إيقاظ النائمين: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '↵↵|' به ' |')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۶۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01882J1.jpg|بندانگشتی|ایقاظ النائمین]]
    | تصویر =NUR01882J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =ایقاظ النائمین
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|ایقاظ النائمین
    [[مؤیدی، محسن]] (مصحح)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[مؤیدی، محسن]] (مصحح)


    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نويسنده)
    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏1068‎‏ ‎‏1300
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BBR‎‏ ‎‏1068‎‏ ‎‏1300
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|عرفان - متون قدیمی تا قرن 14


    فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
    فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران
    |data-type='publisher'|انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ايران
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر =
    |مکان نشر  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01882AUTOMATIONCODE
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    | چاپ =1
    |-
    | تعداد جلد =1
    |سال نشر
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01882
    |data-type='publishYear'|
    | کتابخوان همراه نور =01882
    |-class='articleCode'
    | کد پدیدآور =
    |کد اتوماسیون
    | پس از =
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE1882AUTOMATIONCODE
    | پیش از =
    |}
    }}
    </div>
    '''إيقاظ النائمین'''، از آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]] و به زبان عربى است؛ هرچند مشاهده مى‌شود كه مؤلف، در موارد متعددى به أشعار فارسی از مولوى و [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]] و ديگران استشهاد كرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/4 إيقاظ النائمین، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر محمد خوانسارى، ص4، 9، 12، 20، 21، 28، 29، 31، 43، 45، 46، 57، 76، 100، 102، 103، 104، 105 و 111]</ref>


    عنوان إيقاظ النائمین (بيداركردن خفتگان)، إشاره به يقظه دارد كه اولین گام در سير و سلوك معنوى است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/10893/1/35 همان‌طور كه به‌طور مثال خواجه عبدالله أنصارى، اولین منزل سلوك در قسم بدايات را يقظه دانسته است(ر.ك. منازل السائرين، ص35 - 37)]</ref>برخى نيز این نام‌گذارى را اشاره‌اى ظريف به این نكته دانسته‌اند كه فلاسفه همه خوابند و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] و همراهانش بيدار و بدين ترتيب او، روش فلسفى رايج در میان فلاسفه ديگر را مردود و ضعيف.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4016/2/289 المظاهر الالهية في اسرار العلوم الربانية، مقدمه مصحح، ص289]</ref>


    == معرفى اجمالى ==
    به نظر مى‌رسد کتاب‌هایى مانند«المبدأ و المعاد»، «الحكمة العرشية»، «المظاهر الالهيّة»، «أسرار الآيات»، «الشواهد الربوبية»(و رساله ديگرى به همین نام)، «إکسیر العارفين»، «إيقاظ النائمین»، «مفاتيح الغيب»، «المسائل القدسية» و «الواردات القلبية» مربوط به دو دهه آخر زندگى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] (سال‌هاى 1030 تا 1050ق) است. فلسفه او در این كتب رنگ ديگرى به خود گرفته؛ گویى برگرفته از قرآن و مشاهدات معنوى خود اوست و در اينها به براهین منطقى و عقلى، چندان مقيد نيست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4016/2/272 همان، مقدمه مصحح، ص272]</ref>


    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، کتاب «الحكمة العرشية» را بعد از اسفار اربعه نوشته است و به نظر مى‌رسد نگارش«إيقاظ النائمین» بعد از این دو باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4016/2/289 همان، مقدمه مصحح، ص289]</ref>


    «إيقاظ النائمين»، از آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]  و به زبان عربى است؛ هر چند مشاهده مى‌شود كه مؤلف، در موارد متعددى به أشعار فارسى از مولوى و [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]]  و ديگران استشهاد كرده است.[1]
    هرچند موضوع اصلى کتاب، عرفان نظرى است و نویسنده به مبحث توحيد و وحدت شخصى وجود، بيش از هر مطلب ديگرى توجّه دارد، ولى در این میان، مراحل تكامل و سير و سلوك معنوى انسان نيز با دقّت و تفصيل شرح داده مى‌شود.


    عنوان إيقاظ النائمين (بيداركردن خفتگان)، إشاره به يقظه دارد كه اولين گام در سير و سلوك معنوى است.[2] برخى نيز اين نام‌گذارى را اشاره‌اى ظريف به اين نكته دانسته‌اند كه فلاسفه همه خوابند و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  و همراهانش بيدار و بدين ترتيب او، روش فلسفى رايج در ميان فلاسفه ديگر را مردود و ضعيف.[3]
    ==ساختار==
     
    کتاب، چندان منظّم نيست و فصل‌بندى مشخصى ندارد و لذا هر بحثى، ادامه مباحث قبل و زمینه‌ساز مطالب بعد نيست و در آن، تكرار و پراكنده‌نویسى مشاهده مى‌شود.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/1/7 إيقاظ النائمین، مقدمه مصحح، صفحه هفت و هشت]</ref>مؤلف، عنوان‌هاى كلى و مبهمى چون تمهيد، إرشاد، إشعار، إعلام، تسجيل، تنبيه، إفاضة، تجليات، لمعات كشفية، إشراقات إلهية و مقامٌ جمعىٌ و... برای بحث‌هاى خود برگزيده است.
    به نظر مى‌رسد کتاب‌هايى مانند«المبدأ و المعاد»، «الحكمة العرشية»، «المظاهر الالهيّة»، «أسرار الآيات»، «الشواهد الربوبية»(و رساله ديگرى به همين نام)، «إكسير العارفين»، «إيقاظ النائمين»، «مفاتيح الغيب»، «المسائل القدسية» و «الواردات القلبية» مربوط به دو دهه آخر زندگى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  (سال‌هاى 1030 تا 1050ق) است. فلسفه او در اين كتب رنگ ديگرى به خود گرفته؛ گويى برگرفته از قرآن و مشاهدات معنوى خود اوست و در اينها به براهين منطقى و عقلى، چندان مقيد نيست.[4]
     
    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، کتاب «الحكمة العرشية» را بعد از اسفار اربعه نوشته است و به نظر مى‌رسد نگارش«إيقاظ النائمين» بعد از اين دو باشد.[5]
     
    هرچند موضوع اصلى کتاب، عرفان نظرى است و نويسنده به مبحث توحيد و وحدت شخصى وجود، بيش از هر مطلب ديگرى توجّه دارد، ولى در اين ميان، مراحل تكامل و سير و سلوك معنوى انسان نيز با دقّت و تفصيل شرح داده مى‌شود.
     
    == ساختار ==
     
     
    کتاب، چندان منظّم نيست و فصل‌بندى مشخصى ندارد و لذا هر بحثى، ادامه مباحث قبل و زمينه‌ساز مطالب بعد نيست و در آن، تكرار و پراكنده‌نويسى مشاهده مى‌شود.[6] مؤلف، عنوان‌هاى كلى و مبهمى چون تمهيد، إرشاد، إشعار، إعلام، تسجيل، تنبيه، إفاضة، تجليات، لمعات كشفية، إشراقات إلهية و مقامٌ جمعىٌ و... براى بحث‌هاى خود برگزيده است.
     
    با اين همه، اين رساله و ديگر آثار عرفانى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  از حيث جنبه ذوقى و زيبايى و شيوايى عبارت در اوج فصاحت است. نويسنده، عباراتى دل‌انگيز و هيجان‌آور و بسيار شاعرانه را همراه با آرايش‌هاى لفظى، به‌نحو بسيار طبيعى و بدون كمترين تكلف به كار مى‌برد؛ از صنايع ادبى و فنّ بلاغت بهره بسيار مى‌گيرد و سخن خود را به اقسام تشبيه و استعاره و مخصوصاً سجع و موازنه و استشهاد به آيات قرآن كريم(بيش از 80 آيه) و روايات مأثور (بيش از 20 روايت) و استشهاد به أشعار عربى و فارسى (حدود 60 شعر) و إرسال مثل مى‌آرايد. سخن از وجد و حال و شور و شيدايى و عشق و بى‌خودى و بالاخره رها كردن ما و من و إتصال به حقّ و فناى فى الله است.[7]
     
    == گزارش محتوا ==


    با این همه، این رساله و ديگر آثار عرفانى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] از حيث جنبه ذوقى و زيبايى و شيوايى عبارت در اوج فصاحت است. نویسنده، عباراتى دل‌انگیز و هيجان‌آور و بسيار شاعرانه را همراه با آرايش‌هاى لفظى، به‌نحو بسيار طبيعى و بدون كمترين تكلف به كار مى‌برد؛ از صنايع ادبى و فنّ بلاغت بهره بسيار مى‌گیرد و سخن خود را به اقسام تشبيه و استعاره و مخصوصاًً سجع و موازنه و استشهاد به آيات قرآن كريم(بيش از 80 آيه) و روايات مأثور (بيش از 20 روايت) و استشهاد به أشعار عربى و فارسی (حدود 60 شعر) و إرسال مثل مى‌آرايد. سخن از وجد و حال و شور و شيدايى و عشق و بى‌خودى و بالاخره رها كردن ما و من و إتصال به حقّ و فناى في الله است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/1/11 همان، مقدمه مصحح، صفحه يازده]</ref>


    ==گزارش محتوا==
    هرچند گزارش تفصيلى محتواى کتاب با توجه به ساختار خاصّ آن، آسان نيست، ولى گزيده‌اى از مهم‌ترين مطالب آن، چنين است:
    هرچند گزارش تفصيلى محتواى کتاب با توجه به ساختار خاصّ آن، آسان نيست، ولى گزيده‌اى از مهم‌ترين مطالب آن، چنين است:


    1. مؤلف، در آغاز، با بيان اينكه برترين و غامض‌ترين دانش، علم توحيد است، إشاره مى‌كند كه پيش از اين، اين مسئله را به شكل استدلالى در کتاب‌ها و رساله‌هاى متعدد تحقيق كرده‌ام، ولى مباحث حاضر، با روشى ديگر طرح خواهد شد. ارزش اين روش جديد را كه الهى و قدسى است، جز عارفان كامل نمى‌دانند و مخاطبان مطالب اين کتاب، پويندگان طريق سير و سلوك معنوى هستند.[8]
    #مؤلف، در آغاز، با بيان اينكه برترين و غامض‌ترين دانش، علم توحيد است، إشاره مى‌كند كه پيش از اين، این مسئله را به شكل استدلالى در کتاب‌ها و رساله‌هاى متعدد تحقيق كرده‌ام، ولى مباحث حاضر، با روشى ديگر طرح خواهد شد. ارزش این روش جديد را كه الهى و قدسى است، جز عارفان كامل نمى‌دانند و مخاطبان مطالب این کتاب، پویندگان طريق سير و سلوك معنوى هستند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/3 همان، ص3 - 7]</ref>
    #اين مطالب شريف در کتاب بزرگ أسفار، به‌صورت پراكنده توضيح داده شده، ولى در اينجا فقط اشاره‌اى به آن مى‌شود و البته علوم مكاشفه در قالب حروف و كلمات نمى‌گنجد و بدون چشيدن دانسته نمى‌شود. عارفان بزرگ، نه با تصور و تصديق و برهان، بلكه با قلب سليم و خشوع و إنابه، به معرفت و شهود رسيدند و هدف بزرگان سلوك از بيان و نگارش، فقط تنبيه و تشویق است و ما نيز به آنان إقتدا مى‌كنيم.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/5 همان، ص5 - 8]</ref>
    #مؤلف بيان كرده است كه همه ممكنات، آينه، مظهر و جلوه‌گاه حضرت حقّند و در بين آنان، انسان، برتر است و در میان همه انسان‌ها، [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] بعد از رسول أكرم(ص) بهتر و بيشتر از هر كس ديگرى نور خدا را مى‌بيند و نشان مى‌دهد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/69 همان، ص69 - 72]</ref>
    #صعود به كمال انسانى، امرى تدريجى است و با خواندن کتاب، بدون رياضت و سلوك الى الله حاصل نمى‌شود. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]، معتقد است ولادت معنوى - كه در عرف صوفيان، «فتح» نامیده مى‌شود - همانند ولادت صورى و متوقف بر چهار ركن إيمان، توبه، زهد و عبادت است و انسانى كه از خواب غفلت و جهالت بيدار شده و دانسته كه پشت ديوار طبيعت و لذّت نيز خبرى هست، از گناهانش توبه مى‌كند، به‌سوى خدا روى مى‌آورد و متوجه سلوك إلى الله مى‌شود. این سلوك، چند مرحله دارد:
    #:اول، ترك إلتفات به غير حقّ جلّ جلاله؛
    #:دوم، به‌كارگیرى قواى خویش در آنچه برای آن آفريده شده است؛
    #:سوم، تلطيف باطن تا نفس پذيراى تجليات حقّ شود؛ فكر لطيف و عشق عفيف، به پيدايش این مهمّ كمك مى‌كند و مسافر إلى الله همیشه بايد نفسش را در گفتار و كردارش مورد محاسبه قرار دهد و او را در جايگاه متهم بنشاند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/86 همان، ص86 - 90]</ref>
    #چون عرفان صدرايى، مثبت و موافق شريعت است، او با گوشه‌نشينى و خلوت‌گزينى دائم، مخالف است و لذا در سلوك إلى الله، مواردى مانند رعايت جانب حقّ، اهتمام به زهد، صيام، قيام، رعايت جانب خلق، عنايت به جمعه، جماعت، نكاح، عيادت بيماران، تشييع جنازه، إطعام مسكينان و مجهز ساختن لشكريان را ضرورى شمرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/42 همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و دو]</ref>
    #به نظر مؤلف، عارفان هيچ اختلافى با یک‌ديگر در این موضوع ندارند كه حقّ تعالى، حقيقت وجود است و اعتراضات كسانى مانند شيخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاء الدوله سمنانى]] در حاشيه فتوحات بر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و قونوى، اختلاف لفظى است، ولى در معنا و مقصود، توافق دارند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/22 همان، ص22]</ref>
    #درجات مردم در عبادت از نظر خلوص و ناخالصى، وابسته به مراتب معرفت آنان به حضرت حقّ تعالى است. انسان‌ها از جهت شناسايى مبدأ و معاد چند طبقه گوناگون هستند:
    #:طبقه اول، اصحاب مكاشفه هستند كه حضرت حقّ را مى‌شناسند و به خود إلتفاتى ندارند؛
    #:طبقه دوم، حكيمانى فاضلند كه حقّ تعالى را با تعقل مى‌شناسند، ولى مى‌دانند كه او برتر از وهم و خيال است؛
    #:طبقه سوم، عموم اهل ايمان هستند كه از تعقل حكيمانه عاجزند، ولى او را از خيالات و جسمانیات منزّه مى‌شمارند؛
    #:طبقه چهارم، اهل تسليم و تعبدند كه حتى از امور وهمى نيز عاجزند و برای خدا و ملكوتش مثال‌هایى جسمانى مى‌زنند، ولى او را مبرّاى از عوارض جسم مى‌شمارند و پايين‌تر از این طبقه، گروهى كوته‌بين هستند كه چيزى جز ماديات نمى‌توانند تصور كنند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/108 همان، ص108 - 109]</ref>


    2. اين مطالب شريف در کتاب بزرگ أسفار، به‌صورت پراكنده توضيح داده شده، ولى در اينجا فقط اشاره‌اى به آن مى‌شود و البته علوم مكاشفه در قالب حروف و كلمات نمى‌گنجد و بدون چشيدن دانسته نمى‌شود. عارفان بزرگ، نه با تصور و تصديق و برهان، بلكه با قلب سليم و خشوع و إنابه، به معرفت و شهود رسيدند و هدف بزرگان سلوك از بيان و نگارش، فقط تنبيه و تشويق است و ما نيز به آنان إقتدا مى‌كنيم.[9]
    ==نسخه‌هاى تصحيح شده کتاب==


    3. مؤلف بيان كرده است كه همه ممكنات، آينه، مظهر و جلوه‌گاه حضرت حقّند و در بين آنان، انسان، برتر است و در ميان همه انسان‌ها، [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  بعد از رسول أكرم(ص) بهتر و بيشتر از هر كس ديگرى نور خدا را مى‌بيند و نشان مى‌دهد.[10]


    4. صعود به كمال انسانى، امرى تدريجى است و با خواندن کتاب، بدون رياضت و سلوك الى الله حاصل نمى‌شود. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]، معتقد است ولادت معنوى - كه در عرف صوفيان، «فتح» ناميده مى‌شود - همانند ولادت صورى و متوقف بر چهار ركن إيمان، توبه، زهد و عبادت است و انسانى كه از خواب غفلت و جهالت بيدار شده و دانسته كه پشت ديوار طبيعت و لذّت نيز خبرى هست، از گناهانش توبه مى‌كند، به‌سوى خدا روى مى‌آورد و متوجه سلوك إلى الله مى‌شود. اين سلوك، چند مرحله دارد:
    #تصحيح دكتر سيد‌ ‎محسن مؤيدى كه با استفاده از دو نسخه خطى همراه با مقدمه‌اى در سال 1361ش، منتشركرده است. متأسفانه این نسخه‌ها به دست كاتبانى كم‌مايه و بى‌دقت تحرير شده كه سواد فلسفى نداشته‌اند و لذا غلطهاى فراوانى در آن‌ها راه يافته و شگفتا، بسيارى از آن اغلاط در این تصحيح نيز برطرف نشده است!.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/49 همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و نه]</ref>
    #تصحيح استاد دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]] كه بر اساس سه نسخه خطى و نيز با مقابله با نسخه چاپى دكتر مؤيدى و رفع اغلاط نسخه‌ها، همراه با مقدمه‌اى عالمانه و تحقيق و تعليق و فهرست‌هاى فنّى در سال 1386ش، به همت بنياد حكمت اسلامى صدرا منتشر شده است.
    #:اين تصحيح، معتبر و بسيار ارزش‌مند است. تعليقات مصحح، توضيحات مفصل و سودمندى است كه بعد از متن اصلى درج شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11740/2/119 همان، صفحه 119 - 204]</ref>، ولى البته جنبه انتقادى ندارد و افزون بر شرح و تبيين مطالب متن، بيان‌گر مستندات و آدرس آيات و روايات و... است.


    اول، ترك إلتفات به غير حقّ جلّ جلاله؛
    ==پانویس==
    <references/>


    دوم، به‌كارگيرى قواى خويش در آنچه براى آن آفريده شده است؛
    ==منابع مقاله==


    سوم، تلطيف باطن تا نفس پذيراى تجليات حقّ شود؛ فكر لطيف و عشق عفيف، به پيدايش اين مهمّ كمك مى‌كند و مسافر إلى الله هميشه بايد نفسش را در گفتار و كردارش مورد محاسبه قرار دهد و او را در جايگاه متهم بنشاند.[11]
    # الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمین، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]]، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1386ش؛
    # الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمین، تصحيح و مقدمه دكتر سيد‌ ‎محسن مؤيدى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1361ش؛
    # الشيرازى، صدرالدين محمد، المظاهر الالهية في أسرار العلوم الربانية، مقدمه، تصحيح و تعليق [[خامنه‌ای، سید محمد|سيد‌ ‎محمد خامنه‌اى]]، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1387ش؛
    # أنصارى، خواجه عبدالله، منازل السائرين، مقدمه و تصحيح [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]]، تهران، دار العلم، 1417ق.


    5. چون عرفان صدرايى، مثبت و موافق شريعت است، او با گوشه‌نشينى و خلوت‌گزينى دائم، مخالف است و لذا در سلوك إلى الله، مواردى مانند رعايت جانب حقّ، اهتمام به زهد، صيام، قيام، رعايت جانب خلق، عنايت به جمعه، جماعت، نكاح، عيادت بيماران، تشييع جنازه، إطعام مسكينان و مجهز ساختن لشكريان را ضرورى شمرده است.[12]
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    6. به نظر مؤلف، عارفان هيچ اختلافى با يك‌ديگر در اين موضوع ندارند كه حقّ تعالى، حقيقت وجود است و اعتراضات كسانى مانند شيخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاء الدوله سمنانى]]  در حاشيه فتوحات بر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و قونوى، اختلاف لفظى است، ولى در معنا و مقصود، توافق دارند.[13]


    7. درجات مردم در عبادت از نظر خلوص و ناخالصى، وابسته به مراتب معرفت آنان به حضرت حقّ تعالى است. انسان‌ها از جهت شناسايى مبدأ و معاد چند طبقه گوناگون هستند:
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    طبقه اول، اصحاب مكاشفه هستند كه حضرت حقّ را مى‌شناسند و به خود إلتفاتى ندارند؛
     
    طبقه دوم، حكيمانى فاضلند كه حقّ تعالى را با تعقل مى‌شناسند، ولى مى‌دانند كه او برتر از وهم و خيال است؛
     
    طبقه سوم، عموم اهل ايمان هستند كه از تعقل حكيمانه عاجزند، ولى او را از خيالات و جسمانيات منزّه مى‌شمارند؛
     
    طبقه چهارم، اهل تسليم و تعبدند كه حتى از امور وهمى نيز عاجزند و براى خدا و ملكوتش مثال‌هايى جسمانى مى‌زنند، ولى او را مبرّاى از عوارض جسم مى‌شمارند و پايين‌تر از اين طبقه، گروهى كوته‌بين هستند كه چيزى جز ماديات نمى‌توانند تصور كنند.[14]
     
    == نسخه‌هاى تصحيح شده کتاب ==
     
     
    1. تصحيح دكتر سيد محسن مؤيدى كه با استفاده از دو نسخه خطى همراه با مقدمه‌اى در سال 1361ش، منتشركرده است. متأسفانه اين نسخه‌ها به دست كاتبانى كم‌مايه و بى‌دقت تحرير شده كه سواد فلسفى نداشته‌اند و لذا غلطهاى فراوانى در آن‌ها راه يافته و شگفتا، بسيارى از آن اغلاط در اين تصحيح نيز برطرف نشده است![15]
     
    2. تصحيح استاد دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]] كه بر اساس سه نسخه خطى و نيز با مقابله با نسخه چاپى دكتر مؤيدى و رفع اغلاط نسخه‌ها، همراه با مقدمه‌اى عالمانه و تحقيق و تعليق و فهرست‌هاى فنّى در سال 1386ش، به همت بنياد حكمت اسلامى صدرا منتشر شده است.
     
    اين تصحيح، معتبر و بسيار ارزش‌مند است. تعليقات مصحح، توضيحات مفصل و سودمندى است كه بعد از متن اصلى درج شده است[16]، ولى البته جنبه انتقادى ندارد و افزون بر شرح و تبيين مطالب متن، بيان‌گر مستندات و آدرس آيات و روايات و... است.
     
    == منابع ==
     
     
    1. الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمين، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]]، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1386ش؛
     
    2. الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمين، تصحيح و مقدمه دكتر سيد محسن مؤيدى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1361ش؛
     
    3. الشيرازى، صدرالدين محمد، المظاهر الالهية فى أسرار العلوم الربانية، مقدمه، تصحيح و تعليق [[خامنه‌ای، محمد|سيد محمد خامنه‌اى]]، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1387ش؛
     
    4. أنصارى، خواجه عبدالله، [[منازل السائرين]]، مقدمه و تصحيح [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]]، تهران، دار العلم، 1417ق.
     
    -------------------------------------------


    [1] إيقاظ النائمين، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]]، ص 4، 9، 12، 20، 21، 28، 29، 31، 43، 45، 46، 57، 76، 100، 102، 103، 104، 105 و 111
    [[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]]


    [2] همان‌طور كه به‌طور مثال خواجه عبدالله أنصارى، اولين منزل سلوك در قسم بدايات را يقظه دانسته است(ر.ك. [[منازل السائرين]]، ص 35 - 37)
    [[رده:فلسفه اسلامی]]


    [3] المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الربانية، مقدمه مصحح، ص 289
    [[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]


    [4] همان، مقدمه مصحح، ص 272
    [[رده:کتابهای فیلسوفان، آ–ی]]


    [5] همان، مقدمه مصحح، ص 289
    [[رده:صدرالدين شيرازي، محمد بن ابراهیم، 979-1050ق]]


    [6] إيقاظ النائمين، مقدمه مصحح، صفحه هفت و هشت
    [[رده:آثار انفرادی صدرالدین شیرازی]]
     
    [7] همان، مقدمه مصحح، صفحه يازده
     
    [8] همان، ص 3 - 7
     
    [9] همان، ص 5 - 8
     
    [10] همان، ص 69 - 72
     
    [11] همان، ص 86 - 90
     
    [12] همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و دو
     
    [13] همان، ص 22
     
    [14] همان، ص 108 - 109
     
    [15] همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و نه
     
    [16] همان، صفحه 119 - 204
     
     
    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11740 مطالعه کتاب ایقاظ النائمین در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۴

    ایقاظ النائمین
    إيقاظ النائمين
    پدیدآورانمؤیدی، محسن (مصحح) صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نویسنده)
    ناشرانجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران
    مکان نشرتهران - ایران
    چاپ1
    موضوععرفان - متون قدیمی تا قرن 14 فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏1068‎‏ ‎‏1300
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    إيقاظ النائمین، از آثار صدر المتألهين شيرازى و به زبان عربى است؛ هرچند مشاهده مى‌شود كه مؤلف، در موارد متعددى به أشعار فارسی از مولوى و شيخ محمود شبسترى و ديگران استشهاد كرده است.[۱]

    عنوان إيقاظ النائمین (بيداركردن خفتگان)، إشاره به يقظه دارد كه اولین گام در سير و سلوك معنوى است.[۲]برخى نيز این نام‌گذارى را اشاره‌اى ظريف به این نكته دانسته‌اند كه فلاسفه همه خوابند و صدر المتألهين و همراهانش بيدار و بدين ترتيب او، روش فلسفى رايج در میان فلاسفه ديگر را مردود و ضعيف.[۳]

    به نظر مى‌رسد کتاب‌هایى مانند«المبدأ و المعاد»، «الحكمة العرشية»، «المظاهر الالهيّة»، «أسرار الآيات»، «الشواهد الربوبية»(و رساله ديگرى به همین نام)، «إکسیر العارفين»، «إيقاظ النائمین»، «مفاتيح الغيب»، «المسائل القدسية» و «الواردات القلبية» مربوط به دو دهه آخر زندگى صدر المتألهين (سال‌هاى 1030 تا 1050ق) است. فلسفه او در این كتب رنگ ديگرى به خود گرفته؛ گویى برگرفته از قرآن و مشاهدات معنوى خود اوست و در اينها به براهین منطقى و عقلى، چندان مقيد نيست.[۴]

    صدر المتألهين، کتاب «الحكمة العرشية» را بعد از اسفار اربعه نوشته است و به نظر مى‌رسد نگارش«إيقاظ النائمین» بعد از این دو باشد.[۵]

    هرچند موضوع اصلى کتاب، عرفان نظرى است و نویسنده به مبحث توحيد و وحدت شخصى وجود، بيش از هر مطلب ديگرى توجّه دارد، ولى در این میان، مراحل تكامل و سير و سلوك معنوى انسان نيز با دقّت و تفصيل شرح داده مى‌شود.

    ساختار

    کتاب، چندان منظّم نيست و فصل‌بندى مشخصى ندارد و لذا هر بحثى، ادامه مباحث قبل و زمینه‌ساز مطالب بعد نيست و در آن، تكرار و پراكنده‌نویسى مشاهده مى‌شود.[۶]مؤلف، عنوان‌هاى كلى و مبهمى چون تمهيد، إرشاد، إشعار، إعلام، تسجيل، تنبيه، إفاضة، تجليات، لمعات كشفية، إشراقات إلهية و مقامٌ جمعىٌ و... برای بحث‌هاى خود برگزيده است.

    با این همه، این رساله و ديگر آثار عرفانى صدر المتألهين از حيث جنبه ذوقى و زيبايى و شيوايى عبارت در اوج فصاحت است. نویسنده، عباراتى دل‌انگیز و هيجان‌آور و بسيار شاعرانه را همراه با آرايش‌هاى لفظى، به‌نحو بسيار طبيعى و بدون كمترين تكلف به كار مى‌برد؛ از صنايع ادبى و فنّ بلاغت بهره بسيار مى‌گیرد و سخن خود را به اقسام تشبيه و استعاره و مخصوصاًً سجع و موازنه و استشهاد به آيات قرآن كريم(بيش از 80 آيه) و روايات مأثور (بيش از 20 روايت) و استشهاد به أشعار عربى و فارسی (حدود 60 شعر) و إرسال مثل مى‌آرايد. سخن از وجد و حال و شور و شيدايى و عشق و بى‌خودى و بالاخره رها كردن ما و من و إتصال به حقّ و فناى في الله است.[۷]

    گزارش محتوا

    هرچند گزارش تفصيلى محتواى کتاب با توجه به ساختار خاصّ آن، آسان نيست، ولى گزيده‌اى از مهم‌ترين مطالب آن، چنين است:

    1. مؤلف، در آغاز، با بيان اينكه برترين و غامض‌ترين دانش، علم توحيد است، إشاره مى‌كند كه پيش از اين، این مسئله را به شكل استدلالى در کتاب‌ها و رساله‌هاى متعدد تحقيق كرده‌ام، ولى مباحث حاضر، با روشى ديگر طرح خواهد شد. ارزش این روش جديد را كه الهى و قدسى است، جز عارفان كامل نمى‌دانند و مخاطبان مطالب این کتاب، پویندگان طريق سير و سلوك معنوى هستند.[۸]
    2. اين مطالب شريف در کتاب بزرگ أسفار، به‌صورت پراكنده توضيح داده شده، ولى در اينجا فقط اشاره‌اى به آن مى‌شود و البته علوم مكاشفه در قالب حروف و كلمات نمى‌گنجد و بدون چشيدن دانسته نمى‌شود. عارفان بزرگ، نه با تصور و تصديق و برهان، بلكه با قلب سليم و خشوع و إنابه، به معرفت و شهود رسيدند و هدف بزرگان سلوك از بيان و نگارش، فقط تنبيه و تشویق است و ما نيز به آنان إقتدا مى‌كنيم.[۹]
    3. مؤلف بيان كرده است كه همه ممكنات، آينه، مظهر و جلوه‌گاه حضرت حقّند و در بين آنان، انسان، برتر است و در میان همه انسان‌ها، حضرت على(ع) بعد از رسول أكرم(ص) بهتر و بيشتر از هر كس ديگرى نور خدا را مى‌بيند و نشان مى‌دهد.[۱۰]
    4. صعود به كمال انسانى، امرى تدريجى است و با خواندن کتاب، بدون رياضت و سلوك الى الله حاصل نمى‌شود. صدر المتألهين شيرازى، معتقد است ولادت معنوى - كه در عرف صوفيان، «فتح» نامیده مى‌شود - همانند ولادت صورى و متوقف بر چهار ركن إيمان، توبه، زهد و عبادت است و انسانى كه از خواب غفلت و جهالت بيدار شده و دانسته كه پشت ديوار طبيعت و لذّت نيز خبرى هست، از گناهانش توبه مى‌كند، به‌سوى خدا روى مى‌آورد و متوجه سلوك إلى الله مى‌شود. این سلوك، چند مرحله دارد:
      اول، ترك إلتفات به غير حقّ جلّ جلاله؛
      دوم، به‌كارگیرى قواى خویش در آنچه برای آن آفريده شده است؛
      سوم، تلطيف باطن تا نفس پذيراى تجليات حقّ شود؛ فكر لطيف و عشق عفيف، به پيدايش این مهمّ كمك مى‌كند و مسافر إلى الله همیشه بايد نفسش را در گفتار و كردارش مورد محاسبه قرار دهد و او را در جايگاه متهم بنشاند.[۱۱]
    5. چون عرفان صدرايى، مثبت و موافق شريعت است، او با گوشه‌نشينى و خلوت‌گزينى دائم، مخالف است و لذا در سلوك إلى الله، مواردى مانند رعايت جانب حقّ، اهتمام به زهد، صيام، قيام، رعايت جانب خلق، عنايت به جمعه، جماعت، نكاح، عيادت بيماران، تشييع جنازه، إطعام مسكينان و مجهز ساختن لشكريان را ضرورى شمرده است.[۱۲]
    6. به نظر مؤلف، عارفان هيچ اختلافى با یک‌ديگر در این موضوع ندارند كه حقّ تعالى، حقيقت وجود است و اعتراضات كسانى مانند شيخ علاء الدوله سمنانى در حاشيه فتوحات بر ابن عربى و قونوى، اختلاف لفظى است، ولى در معنا و مقصود، توافق دارند.[۱۳]
    7. درجات مردم در عبادت از نظر خلوص و ناخالصى، وابسته به مراتب معرفت آنان به حضرت حقّ تعالى است. انسان‌ها از جهت شناسايى مبدأ و معاد چند طبقه گوناگون هستند:
      طبقه اول، اصحاب مكاشفه هستند كه حضرت حقّ را مى‌شناسند و به خود إلتفاتى ندارند؛
      طبقه دوم، حكيمانى فاضلند كه حقّ تعالى را با تعقل مى‌شناسند، ولى مى‌دانند كه او برتر از وهم و خيال است؛
      طبقه سوم، عموم اهل ايمان هستند كه از تعقل حكيمانه عاجزند، ولى او را از خيالات و جسمانیات منزّه مى‌شمارند؛
      طبقه چهارم، اهل تسليم و تعبدند كه حتى از امور وهمى نيز عاجزند و برای خدا و ملكوتش مثال‌هایى جسمانى مى‌زنند، ولى او را مبرّاى از عوارض جسم مى‌شمارند و پايين‌تر از این طبقه، گروهى كوته‌بين هستند كه چيزى جز ماديات نمى‌توانند تصور كنند.[۱۴]

    نسخه‌هاى تصحيح شده کتاب

    1. تصحيح دكتر سيد‌ ‎محسن مؤيدى كه با استفاده از دو نسخه خطى همراه با مقدمه‌اى در سال 1361ش، منتشركرده است. متأسفانه این نسخه‌ها به دست كاتبانى كم‌مايه و بى‌دقت تحرير شده كه سواد فلسفى نداشته‌اند و لذا غلطهاى فراوانى در آن‌ها راه يافته و شگفتا، بسيارى از آن اغلاط در این تصحيح نيز برطرف نشده است!.[۱۵]
    2. تصحيح استاد دكتر محمد خوانسارى كه بر اساس سه نسخه خطى و نيز با مقابله با نسخه چاپى دكتر مؤيدى و رفع اغلاط نسخه‌ها، همراه با مقدمه‌اى عالمانه و تحقيق و تعليق و فهرست‌هاى فنّى در سال 1386ش، به همت بنياد حكمت اسلامى صدرا منتشر شده است.
      اين تصحيح، معتبر و بسيار ارزش‌مند است. تعليقات مصحح، توضيحات مفصل و سودمندى است كه بعد از متن اصلى درج شده است.[۱۶]، ولى البته جنبه انتقادى ندارد و افزون بر شرح و تبيين مطالب متن، بيان‌گر مستندات و آدرس آيات و روايات و... است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمین، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر محمد خوانسارى، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1386ش؛
    2. الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمین، تصحيح و مقدمه دكتر سيد‌ ‎محسن مؤيدى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1361ش؛
    3. الشيرازى، صدرالدين محمد، المظاهر الالهية في أسرار العلوم الربانية، مقدمه، تصحيح و تعليق سيد‌ ‎محمد خامنه‌اى، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1387ش؛
    4. أنصارى، خواجه عبدالله، منازل السائرين، مقدمه و تصحيح محمد خواجوى، تهران، دار العلم، 1417ق.

    وابسته‌ها