اصول التربية الإسلامية (سعید اسماعیل علی): تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =BP۲۳۰/۱۸/ع۸الف۶ | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده:کلام و عقاید]] | |||
[[رده:اسلام و علوم و عقاید جدید، تجدید حیات فکری، جنبشهای اصلاحطلبانه]] | |||
[[رده:اسلام و مسائل اجتماعی، اسلام و مسائل اقتصاد]] | |||
[[رده:مقالات جدید(آبان) باقی زاده]] | [[رده:مقالات جدید(آبان) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1402]] |
نسخهٔ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۳
اصول التربية الإسلامية (سعید اسماعیل علی) | |
---|---|
پدیدآوران | سعید اسماعیل علی (نویسنده) |
ناشر | دارالسلام للطباعة و النشر و التوزیع و الترجمة |
مکان نشر | قاهره |
سال نشر | 1426ق/2005م |
چاپ | اول |
کد کنگره | BP۲۳۰/۱۸/ع۸الف۶ |
أصول التربية الإسلامية تألیف سعید اسماعیل علی؛ از نگارنده این اثر پیش از این نیز کتابى با عنوان اصول التربیه الاسلامیه (چاپ سوم: قاهره، دارالفکر العربى، 1413 ق/ 1993 م) منتشر شده است. بنگرید به: بهروز رفیعى، کتابشناسى توصیفى - تحلیلى تعلیم و تربیت در اسلام «گزیده منابع عربى» (چاپ اول: قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، مرکز مطالعات تربیت اسلامى، 1381).
کتاب حاضر حاصل طرح پژوهشى است که با حمایت المعهد العالمى للفکر الاسلامى انجام و منتشر گشته است و هدف از انجام دادن آن تهیه کتاب درسى دانشگاهى در حوزه اصول تربیت اسلامى بوده است.
این کتاب گذشته از فصول هفتگانه، داراى مقدمه و خاتمه است و هدف اصلى تحریر آناثبات این نکته است که قرآن و سنت [نبوى] و استنباطات عالمان مسلمان از آن دو، سهآبشخور تربیت اسلامى است، و میراث تربیتى مسلمانان و تجربههاى فرهنگى، [منبع] فرعىبه شمار مىروند و مىتوانند ما را در فهم منابع اصلى یارى کنند، اما بههیچروى الزامآور نیستند (ص 34-35).
در فصل نخست به مقدماتى چون تعریف تربیت، فرق آن با تهذیب و تزکیه و تعلیم، رهنمود اسلامى به تربیت، معناى اصول تربیت و اصول تربیت اسلامى، فریضه دینى و ضرورتاجتماعى بودن تربیت اسلامى، روششناسى تحقیق در اصول تربیت اسلامى، پرداخته شده است.
فصل دوم دربارۀ عناصر اصلى عقاید اسلامى یعنى خداوند، هستى، انسان، جامعه، شناخت است. این عناصر مبانى اندیشه فرد مسلمان است و نوع نگرش او را به کل وجود و از جمله تربیت معلوم مىدارد.
در فصل سوم از قرآن چونان اولین و مهمترین آبشخور تربیت اسلامى سخن رفته است. نگارنده براى بازشکافت این نقش و موضوع به شرح و بسط برخى از جنبههاى قرآن کهبیشتر مىتواند خواننده را با بعد تربیتى و پایگى قرآن براى تربیت اسلامى آشنا سازد پرداختهاست. از آنهاست: قرآن قانون انسانسازى و تربیت است؛ عقاید و اخلاق در آیاتقرآن، شمارى از ویژگىهاى روشهاى قرآنى و تأثیر آنها بر تربیت انسان، اشارتى کوتاهبه برخى از مسائل تربیتى در قرآن براى نشان دادن چگونگى تکیه بر قرآن براى استنباطآرا و رویکردهایى که پىنهاد تربیت اسلامىاند (توجه به عقل در قرآن، توجه به تربیت انسان چونان انسان فارغ از رنگ و نژاد و ملیت...، عنایت به اخلاق و تربیت اخلاقى)، روشهاى تعلیم و تعلم (داستان، هدایت عملى)، روشهاى تربیتى قرآن (عبادت، بحث و جدل، تمثیل).
حجیّت تربیتى سنت نبوى موضوع فصل چهارم است. نویسنده، سنت نبوى را دومین آبشخور تربیت اسلامى شمارده و براى بازشکافت مطلب نخست از اهمیت استناد به سنت در فعالیت تربیتى یاد کرده است؛ سپس به شرح مفهوم لزوم کسب معرفت و علم در سنت پرداخته و آورده است که تبلیغ و دعوت به دین، گونهاى تربیت و از کارهاى رسول خدا (ص) بوده است. بنابر سنت تربیتى نبوى همگان باید تعلیم ببینند و سپس تعلیم بدهند و به نقشتربیتى خود عمل کنند. در سنت نبوى تعلیم و تربیت جداى از اخلاق نیست. برخى ازروشهاى آموزشى در سنت نبوى (داستان، تمثیل)، شمارى از قواعد و اصول تربیتى عامدرسنت نبوى (تشویق و تنبیه، آسان گرفتن بر متعلم، توجه به تفاوتهاى فردى، رعایتعدالت میان فراگیران) و سنت نبوى در آموزش امت در عصر حاضر دیگر بحثهاى این فصل است.
نخستین آبشخور فرعى تربیت اسلامى، تجربۀ فرهنگى است که در فصل پنجم مطرح شده است. نگارنده براى بازشکافت این موضوع به بعد تربیتى فرهنگ اسلامى پرداخته است؛ سپس از نقش حمایت سیاسى در پیشرفت فرهنگ و تعلیم و تربیت یاد کرده است، نکته بعدى آزادى علمى است و پس از آن به تنوع فرهنگى در فرهنگ و تمدن اسلامى پرداخته شده است. شکوفایى اقتصادى و گسترش آبادانى، جنبش ترجمه، تألیفات علمى و ابتکارات فنى دیگر مطالب بحثشده در این فصل است.
نگارنده آبشخور فرعى دوم را میراث مکتوب تربیتى در اسلام مىداند و در فصل ششم به شرح و شکافت آن مىپردازد. وى میراث را دو دسته مىداند: یکى آنچه وحیانى و در قرآن و سنت است؛ و دیگرى آنچه که دستاورد تلاشهاى عالمان مسلمان در زمینه تعلیم و تربیت است. در این جستار مراد گروه دوم است که به نقش آن در وضع کنونى تعلیم پرداخته و به مبانى روششناختى برخورد علمى با میراث تربیتى اشاره شده است؛ سپس بحث معیارهاى گزینش مضامین میراث تربیتى مطرح شده است.
فراز فرجامین این فصل گذرى است بر برخى از مکتبهاى تربیتى در اسلام یعنى مکتب فقهى، مکتب کلامى، مکتب فلسفى، مکتب تصوف.
در فصل هفتم که مشکلات کنونى و امیدها و تلاشهاى آینده خوانده شده است، نخست از مشکلات ذیل یاد شده است: عقبماندگى فرهنگى، در چنگال هیمنه بیگانگان بودن، بىهویتى، رخنه در ترتیب اولویتها، گذشتهگرایى، مبهم بودن گفتمان اسلامى و خلط میان عقیده و فکر، تندروى در دین، عقبماندگى علمى و فنى، استخوان اسرائیل در گلوى امت. در ادامه به خللهاى تربیتى پرداخته شده است: فقدان فلسفه تربیتى، آموزش اسب تروا، دوگانگى در آموزش، بد جلوه دادن تربیت دینى. در پایان این فصل از اسلامى کردن علوم تربیتى، ایجاد عدالت آموزشى، رشد تفکر، رویکرد اقتصادى تولیدى به آموزش به عنوان راهحل برخى از مشکلات یادشده است.
گفتنى است، در این اثر که حاصل قلم دانشمندى مسلمان و آشنا با فرهنگ اسلامى است، براى بیان چگونگى اختلاف میان شیعه و سنى به آثار کسانى چون آدام متز استناد شده است (ص 223). دیگر اینکه در ضبط اعلام و ارقام گاه بىدقتى شده است. مثلاً درگذشت امام محمد غزالى (450-505 ق)، 550 ق ضبط شده است. همچنین در این اثر گاه به اقوال شیخ طه جابر علمانى که از سرآمدان تعصب غیرمنطقى در میان اهل سنت در این عصر است، استناد شده است (ص 330، 339).
- مطالعه منابع ذیل نیز پیشنهاد مىشود:
سعید اسماعیل على و محمد جواد رضا، مکتبها و گرایشهاى تربیتى در تمدن اسلامى، ترجمه، نقد، اضافات: بهروز رفیعى (چاپ دوم: قم - تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه - سمت، 1388)؛ مصادر التربیه الاسلامیه (الکتاب السنوى للتربیه و علم النفس) (قاهره، عالم الکتاب، 1973 م). [۱]
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص67-70
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.