ابن عريف‌، احمد بن‌ محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه | عنوان = ابن عريف‌، ابوالعباس‌ احمد بن‌ محمد بن‌ موسى‌ بن‌ عطاءالله‌ صنهاجى | تصویر = NUR00000.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = | نام کامل = عبدالوهاب‌ بن‌ احمد حاج‌ طرخانى‌؛ | نام‌های دیگر = ابن عريف‌، ابوالعباس‌ ا...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۲۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۵

    ابن عريف‌، ابوالعباس‌ احمد بن‌ محمد بن‌ موسى‌ بن‌ عطاءالله‌ صنهاجى
    NUR00000.jpg
    نام کاملعبدالوهاب‌ بن‌ احمد حاج‌ طرخانى‌؛
    نام‌های دیگرابن عريف‌، ابوالعباس‌ احمد بن‌ محمد بن‌ موسى‌ بن‌ عطاءالله‌ صنهاجى؛‌
    تخلصابن عر يف‌‌؛
    نسبقبيله صنهاجه‌؛
    نام پدرمحمد بن‌ موسى‌ بن‌ عطاءالله‌ صنهاجى؛
    ولادت481ق‌؛
    محل تولدحاج‌ طرخان‌ (آستاراخان‌)؛، روسیه فعلی؛
    محل زندگیالمريه، مراکش ؛
    رحلت536ق‌؛
    مدفنروضه قاضى‌ موسى‌ بن‌ احمد صَنهاجى‌؛
    طول عمر55؛
    خویشاوندان‌ ‌
    دیناسلام؛
    مذهباهل‌سنت؛
    پیشهفقيه‌، محدث، صوفى‌(سر سلسله طریقه صوفیه)؛
    اطلاعات علمی
    درجه علمیفقيه‌، محدث، صوفى(سر سلسله طریقه صوفیه)؛‌
    مشایخ‌ ابوخالد يزيد؛
    معاصرینابوعلى‌ ابن‌ سُکره صدفى‌، ابوالحسن‌ بَرجى‌، محمد بن‌ حسن‌ لَمغانى‌، ابوبکر عبدالباقى‌ بن‌ محمد بن‌ بُريال‌، محمد بن‌ يحيى‌ بن‌ فَرّاء، ابوعمر احمد بن‌ مروان‌ بن‌ يُمْنالش، ‌قاضى‌ عياض‌ بن‌ موسى‌ يَحْصُبى‌، موسى‌ ابن‌ مَسدی، على‌ بن‌ يوسف‌ تاشفين‌، ابن‌ اسود، محمد بن‌ حسين‌ ميورقى، ابوالحکم‌ ابن‌ برّجان‌، عبدالباقى‌ بن‌ محمد حِجاری؛
    شاگردانابوعبدالله‌ غزّال‌؛
    برخی آثار1. محاسن‌ المجالس‌، 2. محاسن‌ الکلام، 3. مفتاح‌ السعاده و منهاج‌ سلوک‌ طريق‌ الاراده؛

    ابن عريف‌، ابوالعباس‌ احمد بن‌ محمد بن‌ موسى‌ بن‌ عطاءالله‌ صنهاجى‌‌‌‌


    معرفی اجمالی

    اِبْن‌ِ عَريف‌، ابوالعباس‌ احمد بن‌ محمد بن‌ موسى‌ بن‌ عطاءالله‌ صَنهاجى‌، فقيه‌، محدث‌ و صوفى‌ مشهور اندلسى‌ (481- صفر 536ق‌/ 1088- سپتامبر 1141م‌).

    اصل‌ او از قبيله صنهاجه‌ و خود از مردم‌ المريه‌ بود.

    پدر وی اهل‌ طنجه‌ بود و گفته‌اند که‌ او را از آن‌ روی «عريف‌» ناميده‌اند که‌ در آنجا رئيس‌ پاسبانان‌ شب‌ (صاحب‌ حرس‌ الليل‌) بوده‌ است‌.


    تحصیلات

    ابن‌ عريف‌ را پدرش‌ در آغاز نوجوانى‌ به‌ سبب‌ تنگى‌ معيشت‌ نزد جولايى‌ به‌ شاگردی گماشت‌، اما او از هر کاری جز قرائت‌ قرآن‌ و مطالعه کتاب‌ بيزار بود، سرانجام‌ پدرش‌ ناچار با اشتغال‌ او به‌ کسب‌ علم‌ موافقت‌ کرد.

    ابن‌ عريف‌ در المريه‌ به‌ آموزش‌ قرآن‌ و فقه‌ و حديث‌ پرداخت‌، سپس‌ به‌ تحقيق‌ در وجوه‌ قرائات‌ و جمع‌ روايات‌ همت‌ گماشت‌ و در علوم‌ ادبى‌ از کتاب‌ الفصوص‌ فى‌ اللغات‌ و الاخبار تأليف‌ صاعدبن‌ حسن‌ ربعى‌ بهره‌ور شد.


    مشایخ، معاصران

    وی از ابوخالد يزيد و جمعى‌ از محدثان‌ معروف‌ زمان‌ خود حديث‌ شنيده‌ و روايت‌ کرده‌ است‌ و با کسانى‌ چون‌ ابوعلى‌ ابن‌ سُکره صدفى‌، ابوالحسن‌ بَرجى‌، محمد بن‌ حسن‌ لَمغانى‌، ابوبکر عبدالباقى‌ بن‌ محمد بن‌ بُريال‌، محمد بن‌ يحيى‌ بن‌ فَرّاء و ابوعمر احمد بن‌ مروان‌ بن‌ يُمْنالش‌ زاهد مصاحبت‌ داشته‌ است‌. گفته‌اند که‌ از دست‌ ابوبکر عبدالباقى‌ بن‌ محمد حِجاری آخرين‌ مصاحب‌ ابوعمر طَلَمَنکى‌ خرقه‌ پوشيده‌ است‌.


    طريقه صوفيانه ابن‌ عريف‌

    جزئيات‌ طريقه صوفيانه ابن‌ عريف‌ دقيقاً بر ما روشن‌ نيست‌. همين‌ قدر مى‌دانيم‌ که‌ شهر المريه‌ در آن‌ هنگام‌ از مراکز مهم‌ تصوف‌ در اندلس‌ بوده‌ و آراء عرفانى‌ مکتب‌ ابن‌ مَسرّه‌ طى‌ دو قرن‌ در جنوب‌ اسپانيا رواج‌ تمام‌ يافته‌ بود.

    بنابراين‌ احتمالاً او از مکتب‌ ابن‌ مسره‌ متأثر بوده‌ و به‌ گفته پالنثيا از کتاب‌ محاسن‌ المجالس‌ تأليف‌ ابن‌ عريف‌ چنين‌ برمى‌آيد که‌ طريقت‌ شاذليه‌ با افکار وی بى‌ارتباط نبوده‌ است‌.


    پیروان ابن عریف

    در ميان‌ پيروان‌ او مى‌توان‌ از کسانى‌ همچون‌ ابوبکر بن‌ رزق‌ و ابومحمد ابن‌ دی النون‌ و ابوالعباس‌ اَنْدَرَشى‌ نام‌ برد که‌ از دست‌ او خرقه‌ پوشيده‌اند و ابوعبدالله‌ غزّال‌ که‌ شيخ‌ محيى‌الدين‌ ابن‌ عربى‌ بود و ابوالربيع‌ کفيف‌ مارقى‌ از مريدان‌ او بوده‌اند.

    روايتى‌ که‌ جامى‌ در ترجمه احوال‌ ابن‌ عريف‌ درباره ملاقات‌ ابن‌ عربى‌ با او آورده‌ است‌، درست‌ نيست‌ و جامى‌ را در نقل‌ روايت‌ سهوی روی داده‌ است‌، زيرا ولادت‌ ابن‌ عربى‌ سال‌ها بعد از وفات‌ ابن‌ عريف‌ بوده‌ است‌. اين‌ شخص‌ بايد ابوالعباس‌ عريبى‌ بوده‌ باشد که‌ از مشايخ‌ معروف‌ اندلس‌ و از استادان‌ ابن‌ عربى‌ بوده‌ است‌. نام‌ او را جامى‌، ابوالعباس‌ «العريفى‌» خوانده‌ و به‌ همين‌ صورت‌ در نفحات‌ الانس‌ نقل‌ کرده‌ است‌.

    بين‌ ابن‌ عريف‌ و قاضى‌ عياض‌ بن‌ موسى‌ يَحْصُبى‌ مکاتباتى‌ بوده‌ است‌.

    گفته‌اند که‌ او 7 نوع‌ خط مى‌نوشت‌ که‌ هيچ‌ يک‌ به‌ ديگری شبيه‌ نبود.


    احضار به مراکش‌

    موسى‌ ابن‌ مَسدی، احتمالاً آخرين‌ مصاحب‌ او، گويد که‌ ابن‌ عريف‌ به‌ سبب‌ کمالاتش‌ مورد حسادت‌ قرار گرفت‌، تا آنکه‌ از او نزد سلطان‌ مرابطى‌ مراکش‌ يعنى‌ على‌ بن‌ يوسف‌ تاشفين‌ سعايت‌ نمودند و سلطان‌ را از بالا گرفتن‌ کار او بيمناک‌ کردند.

    برخى‌ گفته‌اند که‌ ابن‌ اسود، قاضى‌ المريه‌، نزد سلطان‌ از او سعايت‌ کرد.

    بعضى‌ ديگر گروهى‌ از فقهای شهر را در اين‌ کار دخيل‌ دانسته‌اند، اما چنين‌ به‌ نظر مى‌رسد که‌ چون‌ روز به‌ روز بر شمار پيروان‌ وی افزوده‌ مى‌شد و مردم‌ برای شنيدن‌ کلام‌ و مواعظ او ازدحام‌ مى‌کردند، سلطان‌ دچار هراس‌ شد و گمان‌ برد که‌ بر او خروج‌ خواهد کرد. از اين‌ رو او را به‌ مراکش‌ احضار نمود.

    همزمان‌ با احضار ابن‌ عريف‌، محمد بن‌ حسين‌ ميورقى‌ از غرناطه‌ و ابوالحکم‌ ابن‌ برّجان‌ از اشبيليه‌ به‌ مراکش‌ احضار شدند.


    وفات

    درباره چگونگى‌ وفات‌ ابن‌ عريف‌ اختلاف‌ است‌.

    به‌ گفته ابن‌ زيات‌ وقتى‌ که‌ به‌ مراکش‌ رسيد، نظر سلطان‌ درباره او تغيير کرده‌ بود و از اين‌ رو او را با احترام‌ پذيرفت‌ و به‌ درخواست‌ خودش‌ وی را آزاد گذاشت‌ تا به‌ هر جا که‌ مى‌خواهد برود، اما در اين‌ احوال‌ ابن‌ اسود قاضى‌ او را به‌ وسيله بادمجان‌ مسموم‌ و هلاک‌ کرد. وقتى‌ که‌ سلطان‌ از اين‌ واقعه‌ آگاه‌ شد، دستور داد که‌ ابن‌ اسود را که‌ به‌ سوس‌ اقصى‌ رفته‌ بود، مسموم‌ کنند،

    اما برخى‌ وفات‌ او را قبل‌ از رسيدن‌ به‌ مراکش‌ و بعضى‌ پس‌ از رسيدن‌ به‌ مراکش‌، بى‌آنکه‌ به‌ مسموم‌ شدن‌ او اشاره‌ کنند، دانسته‌اند.

    شاگرد نزديک‌ او ابوعبدالله‌ غزّال‌ مرگ‌ او را طبيعى‌ و پيش‌ از حرکت‌ به‌ سوی مراکش‌ و در بندر سبته‌ مى‌داند.

    برخى‌ نيز گفته‌اند که‌ سلطان‌ مرابطى‌ مراکش‌ او را پنهانى‌ به‌ قتل‌ رساند.

    به‌ هر حال‌ به‌ سبب‌ وجود ارتباط ميان‌ ابن‌ عريف‌ و قيام‌ کنندگان‌ معروف‌ به‌ مريدين‌، بر ضد مرابطون‌ مراکش‌، مى‌توان‌ علت‌ نگرانى‌ سلطان‌ مراکش‌ را نسبت‌ به‌ شهرت‌ و محبوبيت‌ روزافزون‌ ابن‌ عريف‌ دريافت‌. برخى‌ از محققان‌ اثر دعوت‌ ابن‌ عريف‌ و طريقه صوفيانه او را در قيام‌ مريدين‌ برضد مرابطون‌ به‌ رهبری ابن‌ قسى‌ قطعى‌ مى‌دانند.

    ابن‌ عريف‌ پس‌ از وفات‌ در روضه قاضى‌ موسى‌ بن‌ احمد صَنهاجى‌ در کنار مسجد قديم‌ مراکش‌ مدفون‌ شد.

    مَقری تلمسانى‌ قبر او را در 1010ق‌/1601م‌ در مراکش‌ زيارت‌ کرده‌ و ديده‌ است‌ که‌ بسياری از مردم‌ آنجا به‌ او تبرک‌ مى‌جسته‌ و در طلب‌ باران‌ از تربت‌ او ياری مى‌خواسته‌اند.


    آثار

    درباره آثار و تأليفات‌ او گفته‌اند هنگامى‌ که‌ از سوی سلطان‌ مرابطى‌ به‌ مراکش‌ احضار شد، از وحشت‌، تمام‌ نوشته‌های خود را در دريا غرق‌ کرد، اما اينک‌ اين‌ آثار از او در دست‌ است‌:

    1. محاسن‌ المجالس‌،

    متن‌ اين‌ کتاب‌ همراه‌ با ترجمه آن‌ به‌ زبان‌ فرانسوی، با تحقيقات‌ و مقدمه‌ای در شرح‌ حال‌ ابن‌ عريف‌ به‌ کوشش‌ آسين‌ پالاسيوس‌ در 1933م‌ در پاريس‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.

    به‌ گفته پالنثيا ابن‌ عريف‌ در اين‌ کتاب‌ اصول‌ طريقه جديدی را در تصوف‌ بيان‌ مى‌کند که‌ اثر آن‌ در طريقت‌ شاذليه‌ و به‌ نحو واضح‌تری در طريقه ابن‌ عبّاد رُندی ديده‌ مى‌شود.

    ابن‌ دهاق‌، دانشمند و عارف‌ مشهور اندلسى‌ اين‌ کتاب‌ را شرح‌ کرده‌ بود. محاسن‌ المجالس‌ به‌ زبان‌ انگليسى‌ نيز ترجمه‌ شده‌ است‌.

    2. من‌ رسائل‌ ابن‌ العريف‌ الى‌ اصحاب‌ ثوره المربدين‌ فى‌ الاندلس‌،

    اين‌ رساله‌ به‌ وسيله نويايسوعى‌ در مجله الابحاث‌، بيروت‌، ج‌ 27 (1978- 1979م‌) به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.

    3. قطعاتى‌ از اشعار صوفيانه ابن‌ عريف‌ در تأليفات‌ کسانى‌ چون‌ ضبّى‌، ابن‌ زيّات‌، ابن‌ حلّکان‌، ابن‌ ابّار و مقری ديده‌ مى‌شود و مجموعه‌ای از آن‌ها در کتابخانه برلين‌ نگهداری مى‌شود.

    نسخه‌ای از رساله‌ای با عنوان‌:


    4. محاسن‌ الکلام،

    به‌ نام‌ او در کتابخانه اوقاف‌ در بغداد موجود است‌.


    علاوه‌ بر اينها، ابن‌ عباد رندی کتابى‌ به‌ نام:‌

    5. مفتاح‌ السعاده و منهاج‌ سلوک‌ طريق‌ الاراده،

    به‌ او نسبت‌ مى‌دهد.
    

    حاجى‌ خليفه‌ به‌ کتابى‌ با عنوان:

    6. المجالس‌ فى‌ الحديث،

    و بغدادی به‌ کتابى‌ با عنوان‌:

    7. مطالع‌ الانوار و منابع‌ الاسرار،

    از آثار او اشاره‌ مى‌کنند.

    [۱].


    پانویس

    1. لاشى‌،حسين‌، ج4، ص287-286


    منابع مقاله

    لاشى‌،حسين‌، دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.


    وابسته‌ها