ابن عبدالحکم، محمد بن‌ عبدالله‌: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (A-esmaili صفحهٔ ابن عبدالحکم، محمد بن‌ عبدالله‌؛ را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به ابن عبدالحکم، محمد بن‌ عبدالله‌ منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:
}}
}}


ابوعبدالله‌ محمد بن‌ عبدالله‌ (182- 268ق‌/798-881م‌)، معروف‌ترين‌ فرزند عبدالله‌ بن‌ عبدالحکم‌ که‌ در حديث‌ و فقه‌ مالکى‌ و شافعى‌ عالمى‌ بلند آوازه‌ بود. پس‌ از پدر رياست‌ مالکيان‌ مصر يافت‌ و تا پايان‌ عمر، به‌ تأليف‌ مشغول‌ بود.
'''ابوعبدالله‌ محمد بن‌ عبدالله‌''' (182- 268ق‌/798-881م‌)، معروف‌ترين‌ فرزند عبدالله‌ بن‌ عبدالحکم‌ که‌ در حديث‌ و فقه‌ مالکى‌ و شافعى‌ عالمى‌ بلند آوازه‌ بود. پس‌ از پدر رياست‌ مالکيان‌ مصر يافت‌ و تا پايان‌ عمر، به‌ تأليف‌ مشغول‌ بود.


==خاندان==
==خاندان==
خط ۵۷: خط ۵۷:


==گرایش به شافعی==
==گرایش به شافعی==
پيوند پى‌گير محمد به‌ شافعى‌ و گرايش‌ به‌ مذهب‌ او از سوی کسى‌ که‌ خود و خاندانش‌ از بزرگان‌ و پيشوايان‌ مالکى‌ در مصر بودند، بر مالکيان‌ آن‌ ديار گران‌ آمد و از عبدالله‌ پدر محمد که‌ در واقع‌ مشوق‌ او در استفاده‌ از محضر شافعى‌ بود، خواستند که‌ او را از ادامه اين‌ آمد و شد که‌ در بين‌ فقهای مالکى‌ اثری نامطلوب‌ برجای مى‌نهاد، باز دارد، اما عبدالله‌ اين‌ رفتار فرزند را نشان‌ کنجکاوی و دانش‌اندوزی و علاقه‌ به‌ آشنايى‌ او به‌ اختلاف‌ اقوال‌ وانمود کرد و در نهان‌ همچنان‌ او را به‌ بهره‌گيری از دانش‌ شافعى‌ ترغيب‌ کرد. محمد نيز تا آخرين‌ ماه‌های زندگى‌ شافعى‌ درس‌ او را ترک‌ نکرد و جانشينى‌ او را چشم‌ مى‌داشت‌. اما با مرگ‌ نابهنگام‌ شافعى‌ (204ق‌) و جوانى‌ محمد، اين‌ اميد تحقق‌ نيافت‌ و بويطى‌ يکى‌ از اصحاب‌ شافعى‌ که‌ از محمد مسن‌تر بود، به‌ اداره مجالس‌ درس‌ او و تدريس‌ به‌ جای شافعى‌ پرداخت‌. محمد از اين‌ رويداد آزرده‌ شد و برای خويش‌ حلقه درس‌ جداگانه‌ تشکيل‌ داد و کتاب‌ الرد على‌ الشافعى‌ فيما خالف‌ فيه‌ الکتاب‌ و السنه را در ردّ بر استاد نوشت‌.
پيوند پى‌گير محمد به‌ [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعى‌]] و گرايش‌ به‌ مذهب‌ او از سوی کسى‌ که‌ خود و خاندانش‌ از بزرگان‌ و پيشوايان‌ مالکى‌ در مصر بودند، بر مالکيان‌ آن‌ ديار گران‌ آمد و از عبدالله‌ پدر محمد که‌ در واقع‌ مشوق‌ او در استفاده‌ از محضر [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعى‌]] بود، خواستند که‌ او را از ادامه اين‌ آمد و شد که‌ در بين‌ فقهای مالکى‌ اثری نامطلوب‌ برجای مى‌نهاد، باز دارد، اما عبدالله‌ اين‌ رفتار فرزند را نشان‌ کنجکاوی و دانش‌اندوزی و علاقه‌ به‌ آشنايى‌ او به‌ اختلاف‌ اقوال‌ وانمود کرد و در نهان‌ همچنان‌ او را به‌ بهره‌گيری از دانش‌ شافعى‌ ترغيب‌ کرد. محمد نيز تا آخرين‌ ماه‌های زندگى‌ شافعى‌ درس‌ او را ترک‌ نکرد و جانشينى‌ او را چشم‌ مى‌داشت‌. اما با مرگ‌ نابهنگام‌ [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعى‌]] (204ق‌) و جوانى‌ محمد، اين‌ اميد تحقق‌ نيافت‌ و [[بويطى‌]] يکى‌ از اصحاب‌ [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعى‌]] که‌ از محمد مسن‌تر بود، به‌ اداره مجالس‌ درس‌ او و تدريس‌ به‌ جای شافعى‌ پرداخت‌. محمد از اين‌ رويداد آزرده‌ شد و برای خويش‌ حلقه درس‌ جداگانه‌ تشکيل‌ داد و کتاب‌ الرد على‌ الشافعى‌ فيما خالف‌ فيه‌ الکتاب‌ و السنه را در ردّ بر استاد نوشت‌.


با اينهمه‌ تصريح‌ و توجه‌ بسياری از نويسندگان‌ شافعى‌ به‌ شرح‌ احوال‌ و آثار محمد بن‌ عبدالحکم‌ در تذکره‌ها و کتاب‌های طبقات‌ الشافعيه حاکى‌ از فضل‌ تقدم‌ و پايگاه‌ والای او در بين‌ ياران‌ نزديک‌ شافعى‌ است‌.
با اينهمه‌ تصريح‌ و توجه‌ بسياری از نويسندگان‌ شافعى‌ به‌ شرح‌ احوال‌ و آثار محمد بن‌ عبدالحکم‌ در تذکره‌ها و کتاب‌های طبقات‌ الشافعيه حاکى‌ از فضل‌ تقدم‌ و پايگاه‌ والای او در بين‌ ياران‌ نزديک‌ شافعى‌ است‌.


==بازگشت به مالکی==
==بازگشت به مالکی==
محمد پس‌ از يأس‌ از جانشينى‌ شافعى‌ به‌ مذهب‌ مالک‌، مذهبى‌ که‌ از آغاز به‌ آن‌ چشم‌ گشوده‌ بود و پدر و برادران‌ و ديگر افراد خاندانش‌ از سرآمدان‌ و پيشوايان‌ آن‌ بودند، بازگشت‌. در توجيه‌ اين‌ تغيير مذهب‌ محمد نوشته‌اند که‌ شافعى‌ در مرض‌ موت‌ او را به‌ بازگشت‌ به‌ مذهب‌ پدران‌ پند داده‌ بود و او چنين‌ کرد و چندان‌ نپاييد که‌ افقه‌ مالکى‌ مذهبان‌ مصر شد و در فقاهت‌ و شناخت‌ اقوال‌ صحابه‌ و تابعين‌ کسى‌ به‌ مرتبه او نمى‌رسيد و طالبان‌ فقه‌ و حديث‌ از مغرب‌ و اندلس‌ به‌ سويش‌ روی آوردند.
محمد پس‌ از يأس‌ از جانشينى‌ شافعى‌ به‌ مذهب‌ مالک‌، مذهبى‌ که‌ از آغاز به‌ آن‌ چشم‌ گشوده‌ بود و پدر و برادران‌ و ديگر افراد خاندانش‌ از سرآمدان‌ و پيشوايان‌ آن‌ بودند، بازگشت‌. در توجيه‌ اين‌ تغيير مذهب‌ محمد نوشته‌اند که‌ [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعى‌]] در مرض‌ موت‌ او را به‌ بازگشت‌ به‌ مذهب‌ پدران‌ پند داده‌ بود و او چنين‌ کرد و چندان‌ نپاييد که‌ افقه‌ مالکى‌ مذهبان‌ مصر شد و در فقاهت‌ و شناخت‌ اقوال‌ صحابه‌ و تابعين‌ کسى‌ به‌ مرتبه او نمى‌رسيد و طالبان‌ فقه‌ و حديث‌ از مغرب‌ و اندلس‌ به‌ سويش‌ روی آوردند.


==راویان==
==راویان==
مشهورترين‌ کسانى‌ که‌ از محمد روايت‌ کرده‌اند، عبارتند از: عبدالرحمان‌ بن‌ اسحاق‌ جوهری حنفى‌، يحيى‌ بن‌ عثمان‌، محمد بن‌ اسد ابن‌ سعيد، ابوحاتم‌ رازی، ابوعبدالرحمان‌ نسائى‌ صاحب‌ سنن‌ و محمد بن‌ جرير طبری.
مشهورترين‌ کسانى‌ که‌ از محمد روايت‌ کرده‌اند، عبارتند از: [[عبدالرحمان‌ بن‌ اسحاق‌ جوهری حنفى‌]]، يحيى‌ بن‌ عثمان‌، محمد بن‌ اسد ابن‌ سعيد، [[اب‍وح‍ات‍م‌ رازی، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ادریس‌|ابوحاتم‌ رازی]]، [[نسائی، احمد بن علی|ابوعبدالرحمان‌ نسائى‌]] صاحب‌ [[المجتبی من السنن (المشهور بسنن النسائی)|سنن‌]] و [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|محمد بن‌ جرير طبری]].


==زندان متوکل==
==زندان متوکل==