سلطانولد، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR09601.jpg|بندانگشتی|سلطان ولد، محمد بن محمد]] | [[پرونده:NUR09601.jpg|بندانگشتی|سلطان ولد، محمد بن محمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |سلطان ولد، محمد بن محمد | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | بهاء الدین محمد بلخی | ||
سلطان ولد، بهاءالدین | سلطان ولد، بهاءالدین | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |جلالالدّين محمد مولوى | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |623ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |لارَندة آسياى صغير | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |712ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |[[صلاحالدين زركوب]] | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[معارف]] | ||
|-class= | [[انتهانامه]] | ||
[[ابتدا نامه]] | |||
|- class="articleCode" | |||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE09601AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''بهاءالدّين سلطان ولد''' (623-712ق)، عارف و شاعر قرن هفتم | |||
== ولادت == | |||
فرزند جلالالدّين محمد مولوى مىباشد. مادر وى گوهرخاتون، دختر شرفالدين لالاى سمرقندى بود. سلطان ولد به مانند جدّش، لقب «بهاءالدين» داشت اما جدّش به «بهاء ولد» و او به «سلطان ولد» شهرت يافته است. | |||
قرشى حنفى مصرى مؤلف «الجواهر المضيئة» نام وى را احمد و ولادتش را در (620ق) ذكر كرده است؛ اما به روايت مشهور، محمد نام داشت و در (623ق) در لارَندة آسياى صغير ديده به جهان گشود. | قرشى حنفى مصرى مؤلف «الجواهر المضيئة» نام وى را احمد و ولادتش را در (620ق) ذكر كرده است؛ اما به روايت مشهور، محمد نام داشت و در (623ق) در لارَندة آسياى صغير ديده به جهان گشود. | ||
مولانا به او بسيار علاقهمند بود و وى را از لحاظ جسمى و روحى، شبيهترين افراد به خود مىشمرد. بهاءالدين ولد، مانند پدرش، به شمس تبريزى بسيار ارادت داشت و در سفرى كه براى دلجويى و آوردن وى به فرمان مولانا به دمشق رفت، از اين شهر تا قونيه پياده در ركاب شمس دويد و شمس را به شيخى خود برگزيد. سلطان ولد با صلاحالدين زركوب (متوفى 657ق) نيز مجالست داشت و با وجود عامى بودن صلاحالدين، به او ارادت مىورزيد و برخى از دقايق عرفانى را از وى آموخت. | == تحصیلات == | ||
مولانا به او بسيار علاقهمند بود و وى را از لحاظ جسمى و روحى، شبيهترين افراد به خود مىشمرد. بهاءالدين ولد، مانند پدرش، به شمس تبريزى بسيار ارادت داشت و در سفرى كه براى دلجويى و آوردن وى به فرمان مولانا به دمشق رفت، از اين شهر تا قونيه پياده در ركاب شمس دويد و شمس را به شيخى خود برگزيد. سلطان ولد با [[صلاحالدين زركوب]] (متوفى 657ق) نيز مجالست داشت و با وجود عامى بودن صلاحالدين، به او ارادت مىورزيد و برخى از دقايق عرفانى را از وى آموخت. | |||
بهاءالدين دو كنيز به نامهاى نصرت خاتون و سنبله خاتون داشت كه از اولى چلبى شمسالدين اميرعابد و از دومى چلبى صلاحالدين اميرزاهد و حسامالدين اميرواجد، زاده شدند. | بهاءالدين دو كنيز به نامهاى نصرت خاتون و سنبله خاتون داشت كه از اولى چلبى شمسالدين اميرعابد و از دومى چلبى صلاحالدين اميرزاهد و حسامالدين اميرواجد، زاده شدند. | ||
خط ۴۴: | خط ۵۰: | ||
بهاءالدين سلطان ولد به فارسى، عربى، تركى و يونانى شعر مىسرود و «ولد» تخلّص مىكرد. در ولدنامه (ص394) تصريح كرده است كه تركى و رومى يونانى را درست نمىداند اما به فارسى و عربى بهتر سخن مىگويد. | بهاءالدين سلطان ولد به فارسى، عربى، تركى و يونانى شعر مىسرود و «ولد» تخلّص مىكرد. در ولدنامه (ص394) تصريح كرده است كه تركى و رومى يونانى را درست نمىداند اما به فارسى و عربى بهتر سخن مىگويد. | ||
انديشۀ او كم و بيش مانند پدرش بود، اما هيچگاه به پايۀ كمال مولانا نرسيد. سخنان بهاءالدين نيز بيان همان مطالب مولوى است؛ چنانكه در ولدنامه (ص32) مىگويد: مىخواهد تا احوال مولانا و ياران او را به مريدان تفهيم كند. آثارى نيز كه از او باقى مانده، به تقليد و پيروى از آثار مولاناست، چنانكه خود در ولدنامه (ص43) و رَبابنامه (ص21) به اين موضوع اشاره كرده است. اين آثار عبارتند از: | انديشۀ او كم و بيش مانند پدرش بود، اما هيچگاه به پايۀ كمال مولانا نرسيد. سخنان بهاءالدين نيز بيان همان مطالب مولوى است؛ چنانكه در ولدنامه (ص32) مىگويد: مىخواهد تا احوال مولانا و ياران او را به مريدان تفهيم كند. | ||
== وفات == | |||
وى در 712ق درگذشت و در جوار پدر به خاک سپرده شد. | |||
== آثار == | |||
آثارى نيز كه از او باقى مانده، به تقليد و پيروى از آثار مولاناست، چنانكه خود در ولدنامه (ص43) و رَبابنامه (ص21) به اين موضوع اشاره كرده است. اين آثار عبارتند از: | |||
#ديوان اشعار. | #ديوان اشعار. | ||
خط ۵۱: | خط ۶۳: | ||
#انتهانامه؛ كه مطالب دو مثنوى ديگر او در آن گنجانده شده است. | #انتهانامه؛ كه مطالب دو مثنوى ديگر او در آن گنجانده شده است. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[معارف (سلطان ولد)]] | |||
[[انتهانامه]] | |||
[[دیوان سلطان ولد]] | |||
[[دیوان سلطان ولد (با مقدمه نفیسی)]] | |||
[[مثنوی ولدی یا ولدنامه]] | |||
[[ربابنامه]] | |||
[[ولدنامه]] | |||
[[بهاء ولد، زندگی و عرفان او]] | |||
[[ | |||
[[ | [[بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه)]] | ||
[[ | [[ابتدانامه]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۲۴
نام | سلطان ولد، محمد بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | بهاء الدین محمد بلخی
سلطان ولد، بهاءالدین |
نام پدر | جلالالدّين محمد مولوى |
متولد | 623ق |
محل تولد | لارَندة آسياى صغير |
رحلت | 712ق |
اساتید | صلاحالدين زركوب |
برخی آثار | معارف |
کد مؤلف | AUTHORCODE09601AUTHORCODE |
بهاءالدّين سلطان ولد (623-712ق)، عارف و شاعر قرن هفتم
ولادت
فرزند جلالالدّين محمد مولوى مىباشد. مادر وى گوهرخاتون، دختر شرفالدين لالاى سمرقندى بود. سلطان ولد به مانند جدّش، لقب «بهاءالدين» داشت اما جدّش به «بهاء ولد» و او به «سلطان ولد» شهرت يافته است.
قرشى حنفى مصرى مؤلف «الجواهر المضيئة» نام وى را احمد و ولادتش را در (620ق) ذكر كرده است؛ اما به روايت مشهور، محمد نام داشت و در (623ق) در لارَندة آسياى صغير ديده به جهان گشود.
تحصیلات
مولانا به او بسيار علاقهمند بود و وى را از لحاظ جسمى و روحى، شبيهترين افراد به خود مىشمرد. بهاءالدين ولد، مانند پدرش، به شمس تبريزى بسيار ارادت داشت و در سفرى كه براى دلجويى و آوردن وى به فرمان مولانا به دمشق رفت، از اين شهر تا قونيه پياده در ركاب شمس دويد و شمس را به شيخى خود برگزيد. سلطان ولد با صلاحالدين زركوب (متوفى 657ق) نيز مجالست داشت و با وجود عامى بودن صلاحالدين، به او ارادت مىورزيد و برخى از دقايق عرفانى را از وى آموخت.
بهاءالدين دو كنيز به نامهاى نصرت خاتون و سنبله خاتون داشت كه از اولى چلبى شمسالدين اميرعابد و از دومى چلبى صلاحالدين اميرزاهد و حسامالدين اميرواجد، زاده شدند.
بهاءالدين سلطان ولد به فارسى، عربى، تركى و يونانى شعر مىسرود و «ولد» تخلّص مىكرد. در ولدنامه (ص394) تصريح كرده است كه تركى و رومى يونانى را درست نمىداند اما به فارسى و عربى بهتر سخن مىگويد.
انديشۀ او كم و بيش مانند پدرش بود، اما هيچگاه به پايۀ كمال مولانا نرسيد. سخنان بهاءالدين نيز بيان همان مطالب مولوى است؛ چنانكه در ولدنامه (ص32) مىگويد: مىخواهد تا احوال مولانا و ياران او را به مريدان تفهيم كند.
وفات
وى در 712ق درگذشت و در جوار پدر به خاک سپرده شد.
آثار
آثارى نيز كه از او باقى مانده، به تقليد و پيروى از آثار مولاناست، چنانكه خود در ولدنامه (ص43) و رَبابنامه (ص21) به اين موضوع اشاره كرده است. اين آثار عبارتند از:
- ديوان اشعار.
- ولدنامه يا مثنوى ولدى و يا ابتدانامه.
- مثنوى ربابنامه كه هموزن مثنوى مولانا در بحر رمل مسدّس مقصور يا محذوف است.
- انتهانامه؛ كه مطالب دو مثنوى ديگر او در آن گنجانده شده است.