ابن‌ عمرو تهامى‌، ابوعبدالله‌ محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' (س‌)' به '(س‌)')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:


    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1402]]
    [[رده:فاقد کد پدیدآور]]
    [[رده:فاقد کد پدیدآور]]

    نسخهٔ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۱:۲۶

    ابن‌ عمرو تهامى‌، ابوعبدالله‌ محمد
    NUR00000.jpg
    نام کاملابن‌ عمرو تهامى‌، ابوعبدالله‌ محمد؛
    نام‌های دیگرابن‌ عمرو تهامى‌، ابوعبدالله‌ محمد؛‌
    تخلصابن‌ عمرو تهامى‌؛
    نسبتهامی، اوسی؛
    محل تولدرباط؛، مراکش؛
    محل زندگیسَلا، فاس،‌رباط، مراکش، مصر، حجاز، تونس؛
    رحلتد 1244ق‌؛
    مدفنمکه‌، در جوار آرامگاه‌ حضرت‌ خديجه‌(س‌)؛
    فرزندانحسن، محمد؛
    خویشاوندان‌ محمد، عبدالواحد، تهامى‌ بن‌ تهامى‌؛
    دیناسلام؛
    مذهبمالکی؛
    پیشهفقيه‌، مفتی، اديب‌، لغت‌ شناس‌، خطيب‌، شاعر، قاضی؛
    منصبمفتی، قاضی؛
    اطلاعات علمی
    درجه علمیفقيه‌، مفتی، اديب‌، لغت‌ شناس‌، خطيب‌، شاعر، قاضی؛
    اساتیدابوالعباس‌ حِکمى، ابوعبدالله‌ محمد رهونى‌‌؛
    مشایخحافظ بن‌ عبدالسلام‌ ناصری، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ حافظ رباطى‌، ابومحمد عبدالواحد بن‌ محمد فاسى‌، شهاب‌الدين‌ دمهوجى، محمد بن‌ عمر شاذلى، ابوالحسن‌ على‌ بيتى‌ باعَلَوی، برهان‌الدين‌ رياحى، محمد بن‌ خوجه، محمد بن‌ عمر شاذلى،‌‌ ابواسحاق‌ ابراهيم‌ رياحى‌، شيخ‌الاسلام‌ ثالث‌، محمد بن‌ محمد بيرم‌، محمد آبى‌؛
    معاصرینمحمد بن‌ عيسى‌ سَلَوی، سليمان‌ بن‌ محمد، سلطان‌ عبدالرحمان‌ بن‌ هشام، مصطفى‌ بيرم‌؛‌
    برخی آثار1. الرحله الحجازیه، 2. ديوان، 3. فهرسه يا فهرست‌؛

    اِبْن‌ِ عَمْرِو تِهامى‌، ابوعبدالله‌ محمد (د 1244ق‌/1828م‌)، فقيه‌ مالکى‌، اديب‌، لغت‌ شناس‌، خطيب‌ و شاعر مغربى‌.

    نيای بزرگش‌ عمرو ابن‌ قاسم‌ اوسى‌، فقيهى‌ صالح‌ و از اندلسيانى‌ بود که‌ پس‌ از سقوط اندلس‌، در دوران‌ حکومت‌ سعديان‌ (876-1056ق‌/1471-1646م‌) به‌ رباط مهاجرت‌ کردند و چون‌ از نسل‌ اوس‌ و منسوب‌ به‌ سعد بن‌ معاذ انصاری بودند، «تِهامى‌»، «اوسى‌» و احياناً «انصاری» نيز خوانده‌ مى‌شدند.

    ابن‌ عمرو، بنا به‌ قول‌ خود او، در رباط به‌ دنيا آمد و در همانجا پرورش‌ يافت‌.


    تحصیلات، تدریس، افتاء

    وی علوم‌ معقول‌ و منقول‌ را در محضر علمای رباط، سَلا و فاس‌ فراگرفت‌ و هنوز جوان‌ بود که‌ در پرتو هوش‌ و ذکاوت‌ خويش‌، در علم‌ و ادب‌ سرآمد اقران‌ گرديد.

    اما چون‌ در رباط ارزش‌ دانش‌ وی را نشناختند، در 1224ق‌ به‌ مراکش‌ رفت‌ و در آنجا به‌ تدريس‌ و افتاء و اقامه نماز جمعه‌ مشغول‌ شد و دانش‌ پژوهان‌ از هر سوی مغرب‌ به‌ حوزه درس‌ او روی آوردند.

    ابن‌ عمرو پس‌ از آنکه‌ مدتى‌ (بالغ‌ بر 10 سال‌) در مراکش‌ ماند، عازم‌ مصر و حجاز شد و 4 سال‌ نيز در آن‌ ديار به‌ سر برد، در اين‌ سفر محمد بن‌ عيسى‌ سَلَوی فقيه‌ که‌ در اجازات‌ ابن‌ عمرو همه‌جا نامش‌ آمده‌ است‌، وی را همراهى‌ مى‌کرد.

    ابن‌ عمرو در مراجعت‌ از سفر مشرق‌ بارديگر از مراکش‌ گذشت‌ و به‌ رباط بازگشت‌.

    از آنجا که‌ در 1238ق‌ در شهر فاس‌ بوده‌ است‌، به‌ نظر مى‌رسد که‌ وی نزديک‌ به‌ دو دهه‌ از پرثمرترين‌ سال‌های خود را در خارج‌ از زادگاه‌ خويش‌ سپری کرده‌ باشد.

    ابن‌ عمرو فقيهى‌ زاهد و اديبى‌ وارسته‌، در زندگى‌ سخت‌ کوش‌ و در معاشرت‌ با مردم‌ نيک‌ محضر بود. رويى‌ خوش‌ داشت‌ و با تهيدستان‌ مهربانى‌ مى‌کرد.

    فرزندان‌ و نزديکانش‌ نيز اهل‌ علم‌ و ادب‌ بودند. وی از سوی مادر به‌ سادات‌ حسنى‌ منتسب‌ بود.

    عبور وی از فاس‌، به‌ هنگام‌ مراجعت‌ از سفر مشرق‌، با درگذشت‌ سليمان‌ بن‌ محمد مقارن‌ بود، و در مراسمى‌ که‌ با حضور جمع‌ کثيری از علما و اعيان‌ و رجال‌ مغرب‌ برگزار شد، بيعت‌ نامه سلطان‌ عبدالرحمان‌ بن‌ هشام به‌ دستخط ابن‌ عمرو تحرير شد.

    مناصب

    با اين‌همه‌ وی از قبول‌ مناصب‌ دولتى‌ اکراه‌ داشت‌.

    چنانکه‌ مدتى‌ به‌ نيابت‌ از استادش‌ ابوالعباس‌ حِکمى‌، قاضى‌ رباط شد و مدتى‌ هم‌ به‌ نيابت‌ از قاضى‌ ديگری، به‌ امر قضا مشغول‌ گرديد، اما پس‌ از درگذشت‌ استادش‌ از پذيرفتن‌ اين‌ منصب‌ سرباز زد.

    وی بيشتر به‌ مطالعه‌ و بحث‌ و تدريس‌ مى‌پرداخت‌. به‌ همين‌ دليل‌، چيزی جز يک‌ ديوان‌ شعر و چند مجموعه يادداشت‌ از خود به‌ يادگار نگذاشته‌ است‌.

    روایت حدیث، فقه، لغت

    ابن‌ عمرو به‌ روايت‌ حديث‌ اهتمام‌ مى‌ورزيد و به‌ شيوه محدثان‌ مغرب‌، در طلب‌ حديث‌ به‌ مشرق‌ سفر کرد.

    وی در مغرب‌ از حافظ بن‌ عبدالسلام‌ ناصری، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ حافظ رباطى‌، ابومحمد عبدالواحد بن‌ محمد فاسى‌ و ديگران‌، در مصر از شهاب‌الدين‌ دمهوجى‌ و محمد بن‌ عمر شاذلى‌ (د 1248ق‌) و در مکه‌ از ابوالحسن‌ على‌ بيتى‌ باعَلَوی، و در تونس‌ از برهان‌الدين‌ رياحى‌ و محمد بن‌ خوجه‌، روايت‌ کرد.

    در فقاهت‌ و قضا مورد تأييد اکثر فقيهان‌ مالکى‌ مذهب‌ مغرب‌ بود و در مشکلات‌ فقهى‌ و قضائى‌ به‌ او مراجعه‌ و از وی استفتا مى‌کردند.

    وقتى‌ يکى‌ از احکام‌ صادره وی از سوی قاضى‌ شهر فاس‌ نقض‌ گرديد، همه علمای مراکش‌ بر صحت‌ حکم‌ او گواهى‌ دادند و پادشاه‌ وقت‌، سليمان‌ ابن‌ محمد به‌ اجرای آن‌ فرمان‌ داد.

    در اصول‌ فقه‌ نيز تبحر داشت‌، با تصوف‌ و عرفان‌، آشنا بود، چنانکه‌ در ملاقات‌ با محمد بن‌ عمر شاذلى‌، پير طريقت‌ شاذليه‌، از او اجازه‌ گرفت‌ و به‌ او اجازه‌ داد.

    در لغت‌، راوی قاموس‌ بود و از زبيدی (د 1205ق‌/1791م‌) شارح‌ آن‌، با يک‌ واسطه‌ روايت‌ مى‌کرد.


    قصيده قافيّه‌

    ابن‌ عمرو علاوه‌ بر علم‌ لغت‌، در فن‌ عروض‌ و نظم‌ و نثر و ادب‌ عرب‌ تبحر داشته، اما در شعر شهرت‌ وی بيشتر مرهون‌ قصيده قافيّه‌ای است‌ که‌ در 176 بيت‌ در ستايش‌ حضرت‌ رسول‌ اکرم‌(ص‌) و در معارضه‌ با قصيده 275 بيتى‌ ابن‌ ونّان‌ معروف‌ به‌ ارجوزه شَمَقمَقيّه‌ سروده‌ است‌.

    اهميت‌ اين‌ نظيره‌پردازی در آن‌ است‌ که‌ ابن‌ ونّان‌ در واپسين‌ ابيات‌ ارجوزه مذکور تحدی کرده‌ است‌ که‌ همانند قصيده وی را کس‌ نتواند سرود.

    گفته‌اند که‌ انگيزه وی برای سرودن‌ اين‌ قصيده قافيّه‌ که‌ بعدها به‌ «عمرويّه‌» شهرت‌ يافت‌، آن‌ بود که‌ پيش‌ از عزيمت‌ به‌ مراکش‌، به‌ عنايت‌ پيامبر اکرم‌(ص‌) از بيماری نقرس‌ شفا يافت‌.

    محمد بن‌ عبدالسلام‌ سائح‌ در شرح‌ اين‌ قصيده‌ کتابى‌ به‌ نام‌ سَوق‌ المَهر الى‌ قافيّه ابن‌ عمرو پرداخته‌ است‌.

    مراکشى‌ قصيده رائيّه 37 بيتى‌ او را نيز آورده‌ است‌. اين‌ قصيده‌ را ابن‌ عمرو در تقريظ حواشى‌ استادش‌ ابوعبدالله‌ محمد رهونى‌ بر کتاب‌ الرحله العيّاشيّه که‌ خود راوی آن‌ بوده‌، سروده‌ است‌. اشعار وی از ذوق‌ شاعرانه‌ چندان‌ بهره‌ای ندارد.

    سفر حج

    ابن‌ عمرو در تاريخ‌ 10 ربيع‌الاول‌ 1243/اول‌ اکتبر 1827 اجازه‌ نامه‌ای عام‌ برای روايت‌ نوشته‌ها و مرويات‌ خود برای فرزندش‌ حسن‌ و برادرانش‌ محمد و عبدالواحد و فرزندانشان‌ و ديگر بستگانش‌ صادر کرد و آنان‌ را وداع‌ گفت‌ و به‌ اتفاق‌ فرزند ديگرش‌ محمد و برادرزاده‌اش‌ (معروف‌ به‌ تهامى‌ بن‌ تهامى‌) عازم‌ حج‌ گرديد.

    در اين‌ سفر از شهر تونس‌ عبور کرد و مورد تعظيم‌ و تکريم‌ علما و مدرسين‌ بزرگ‌ شهر از جمله‌ قاضى‌ و مفتى‌ تونس‌، مصطفى‌ بيرم‌ قرارگرفت‌ و ناگزير مدتى‌ در آنجا ماند و در حوزه درس‌ ابواسحاق‌ ابراهيم‌ رياحى‌ و شيخ‌الاسلام‌ ثالث‌، محمد بن‌ محمد بيرم‌، حضور يافت‌ و از آن‌ دو و ديگر علمای بزرگ‌ تونس‌ از جمله‌ محمد بن‌ خوجه‌ و محمد آبى‌ و محمد شاذلى‌ اجازاتى‌ دريافت‌ و برای آنان‌ اجازاتى‌ صادر کرد.

    وی در اين‌ سفر رحله، و فهرسه‌‌اش‌ را در ماه‌های اقامت‌ در حجاز نوشت‌ و به‌ دست‌ همراهانش‌ سپرد.


    وفات

    مدتى‌ پس‌ از انجام‌ مناسک‌ حج‌ در مکه‌ درگذشت‌ و در جوار آرامگاه‌ حضرت‌ خديجه‌(س‌) به‌ خاک‌ سپرده‌ شد به‌ اشتباه‌، تاريخ‌ عزيمت‌ ابن‌ عمرو را برای سفر حج‌ تاريخ‌ وفات‌ وی در حجاز دانسته‌اند.


    آثار

    1. ديوان،

    که‌ بيشتر مشتمل‌ بر مدح‌ پيامبر اکرم‌(ص‌) و پند و حکمت‌ است.

    2. الرحله الحجازيّه،

    اين‌ اثر سفرنامه‌ای است‌ شامل‌ شرح‌ حال‌ مشايخ‌ و اساتيد وی که‌ در حدود 10 دفتر بوده‌ است‌.

    3. فهرسه يا فهرست‌،

    در چند دفتر، پراکنده‌ و ناتمام.

    4. کنّاشه،

    که‌ بنا به‌ اصطلاح‌ اهل‌ مغرب‌، عبارت‌ از نوعى‌ دفتر خاطرات‌، يا مجموعه يادداشت‌های مربوط به‌ احوال‌ شخصى‌ بوده‌ و با توجه‌ به‌ مقام‌ علمى‌ و ادبى‌ او بايد از اهميت‌ فراوانى‌ برخوردار بوده‌ باشد.

    [۱]. ‌

    پانویس

    1. لسانى‌فشارکى‌،‌ محمدعلى‌، ج4، ص340- 339


    منابع مقاله

    لسانى‌فشارکى‌،‌ محمدعلى‌، دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.


    وابسته‌ها