التربية السياسية في المجتمع المسلم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌ت' به 'ابن‌ ت'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURالتربية السياسية في المجتمع المسلمJ1.jpg | عنوان =التربية السياسية في المجتمع المسلم | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = شنتوت، خالد احمد (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =دارالبیا...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ت' به 'ابن‌ ت')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
|زبان  
|زبان  
| زبان =
| زبان =
| کد کنگره =‏
| کد کنگره =‏ BP۲۳۱/ش۹ت۴
| موضوع =
| موضوع = اسلام‌ و سیا‌ست‌,آزادی (اسلام‌),اسلام‌ و آموزش‌ و پرورش‌
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =دارالبیارق للطباعة و النشر و التوزیع   
| ناشر =دارالبیارق للطباعة و النشر و التوزیع   
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''التربية السياسية في المجتمع المسلم''' <ref>تربیت سیاسی در جامعه اسلامی</ref>، تألیف خالد احمد شنتوت؛ بازگشت به اسلام گريزناپذير و داراى پنج مرحله است: تربيت فرد مسلمان؛ ايجاد خانواده مسلمان؛ برپايى جامعه مسلمان؛ استقرار حكومت اسلامى؛ تبديل امت اسلامى به بهترين امت. بيدارى اسلامى در پنجاه سال اخير دو مرحله نخست از مراحل پنج‌گانه بازگشت به اسلام را پيموده است و امروزه براى برپايى جامعه اسلامى كه ناگزير بايد حكومت اسلامى بر آن حاكم باشد تلاش مى‌كند.
'''التربية السياسية في المجتمع المسلم''' <ref>تربیت سیاسی در جامعه اسلامی</ref>، تألیف [[شنتوت، خالد احمد|خالد احمد شنتوت]]؛ بازگشت به اسلام گريزناپذير و داراى پنج مرحله است: تربيت فرد مسلمان؛ ايجاد خانواده مسلمان؛ برپايى جامعه مسلمان؛ استقرار حكومت اسلامى؛ تبديل امت اسلامى به بهترين امت. بيدارى اسلامى در پنجاه سال اخير دو مرحله نخست از مراحل پنج‌گانه بازگشت به اسلام را پيموده است و امروزه براى برپايى جامعه اسلامى كه ناگزير بايد حكومت اسلامى بر آن حاكم باشد تلاش مى‌كند.


تربيت اسلامى راه بازگشت به اسلام است و تربيت اسلامى شامل تربيت فرد و جامعه است و يكى از حوزه‌هاى آن تربيت سياسى است بلكه تربيت سياسى از اركان اصلى تربيت اسلامى به شمار است. با اين حال بر نگارنده روشن است كه دست‌اندركاران دعوت به اسلام و بيدارى اسلامى به ضعف آگاهى و بينش سياسى دچارند [كه حاصل تربيت نادرست سياسى آن‌هاست]. بنابراين براى برپايى جامعه اسلامى بايد افراد تربيت سياسى شوند. از اين‌روست كه پديدآورنده كوشيده است با استفاده از كتاب و سنت نبوى و سيره خلفاى راشد، گوشه‌هايى از تربيت سياسى در اسلام را پيش‌رو نهد.
تربيت اسلامى راه بازگشت به اسلام است و تربيت اسلامى شامل تربيت فرد و جامعه است و يكى از حوزه‌هاى آن تربيت سياسى است بلكه تربيت سياسى از اركان اصلى تربيت اسلامى به شمار است. با اين حال بر نگارنده روشن است كه دست‌اندركاران دعوت به اسلام و بيدارى اسلامى به ضعف آگاهى و بينش سياسى دچارند [كه حاصل تربيت نادرست سياسى آن‌هاست]. بنابراين براى برپايى جامعه اسلامى بايد افراد تربيت سياسى شوند. از اين‌روست كه پديدآورنده كوشيده است با استفاده از كتاب و سنت نبوى و سيره خلفاى راشد، گوشه‌هايى از تربيت سياسى در اسلام را پيش‌رو نهد.
خط ۳۳: خط ۳۳:
در فصل يكم كه اسلام و سياست عنوان گرفته است، نخست به تعريف اسلام و توجه آن به همه شؤون زندگى بشر از جمله سياست پرداخته شده است؛ سپس از تعريف سياست و تغيير معناى اصيل واژه سياست از ملاطفت و نرمى به مكر و نيرنگ ياد شده است و آمده است كه ميان سياست چونان علم با سياست چونان فن تفاوت است و از نظر اسلام تا كسى متفقه در دين نباشد و علم دين و سياست اسلامى را نداند نمى‌تواند زمامدار مسلمانان شود. سياست اسلامى اهدافى دارد، از آن‌هاست: بشر خداى يگانه را بپرستد؛ امر به معروف و نهى از منكر در جامعه بشرى فراگير شود؛ همه بشر به اسلام دعوت شوند؛ فتنه از زمين برچيده شود؛ همه بشر اسلام را گردن نهند (ص 15-16) [اعتراف ناخواسته به فلسفه مهدويت].
در فصل يكم كه اسلام و سياست عنوان گرفته است، نخست به تعريف اسلام و توجه آن به همه شؤون زندگى بشر از جمله سياست پرداخته شده است؛ سپس از تعريف سياست و تغيير معناى اصيل واژه سياست از ملاطفت و نرمى به مكر و نيرنگ ياد شده است و آمده است كه ميان سياست چونان علم با سياست چونان فن تفاوت است و از نظر اسلام تا كسى متفقه در دين نباشد و علم دين و سياست اسلامى را نداند نمى‌تواند زمامدار مسلمانان شود. سياست اسلامى اهدافى دارد، از آن‌هاست: بشر خداى يگانه را بپرستد؛ امر به معروف و نهى از منكر در جامعه بشرى فراگير شود؛ همه بشر به اسلام دعوت شوند؛ فتنه از زمين برچيده شود؛ همه بشر اسلام را گردن نهند (ص 15-16) [اعتراف ناخواسته به فلسفه مهدويت].


نويسنده در ادامه اشاره كرده است كه سياست بخشى از اسلام است و اسلام ميان دين و سياست جدايى نيفكنده است و خداوند نماز را كه وظيفه‌اى تعبدى است با زكات كه ماليات اقتصادى است و امر به معروف و نهى از منكر كه فعاليتى سياسى است پيوند داده است. وى در تأييد ديدگاه خود به سخن غزالى كه علوم دينى را به فقه و توحيد و سياست تقسيم كرده است و نيز برخى اقدامات ابن‌تيميه و... اشاره كرده است. آنگاه به واجب كفايى بودن فعاليت سياسى و در عين حال بر زمين ماندن آن خاصه در ميان اهل سنت نظر كرده و افزوده است كه شيعه به اعتبار ديدگاه خاصش نسبت به امامت بسيار بيش از اهل سنت، سياست مى‌ورزد، اما برخى از اهل سنت معتقدند امامت از اصول دين نيست و با نص، واجب و معلوم نشده است و تنها امرى اجماعى مبتنى بر عقل است (ص 23).
نويسنده در ادامه اشاره كرده است كه سياست بخشى از اسلام است و اسلام ميان دين و سياست جدايى نيفكنده است و خداوند نماز را كه وظيفه‌اى تعبدى است با زكات كه ماليات اقتصادى است و امر به معروف و نهى از منكر كه فعاليتى سياسى است پيوند داده است. وى در تأييد ديدگاه خود به سخن غزالى كه علوم دينى را به فقه و توحيد و سياست تقسيم كرده است و نيز برخى اقدامات ابن‌ تيميه و... اشاره كرده است. آنگاه به واجب كفايى بودن فعاليت سياسى و در عين حال بر زمين ماندن آن خاصه در ميان اهل سنت نظر كرده و افزوده است كه شيعه به اعتبار ديدگاه خاصش نسبت به امامت بسيار بيش از اهل سنت، سياست مى‌ورزد، اما برخى از اهل سنت معتقدند امامت از اصول دين نيست و با نص، واجب و معلوم نشده است و تنها امرى اجماعى مبتنى بر عقل است (ص 23).


در پايان اين فصل يادآورى شده است كه آنچه مسلمانان را از سياست به دور داشته است حكومت موروثى است كه حكومت را از قرآن جدا كرده است و عالمان را به فقه مشغول داشته است و فقه را نيز به عبادات و معاملات محدود ساخته است. پس از حكومت موروثى (عثمانى) مسلمانان گرفتار حكومت ديكتاتورى شدند و راه نفس بر همگان بسته شد و كسانى چون زياد برى، عالمان مسلمان را در ميدان شهر زنده سوزاندند و... تا مسلمانان را از سياست دور بدارند. آنان با ماكياولى خواندن سياست كوشيدند هرچه بيشتر عالمان را از سياست گسسته دارند و دين را از سياست و حكومت بريده شمارند.
در پايان اين فصل يادآورى شده است كه آنچه مسلمانان را از سياست به دور داشته است حكومت موروثى است كه حكومت را از قرآن جدا كرده است و عالمان را به فقه مشغول داشته است و فقه را نيز به عبادات و معاملات محدود ساخته است. پس از حكومت موروثى (عثمانى) مسلمانان گرفتار حكومت ديكتاتورى شدند و راه نفس بر همگان بسته شد و كسانى چون زياد برى، عالمان مسلمان را در ميدان شهر زنده سوزاندند و... تا مسلمانان را از سياست دور بدارند. آنان با ماكياولى خواندن سياست كوشيدند هرچه بيشتر عالمان را از سياست گسسته دارند و دين را از سياست و حكومت بريده شمارند.
خط ۷۸: خط ۷۸:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:اسلام و علوم و عقاید جدید، تجدید حیات فکری، جنبش‌های اصلاح‌طلبانه]]
[[رده:مقالات جدید(آذر) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات جدید(آذر) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1402]]