ابن قسى‌، احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه | عنوان = ابن قسى‌، ابوالقاسم‌ احمد بن‌ حسين‌ | تصویر = NUR00000.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = | نام کامل = ابن قسى‌، ابوالقاسم‌ احمد بن‌ حسين‌؛ | نام‌های دیگر = ابن قسى‌، ابوالقاسم‌ احمد بن‌ حسين‌ بن قسی اندلسی؛ |...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۱

    ابن قسى‌، ابوالقاسم‌ احمد بن‌ حسين‌
    NUR00000.jpg
    نام کاملابن قسى‌، ابوالقاسم‌ احمد بن‌ حسين‌؛
    نام‌های دیگرابن قسى‌، ابوالقاسم‌ احمد بن‌ حسين‌ بن قسی اندلسی؛
    تخلصابن قسی؛
    نسبرومی؛
    نام پدرحسين‌ بن قسی اندلسی؛
    محل تولدشلب‌؛، اندلس؛
    محل زندگیمغرب، اندلس؛
    شهادتمق546ق‌‌‌‌؛
    مدفنشلب(محل وفات)؛
    خویشاوندان
    دیناسلام؛
    مذهبتصوف‌؛
    پیشهفقيه‌، متکلم‌، اديب‌، شاعر، شيخ‌ صوفيه؛
    اطلاعات علمی
    درجه علمیفقيه‌، متکلم‌، اديب‌، شاعر، شيخ‌ صوفيه؛‌
    مشایخابن‌ عريف؛
    معاصرینعلى‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ تاشفين، محمد بن‌ يحيى‌ شلطيثى‌، سيدرای بن‌ وزير، محمد بن‌ عمر بن‌ منذر، عبدالمؤمن‌ بن‌ على‌، آفونسو انريکش‌، ابن‌ حمدين‌‌؛
    شاگردانابن‌ منذر؛
    برخی آثار1. خلع‌ النعلين‌ فى‌ الوصول‌ الى‌ حضره الجمعين‌؛


    اِبْن‌ِ قَسّى‌، ابوالقاسم‌ احمد بن‌ حسين‌ (مق 546ق‌/1151م‌)، فقيه‌، متکلم‌، اديب‌، شاعر و از مشايخ‌ صوفيه سده 6ق‌ اندلس‌.

    اصل‌ او رومى‌ و نصرانى‌ بود و در شلب‌ پرورش‌ يافت‌.


    تصوف

    او در ابتدای کار در دستگاه‌ مالى‌ حکومت‌ در شلب‌ مشغول‌ به‌ کار شد، ولى‌ چندی بعد به‌ زهد و تصوف‌ گرايش‌ يافت‌ و درپى‌ اين‌ تغيير حال‌ اموال‌ خود را فروخت‌ و بهای آن‌ را به‌ مستمندان‌ بخشيد، سپس‌ به‌ سياحت‌ در شهرهای مختلف‌ پرداخت‌. در ضمن‌ اين‌ گشت‌ و گذارها بود که‌ در المريه‌ با ابن‌ عريف‌ آشنا شد و در مصاحبت‌ وی از تعاليم‌ و طريقه او بهره‌ گرفت‌. پس‌ از آنکه‌ در 536ق‌/1142م‌ ابن‌ عريب‌ از طرف‌ على‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ تاشفين‌ به‌ مراکش‌ احضار شد و به‌ قتل‌ رسيد (نک: ه د، ابن‌ عريف‌، ابوالعباس‌)، ابن‌ قسى‌ به‌ شلب‌ بازگشت‌ و در قريه جلّه‌ از توابع‌ شلب‌ سکنى‌ گزيد.


    مريدين

    در شلب‌ دوستان‌ و ياران‌ بسياری نزد او گرد آمدند. آنان‌ بيشتر از مريدان‌ ابن‌ عريف‌ بودند و به‌ نام‌ «مريدين‌» خوانده‌ مى‌شدند.

    به‌ تدريج‌ حکاياتى‌ از کرامات‌ ابن‌ قسى‌ در اطراف‌ شلب‌ منتشر شد و بر اثر آن‌ عده‌ای از اعيان‌ و بزرگان‌ و برخى‌ از زعمای يابره و الغرب‌ بر او گرد آمدند.


    قيام‌ برضد مرابطون‌

    ابن‌ قسى‌ مردم‌ را پنهانى‌ به‌ قيام‌ برضد مرابطون‌ دعوت‌ مى‌کرد، ولى‌ در اين‌ هنگام‌ چون‌ از سوی مرابطون‌ احساس‌ خطر مى‌کرد، به‌ ميرتُله‌ گريخت‌ و در قريه جوزه‌ نزد قوم‌ بنى‌ سنه‌ پنهان‌ شد.

    وضع‌ مرابطون‌ در اندلس‌ به‌ ويژه‌ در ناحيه الغرب‌ بسيار متزلزل‌ شده‌ بود و از اين‌ رو يکى‌ از «مريدين‌» به‌ نام‌ محمد بن‌ يحيى‌ شلطيثى‌ معروف‌ به‌ ابن‌ قابله‌ به‌ اشاره ابن‌ قسى‌ به‌ اتفاق‌ 70 نفر از آنان‌ به‌ سوی ميرتله‌ رفت‌ و در صفر 539 بر قلعه ميرتله‌ دست‌ يافت‌. ابن‌ قسى‌ در ربيع‌الاول‌ همان‌ سال‌ به‌ قلعه ميرتله‌ وارد شد و خود را امام‌ ناميد و اعيان‌ و بزرگان‌ الغرب‌ را علناً به‌ همکاری و قيام‌ برضد مرابطون‌ دعوت‌ کرد. اهل‌ يابره‌ به‌ رهبری سيدرای بن‌ وزير و اهل‌ شلب‌ به‌ پيشوايى‌ محمد بن‌ عمر بن‌ منذر دعوت‌ او را پذيرفتند و به‌ قيام‌ پيوستند. در همين‌ سال‌، ابن‌ قسى‌ سفيری نزد عبدالمؤمن‌ بن‌ على‌ نخستين‌ خلیفه موحدون‌ که‌ بر قسمت‌ بزرگى‌ از مراکش‌ حکومت‌ مى‌کردند، روانه‌ ساخت‌ و مدعى‌ هدايت‌ و امامت‌ شد، اما عبدالمؤمن‌ پاسخى‌ به‌ او نداد. درپى‌ وقوع‌ حوادثى‌، ميان‌ ابن‌ قسى‌ و برادرش‌ و سيدرای بن‌ وزير اختلاف‌ پديد آمد و ابن‌ وزير بر ابن‌ قسى‌ شوريد. ابن‌ قسى‌ ابن‌ منذر را به‌ جنگ‌ او فرستاد، اما در اين‌ نبرد ابن‌ وزير پيروز شد و شلب‌ و ميرتله‌ را تصرف‌ کرد و در شعبان‌ 540 ابن‌ قسى‌ را خلع‌ و مردم‌، را به‌ اطاعت‌ ابن‌ حمدين‌ والى‌ قرطبه‌ دعوت‌ کرد. ابن‌ قسى‌ ناچار از ميرتله‌ گريخت‌ و به‌ مراکش‌ رفت‌، در آنجا با عبدالمؤمن‌ ملاقات‌ کرد و با گذشتن‌ از دعاوی خود از او ياری خواست‌. عبدالمؤمن‌ اين‌ اعتذار را پذيرفت‌ و او را گرامى‌ داشت‌. ابن‌ ابار و ابن‌ خطيب ملاقات‌ آن‌ دو را در سَلا و در ربيع‌الاخر 540 دانسته‌اند. در اين‌ ملاقات‌، ابن‌ قسى‌ توانست‌ خليفه موحدون‌ را به‌ مداخله‌ در حوادث‌ اندلس‌ ترغيب‌ کند. پس‌ از ورود قوای موحدون‌ به‌ اندلس‌، ابن‌ قسى‌ مجدداً بر شلب‌ و ميرتله‌ مسلط شد، اما پس‌ از چندی در 545ق‌ از اطاعت‌ خليفه موحدون‌ سرباز زد و برای مقابله‌ با او به‌ مسيحيان‌ رو کرد و از پادشاه‌ پرتقال‌، آفونسو انريکش‌ (ابن‌ الريق‌، يا ابن‌ الرنک‌) ياری خواست‌، او هم‌ پذيرفت‌ و عده‌ای از سپاهيان‌ خود را به‌ کمک‌ ابن‌ قسى‌ فرستاد.


    قتل ابن قسی

    اين‌ عمل‌ خشم‌ مردم‌ شلب‌ را برانگيخت‌ و بر ابن‌ قسى‌ شوريدند و او را به‌ قتل‌ رساندند و يار قديمى‌ او ابن‌ منذر را که‌ در آن‌ زمان‌ نابينا شده‌ بود، به‌ جای او نشاندند و از دعوت‌ موحدون‌ حمايت‌ کردند.


    ماهيت‌ دعوت‌ مريدين‌

    امروزه‌ درباره ماهيت‌ دعوت‌ مريدين‌ اطلاعات‌ کافى‌ در دست‌ نيست‌. ابن‌ ابار نيز تنها به‌ بيان‌ اين‌ نکته‌ اکتفا کرده‌ است‌ که‌ شعار اين‌ دعوت‌ تهليل‌ و تکبير بوده‌ است. آنچه‌ مسلم‌ است‌ آنکه‌ قيام‌ مريدين‌ رنگ‌ مذهبى‌ و صوفيانه‌ داشته‌ و ابن‌ قسى‌ خود با مخالفت‌های شديد مواجه‌ بوده‌ است‌ مخالفان‌ او را مردی متظاهر به‌ زهد و صاحب‌ حيله‌ و شعبده‌ معرفى‌ کرده‌اند و حتى‌ گفته‌اند که‌ ادعای مهدويت‌ داشته‌ است‌.

    ابن‌ قسى‌ تحت‌تأثير افکار ابن‌ عريف‌ قرار داشته‌ است‌، اما ابن‌ عربى‌ شخصى‌ به‌ نام‌ ابن‌ خليل‌ را که‌ از بزرگان‌ مشايخ‌ مغرب‌ و اهل‌ لَبلَه‌ بوده‌، به‌ عنوان‌ شيخ‌ او در تصوّف‌ معرفى‌ مى‌کند.


    آثار

    تنها اثری که‌ از ابن‌ قسى‌ ذکر کرده‌اند کتابى‌ بوده‌ است‌ با عنوان‌:

    1- خلع‌ النعلين‌ فى‌ الوصول‌ الى‌ حضره الجمعين‌،

    که‌ ابن‌ ابى‌ واصل‌، شاگرد ابن‌ سبعين‌ و محيى‌الدين‌ ابن‌ عربى‌ آن‌ را شرح‌ کرده‌اند.

    ابن‌ عربى‌ به‌ مناسبت‌های مختلف‌ در فتوحات‌ مکيه از ابن‌ قسى‌ نام‌ برده‌ و او را از بزرگان‌ صوفيه‌ معرفى‌ کرده و گاهى‌ نيز به‌ بيان‌ برخى‌ از عقايد او پرداخته‌ است‌. وی مى‌گويد: ابوالقاسم‌ ابن‌ قسى‌ در مکاشفه‌، دوزخ‌ را به‌ صورت‌ مار ديده‌ و گمان‌ مى‌دارد که‌ خداوند دوزخ‌ را به‌ صورت‌ مار خلق‌ کرده‌ است. ابن‌ عربى‌ در جای ديگر گويد: ابن‌ قسى‌ در کتاب‌ خلع‌ النعلين‌ به‌ استناد آيه «کما بَدَأَ کم‌ْ تَعُودْون‌َ» کيفيت‌ حشر موجودات‌ را همچون‌ خلق‌ آن‌ها از خاک‌ و دميدن‌ روح‌ و نکاح‌ و تناسل‌ بيان‌ کرده‌ است‌. البته‌ وی مردد است‌ که‌ آيا اين‌ عقيده خود ابن‌ قسى‌ است‌ يا شرح‌ عقيده‌ و کلام‌ ديگران‌ است‌.

    علاوه‌ بر کتاب‌ خلع‌ النعلين‌، اشعار پراکنده‌ای نيز از وی در دست‌ است‌ که‌ برخى‌ از آن‌ها را ابن‌ ابار نقل‌ کرده‌ است‌.

    [۱]. ‌

    پانویس

    1. لاشى‌ء، حسين‌، ج4، ص471


    منابع مقاله

    لاشى‌ء، حسين‌، دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.


    وابسته‌ها