۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
جز (نام مترجم غلط بود) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
'''سفرنامه پولاک''' ترجمه کتاب'''ایران و ایرانیان''' [[پولاک، یاکوب ادوارد|یاکوب ادوارد پولاک]] به قلم [[ | '''سفرنامه پولاک''' ترجمه کتاب'''ایران و ایرانیان''' [[پولاک، یاکوب ادوارد|یاکوب ادوارد پولاک]] به قلم [[جهانداری، کیکاووس|کیکاووس جهانداری]] است. پولاک در دیباچه کتاب مىنویسد: «در کتاب حاضر کوشش کردهام از اخلاق و رفتار، آداب و زندگى یکى از جالب توجهترین ملل عالم تصویرى بدست دهم. ملتى که افتخاراتش بیشتر زاده اعمال واقداماتى که در گذشتههاى دور انجام گرفته است؛ ولى هنوز گرفتار کهولت نشده، بلکه کاملا لیاقت آن را دارد که باز در تاریخ فرهنگ و جهان آینده سهم بسزایى به عهده بگیرد». | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
پولاک در سفرنامه خود آگاهىهاى بسیارى از جمعیت، تبار و صنوف ایران به خواننده عرضه مىکند. او با آنکه مسافران اروپایى را از این حیث که مشاهدات خود را، از یک فرد و یا یک طبقه به کل ملت ایران نسبت مىدهند، انتقاد مىکند؛ ولى خود از این آفت مصون نمانده است، چنانکه گاه با بىمبالاتى جملاتى اینچنین بر قلم آورده است: «ایرانى روى هم رفته طماع است. دلش مىخواهد پول فراوان به چنگ آورد، بدون این که پروا کند که این از چه محلى به دست مىآید. به همان آسانى هم که پول را به دست آورده باز آن را به باد مىدهد تا دستگاه پرتجملى درچیند. در بعضى موارد سخت خسیس مىشود، و در کار عشق و عاشقى اندازه نگه نمىدارد». | [[پولاک، یاکوب ادوارد|پولاک]] در سفرنامه خود آگاهىهاى بسیارى از جمعیت، تبار و صنوف ایران به خواننده عرضه مىکند. او با آنکه مسافران اروپایى را از این حیث که مشاهدات خود را، از یک فرد و یا یک طبقه به کل ملت ایران نسبت مىدهند، انتقاد مىکند؛ ولى خود از این آفت مصون نمانده است، چنانکه گاه با بىمبالاتى جملاتى اینچنین بر قلم آورده است: «ایرانى روى هم رفته طماع است. دلش مىخواهد پول فراوان به چنگ آورد، بدون این که پروا کند که این از چه محلى به دست مىآید. به همان آسانى هم که پول را به دست آورده باز آن را به باد مىدهد تا دستگاه پرتجملى درچیند. در بعضى موارد سخت خسیس مىشود، و در کار عشق و عاشقى اندازه نگه نمىدارد». | ||
روشن است که خصلتهاى منفى در میان همه ملتها دیده مىشود و منحصر به ایرانیان نیست، افراد رذل و فاسد و بزهکار بیش و کم در جوامع گوناگون حضور دارند و حتى در جوامع غربى به دلیل سست بودن بنیانهاى اعتقادى و معنوى این نابهنجارىها فزونتر است. و تازه برخى از مواردى که در نگاه پولاک منفى بشمار آمده، از منظر همگان آن گونه نیست؛ زیرا محکم بودن بنیاد خانواده و علاقه موجود میان ارحام که از برکت آموزههاى دینى و سنتى، نصیب جامعه شرقى و ایرانى شده است، چندان مبارک و ارجمند است که موجب حسرت جوامع متمدن گردیده است، و البته برخى مواردى را که او گزارش مىکند، درست است؛ اما وى با تعمیم جزء به کل، چه بسا از حقیقت دور مىگردد. چنانکه مىنویسد: «ایرانى با وجود این که هر جملهاى را مؤکد ادا مىکند، به راستگویى چندان پایبند نیست و از هنگامى که سعدى گفت «دروغ مصلحتآمیز به از راست فتنهانگیز» هر دروغ و دغلى را مصلحتآمیز قلمداد مىکند.» | روشن است که خصلتهاى منفى در میان همه ملتها دیده مىشود و منحصر به ایرانیان نیست، افراد رذل و فاسد و بزهکار بیش و کم در جوامع گوناگون حضور دارند و حتى در جوامع غربى به دلیل سست بودن بنیانهاى اعتقادى و معنوى این نابهنجارىها فزونتر است. و تازه برخى از مواردى که در نگاه پولاک منفى بشمار آمده، از منظر همگان آن گونه نیست؛ زیرا محکم بودن بنیاد خانواده و علاقه موجود میان ارحام که از برکت آموزههاى دینى و سنتى، نصیب جامعه شرقى و ایرانى شده است، چندان مبارک و ارجمند است که موجب حسرت جوامع متمدن گردیده است، و البته برخى مواردى را که او گزارش مىکند، درست است؛ اما وى با تعمیم جزء به کل، چه بسا از حقیقت دور مىگردد. چنانکه مىنویسد: «ایرانى با وجود این که هر جملهاى را مؤکد ادا مىکند، به راستگویى چندان پایبند نیست و از هنگامى که سعدى گفت «دروغ مصلحتآمیز به از راست فتنهانگیز» هر دروغ و دغلى را مصلحتآمیز قلمداد مىکند.» | ||
در عین حال پولاک در کنار این نیشهاى زهرآمیز که اقتضاى طبیعت خاورشناسان اروپایى است، بىآنکه بخواهد برخى از صفات و خصلتهاى مثبت مردم ایران برمىشمارد، چنانکه آورده است: «ایرانى در خوراک اعتدال و قناعت را رعایت مىکند و در هر مقامیباشد، باز مقدارى نان، پنیر و سبزى صحرایى او را راضى و خشنود مىکند... به آسایش و آرامش دلبسته است؛ اما در اوضاع و احوال خاصى سختکوش و خستگىناپذیر مىشود». او صفات و خصلتهاى مثبت و منفى دیگرى را به ایرانیان نسبت مىدهد که اگر چه برخى از آنها درست است؛ اما وى با تعمیم جزء به کل، جه بسا از حقیقت دور مىگردد. | در عین حال [[پولاک، یاکوب ادوارد|پولاک]] در کنار این نیشهاى زهرآمیز که اقتضاى طبیعت خاورشناسان اروپایى است، بىآنکه بخواهد برخى از صفات و خصلتهاى مثبت مردم ایران برمىشمارد، چنانکه آورده است: «ایرانى در خوراک اعتدال و قناعت را رعایت مىکند و در هر مقامیباشد، باز مقدارى نان، پنیر و سبزى صحرایى او را راضى و خشنود مىکند... به آسایش و آرامش دلبسته است؛ اما در اوضاع و احوال خاصى سختکوش و خستگىناپذیر مىشود». او صفات و خصلتهاى مثبت و منفى دیگرى را به ایرانیان نسبت مىدهد که اگر چه برخى از آنها درست است؛ اما وى با تعمیم جزء به کل، جه بسا از حقیقت دور مىگردد. | ||
با وجود بدبینىها، کج اندیشىها و کینه توزىهایى که در گزارشهاى پولاک نسبت به ایران و ایرانیان دیده مىشود، آگاهىهاى بس ارجمند و سودمندى از جغرافیا و تاریخ و فرهنگ ایران در سفرنامه خود گرد آورده است که هیچ پژوهشگرى از آن بىنیاز نیست. | با وجود بدبینىها، کج اندیشىها و کینه توزىهایى که در گزارشهاى [[پولاک، یاکوب ادوارد|پولاک]] نسبت به ایران و ایرانیان دیده مىشود، آگاهىهاى بس ارجمند و سودمندى از جغرافیا و تاریخ و فرهنگ ایران در سفرنامه خود گرد آورده است که هیچ پژوهشگرى از آن بىنیاز نیست. | ||
از نظر جغرافیاى شهرى و تاریخ شهرسازى و معمارى اسلامى مبحث خانهها، شهرها و باغها بسیار جالب توجه است. وى ساختمان خانههاى قدیمى شهر را با بافت سنتى آن بىارتباط نمىداند و از محلههاى مختلف و اماکن صنفى به طور مبسوط یاد مىکند. | از نظر جغرافیاى شهرى و تاریخ شهرسازى و معمارى اسلامى مبحث خانهها، شهرها و باغها بسیار جالب توجه است. وى ساختمان خانههاى قدیمى شهر را با بافت سنتى آن بىارتباط نمىداند و از محلههاى مختلف و اماکن صنفى به طور مبسوط یاد مىکند. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
راههاى داخلى ایران نیز مورد توجه او بوده است. وى با تقسیمبندى چهارگانه راه مشهد در شرق، راه استرآباد در شمال، راه کوهستانى استانها و ولایات غربى و سرانجام راه نواحى جنوبى را مورد تفحص قرار مىدهد و ویژگىهاى هر یک از آنها و مشکلات مسافران را برمىشمارد. | راههاى داخلى ایران نیز مورد توجه او بوده است. وى با تقسیمبندى چهارگانه راه مشهد در شرق، راه استرآباد در شمال، راه کوهستانى استانها و ولایات غربى و سرانجام راه نواحى جنوبى را مورد تفحص قرار مىدهد و ویژگىهاى هر یک از آنها و مشکلات مسافران را برمىشمارد. | ||
پولاک به مانند بسیارى از جهانگردان و شرق شناسان غربى، آگاهى ژرفى از باورهاى دینى ندارد، بلکه شناخت او از اسلام با گفتار و کردارهایى که در ایران شنیده و دیده، مساوى است. همین مشاهدات هم با پیشداورىها و عینک خاص یک اروپایى، شکل دیگرى مىیابد. سخنان پولاک، گرچه آمیخته به غرضورزى است؛ اما به طور کامل از حقیقت بىبهره نیست؛ به ویژه منظره زشت متکدیان شهرهاى زیارتى که بسیار بدنما است. | [[پولاک، یاکوب ادوارد|پولاک]] به مانند بسیارى از جهانگردان و شرق شناسان غربى، آگاهى ژرفى از باورهاى دینى ندارد، بلکه شناخت او از اسلام با گفتار و کردارهایى که در ایران شنیده و دیده، مساوى است. همین مشاهدات هم با پیشداورىها و عینک خاص یک اروپایى، شکل دیگرى مىیابد. سخنان [[پولاک، یاکوب ادوارد|پولاک]]، گرچه آمیخته به غرضورزى است؛ اما به طور کامل از حقیقت بىبهره نیست؛ به ویژه منظره زشت متکدیان شهرهاى زیارتى که بسیار بدنما است. | ||
برخى از حکمتهاى احکامى همچون صدقات، براى مستشرقانى چون پولاک بهتر قابل درک است تا عباداتى؛ مانند روزه، از این روى مىنویسد: روزه رشته کسب و کار و آمد و شد را به کلى قطع مىکند و باعث مىشود روال زندگى کاملاً دگرگون شود. آنها شبها بیدار مىمانند و مىخورند و روز را تا طلوع ستارگان مىخوابند. قبل از پدیدار شدن شفق در شهرها توپى شلیک مىشود و به نشانى آن که از آن لحظه به بعد باید از خوردن و نوشیدن پرهیز کرد؛ از آن پس نماز صبح را مىگزارند و مىخوابند. بعد از ظهرها مساجد پر از مؤمنین مىشود؛ دیگران تا غروب آفتاب در میدان بزرگ که به بازار و نمایشگاه اجناس فرنگى تبدیل شده است، درنگ مىکنند. | برخى از حکمتهاى احکامى همچون صدقات، براى مستشرقانى چون پولاک بهتر قابل درک است تا عباداتى؛ مانند روزه، از این روى مىنویسد: روزه رشته کسب و کار و آمد و شد را به کلى قطع مىکند و باعث مىشود روال زندگى کاملاً دگرگون شود. آنها شبها بیدار مىمانند و مىخورند و روز را تا طلوع ستارگان مىخوابند. قبل از پدیدار شدن شفق در شهرها توپى شلیک مىشود و به نشانى آن که از آن لحظه به بعد باید از خوردن و نوشیدن پرهیز کرد؛ از آن پس نماز صبح را مىگزارند و مىخوابند. بعد از ظهرها مساجد پر از مؤمنین مىشود؛ دیگران تا غروب آفتاب در میدان بزرگ که به بازار و نمایشگاه اجناس فرنگى تبدیل شده است، درنگ مىکنند. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
از مستشرقى؛ مانند پولاک که در محیط اروپاى جدید رشد یافته انتظارى بیش از این نیست. یک ناظر غربى هیچ گاه نمىتواند، میان واقعیت و حقیقت فرق بگذارد. او نمىتواند، دریابد که آنچه برخى از مسلمانان ناآگاه انجام مىدهند، لزوما مطابق آموزههاى دینى نیست، رفتار ناشایست برخى از عوام را نباید به حساب حقیقت دین گذارد. | از مستشرقى؛ مانند پولاک که در محیط اروپاى جدید رشد یافته انتظارى بیش از این نیست. یک ناظر غربى هیچ گاه نمىتواند، میان واقعیت و حقیقت فرق بگذارد. او نمىتواند، دریابد که آنچه برخى از مسلمانان ناآگاه انجام مىدهند، لزوما مطابق آموزههاى دینى نیست، رفتار ناشایست برخى از عوام را نباید به حساب حقیقت دین گذارد. | ||
پولاک درباره مراسم و سنتهاى مذهبى، راست و دروغ را به هم مىآمیزد و همان گونه که پیش از این یاد کردیم، او گاه به بزرگنمایى واقعیات نامطبوع که از جهل عوام مایه مىگیرد، مىپردازد و آنها را به پاى اسلام و مسلمین مىگذارد. مثلاً درباره عید قربان ضمن اشاره به جهات سودمند آن مخصوصاً کمکى که به گرسنگان و تهیدستان مىشود، از عدم عایت بهداشت در ذبح قربانى، افسانهها مىسازد. در گزارش از تعزیهدارى و شبیهخوانى و سایر مراسم مربوط به محرم نیز همین شگرد را به کار مىبرد. | [[پولاک، یاکوب ادوارد|پولاک]] درباره مراسم و سنتهاى مذهبى، راست و دروغ را به هم مىآمیزد و همان گونه که پیش از این یاد کردیم، او گاه به بزرگنمایى واقعیات نامطبوع که از جهل عوام مایه مىگیرد، مىپردازد و آنها را به پاى اسلام و مسلمین مىگذارد. مثلاً درباره عید قربان ضمن اشاره به جهات سودمند آن مخصوصاً کمکى که به گرسنگان و تهیدستان مىشود، از عدم عایت بهداشت در ذبح قربانى، افسانهها مىسازد. در گزارش از تعزیهدارى و شبیهخوانى و سایر مراسم مربوط به محرم نیز همین شگرد را به کار مىبرد. | ||
او از شهرهاى بسیارى دیدن کرده و بر خلاف سایر ایران شناسان بیش از آثار تاریخى، به آداب و رسوم و روحیات مردم شهرها با دقت ویژهاى نگریسته و به تحلیل پدیدههاى گوناگون جامعه ایرانى پرداخته است. او حتى از شرح پدیدههاى عادى و طبیعى و مسائل بسیار ریزى که در چشم اندازش قرار داشته فروگذار نکرده است. | او از شهرهاى بسیارى دیدن کرده و بر خلاف سایر ایران شناسان بیش از آثار تاریخى، به آداب و رسوم و روحیات مردم شهرها با دقت ویژهاى نگریسته و به تحلیل پدیدههاى گوناگون جامعه ایرانى پرداخته است. او حتى از شرح پدیدههاى عادى و طبیعى و مسائل بسیار ریزى که در چشم اندازش قرار داشته فروگذار نکرده است. |