ابن ظافر، على‌ بن‌ ظافر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه | عنوان = ابن ظافر، جمال‌الدین‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ظافر؛ | تصویر = NUR00000.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = | نام کامل = على‌ بن‌ ظافر؛ | نام‌های دیگر = ابن ظافر، جمال‌الدین‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ظافر؛ | لقب = جمال‌الدی...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۲۰ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۷

    ابن ظافر، جمال‌الدین‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ظافر؛
    NUR00000.jpg
    نام کاملعلى‌ بن‌ ظافر؛
    نام‌های دیگرابن ظافر، جمال‌الدین‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ظافر؛
    لقبجمال‌الدین؛
    تخلصابن ظافر؛
    نام پدرظافر؛
    ولادت569ق؛
    محل تولدقاهره؛، مصر؛
    محل زندگیقاهره، اسکندریه، دمشق، رها، موصل، نصیبین، رأس‌ العین‌؛
    رحلت613ق؛
    مدفنگورستان‌ سفح‌ المقطم‌ِ قاهره‌؛
    طول عمر44؛
    دیناسلام؛
    پیشهادیب‌، شاعر، مورخ‌ و کاتب‌ دولت‌ ایوبیان‌؛
    منصبکاتب، وزیر؛
    اطلاعات علمی
    درجه علمیادیب‌، شاعر، مورخ‌؛
    اساتید‌ابومنصور(پدر)؛
    مشایخ
    معاصرینصلاح‌الدین‌ ایوبى‌، ملک‌ منصور محمد بن‌ مظفر، ملک ‌عزیز، ملک‌ عادل،‌ ملک‌ اشرف‌، قاضى‌ فاضل‌، ابن‌ سناءالملک‌ قاضى‌؛
    شاگردان
    برخی آثار1- بدائع‌ البدائه‌، 2- غرائب‌ التنبیهات‌ على‌ عجائب‌ التشبیهات‌؛

    ابن ظافر، جمال‌الدین‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ظافر ‌


    معرفی اجمالی

    اِبْن‌ِ ظافِر، جمال‌الدین‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ ظافر (569 -613ق‌/ 1174-1216م‌)، ادیب‌، شاعر، مورخ‌ و کاتب‌ دولت‌ ایوبیان‌.


    تحصیلات

    وی‌ در قاهره‌ به‌ دنیا آمد، ابتدا نزد پدر فقه‌ و کلام‌ آموخت‌، سپس‌ به‌ ادب‌ و تاریخ‌ روی‌ آورد و بسیاری‌ از تواریخ‌ شاهان‌ عجم‌ را از حفظ کرد و در همة این‌ علوم‌ چیرگى‌ تمام‌ یافت‌.

    پدرش‌ ابومنصور که‌ مردی‌ دانشمند بود، در مدرسة مالکیة قاهره‌ که‌ «قمحیه‌» نام‌ داشت‌، علوم‌ دین‌ تدریس‌ مى‌کرد و چون‌ درگذشت‌ فرزند به‌ جایش‌ نشست‌ و این‌، ظاهراً نخستین‌ شغلى‌ بود که‌ وی‌ در جوانى‌ برعهده‌ گرفت‌.


    مناصب

    پس‌ از آن‌ در دیوان‌ الملک ‌العزیز به‌ کتابت‌ پرداخت‌ و دیگر دستگاه‌ ایوبیان‌ را ترک‌ نگفت‌.

    ردپای‌ او را گاه‌ در اسکندریه‌، گاه‌ در دمشق‌ و گاه‌ در جای‌های‌ دیگر مى‌توان‌ یافت‌.

    ظاهراً پس‌ از ترک‌ دستگاه‌ العزیز در 597ق‌، در دمشق‌ به‌ خدمت‌ الملک‌ العادل‌ اول‌ درآمد و یکبار به‌ اشارت‌ او شعری‌ در مدح‌ ملک‌ منصور محمد بن‌ مظفر، حکمران‌ حماه‌ سرود.

    بین‌ سالهای‌ 601 تا 602ق‌، او را در اسکندریه‌ مى‌یابیم‌ که‌ همچنان‌ در خدمت‌ ملک‌ عادل‌ بوده‌ است‌.

    گزارشى‌ از یکى‌ از مجالس‌ این‌ امیر را همراه‌ قصیده‌ای‌ که‌ الملک‌ المعظم‌ به‌ عادل‌ فرستاده‌ و او را به‌ بازگشتن‌ به‌ شام‌ ترغیب‌ کرده‌، در بدائع‌ آورده‌ است‌.

    وی‌ از 603ق‌ در رُها (اورفه‌) به‌ خدمت‌ الملک‌ الاشرف‌ درآمد و دیرزمانى‌ از ملازمان‌ وی‌ بود.

    در 607ق‌ نیز ملک‌ اشرف‌ او را برای‌ مأموریتى‌ به‌ موصل‌ فرستاد و وی‌ در بازگشت‌ چندی‌ در شهر رُها باقى‌ ماند.

    وی‌ مدتى‌ نیز در قلمرو حکومت‌ ملک‌ اشرف‌، عهده‌دار امور دیوانى‌ و مالى‌ در شهر نصیبین‌ بوده‌ است‌.

    اما در هر حال‌ باید او را بیشتر شاعر دربار آن‌ امیر به‌ شمار آورد، زیرا ملاحظه‌ مى‌کنیم‌ که‌ پیوسته‌، در سفر و حضر، یا در مجالس‌ گوناگون‌ با وی‌ مصاحبت‌ داشته‌ است‌ و چنانکه‌ اشاره‌ شد، این‌ دوستى‌ حتى‌ پیش‌ از آن‌ بود که‌ ملک‌ اشرف‌ زمام‌ بخش‌ بزرگى‌ از شام‌ را برعهده‌ بگیرد.

    ابن‌ظافر خود گزارش‌های‌ گوناگونى‌ از مجالس‌ امیر باقى‌ گذاشته‌ است‌. مثلاً یکبار در مجلس‌ بزم‌ وی‌ در رأس‌ العین‌ شرکت‌ جسته‌، بار دیگر هم‌ مجلس‌ غنای‌ او را در رها وصف‌ کرده‌ است‌.

    این‌ دوستى‌ باعث‌ شد که‌ حتى‌ ملک‌ اشرف‌ او را منصب‌ «وزارت‌» بخشید. وی‌ پس‌ از چندی‌ در 612ق‌ ملک‌ اشرف‌ را ترک‌ کرد و به‌ قاهره‌ بازگشت‌. علت‌ واقعى‌ این‌ اقدام‌ بر ما پوشیده‌ است‌، اما او خود، سبب‌ را رهایى‌ از قید وزارت‌ و اشتیاق‌ شدید به‌ وطن‌ ذکر کرده‌ است‌.

    پس‌ از بازگشت‌ به‌ قاهره‌ وکالت‌ بیت‌المال‌ را عهده‌دار شد، اما در این‌ مقام‌ دیری‌ نپایید.


    آشنایی با بزرگان شعر و ادب

    مقام‌ والایى‌ که‌ ابن‌ ظافر نزد ملوک‌ ایوبى‌ داشت‌، موجب‌ شد که‌ با همة بزرگان‌ زمان‌ نیز آشنا شود، چنانکه‌ به‌ مجالس‌ ادبى‌ قاضى‌ فاضل‌، وزیر صلاح‌الدین‌ ایوبى‌، رفت‌ و آمد داشت‌ و برخى‌ از اشعار او را در کتابش‌ ذکر کرده‌ است‌.

    موشحات‌ و اشعار ابن‌ سناءالملک‌ قاضى‌ را نیز گاه‌ از زبان‌ خود وی‌ آورده‌ و اشعار و روایات‌ فراوانى‌ را مستقیماً از قول‌ عمادالدین‌ کاتب‌ نقل‌ کرده‌ است‌.

    بزرگان‌ دیگری‌ هم‌ که‌ با وی‌ دوستى‌ داشتند یا در مجالس‌ شعر و ادب‌ همنشین‌ او بودند، بسیارند و ذکر بیشتر آنان‌ در بدائع‌ آمده‌ است‌.


    وفات

    یک‌ سال‌ پس‌ از بازگشت‌ به‌ قاهره،‌ درگذشت‌ و در گورستان‌ سفح‌ المقطم‌ِ قاهره‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.


    آثار

    1. بدائع‌ البدائه‌،

    این‌ اثر که‌ مایة اصلى‌ شهرت‌ و اعتبار ابن‌ ظافر است‌، در واقع‌ جُنگى‌ از بدیهه‌ سرایى‌ شاعران‌ در قالب‌های‌ گوناگون‌ است‌.

    وی‌ در این‌ کتاب‌، با نثری‌ متکلف‌ و مسجع‌ و آکنده‌ از محسنات‌ بدیعى‌ و آرایش‌های‌ لفظى‌ به‌ ذکر اخبار ادبا و شعرا و چگونگى‌ بدیهه‌سرایى‌ ایشان‌ پرداخته‌ است‌.

    این‌ اخبار را نیز عموماً یا از کتاب‌های‌ تاریخ‌ و ادب‌ برگرفته‌، یا از قول‌ شیوخ‌ خود نقل‌ کرده‌، یا ماجراهایى‌ بوده‌ که‌ بر خود او گذشته‌ و یا لااقل‌ شاهد و ناظر آن‌ها بوده‌ است‌.

    گویى‌ بسیاری‌ از ادیبان‌ و شاعران‌ از اقدام‌ او در تألیف‌ بدائع‌ آگاهى‌ داشته‌اند و وی‌ از همه‌ خواسته‌ بوده‌ که‌ حکایات‌ شیرینى‌ را که‌ در باب‌ بدیهه‌سرایى‌ مى‌شناسند، در اختیار او قرار دهند و آنان‌ نیز خواهش‌ او را پذیرفته‌ بوده‌اند. مثلاً مى‌بینیم‌ که‌ قاضى‌ ابن‌ مؤید از اسکندریه‌ روایت‌ شیرینى‌ برای‌ او ارسال‌ داشته‌ است‌.

    ابن‌ ظافر در چگونگى‌ تألیف‌ کتاب‌ خود گوید که‌ در ابتدای‌ جوانى‌، مقداری‌ از اخبار شعرا را دربارة بدیهه‌ و ارتجال‌ گرد آورده‌، سپس‌ آن‌ها را به‌ قاضى‌ فاضل‌ عرضه‌ داشته‌ و قاضى‌ فاضل‌ او را به‌ تکمیل‌ کتاب‌ سخت‌ تشویق‌ کرده‌ است‌. آنگاه‌ از این‌ اخبار بخشى‌ فراهم‌ آمده‌ که‌ وی‌ بر حسب‌ زمان‌ فصل‌ بندی‌ کرده‌ و در خلال‌ آن‌، اشعار و قطعاتى‌ را که‌ خود سروده‌ یا مسجع‌ ساخته‌ بوده‌، به‌ نام‌ خود ذکر کرده‌ است‌ تا از اثر دیگران‌ بازشناخته‌ شود. آنگاه‌ این‌ مجموعه‌ را دوباره‌ به‌ قاضى‌ فاضل‌ تقدیم‌ داشته‌ است‌.

    اما کتاب‌، به‌ رغم‌ اظهار خشنودی‌ قاضى‌، به‌ دست‌ فراموشى‌ سپرده‌ مى‌شود، تا آنکه‌ در 603ق‌ در مجلس‌ ملک‌ اشرف‌ ذکر آن‌ به‌ میان‌ مى‌آید، و در آن‌ زمان‌ شاعر هنوز به‌ ملک‌ اشرف‌ نپیوسته‌ بوده‌ است‌. همین‌ امیر باعث‌ مى‌گردد که‌ وی‌ مورد توجه‌ امیر قرار گیرد و همة اخباری‌ را که‌ در آغاز جوانى‌ گرد آورده‌ بوده‌، به‌ کتاب‌ بیفزاید و مجموع‌ آن‌ها را به‌ آن‌ امیر تقدیم‌ کند.

    آنچه‌ اینک‌ از کتاب‌ در دست‌ داریم‌، با مقدمه‌ای‌ آغاز مى‌شود، آنگاه‌ دو فصل‌ کوتاه‌ مى‌آید، یکى‌ شامل‌ شرحى‌ مختصر در اشتقاق‌ بدیهه‌ و ارتجال‌ و دیگری‌ در بیان‌ تفاوت‌ بین‌ این‌ دو. سپس‌ 5 باب‌ در انواع‌ بدیهه‌سرایى‌ با شرحى‌ مختصر از هر یک‌ از انواع‌ آن‌ به‌ دنبال‌ مى‌آید.

    این‌ کتاب‌ در 1278ق‌ به‌ کوشش‌ محمد قطة عدوی‌، سپس‌ در 1316ق‌ در حاشیة معاهد التنصیص‌ و نیز در 1970م‌ به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌ در مصر به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. حاجى‌ خلیفه‌ و ابن‌ شاکر از ذیل‌ خود مؤلف‌ بر این‌ کتاب‌ نیز نام‌ برده‌اند.

    2. غرائب‌ التنبیهات‌ على‌ عجائب‌ التشبیهات‌،

    شاید کتاب‌ ابن‌ ظافر یکى‌ از جامع‌ترین‌ آثاری‌ باشد که‌ در زمینة تشبیهات‌ به‌ دست‌ ما رسیده‌ است‌.

    او خود در پایان‌ مقدمه‌ای‌ که‌ بر آن‌ نوشته‌، فهرستى‌ از مطالب‌ عرضه‌ کرده‌ است‌.

    وی‌ کتاب‌ را به‌ 6 باب‌ بخش‌ کرده‌ و هر باب‌ آن‌ را به‌ ذکر یکى‌ از موضوعات‌ تشبیه‌ اختصاص‌ داده‌ است‌، بدین‌ قرار:

    در تشبیه‌ اجرام‌ علویه‌، میاه‌ و آن‌هار، انوار و اثمار و نبات‌، خمریات‌، غزل‌ و نیز تشبیهات‌ گوناگون‌.

    این‌ کتاب‌ به‌ کوشش‌ محمد زغلول‌ سلام‌ و مصطفى‌ صاوی‌ جوینى‌ در 1971م‌ در قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. نیز نسخه‌ای‌ خطى‌ از آن‌ در مادرید با عنوان‌ المناقب‌ النوریة موجود است‌.

    3. اخبار الدول‌ المنقطعة،

    که‌ به‌ کوشش‌ آندره‌ فریه‌ در قاهره‌ (1972م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ و شامل‌ اخبار و حوادث‌ دولتهای‌ حمدانى‌، ساجى‌، طولونى‌، اخشیدی‌ فاطمى‌ و عباسى‌ تا 622ق‌/1225م‌ است‌.

    بخش‌هایى‌ از آن‌ نیز مستقلاً چاپ‌ شده‌ است‌، از جمله‌ بخش‌ ساجیین‌ آن‌ توسط فرایتاگ‌ در 1823م‌ در بن‌، نیز اخبار الدولة الحمدانیة بالموصل‌ و حلب‌ و دیار بکر و ثعور، به‌ کوشش‌ تمیمة الرواف‌ در دمشق‌ (1985م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. اخبار الشجعان‌ نیز بخشى‌ از الدول‌ المنطقعة است‌ که‌ بروکلمان‌ از آن‌ نام‌ مى‌برد.

    آثار دیگری‌ که‌ برای‌ وی‌ برشمرده‌اند، بدین‌ قرار است‌:

    مکرمات‌ الکتّاب‌، اساس‌ السیاسة، اخبار السلجوقیة، التشبیهات‌، من‌ اصیب‌ ممن‌ اسمه‌ على‌، نفائس‌ الذخیرة.

    همچنین‌ کتاب‌ شفاء الغلیل‌ فى‌ ذم‌ الصاحب‌ و الخلیل‌ را به‌ وی‌ نسبت‌ داده‌اند که‌ سیوطى‌ خلاصه‌ای‌ از آن‌ تهیه‌ کرده‌ و آن‌ را الشهاب‌ الثاقب‌ فى‌ ذم‌ الخلیل‌ و الصاحب‌ نامیده‌ است‌[۱].


    پانویس

    1. محقق‌، سیمین‌‌‌، ج4، ص163-162


    منابع مقاله

    محقق‌، سیمین‌‌‌،‌ دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.


    وابسته‌ها