الدارس في تاريخ المدارس (تحقیق حسنی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''الدارس في تاريخ المدارس''' تألیف [[نعیمی دمشقی، عبدالقادر بن محمد|عبدالقادر بن محمد نعيمى دمشقى]] (متوفاى 978ق)، با تحقیق [[حسنی، جعفر|جعفر حسنی]]، کتاب حاضر پس از [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن‌ عساکر]]، بهترین کتاب دربارۀ تاریخ دمشق است که تاکنون شناخته شده است. این اثر دربردارنده تاریخ دارالقرآن، دارالحدیث، دارالعلم، مدرسه، خانقاه، تکیه، زاویه، مسجد جامع دمشق از قرن پنجم تا قرن دهم هجرى قمرى است. نگارنده (845-927 ق) در معرفى هر مرکز از محل ساختمان آن، بانى و موقوفات آن، تاریخ ساخت، بازسازى‌هاى احتمالى، کسانى که در آن (مثلاً مدرسه) تدریس کرده‌اند، یا بزرگانى که در آن درس خوانده‌اند و دیگر امور و وقایع مرتبط با هر مرکز سخن گفته است. اظهارت مؤلف مستند به سخنان کسانى چون: [[ابن اثیر، نصرالله بن محمد|ابن‌ اثیر]]، [[ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل|ابوشامه]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌ خلکان]]، [[ابن‌ شداد، عبدالعزیز بن شداد بن تمیم|ابن‌ شداد]]، [[برزالی، قاسم بن محمد|برزالى]]، [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبى]]، کتبى، صفدى، حسینى، ابن‌کثیر، ابن‌حجى حسبانى، ابن‌قاضى است. به این ترتیب یکى از مزایاى این کتاب گردآورى اخبار پراکنده در کتب رجال و تاریخ در یک‌جاست و از این منظر در موضوع خود اثرى بى‌بدیل است.
'''الدارس في تاريخ المدارس''' تألیف [[نعیمی دمشقی، عبدالقادر بن محمد|عبدالقادر بن محمد نعيمى دمشقى]] (متوفاى 978ق)، با تحقیق [[حسنی، جعفر|جعفر حسنی]]، کتاب حاضر پس از [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن‌ عساکر]]، بهترین کتاب دربارۀ تاریخ دمشق است که تاکنون شناخته شده است. این اثر دربردارنده تاریخ دارالقرآن، دارالحدیث، دارالعلم، مدرسه، خانقاه، تکیه، زاویه، مسجد جامع دمشق از قرن پنجم تا قرن دهم هجرى قمرى است. نگارنده (845-927 ق) در معرفى هر مرکز از محل ساختمان آن، بانى و موقوفات آن، تاریخ ساخت، بازسازى‌هاى احتمالى، کسانى که در آن (مثلاً مدرسه) تدریس کرده‌اند، یا بزرگانى که در آن درس خوانده‌اند و دیگر امور و وقایع مرتبط با هر مرکز سخن گفته است. اظهارت مؤلف مستند به سخنان کسانى چون: [[ابن اثیر، نصرالله بن محمد|ابن‌ اثیر]]، [[ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل|ابوشامه]]، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌ خلکان]]، [[ابن‌ شداد، عبدالعزیز بن شداد بن تمیم|ابن‌ شداد]]، [[برزالی، قاسم بن محمد|برزالى]]، [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبى]]، کتبى، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، حسینى، [[ابن‌ کثیر، ابومعبد عبدالله‌ بن‌ كثیر|ابن‌ کثیر]]، ابن‌ حجى حسبانى، ابن‌ قاضى است. به این ترتیب یکى از مزایاى این کتاب گردآورى اخبار پراکنده در کتب رجال و تاریخ در یک‌جاست و از این منظر در موضوع خود اثرى بى‌بدیل است.


دربارۀ نام این کتاب همداستانى وجود ندارد چنان که آن را تنبیه الطالب و ارشاد الدارس لاحوال مواضع الفائده بدمشق کدور القرآن والحدیث والمدارس، خوانده‌اند. یا در کشف الظنون حاجى خلیفه از این اثر با عنوان تنبیه الطالب و ارشاد الدارس فیما بدمشق من الجوامع والمدارس، یاده شده است؛ یا صاحب شذرات الذهب والکواکب الدریه آن را الدارس فى تواریخ المدارس نامیده است.
دربارۀ نام این کتاب همداستانى وجود ندارد چنان که آن را تنبیه الطالب و ارشاد الدارس لاحوال مواضع الفائده بدمشق کدور القرآن والحدیث والمدارس، خوانده‌اند. یا در کشف الظنون حاجى خلیفه از این اثر با عنوان تنبیه الطالب و ارشاد الدارس فیما بدمشق من الجوامع والمدارس، یاده شده است؛ یا صاحب شذرات الذهب والکواکب الدریه آن را الدارس فى تواریخ المدارس نامیده است.
خط ۳۴: خط ۳۴:
احتمال دارد متنى که منتشر گشته و اکنون دربارۀ آن سخن مى‌گوییم یکى از خلاصه‌هاى اصل کتاب باشد. زیرا در صفحه هفتم جلد یکم کتاب آمده است: از آنجا که مى‌دیدم اکثر اماکن خیریه و موقوفه دمشق فرسوده شده‌اند بر آن شدم تاریخ این اماکن را تدوین سازم، اما متوجه شدم که تاریخ‌پژوه بزرگ استاد نعیمى، در این کار بر من پیشى گرفته است، اما کارش پیش‌نویس است و ناتمام، از او خواهش کردم کار را تمام و نهایى کند اما ناتوانى و مشکلات دیگر نگذاشت او اقدامى کند، تا این‌که به من دستور داد به سیاق او کارش را تمام کنم من پذیرفتم، اما به تلخیص کار روى آوردم.
احتمال دارد متنى که منتشر گشته و اکنون دربارۀ آن سخن مى‌گوییم یکى از خلاصه‌هاى اصل کتاب باشد. زیرا در صفحه هفتم جلد یکم کتاب آمده است: از آنجا که مى‌دیدم اکثر اماکن خیریه و موقوفه دمشق فرسوده شده‌اند بر آن شدم تاریخ این اماکن را تدوین سازم، اما متوجه شدم که تاریخ‌پژوه بزرگ استاد نعیمى، در این کار بر من پیشى گرفته است، اما کارش پیش‌نویس است و ناتمام، از او خواهش کردم کار را تمام و نهایى کند اما ناتوانى و مشکلات دیگر نگذاشت او اقدامى کند، تا این‌که به من دستور داد به سیاق او کارش را تمام کنم من پذیرفتم، اما به تلخیص کار روى آوردم.


از آنجا که از میان خلاصه‌هاى کتاب نعیمى تنها خلاصه ابن‌طولون شناخته نشده است و نیز از آن‌روى که ابن‌طولون از شاگردان نعیمى بوده است و خلاصه حاضر هم بنابر آنچه آوردم به قلم یکى از شاگردان او تهیه شده است، شاید بتوان پذیرفت که متن حاضر همان خلاصه ابن‌طولون از اصل کتاب نعیمى است. به هر حال این کتاب گرچه اصل کتاب نعیمى نیست، اما بى‌گمان کامل‌ترین خلاصه و بزرگ‌ترین تلخیص و شبیه‌ترین متن به اصل کتاب است که اکنون در اختیار است.
از آنجا که از میان خلاصه‌هاى کتاب [[نعیمی دمشقی، عبدالقادر بن محمد|نعیمى]] تنها خلاصه [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن‌ طولون]] شناخته نشده است و نیز از آن‌روى که ابن‌ طولون از شاگردان [[نعیمی دمشقی، عبدالقادر بن محمد|نعیمى]] بوده است و خلاصه حاضر هم بنابر آنچه آوردم به قلم یکى از شاگردان او تهیه شده است، شاید بتوان پذیرفت که متن حاضر همان خلاصه [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن‌ طولون]] از اصل کتاب [[نعیمی دمشقی، عبدالقادر بن محمد|نعیمى]] است. به هر حال این کتاب گرچه اصل کتاب نعیمى نیست، اما بى‌گمان کامل‌ترین خلاصه و بزرگ‌ترین تلخیص و شبیه‌ترین متن به اصل کتاب است که اکنون در اختیار است.


نگارنده به‌ترتیب از تاریخ نهادهاى ذیل یاد کرده است: دارالقرآن (7 مورد)، دارالحدیث (16 مورد)، دارالقرآن والحدیث (3 مورد)؛ مدارس شافعى (60 مورد)، مدارس حنفى (52 مورد)، مدارس مالکى (4 مورد)، مدارس حنبلى (11 مورد)، مدارس طب (3 مورد)، خانقاه (29 مورد)، رباط (21 مورد)، زاویه (26 مورد)، مقبره (79 مورد)، مسجد (598 مورد که بسیارى از آن‌ها در حد اشاره به نام مسجد است)، مسجد جامع (31 مورد).
نگارنده به‌ترتیب از تاریخ نهادهاى ذیل یاد کرده است: دارالقرآن (7 مورد)، دارالحدیث (16 مورد)، دارالقرآن والحدیث (3 مورد)؛ مدارس شافعى (60 مورد)، مدارس حنفى (52 مورد)، مدارس مالکى (4 مورد)، مدارس حنبلى (11 مورد)، مدارس طب (3 مورد)، خانقاه (29 مورد)، رباط (21 مورد)، زاویه (26 مورد)، مقبره (79 مورد)، مسجد (598 مورد که بسیارى از آن‌ها در حد اشاره به نام مسجد است)، مسجد جامع (31 مورد).