر | شرکة ام بی جی |
مکان نشر | کویت |
سال نشر | 1423ق - 2003م |
چاپ | 2 |
موضوع | ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، ۵۰۸-۵۹۷ ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
وصايا و نصايا لطالب العلم، تألیف عبدالرحمن بن جوزی (508–597ق)، آنگونه که از نام آن پیداست، اندرزها و سفارشهایی به طالبان علم در راه فراگیری علم و دانش است که رهروان این مسیر راه را گم نکنند. تعلیقات و توضیحات محمد بن ابراهیم شیبانی در پانوشت نیز راهگشای خواننده است.
کتاب با مقدمه کوتاهی از محقق و شرح حال ابن جوزی، عقاید و آثار او آغاز شده است.
ابن جوزی وصایا و نصایای خود را با این عبارت آغاز کرده که «جویندگان دنیا از لذتی که در آن شرافت علم است، غافلند»، سپس با اشاره به لذات مختلف دنیوی، تبعات و گذرا بودن هریک را ذکر کرده است[۱]. عجیب آنکه مبتدی در طلب علم را توصیه میکند که تا آنجا که امکان دارد از ازدواج پرهیز کند؛ چراکه احمد بن حنبل تا چهل سالش تمام نشد، ازدواج نکرد تا فکرش به فراگیری دانش مشغول شود؛ او البته در صورت عدم امکان و غلبه شهوت، توصیه به ازدواج میکند[۲].
نویسنده، معتقد است که اگر عمر طولانی بود مانعی از فراگیری هر علم تا نهایت آن نبود، اما عمر کوتاه است و علم فراوان؛ لذا شایسته است که در علم قرائات به هنگام حفظ قرآن به قرائات دهگانه بسنده کند... با توجه به گستردگی علوم، طالب علم را توصیه میکند که از هر علم مباحث مهم آن را فراگیرد[۳].
ابن جوزی تصنیف و تألیف را نافعتر از تدریس و تعلیم شفاهی میداند؛ چراکه در طول عمر تعداد معدودی را میتوان آموزش کلامی داد، اما کسانی که با تألیف یک کتاب مورد آموزش قرار میگیرند، قابل احصا نیستند[۴].
وی در فقرات دیگری از کتاب میگوید: روزی در مجلسی گفتم: اگر بر کوهها آنچه بر دوش من است بار میشد ناتوان میشدند. پس از بازگشت به خانهام با خودم گفتم چگونه چنین سخنی گفتی؟! چهبسا مردم تصور کنند که به تو بلایی رسیده و حال آنکه تو و خانوادهات در عافیت هستید. آیا آنچه بر دوش من است غیر از تکالیفی است که بر دوش همه مردم است؟ پس دلیل این شکایت چیست؟... سپس توضیحاتی را پیرامون تکلیف و اینکه اصعب التکالیف کدام است، میدهد[۵].
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب.