سجلماسی، احمد بن عبدالله: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (A-esmaili صفحهٔ ابن محلى، ابوالعباس احمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن قاضى سجلماسى را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به سجلماسی، احمد بن عبدالله منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۴۷
اِبْنِ مَحَلّى، ابوالعباس احمد بن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن قاضى سجلماسى (967- مق 8 رمضان 1022ق/1560-12 اکتبر 1613م)، فقیه و صوفى.
ولادت، نسب
او در سجلماسه به دنیا آمد و در کتاب خود به نام اصلیت الخِرّیت خویشتن را به عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر (ص) منتسب مىسازد، ولى از وجه تسمیه خاندانش به ابن محلى اظهار بىاطلاعى کرده، مىافزاید که خانوادهاش در آن منطقه به اولاد قاضى و اولاد ابن الیسع شهرت دارند. پدرش به قضا اشتغال داشت
تحصیلات
وی پس از آموزشهای مقدماتى، در حدود 980ق/1572م برای کسب دانش به فاس رفت و مدت 4 یا 5 سال در آنجا اقامت گزید. سپس بر اثر حوادثى که پیش آمد آنجا را ترک گفت و به بادیه رفت. آنگاه پس از استقرار آرامش دیگر بار به فاس برگشت.
اساتید
ابن محلى در ابتدا صرفاً به فقه راغب بود و در فاس از ابوالقاسم بن قاسم بن قاضى، ابوالعباس احمد قدومى، محمد بن عبدالله تلمسانى، ابن مجیر، ابومحمد شقرون تلمسانى و در مصر نزد استادانى چون سنهوری، لقانى، طنانى و طه و دیگران دانش آموخت.
رغبت به تصوف، شیوخ
در سفر بادیه تحت تأثیر و آموزش بعضى از شیوخ متصوفه زمان خود قرار گرفت و رغبتى به تصوف پیدا کرد و مدت 18 سال مصاحب محمد بن مبارک زُعری بود و در سلک اهل طریقت درآمد. از آن پس مردم دسته دسته به زیارتش مىرفتند، آوازه شهرتش در بلاد مختلف پیچید و پیروانش رو به فزونى نهاد.
مدعى موعود، مبارزات
ابن محلى چون خود را مورد قبول مردم یافت به سوی جنوب مغرب رفت و مردم دعوت او را برای پاکسازی از مفاسد و بدعتها پذیرفتند. دیری نپایید وی مدعى شد که همان مدعى موعود است. آنگاه به عنوان دعوت مردم به جهاد، نامههایى به رؤسای قبایل و بزرگان شهرها نوشت و آنان را به امر به معروف ترغیب کرد. چون از اقدام و سوءرفتار ابن منصور در العرائش با مسلمانان و واگذاری آن به کفار [اسپانیاییها] آگاه شد، رو به سجلماسه گذاشت و مردم را به یک جنگ مقدس و مبارزه جهت سقوط زیدان ابن احمد سعدی (فرمانروای مراکش) برانگیخت. نماینده زیدان در سجلماسه به مقابله او شتافت، ولى با وجود برتری عدهاش، شکست خورد و ابن محلى وارد سجلماسه شد و قدرت و شوکتش فزونى گرفت. آنگاه به سوی مراکش رفت و آنجا را به تصرف خود درآورد و در حدود 1018ق/1609م حکومت خود را اعلام کرد. سپس خزاین سلطنتى را بین مردم تقسیم کرد و نفوذ خود را گسترش داد.
از این هنگام ابن محلى عبادت و صوفیگری را یکباره به بوته فراموشى سپرد و درگیر مبارزات شد. زیدان برای دفع او به عالم و صوفى دیگری به نام یحیى بن عبدالله که در میان مریدان و پیروانش نفوذ کلام داشت و دستورهایش بىچون و چرا اجرا مىشد، متوسل گردید و از او کمک خواست. یحیى درخواست زیدان را پذیرفت و برای جنگ با ابن محلى حرکت کرد. نبرد در دو منزلى مراکش درگرفت.
وفات (قتل)، مدفن
در این نبرد تیری به ابن محلى اصابت کرد و کشته شد و سر او و چند تن دیگر از یاران و بزرگان لشکرش در دروازه مراکش به دار آویخته شد و 12 سال در آنجا ماند، تا آنکه آن را در مقبره ابوالعباس سبتى در نزدیکى مسجد جامع دفن کردند. ابن محلى به زعم یارانش نمرد، بلکه غایب شد.
به گفته سید محمد مرتضى زبیدی حسینى او در این حادثه نمرد، بلکه از آنجا گریخت و مدتى زنده بود تا اینکه در 1031ق/1622م در حوالى سوس اقصى کشته شد.
آثار
- اصلیت الخِرّیت فى قطع بُلعوم العفریت، که عذراء الوسائل وهودج الرسائل فى مرج الارج و نفحه الفرج الى ساده مصر وقاده العصر نیز نام دارد. این کتاب متضمن خاطرات سفر دوم ابن محلى به حجاز است. دو نسخه از آن در قاهره نگهداری مىشود.
- منجنیق الصخور فى الرد على اهل الفجور، از این اثر در مجموعهای همراه با 2 رساله خطى دیگر از ابن محلى به نام منجنیق الصخور لهدم بناء شیخ الغرور و رأس الفجور نیز یاد شده است.
- مهراس رؤوس الجهله المبتدعه و مِدراس النکوس السفله المنخدعه، یک نسخه از این اثر در رباط موجود است؛
چند اثر به نامهای:
الوضاح، القسطاص، الهودج، جواب الخروبى عن رساله الشهیره لابى عمرو القسطلى و جز آن نیز به او منسوب است[۱].
پانویس
- ↑ دیانت، ابوالحسن، ج4، ص589-588
منابع مقاله
دیانت، ابوالحسن، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.