سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسية - اجوبة المسائل: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'آشتیانی، جلالالدین' به 'آشتیانی، سید جلالالدین') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پدیدآوران = [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نویسنده) | | پدیدآوران = [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نویسنده) | ||
[[آشتیانی، | [[آشتیانی، سید جلالالدین]] (مصحح) | ||
| ناشر = [[دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم]]، مرکز انتشارات | | ناشر = [[دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم]]، مرکز انتشارات | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
'''سه رساله فلسفى'''، از آثار حكيم بزرگ [[صدرالمتألهين شيرازى]] (979- 1050 قمرى) است كه با مقدمه، تصحيح و تعليقات [[سيد جلالالدين آشتيانى]] (1304ش آشتيان- 1384ش مشهد) منتشر شده است. | '''سه رساله فلسفى'''، از آثار حكيم بزرگ [[صدرالمتألهين شيرازى]] (979- 1050 قمرى) است كه با مقدمه، تصحيح و تعليقات [[سيد جلالالدين آشتيانى]] (1304ش آشتيان- 1384ش مشهد) منتشر شده است. | ||
[[آشتیانی، | [[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]]، تصحيح و نگارش مقدمه و تعليقات را در تاريخ 1350ش (1392ق) به پايان رسانده است. زبان اين رسالهها همانطور كه از عنوانشان پيداست عربى است ولى [[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]]، مقدمه و تعليقاتش را دوگانه: فارسى- عربى نوشته است. مخاطبان اثر حاضر بهطور عمده، متخصصان و استادان رشتههاى تفسير، كلام، فلسفه و عرفان اسلامى هستند. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
درباره مطالب اين كتاب چند نكته گفتنى است: | درباره مطالب اين كتاب چند نكته گفتنى است: | ||
#[[آشتیانی، | #[[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]] در مورد روش [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در نگارش مباحث علمى نوشته است: سبک نوشتههاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و طرز تحقيقات او به كلى از تحقيقات و تحريرات ساير فلاسفه ممتاز است و كسى كه به مذاق و مشرب او وارد و با افكار و عقائد او انس گرفته باشد، مىتواند كلمات و مطالب و تحقيقات خاص او را از تحقيق و مطلب و كلام ديگران جدا نمايد و اين يكى از امتيازات خاص [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] است. آنجايى كه به حل مشكلات و دفع نقوض و شبهات مخالفان مىپردازد و يا خود درصدد تقرير و بيان مطلبى عالى برمىآيد، داراى قلمى روان و جذاب و منشيانه است و اهل ادبيات او را در اين جهت بين ارباب معقول بىنظير و در بين مؤلفان منقول كمنظير مىدانند و الحق تسلط عجيبى در تحرير مباحث دارد و به عربى و فارسى تحرير عالى او جذابيت خاصى دارد<ref>مقدمه مصحح، ص 20-33</ref> | ||
#هر چند اغلب ترجمهنويسان المسائل القدسية را جزء آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] ذكر ننمودهاند و بعضى نيز آن را از آثار مشکوک فيلسوف شيرازى دانستهاند، ولى به نظر [[آشتیانی، | #هر چند اغلب ترجمهنويسان المسائل القدسية را جزء آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] ذكر ننمودهاند و بعضى نيز آن را از آثار مشکوک فيلسوف شيرازى دانستهاند، ولى به نظر [[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]] اين رساله يكى از آثار مهم صدرالمتألهين<ref>همان، ص 17- 18</ref>و اثرى بسيار عالى است كه در آن از اوّل امور عامه تا آخر مبحث وجود ذهنى به صورت متوسط -نه مفصل و نه مختصر- به سبک و طريقه خاص صدرالمتألهين شيرازى نوشته شده است<ref>همان، ص 180</ref> | ||
#صدرالمتألهين شيرازى در رساله متشابهات نوشته است كه درباره متشابهات مانند''' يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ''' و''' الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى''' و... كه در قرآن كريم و روايات آمده است، مردم چهار روش دارند: اول: شيوه اهل لغت و اصحاب حديث و حنابله است كه الفاظ را بر مدلول اولى و مفهوم ظاهرى آن باقى مىگذارند هر چند ديگران آن را مخالف قواعد عقلى مىدانند. دوم: روش افراد دقيق و عميق يعنى تأويل است كه الفاظ را از مفهوم اولى منصرف كرده و به معنايى موافق عقولشان براى پايبندى به قوانين عقلى و تنزيه بارى تعالى از نقائص امكانى حمل مىكنند. سوم: روش جمع بين هر دو و خلط بين تشبيه و تنزيه است؛ آنان در برخى موارد شيوه تشبيه و در برخى ديگر تنزيه را در پيش مىگيرند: هر متشابهى كه در باب مبدأ آمده را تأويل مىكنند ولى هر متشابهى كه در باب معاد آمده به حال خود گذاشته و هيچ تأويلى نمىكنند. اين روش بيشتر معتزليان مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و قَفّٰال و جمهور علماى اماميه است. چهارم: روش راسخان در علم است كه با بصيرت قلبى و به نور الهى و چشم عقلشان مىنگرند و... و برخى نيز حيران شدهاند<ref>متن كتاب، ص 259-261</ref> | #صدرالمتألهين شيرازى در رساله متشابهات نوشته است كه درباره متشابهات مانند''' يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ''' و''' الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى''' و... كه در قرآن كريم و روايات آمده است، مردم چهار روش دارند: اول: شيوه اهل لغت و اصحاب حديث و حنابله است كه الفاظ را بر مدلول اولى و مفهوم ظاهرى آن باقى مىگذارند هر چند ديگران آن را مخالف قواعد عقلى مىدانند. دوم: روش افراد دقيق و عميق يعنى تأويل است كه الفاظ را از مفهوم اولى منصرف كرده و به معنايى موافق عقولشان براى پايبندى به قوانين عقلى و تنزيه بارى تعالى از نقائص امكانى حمل مىكنند. سوم: روش جمع بين هر دو و خلط بين تشبيه و تنزيه است؛ آنان در برخى موارد شيوه تشبيه و در برخى ديگر تنزيه را در پيش مىگيرند: هر متشابهى كه در باب مبدأ آمده را تأويل مىكنند ولى هر متشابهى كه در باب معاد آمده به حال خود گذاشته و هيچ تأويلى نمىكنند. اين روش بيشتر معتزليان مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و قَفّٰال و جمهور علماى اماميه است. چهارم: روش راسخان در علم است كه با بصيرت قلبى و به نور الهى و چشم عقلشان مىنگرند و... و برخى نيز حيران شدهاند<ref>متن كتاب، ص 259-261</ref> | ||
#از باب آنكه رساله اجوبة المسائل مشتمل بر جواب چند سؤال فلسفى و حكمى و معضلات مبحث علم الهى از جمله مبحث غايات و نفى عبث از افعال الهى و بهطور مطلق از وجود و هستى و نفى بخت و اتفاق است، [[آشتیانی، | #از باب آنكه رساله اجوبة المسائل مشتمل بر جواب چند سؤال فلسفى و حكمى و معضلات مبحث علم الهى از جمله مبحث غايات و نفى عبث از افعال الهى و بهطور مطلق از وجود و هستى و نفى بخت و اتفاق است، [[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]] حواشى مفصل- مفصلتر از اصل اجوبه- بر آن نوشته است<ref>همان، ص 180</ref>اين حواشى براى توضيح «پاسخهاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] به پنج مسأله» نوشته شده است<ref>همان، ص 313- 386</ref> | ||
#[[آشتیانی، | #[[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]] يادآور شده است كه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] برخى از مباحث مهمّ تفسيرى در باب متشابهات از قبيل: معناى متشابه، جهات فرق بين محكم و متشابه، فرق تفصيلى بين تفسير و تأويل، بيان احاديث مربوط به ظواهر و بطون قرآن و فرق بين ظاهر و بطن و حد و مطلع و... را بيان نكرده است<ref>همان، ص 284، پاورقى 1</ref>و از طرفى از آن جهت كه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بحث متشابهات قرآن را در كتابهاى ديگر خودش: مفاتيح و تفسير قرآن نيز عنوان و تحقيق كرده است، ايشان مطالب موجود در «مفاتيح الغيب» را با عنوان «تعليقات متشابهات القرآن» در اينجا ضميمه كرده و آورده است<ref>همان، ص 285- 310</ref> | ||
#[[آشتیانی، | #[[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]] با نقل مطلبى از نویسنده كتاب مناهل العرفان، افزوده است اين معاصر معظم در صفحه قبل، كلام را منقسم نموده به كلام لفظى و كلام نفسى و در اين مسأله قهراً از اشاعره پيروى مىنمايد... ولى در مسأله كلام نفسى، اصولاً تعقل صفتى با اوصافى كه اشاعره براى آن ذكر كردهاند امكان ندارد، لذا محققان از حكما و متكلمان و عرفاى اسلامى اين مسلك را تخطئه نمودهاند و در حق بهطور مطلق، تعدد ذات و صفات منافات با وحدت حقه حقيقيه دارد و جميع كمالات و اوصاف وجودى در ذات مستهلكند<ref>همان، ص 172- 175</ref> | ||
#[[آشتیانی، | #[[آشتیانی، سید جلالالدین|استاد آشتيانى]] درباره بحث اراده بارى تعالى توضيح داده است كه:برخى گويند اراده، صفت فعل حق است و جهت فرار از اعتقاد به قِدَم بعضى از ممكنات، اراده را از حق تعالى سلب نمودهاند و جمعى از اصحاب خنّاس قائل به تجدد اراده شدهاند و جماعتى به اخبار وارده از اهلبيت(ع) استدلال به نفى اراده نمودهاند (إرادته فعله)؛ تمسك به اخبار و ظواهر در اعتقادات جائز نيست، گرچه ظواهر و نصوص زيادى دلالت دارد بر تقدم اراده به افعال حق مثل:''' إذا أراد اللّه لشيء أن يقول له كن فيكون'''(مراد از شىء قطعا معلول امكانى است). اما وجه بطلان قول كسى كه اراده را از صفت فعل مىداند، واضح است<ref>همان، ص 316، پاورقى 2</ref> | ||
نسخهٔ ۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۷
سه رساله فلسفی: متشابهات القرآن - المسائل القدسیة - اجوبة المسائل | |
---|---|
پدیدآوران | صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نویسنده) آشتیانی، سید جلالالدین (مصحح) |
عنوانهای دیگر | رسائل فلسفی |
ناشر | دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 3 |
موضوع | فلسفه اسلامی
قرآن - متشابهات و محکمات هستی شناسی (فلسفه اسلامی) |
زبان | فارسی عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 1050 1378 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سه رساله فلسفى، از آثار حكيم بزرگ صدرالمتألهين شيرازى (979- 1050 قمرى) است كه با مقدمه، تصحيح و تعليقات سيد جلالالدين آشتيانى (1304ش آشتيان- 1384ش مشهد) منتشر شده است. استاد آشتيانى، تصحيح و نگارش مقدمه و تعليقات را در تاريخ 1350ش (1392ق) به پايان رسانده است. زبان اين رسالهها همانطور كه از عنوانشان پيداست عربى است ولى استاد آشتيانى، مقدمه و تعليقاتش را دوگانه: فارسى- عربى نوشته است. مخاطبان اثر حاضر بهطور عمده، متخصصان و استادان رشتههاى تفسير، كلام، فلسفه و عرفان اسلامى هستند.
ساختار
اين كتاب از رسالههاى 1- المسائل القدسية، 2- متشابهات القرآن، 3- أجوبة المسائل تشكيل شده است.موضوعات مطرح شده در اين رسالهها عبارت از مباحث احكام وجود، مفهوم واجبالوجود، وجود ذهنى، بيان روشهاى تشبيه، تنزيه، تأويل و روش راسخان در باب متشابهات، مشيت وارده الهى و... است.
گزارش محتوا
درباره مطالب اين كتاب چند نكته گفتنى است:
- استاد آشتيانى در مورد روش ملاصدرا در نگارش مباحث علمى نوشته است: سبک نوشتههاى ملاصدرا و طرز تحقيقات او به كلى از تحقيقات و تحريرات ساير فلاسفه ممتاز است و كسى كه به مذاق و مشرب او وارد و با افكار و عقائد او انس گرفته باشد، مىتواند كلمات و مطالب و تحقيقات خاص او را از تحقيق و مطلب و كلام ديگران جدا نمايد و اين يكى از امتيازات خاص ملاصدرا است. آنجايى كه به حل مشكلات و دفع نقوض و شبهات مخالفان مىپردازد و يا خود درصدد تقرير و بيان مطلبى عالى برمىآيد، داراى قلمى روان و جذاب و منشيانه است و اهل ادبيات او را در اين جهت بين ارباب معقول بىنظير و در بين مؤلفان منقول كمنظير مىدانند و الحق تسلط عجيبى در تحرير مباحث دارد و به عربى و فارسى تحرير عالى او جذابيت خاصى دارد[۱]
- هر چند اغلب ترجمهنويسان المسائل القدسية را جزء آثار ملاصدرا ذكر ننمودهاند و بعضى نيز آن را از آثار مشکوک فيلسوف شيرازى دانستهاند، ولى به نظر استاد آشتيانى اين رساله يكى از آثار مهم صدرالمتألهين[۲]و اثرى بسيار عالى است كه در آن از اوّل امور عامه تا آخر مبحث وجود ذهنى به صورت متوسط -نه مفصل و نه مختصر- به سبک و طريقه خاص صدرالمتألهين شيرازى نوشته شده است[۳]
- صدرالمتألهين شيرازى در رساله متشابهات نوشته است كه درباره متشابهات مانند يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ و الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى و... كه در قرآن كريم و روايات آمده است، مردم چهار روش دارند: اول: شيوه اهل لغت و اصحاب حديث و حنابله است كه الفاظ را بر مدلول اولى و مفهوم ظاهرى آن باقى مىگذارند هر چند ديگران آن را مخالف قواعد عقلى مىدانند. دوم: روش افراد دقيق و عميق يعنى تأويل است كه الفاظ را از مفهوم اولى منصرف كرده و به معنايى موافق عقولشان براى پايبندى به قوانين عقلى و تنزيه بارى تعالى از نقائص امكانى حمل مىكنند. سوم: روش جمع بين هر دو و خلط بين تشبيه و تنزيه است؛ آنان در برخى موارد شيوه تشبيه و در برخى ديگر تنزيه را در پيش مىگيرند: هر متشابهى كه در باب مبدأ آمده را تأويل مىكنند ولى هر متشابهى كه در باب معاد آمده به حال خود گذاشته و هيچ تأويلى نمىكنند. اين روش بيشتر معتزليان مانند زمخشرى و قَفّٰال و جمهور علماى اماميه است. چهارم: روش راسخان در علم است كه با بصيرت قلبى و به نور الهى و چشم عقلشان مىنگرند و... و برخى نيز حيران شدهاند[۴]
- از باب آنكه رساله اجوبة المسائل مشتمل بر جواب چند سؤال فلسفى و حكمى و معضلات مبحث علم الهى از جمله مبحث غايات و نفى عبث از افعال الهى و بهطور مطلق از وجود و هستى و نفى بخت و اتفاق است، استاد آشتيانى حواشى مفصل- مفصلتر از اصل اجوبه- بر آن نوشته است[۵]اين حواشى براى توضيح «پاسخهاى ملاصدرا به پنج مسأله» نوشته شده است[۶]
- استاد آشتيانى يادآور شده است كه ملاصدرا برخى از مباحث مهمّ تفسيرى در باب متشابهات از قبيل: معناى متشابه، جهات فرق بين محكم و متشابه، فرق تفصيلى بين تفسير و تأويل، بيان احاديث مربوط به ظواهر و بطون قرآن و فرق بين ظاهر و بطن و حد و مطلع و... را بيان نكرده است[۷]و از طرفى از آن جهت كه ملاصدرا بحث متشابهات قرآن را در كتابهاى ديگر خودش: مفاتيح و تفسير قرآن نيز عنوان و تحقيق كرده است، ايشان مطالب موجود در «مفاتيح الغيب» را با عنوان «تعليقات متشابهات القرآن» در اينجا ضميمه كرده و آورده است[۸]
- استاد آشتيانى با نقل مطلبى از نویسنده كتاب مناهل العرفان، افزوده است اين معاصر معظم در صفحه قبل، كلام را منقسم نموده به كلام لفظى و كلام نفسى و در اين مسأله قهراً از اشاعره پيروى مىنمايد... ولى در مسأله كلام نفسى، اصولاً تعقل صفتى با اوصافى كه اشاعره براى آن ذكر كردهاند امكان ندارد، لذا محققان از حكما و متكلمان و عرفاى اسلامى اين مسلك را تخطئه نمودهاند و در حق بهطور مطلق، تعدد ذات و صفات منافات با وحدت حقه حقيقيه دارد و جميع كمالات و اوصاف وجودى در ذات مستهلكند[۹]
- استاد آشتيانى درباره بحث اراده بارى تعالى توضيح داده است كه:برخى گويند اراده، صفت فعل حق است و جهت فرار از اعتقاد به قِدَم بعضى از ممكنات، اراده را از حق تعالى سلب نمودهاند و جمعى از اصحاب خنّاس قائل به تجدد اراده شدهاند و جماعتى به اخبار وارده از اهلبيت(ع) استدلال به نفى اراده نمودهاند (إرادته فعله)؛ تمسك به اخبار و ظواهر در اعتقادات جائز نيست، گرچه ظواهر و نصوص زيادى دلالت دارد بر تقدم اراده به افعال حق مثل: إذا أراد اللّه لشيء أن يقول له كن فيكون(مراد از شىء قطعا معلول امكانى است). اما وجه بطلان قول كسى كه اراده را از صفت فعل مىداند، واضح است[۱۰]
پانويس
وضعيت كتاب
فهرست تفصيلى مطالب در انتهاى كتاب ذكر شده است. اختلاف نسخ، منابع مطالب و توضيح برخى عبارات در پاورقىهاى اثر ذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.