۱۱۱٬۴۸۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یک' به 'یک') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مثنوي' به 'مثنوی') |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =خانقاه | | عنوانهای دیگر =خانقاه | ||
مثنوی عرفانیو اخلاقي به پيروي از بوستان سعدي | |||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[فقیر اصطهباناتی، علی]] (نويسنده) | [[فقیر اصطهباناتی، علی]] (نويسنده) | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
| موضوع =آداب طريقت - شعر | | موضوع =آداب طريقت - شعر | ||
شعر | شعر عرفانی- قرن 14 | ||
شعر فارسی - قرن 14 | شعر فارسی - قرن 14 | ||
| ناشر =مرکز | | ناشر =مرکز پژوهشی ميراث مکتوب | ||
| مکان نشر =ايران - تهران | | مکان نشر =ايران - تهران | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| شابک =964-6781-38-1 | | شابک =964-6781-38-1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =28685 | ||
| کتابخوان همراه نور =28685 | |||
| کد پدیدآور =10876 | | کد پدیدآور =10876 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۵: | خط ۳۶: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، مشتمل بر یک دیباچه، چهار باب و یک فصل ضمیمه است. هریک از بابهای چهارگانه خلوت، سکوت، جوع و سهر به ده فصل تقسیم | کتاب، مشتمل بر یک دیباچه، چهار باب و یک فصل ضمیمه است. هریک از بابهای چهارگانه خلوت، سکوت، جوع و سهر به ده فصل تقسیم شده و در هر فصل پس از بیان مبانی، حکایتی بهعنوان شاهد از پیشوایان دین، فرمانروایان پیشین، فیلسوفان و عارفان آورده شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
[[فقیر اصطهباناتی، علی|میرزا حسینعلی]]، معروف به میرزا علی، ملقب به معینالشریعه و متخلص به فقیر از جمله شیفتگان [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] است که | [[فقیر اصطهباناتی، علی|میرزا حسینعلی]]، معروف به میرزا علی، ملقب به معینالشریعه و متخلص به فقیر از جمله شیفتگان [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] است که سه اثر خود: خرابات، خانقاه و گنج فقیر را به پیروی از گلستان، بوستان و غزلهای سعدی پرداخته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/119 ر.ک: بینام، ص119]</ref>. | ||
زبان [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] در «خانقاه»، ساده و بیانش روان است، هرچند در مواردی از واژگان کهن فارسی بهره برده است. همچنین از واژههای متداول در زبان مردم شیراز و | زبان [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] در «خانقاه»، ساده و بیانش روان است، هرچند در مواردی از واژگان کهن فارسی بهره برده است. همچنین از واژههای متداول در زبان مردم شیراز و فارس با هدف حفظ آنها از خطر رکود و نابودی استفاده کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/119 ر.ک: همان]</ref>. | ||
کتاب خانقاه، مثنوی اخلاقی - عرفانی سروده سخنور فاضل و سخنران پرمایهای از دیار شعر و ادب و عرفان، شیراز است که در اواخر دوره قاجار سروده شده است. فقیر سه کتاب به تبعیت از آثار جاودان [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] نگاشته که هم ارادت خود را به | کتاب خانقاه، مثنوی اخلاقی - عرفانی سروده سخنور فاضل و سخنران پرمایهای از دیار شعر و ادب و عرفان، شیراز است که در اواخر دوره قاجار سروده شده است. فقیر سه کتاب به تبعیت از آثار جاودان [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] نگاشته که هم ارادت خود را به رفعتدهنده زبان و ادب فارسی نمایان سازد و هم خوانندگان آثار خود را فیض هنری و معنوی بخشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/12 ر.ک: مقدمه مصحح، ص12]</ref>. | ||
او خود در دیباچه کتاب در سبب نگاشتن یا سرودن «خانقاه» میگوید: | او خود در دیباچه کتاب در سبب نگاشتن یا سرودن «خانقاه» میگوید: | ||
خط ۵۷: | خط ۵۸: | ||
خانقاه، حاوی بسیاری مطالب اخلاقی و عرفانی است؛ باآنکه حجم کتاب زیاد نیست، در همان صفحات معدود، عناوین متعددی از آداب و اعمال و رفتار راهشناسان طریق تحقیق را با ذکر داستانهایی توصیف کرده است. بزرگانی که داستانهایی از آنان نقل شده، هم از بزرگان دین و راهنمایان الهیاند، همچون: پیامبر(ص)، موسی(ع)، عیسی(ع)، داوود(ع)، یونس(ع) و هم سلاطین و فرمانروایان، چون: انوشیروان و اردشیر و ملکشاه و بهرام گور و خسروپرویز و هشام بن عبدالملک و نعمان بن منذر... و هم عارفان و فیلسوفان، چون: سقراط، فضیل عیاض، ابوسعید ابوالخیر و بایزید و شبلی و حاتم اصم و لقمان و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/13 ر.ک: همان، ص13]</ref>. | خانقاه، حاوی بسیاری مطالب اخلاقی و عرفانی است؛ باآنکه حجم کتاب زیاد نیست، در همان صفحات معدود، عناوین متعددی از آداب و اعمال و رفتار راهشناسان طریق تحقیق را با ذکر داستانهایی توصیف کرده است. بزرگانی که داستانهایی از آنان نقل شده، هم از بزرگان دین و راهنمایان الهیاند، همچون: پیامبر(ص)، موسی(ع)، عیسی(ع)، داوود(ع)، یونس(ع) و هم سلاطین و فرمانروایان، چون: انوشیروان و اردشیر و ملکشاه و بهرام گور و خسروپرویز و هشام بن عبدالملک و نعمان بن منذر... و هم عارفان و فیلسوفان، چون: سقراط، فضیل عیاض، ابوسعید ابوالخیر و بایزید و شبلی و حاتم اصم و لقمان و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/13 ر.ک: همان، ص13]</ref>. | ||
[[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] به شیوه قدما که معمولاً شعرشان از نثر ایشان روانتر و سادهتر بود، خانقاه را با جملهها و عبارات و واژههای ساده به نظم آورده است؛ درحالیکه نثر او در کتاب خرابات دشوارتر است. تعداد واژههای نامستعمل در زبان محاوره، در شعر او زیاد نیست و بعضی واژهها را که خواننده ناگزیر است برای درک معنا به فرهنگ لغات مراجعه کند، خود در حاشیه معنا کرده است؛ واژههایی چون: پرناک، شیدان، لاغ، خدیر، لنگوته و مانند آنها. تعمق در نظم و نثر «فقیر» این نکته را به ذهن میآورد که فقیر در همان حال که میخواهد به زبان روان و ساده با خواننده آثار خویش سخن گوید، طبق روش بزرگان ادب، | [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] به شیوه قدما که معمولاً شعرشان از نثر ایشان روانتر و سادهتر بود، خانقاه را با جملهها و عبارات و واژههای ساده به نظم آورده است؛ درحالیکه نثر او در کتاب خرابات دشوارتر است. تعداد واژههای نامستعمل در زبان محاوره، در شعر او زیاد نیست و بعضی واژهها را که خواننده ناگزیر است برای درک معنا به فرهنگ لغات مراجعه کند، خود در حاشیه معنا کرده است؛ واژههایی چون: پرناک، شیدان، لاغ، خدیر، لنگوته و مانند آنها. تعمق در نظم و نثر «فقیر» این نکته را به ذهن میآورد که فقیر در همان حال که میخواهد به زبان روان و ساده با خواننده آثار خویش سخن گوید، طبق روش بزرگان ادب، دشواریهایی نیز در کلام ساده خود ایجاد میکند که اولاً ذهن خواننده را تنبل نکند و او را به کاوش و جستجو در درک معنا وادارد و ثانیاً واژههایی را که متروک شده دوباره احیا کند. استعمال واژههای پارسی کهن، مانند: ارمان (حسرت)، کشاک (خاطر)، مُروا (دعای خیر)، لنگوته (جامه کهنه)، ازدر (سزاوار) و نظایر آنها در اشعار [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] برای فضلفروشی نیست؛ زیرا تفاخر به دانستن لغات مشکل در نزد بعضی اهل شعر و ادب، استعمال لغات متروک و نامأنوس عربی نظیر «عشیق» و «کئیب» بوده که بعضی از اینگونه واژهها نیز به ضرورت قافیه و وزن استعمال میشده است؛ اما فقیر واژههای پارسی مهجور را در شعر خود بدان منظور بهکار میبرده که این واژهها را زنده کند. باآنکه به زبان و ادب عربی مسلط بوده است، تفاخر او به ادب فارسی است و پیروی خداوندگار آن [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی شیرازی]] که در آثار خود بهخصوص [[بوستان]] و غزلیات از واژههای عربی کمتر استفاده کرده و اگر به مقتضای به سر بردن سی سال در بلاد عربزبان، قصاید و اشعار عربی هم سروده، بااینحال حساب عربی را از فارسی جدا کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/13 ر.ک: همان، ص14-13]</ref>. | ||
نکته قابل توجه در کتاب خانقاه آن است که [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] با آنکه خود در مدارس و مجامع علمی و ادبی، روزگاری، درس خوانده است که از آغاز دوران مدرسه، یعنی از مکتبخانه، حروف و الفاظ و متون عربی تدریس میشد (و طبعاً چه در آن متون و چه متون فارسی قدیم، غلبه با لغات عربی بود) در کتاب خانقاه کوشیده است تا آنجا که ممکن است واژههای فارسی بهکار برد؛ بهطوریکه درصد لغات عربی در اشعار خانقاه بسیار پایین است و در بعضی صفحات از چند لغت تجاوز نمیکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/16 ر.ک: همان، ص16]</ref>. | نکته قابل توجه در کتاب خانقاه آن است که [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] با آنکه خود در مدارس و مجامع علمی و ادبی، روزگاری، درس خوانده است که از آغاز دوران مدرسه، یعنی از مکتبخانه، حروف و الفاظ و متون عربی تدریس میشد (و طبعاً چه در آن متون و چه متون فارسی قدیم، غلبه با لغات عربی بود) در کتاب خانقاه کوشیده است تا آنجا که ممکن است واژههای فارسی بهکار برد؛ بهطوریکه درصد لغات عربی در اشعار خانقاه بسیار پایین است و در بعضی صفحات از چند لغت تجاوز نمیکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/16 ر.ک: همان، ص16]</ref>. | ||
[[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] باآنکه قابل قیاس با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] نیست، اما به نظر میرسد، محسنات کار سعدی را در آن روزگارانی که هنوز مباحث نقد ادبی، موسیقی کلام، صور خیال و | [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] باآنکه قابل قیاس با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] نیست، اما به نظر میرسد، محسنات کار سعدی را در آن روزگارانی که هنوز مباحث نقد ادبی، موسیقی کلام، صور خیال و اینگونه ادراکات وصفناشدنی معمول نبود یا اگر بود، بهگستردگی امروز نبود، درک کرده است و در حد توان خود کوشیده است نه فقط از نظر ظاهر و وزن و قافیه، مقلد [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] یا دیگر قدما باشد، بلکه ریزهکاریها و هنرهای بزرگان ادب و بالاخص [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را پیش چشم و نصبالعین خود داشته باشد. سادهنویسی یا سادهگویی او در خانقاه، مولود همین فکر است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/16 ر.ک: همان، ص17-16]</ref>. | ||
مثنوی او همانند بوستان با ستایش خداوند آغاز میشود و نحوه حمد و ثنای او به پروردگار، چه در مجموع و چه در ابیات، فحوای کلام [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را یادآور است و کلام وی را به ذهن متبادر میکند و خود این تبادر موجب میشود که خاطره کلام بلند سخن سعدی که در خاطر هر دوستدار ادب فارسیزبان است، به یاری فقیر بشتابد و یاد سرودههای [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، مکمل کلام شاگرد مکتبش شود. | مثنوی او همانند بوستان با ستایش خداوند آغاز میشود و نحوه حمد و ثنای او به پروردگار، چه در مجموع و چه در ابیات، فحوای کلام [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را یادآور است و کلام وی را به ذهن متبادر میکند و خود این تبادر موجب میشود که خاطره کلام بلند سخن سعدی که در خاطر هر دوستدار ادب فارسیزبان است، به یاری فقیر بشتابد و یاد سرودههای [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، مکمل کلام شاگرد مکتبش شود. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۲: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''یتیمی که ناکرده قرآن درست''|2='' کتبخانه هفت ملت بشست''}}{{پایان شعر}} | {{ب|''یتیمی که ناکرده قرآن درست''|2='' کتبخانه هفت ملت بشست''}}{{پایان شعر}} | ||
و پس از توصیف اخلاق پیامبر، به ستایش خاندان او –همچون سعدی - نعت و ستایش خود را به پایان میرساند. پس از حمد خدا و وصف رسول(ص)، | و پس از توصیف اخلاق پیامبر، به ستایش خاندان او –همچون سعدی - نعت و ستایش خود را به پایان میرساند. پس از حمد خدا و وصف رسول(ص)، همانگونه که سعدی سبب نظم کتاب را میسراید، فقیر نیز سبب نگاشتن این نامه را به نظم میآورد. سپس همچون مقدمه بوستان، فهرست ابواب کتاب خود را به نظم میآورد که چهار باب و چهل فصل است و پس از آن ابواب کتاب را میگشاید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/21 ر.ک: همان، ص22-21]</ref>. | ||
ابواب کتاب، همانند عنوان کتاب، به نامهای عرفانی موسوم است: خلوت، سکوت، جوع، سهر. لیکن باید توجه داشت که محتوای خانقاه همچون بعضی | ابواب کتاب، همانند عنوان کتاب، به نامهای عرفانی موسوم است: خلوت، سکوت، جوع، سهر. لیکن باید توجه داشت که محتوای خانقاه همچون بعضی مثنویهای عرفانی نظیر حدیقه سنائی و [[منطق الطیر عطار|منطق الطير]] [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و اشعار شاه نعمتالله ولی یا شاه داعی شیرازی، یکسره در بیان و توصیف مراحل و منازل و منزلتهای صوفیانه و عارفانه نیست، بلکه همانند [[مرصاد العباد]] [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجمالدین رازی]] که کتاب عرفانی خود را برای استفاده عموم در هر شأن و مرتبه و شغل و میزان دانش نوشته، فقیر نیز با شعر ساده و روان خود مبانی اخلاق عارفانه را با ذکر حکایاتی از ناموران شریعت و طریق تشریح میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32155/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۹۱: | خط ۹۲: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۹۷: | خط ۹۸: | ||
#[[:noormags:89747|بینام، «تازههای میراث مکتوب»، پایگاه مجلات تخصصی نور، آینه میراث، زمستان 1378 و بهار 1379، شماره 7 و 8، صفحه 37 تا 141]]. | #[[:noormags:89747|بینام، «تازههای میراث مکتوب»، پایگاه مجلات تخصصی نور، آینه میراث، زمستان 1378 و بهار 1379، شماره 7 و 8، صفحه 37 تا 141]]. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۰: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||