۱٬۵۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
==دربار عباسی== | ==ارتباط با دربار عباسی== | ||
دربارۀ آغاز روابط وی با دربار عباسی روایات مختلف است. به روایتی، هرثمه بن اعین که در جست و جوی ندیمی برای هارون الرشید بود، او را نزد خلیفه برد. البته تردیدی نیست که ابونواس در این زمان شاعری گمنام نبود، تا به طور اتفاقی به دربار راه یابد. برخی از روایات نشان میدهد که وی قبل از اینکه رسماً شاعر دربار شود، با اشراف و بزرگان و وزیران ادب دوست، معاشرت داشته است. | دربارۀ آغاز روابط وی با دربار عباسی روایات مختلف است. به روایتی، هرثمه بن اعین که در جست و جوی ندیمی برای هارون الرشید بود، او را نزد خلیفه برد. البته تردیدی نیست که ابونواس در این زمان شاعری گمنام نبود، تا به طور اتفاقی به دربار راه یابد. برخی از روایات نشان میدهد که وی قبل از اینکه رسماً شاعر دربار شود، با اشراف و بزرگان و وزیران ادب دوست، معاشرت داشته است. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
ابونواس و هارون الرشید را در داستانهای هزارویک شب پیوسته در مجالس عیش و عشرت کنار یکدیگر مییابیم و نام آن دو به عنوان دو چهرۀ اسطورهای در طول تاریخ جاویدان مانده است؛ اما ظاهراً روابط بین آن دو هرگز فراتر از حد معمول نبوده و در هیچ یک از منابع کهن نشانهای از راه یافتن ابونواس به مجالس خصوصی هارون نمیتوان یافت. حتی برخی از قدما همۀ آنچه را که دربارۀ ابونواس و هارون گفته شده، بافتۀ تخیلات عامیانه پنداشتهاند و حتی راه یافتن ابونواس به دربار هارون را به کلی انکار کردهاند. | ابونواس و هارون الرشید را در داستانهای هزارویک شب پیوسته در مجالس عیش و عشرت کنار یکدیگر مییابیم و نام آن دو به عنوان دو چهرۀ اسطورهای در طول تاریخ جاویدان مانده است؛ اما ظاهراً روابط بین آن دو هرگز فراتر از حد معمول نبوده و در هیچ یک از منابع کهن نشانهای از راه یافتن ابونواس به مجالس خصوصی هارون نمیتوان یافت. حتی برخی از قدما همۀ آنچه را که دربارۀ ابونواس و هارون گفته شده، بافتۀ تخیلات عامیانه پنداشتهاند و حتی راه یافتن ابونواس به دربار هارون را به کلی انکار کردهاند. | ||
شاعر سرانجام با هرزهدرایی و بیاعتنایی به سنتهای اخلاقی و نیز سرودههای هجوآمیز و نیشدار خود، خلیفه را چنان بر سر خشم آورد که نه تنها پایگاه والایش را در دربار به کلی از کف داد، که نزدیک بود جانش را نیز بر سر آن نهد. از اشعاری که وی بعدها به عنوان عذرخواهی از هارون سرود، چنین برمیآید که خلیفه خون وی را مباح کرده بوده است. همچنین، خود در اشعاری که بعداً سروده، صریحاً به کسادی بازار شعرش در بغداد اشاره کرده است. | شاعر سرانجام با هرزهدرایی و بیاعتنایی به سنتهای اخلاقی و نیز سرودههای هجوآمیز و نیشدار خود، خلیفه را چنان بر سر خشم آورد که نه تنها پایگاه والایش را در دربار به کلی از کف داد، که نزدیک بود جانش را نیز بر سر آن نهد. از اشعاری که وی بعدها به عنوان عذرخواهی از هارون سرود، چنین برمیآید که خلیفه خون وی را مباح کرده بوده است. همچنین، خود در اشعاری که بعداً سروده، صریحاً به کسادی بازار شعرش در بغداد اشاره کرده است. | ||
==سفرها== | |||
به هرحال، شاعر ناچار شد که بغداد را به قصد مصر ترک کند. وی از طریق حمص و شام به مصر رفت و در این زمان شهرت وی مرزهای عراق را درنوردیده بود، چنانکه نه تنها در شام و مصر، بلکه در اقصی نقاط اندلس نیز نام وی بر سر زبانها بود و شاعرانی همچون عباس بن ناصح (د ۲۳۸ ق) از اندلس به قصد دیدار وی به بغداد میآمدند از همین رو، شاعر در راه مصر در هر شهری با اقبال شاعران و اهل علم روبهرو میشد، مثلاً در حمص بطین بن امیه و دیک الجن به پیشواز وی رفتند و شاعر مدتی را در منزل لطین سپری کرد. | به هرحال، شاعر ناچار شد که بغداد را به قصد مصر ترک کند. وی از طریق حمص و شام به مصر رفت و در این زمان شهرت وی مرزهای عراق را درنوردیده بود، چنانکه نه تنها در شام و مصر، بلکه در اقصی نقاط اندلس نیز نام وی بر سر زبانها بود و شاعرانی همچون عباس بن ناصح (د ۲۳۸ ق) از اندلس به قصد دیدار وی به بغداد میآمدند از همین رو، شاعر در راه مصر در هر شهری با اقبال شاعران و اهل علم روبهرو میشد، مثلاً در حمص بطین بن امیه و دیک الجن به پیشواز وی رفتند و شاعر مدتی را در منزل لطین سپری کرد. | ||
ظاهراً در همین ایام مدتی را نیز در نصیبین گذراند. به روایتی، در آغاز چون ابونواس با جامۀ عیاران و همراه سلیمان بن ابی سهل نوبختی وارد مصر شد، خصیب بن عبدالحمید حاکم مصر که به گفتهای، خود او را نزد خویش خوانده بود، از او استقبال نکرد، اما همینکه مدایح مبالغهآمیز شاعر را شنید، سخت شیفتۀ وی شد و پاداشهای گران به او داد. | ظاهراً در همین ایام مدتی را نیز در نصیبین گذراند. به روایتی، در آغاز چون ابونواس با جامۀ عیاران و همراه سلیمان بن ابی سهل نوبختی وارد مصر شد، خصیب بن عبدالحمید حاکم مصر که به گفتهای، خود او را نزد خویش خوانده بود، از او استقبال نکرد، اما همینکه مدایح مبالغهآمیز شاعر را شنید، سخت شیفتۀ وی شد و پاداشهای گران به او داد. | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۷۱: | ||
ابونواس پس از بازگشت از مصر به حج رفت. او در مدت اقامت در مکه از مجالس درس کسانی همچون سفیان بن عیینه بهره میبرد و با دانشمندان آن دیار به مباحثه میپرداخت و ظاهراً در همین زمان بود که زبیر بن بکار راوی معروف، اشعار شاعر را از وی شنید و به روایت آنها همت گماشت. | ابونواس پس از بازگشت از مصر به حج رفت. او در مدت اقامت در مکه از مجالس درس کسانی همچون سفیان بن عیینه بهره میبرد و با دانشمندان آن دیار به مباحثه میپرداخت و ظاهراً در همین زمان بود که زبیر بن بکار راوی معروف، اشعار شاعر را از وی شنید و به روایت آنها همت گماشت. | ||
==بازگشت به بغداد== | |||
شاعر سپس به بغداد بازگشت و به گفتهای، به اشارۀ خاندان نوبختی قصیدهای در مدح هارون سرود و از گذشتۀ خود اظهار پشیمانی کرد. خلیفه وی را بخشید و ۲۰ هزار درهم به وی پاداش داد، اما گویی خلیفه به سبب اشعار او دربارۀ خصیب، یا به سبب بدنامی شاعر، هرگز با وی دل صاف نکرد و به روایتی، او را به زندان انداخت. | شاعر سپس به بغداد بازگشت و به گفتهای، به اشارۀ خاندان نوبختی قصیدهای در مدح هارون سرود و از گذشتۀ خود اظهار پشیمانی کرد. خلیفه وی را بخشید و ۲۰ هزار درهم به وی پاداش داد، اما گویی خلیفه به سبب اشعار او دربارۀ خصیب، یا به سبب بدنامی شاعر، هرگز با وی دل صاف نکرد و به روایتی، او را به زندان انداخت. |