فيه مافيه: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۳
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =کتاب فیه ما فیه
| عنوان‌های دیگر =کتاب فیه ما فیه
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد]] (نويسنده)
[[مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد]] (نویسنده)


[[فروزانفر، بدیع‌الزمان]] (محقق)
[[فروزانفر، بدیع‌الزمان]] (محقق)
خط ۱۴: خط ۱۴:
نثر فارسی - قرن 7ق.
نثر فارسی - قرن 7ق.
| ناشر =  
| ناشر =  
موسسه انتشارات نگاه
مؤسسه انتشارات نگاه
| مکان نشر =تهران - ایران
| مکان نشر =تهران - ایران
| سال نشر = 1386 ش
| سال نشر = 1386 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11150AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11150AUTOMATIONCODE
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =964-351-342-4
| شابک =964-351-342-4
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17640
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11150
| کتابخوان همراه نور =11150
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۸: خط ۲۹:
}}
}}


'''فيه ما فيه''' مجموعه‌اى از سخنان [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد بلخی]] است كه وى طى ساليان دراز در مناسبت‌هاى مختلف به زبان آورده است و مريدان آن را يادداشت كرده‌اند.
'''فيه مافيه''' مجموعه‌اى از سخنان [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد بلخی]] است كه وى طى ساليان دراز در مناسبت‌هاى مختلف به زبان آورده است و مريدان آن را يادداشت كرده‌اند.


در اين مجموعه بخش‌هايى وجود دارد كه از دوران حيات شمس و حضور او در قونيه حكايت دارد. همچنين بخش‌هايى است كه از شمس به عنوان شخص متوفى و درگذشته ياد مى‌كند و نيز تكه‌هايى در تفسير برخى از ابيات [[مثنوی معنوی|مثنوى]] يادگار سال‌هاى واپسين عمر مولانا ديده مى‌شود.
در اين مجموعه بخش‌هايى وجود دارد كه از دوران حيات شمس و حضور او در قونيه حكايت دارد. همچنين بخش‌هايى است كه از شمس به عنوان شخص متوفى و درگذشته ياد مى‌كند و نيز تكه‌هايى در تفسير برخى از ابيات [[مثنوی معنوی|مثنوى]] يادگار سال‌هاى واپسين عمر مولانا ديده مى‌شود.


به نظر [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|مرحوم فروزانفر]] چون اين كتاب ظاهراً بعد از وفات [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] تدوين شده و در زمان حيات وى كه به هر وقت فصلى از محاضرت و مذاكرات مجلس او به تحرير مى‌آمده و بر فصول سابق افزوده مى‌گرديده، تدوين آن به طور كامل ميّسر نبوده است. پس بالطّبع تصوّر اين كه [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] خود نامى بر اين كتاب نهاده باشد، مقبول نتواند بود و گمان مى‌رود كه اين اسم مقتبس از قطعه‌اى است كه در [[فتوحات مكيه|فتوحات مكّيه]] [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن‌عربى]] ذكر شده است.
به نظر [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|مرحوم فروزانفر]] چون اين كتاب ظاهراً بعد از وفات [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] تدوين شده و در زمان حيات وى كه به هر وقت فصلى از محاضرت و مذاكرات مجلس او به تحرير مى‌آمده و بر فصول سابق افزوده مى‌گرديده، تدوين آن به طور كامل ميّسر نبوده است. پس بالطّبع تصوّر اين كه [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] خود نامى بر اين كتاب نهاده باشد، مقبول نتواند بود و گمان مى‌رود كه اين اسم مقتبس از قطعه‌اى است كه در [[فتوحات مكيه|فتوحات مكّيه]] [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن‌ عربى]] ذكر شده است.


اگر كتاب مذكور بدين نام در زمان [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] شهرت يافته بود، هيچ جهت نداشت كه در دو نسخه‌ى قريب العهد به زمان وى كه هر دوى آن‌ها ظاهراً در قونيه و از روى نسخه‌هاى مكتوب در عهد مؤلف استنساخ شده آن را به نام‌هاى مختلف ياد كنند. البته بعضى‌ها اين ترديد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|مرحوم فروزانفر]] را قبول ندارند، چرا كه همين اسم فيه ما فيه در رساله سپهسالار هم ذكر شده است.
اگر كتاب مذكور بدين نام در زمان [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] شهرت يافته بود، هيچ جهت نداشت كه در دو نسخه‌ى قريب العهد به زمان وى كه هر دوى آن‌ها ظاهراً در قونيه و از روى نسخه‌هاى مكتوب در عهد مؤلف استنساخ شده آن را به نام‌هاى مختلف ياد كنند. البته بعضى‌ها اين ترديد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|مرحوم فروزانفر]] را قبول ندارند، چرا كه همين اسم فيه مافيه در رساله سپهسالار هم ذكر شده است.


بهر حال فيه ما فيه وسيله خوبى براى آشنايى با روش تعليم بزرگان صوفيه مخصوصاً شمس و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]]<nowiki/>ست كه سخن به اندازه فهم مستمع مى‌گويند و دقيق‌ترين و بلندترين معانى را در قالب تمثيلات بيان مى‌كنند.
بهر حال فيه مافيه وسيله خوبى براى آشنايى با روش تعليم بزرگان صوفيه مخصوصاًً شمس و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]]<nowiki/>ست كه سخن به اندازه فهم مستمع مى‌گويند و دقيق‌ترين و بلندترين معانى را در قالب تمثيلات بيان مى‌كنند.


اثر حاضر دقيقاً همان متن مصحّح شادروان استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزانفر]] است كه با نقطه‌گذارى، فاصله‌گذارى و اعراب‌گذارى برخى واژه‌ها و عبارات دشوار و رعايت رسم‌الخط يكسان و امروزى توسّط ناشر محترم به حليت طبع مزيّن شده است.
اثر حاضر دقيقاً همان متن مصحّح شادروان استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزانفر]] است كه با نقطه‌گذارى، فاصله‌گذارى و اعراب‌گذارى برخى واژه‌ها و عبارات دشوار و رعايت رسم‌الخط يكسان و امروزى توسّط ناشر محترم به حليت طبع مزيّن شده است.
خط ۴۳: خط ۴۴:
اين كتاب تقريباً در هفتاد فصل تنظيم شده است كه در اين جا به همه آن‌ها اشاره مى‌شود:
اين كتاب تقريباً در هفتاد فصل تنظيم شده است كه در اين جا به همه آن‌ها اشاره مى‌شود:


فصل1- خيالات انسان همانند چادرند و در چادر كسى پنهان است. هر گاه كه خيالات از ميان برخيزند و حقايق روى نمايد قيامت انسان ظهور مى‌كند، آدمى اسطرلاب حقّ است، چون او را حق تعالى به خود عالم و دانا كرده است.
فصل1- خيالات انسان همانند چادرند و در چادر كسى پنهان است. هر گاه كه خيالات از ميان برخیزند و حقايق روى نمايد قيامت انسان ظهور مى‌كند، آدمى اسطرلاب حقّ است، چون او را حق تعالى به خود عالم و دانا كرده است.


فصل2- نماز تنها صورت ظاهرى نيست، اين صورت ظاهرى قالب نماز است و باطن نماز استغراق و بيهوشى است كه همه صورت از آن بيرون مى‌مانند، حتّى جبرئيل كه معنى محض است، هم در حقيقت و باطن نماز نمى‌گنجد.
فصل2- نماز تنها صورت ظاهرى نيست، اين صورت ظاهرى قالب نماز است و باطن نماز استغراق و بيهوشى است كه همه صورت از آن بيرون مى‌مانند، حتّى جبرئيل كه معنى محض است، هم در حقيقت و باطن نماز نمى‌گنجد.
خط ۵۹: خط ۶۰:
فصل8- حق تعالى نقاب‌ها را براى مصلحت آفريده است كه اگر جمال حق بى‌نقاب ظهور نمايد، هيچ كس طاقت بهره‌مندى از آن را ندارد. حق تعالى چون بر كوه به حجاب تجلّى كرد، او نيز پر درخت و پر گل و سبز آراسته مى‌گردد.
فصل8- حق تعالى نقاب‌ها را براى مصلحت آفريده است كه اگر جمال حق بى‌نقاب ظهور نمايد، هيچ كس طاقت بهره‌مندى از آن را ندارد. حق تعالى چون بر كوه به حجاب تجلّى كرد، او نيز پر درخت و پر گل و سبز آراسته مى‌گردد.


فصل9- براى خداوند متعال مردان و اوليايى هستند كه از غايت عظمت و غيرت حق هيچ وقت آشكار نمى‌گردند؛ ولى طالبان را به مقصودهاى خطير برسانند و موهبت كنند. مولانا در اين باره به داستان چلّه‌نشينى شخصى اشاره كرد و نتائج جالبى از آن مى‌گيرد.
فصل9- براى خداوند متعال مردان و اوليايى هستند كه از غايت عظمت و غيرت حق هيچ وقت آشكار نمى‌گردند؛ ولى طالبان را به مقصودهاى خطیر برسانند و موهبت كنند. مولانا در اين باره به داستان چلّه‌نشينى شخصى اشاره كرد و نتائج جالبى از آن مى‌گيرد.


فصل10- مردم گمان مى‌كنند كه انا الحق گفتن دعوى بزرگى است؛ در حالى كه انا الحق گفتن تواضع بزرگى است، چون خود را عدم كرده و به باد مى‌دهد.«انا العبد» گفتن مشكل است، چون در انا العبددو هستى اثبات مى‌كند، يكى هستى خود و ديگرى هستى خداوند؛ در حالى كه در انا الحق چنين نيست.
فصل10- مردم گمان مى‌كنند كه انا الحق گفتن دعوى بزرگى است؛ در حالى كه انا الحق گفتن تواضع بزرگى است، چون خود را عدم كرده و به باد مى‌دهد.«انا العبد» گفتن مشكل است، چون در انا العبددو هستى اثبات مى‌كند، يكى هستى خود و ديگرى هستى خداوند؛ در حالى كه در انا الحق چنين نيست.
خط ۹۹: خط ۱۰۰:
فصل28- اين فصل كه به عربى است، از نسخه‌ى اصل افتاده و از روى نسخه‌ى ح با مقابله كتابخانه‌ى سليم آغا و ملّى نقل شده است.
فصل28- اين فصل كه به عربى است، از نسخه‌ى اصل افتاده و از روى نسخه‌ى ح با مقابله كتابخانه‌ى سليم آغا و ملّى نقل شده است.


در اين فصل ابتداء سخن جرّاح مسيحى كه به دروغ به صدرالدين و حضرت عيسى نسبت داده مى‌آورد. سپس درباره‌ى حضرت عيسى مى‌گويد كه خاکى بر خاک رفت و پاكى بر پاك و حضرت عيسى منزه از هر گونه پليدى است.
در اين فصل ابتداء سخن جرّاح مسيحى كه به دروغ به صدرالدين و حضرت عيسى نسبت داده مى‌آورد. سپس درباره‌ى حضرت عيسى مى‌گويد كه خاکى بر خاک رفت و پاکى بر پاک و حضرت عيسى منزه از هر گونه پليدى است.


فصل29- محبوبات از مكروهات جدا نيست، زيرا محبوب بى‌مكروه محال است، چون محبوب زوال مكروه است و زوال مكروه بى‌مكروه محال است. شادى زوال غم است و زوال غم بى‌غم محال است. تا چيزى فانى نشود، فايده‌ى او ظاهر نمى‌گردد. چنانكه سخن تا حروف او در نطق فانى نشود، فايده آن به مستمع نرسد.
فصل29- محبوبات از مكروهات جدا نيست، زيرا محبوب بى‌مكروه محال است، چون محبوب زوال مكروه است و زوال مكروه بى‌مكروه محال است. شادى زوال غم است و زوال غم بى‌غم محال است. تا چيزى فانى نشود، فايده‌ى او ظاهر نمى‌گردد. چنانكه سخن تا حروف او در نطق فانى نشود، فايده آن به مستمع نرسد.
خط ۱۴۱: خط ۱۴۲:
مولوى خطاب مى‌كند كه هر جا كه باشى و در هر كه باشى، جهد كن تا محبّ باشى و اين محبّت هميشه با تو و در تمامى نشأت قرين تو باشد.
مولوى خطاب مى‌كند كه هر جا كه باشى و در هر كه باشى، جهد كن تا محبّ باشى و اين محبّت هميشه با تو و در تمامى نشأت قرين تو باشد.


فصل44- حقّ نزدیک ‌ترين چيزها به انسان است. آدمى هر فكر و تصوّرى كه مى‌كند، حق تعالى ملزوم اوست، چون آن تصوّر و انديشه را او به وجود مى‌آورد و در برابر انسان قرار مى‌دهد الاّ اين كه او را از غايت نزدیک ى نمى‌توان ديد و همه‌ى اين حجاب‌ها از طرف ماست.
فصل44- حقّ نزدیک ‌ترين چيزها به انسان است. آدمى هر فكر و تصوّرى كه مى‌كند، حق تعالى ملزوم اوست، چون آن تصوّر و انديشه را او به وجود مى‌آورد و در برابر انسان قرار مى‌دهد الاّ اين كه او را از غايت نزدیکى نمى‌توان ديد و همه‌ى اين حجاب‌ها از طرف ماست.


فصل45- انبياء به واسطه اجتهاد به مقام نبوّت نرسيدند، بلكه آن دولت به عنايت يافتند الّا اينكه سنّت چنان است كه هر كه را آن حاصل شود، سيره و زندگانى او بر طرق اجتهاد و صلاح باشد و آن هم براى عوام است و عوام اگر متابعت ظاهر كنند، به بركت آن به باطن راه مى‌يابند.
فصل45- انبياء به واسطه اجتهاد به مقام نبوّت نرسيدند، بلكه آن دولت به عنايت يافتند الّا اينكه سنّت چنان است كه هر كه را آن حاصل شود، سيره و زندگانى او بر طرق اجتهاد و صلاح باشد و آن هم براى عوام است و عوام اگر متابعت ظاهر كنند، به بركت آن به باطن راه مى‌يابند.
خط ۲۰۷: خط ۲۰۸:




==پانویس ==
==پانویس==
<references />
<references/>


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
[[فیه ما فیه (معرب)]]


[[فیه ما فیه (مولوی)]]
[[فیه مافیه (تصحیح مشتاقعلی)]]
[[جان حقیقت‌ها]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۲۱۹: خط ۲۲۴:
[[رده:تصوف و عرفان]]
[[رده:تصوف و عرفان]]
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
[[رده: 25 آبان الی 24 آذر]]