حقيقة الشيعة الاثني عشرية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'دعاي' به 'دعای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR15750J1.jpg | | تصویر =NUR15750J1.jpg | ||
| عنوان =حقيقة الشيعة | | عنوان =حقيقة الشيعة الاثنيعشرية | ||
| عنوانهای دیگر =بحث یعالج مسألة الخلاف بین السنة و الشیعة من المصادر المعتبرة عند أهل السنة و الجماعة | | عنوانهای دیگر =بحث یعالج مسألة الخلاف بین السنة و الشیعة من المصادر المعتبرة عند أهل السنة و الجماعة | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[قاسم، اسعد | [[قاسم، اسعد وحيد]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 212/5 /ق2ح7* | | کد کنگره =BP 212/5 /ق2ح7* | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| شابک =964-6289-86-X | | شابک =964-6289-86-X | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =15750 | |||
| کتابخوان همراه نور =15750 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۹: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''حقيقة الشيعة | '''حقيقة الشيعة الاثني عشرية''' تأليف [[قاسم، اسعد وحيد|اسعد وحيد قاسم]]، پيرامون شيعه دوازده امامى بوده كه به زبان عربى در سال 1411ق نوشته شده است. | ||
کتاب در بررسی اختلاف اهل سنت و شیعه با بهرهگیری از منابع معتبر طرفین و حل اختلافات موجود است. نویسنده کتاب که فلسطینی و از اهل سنت، و دارای دکترای مدیریت میباشد، در این اثر تلاش کرده تا از شیعه دفاع نماید و اتهام کفر شیعه را که از سوی پارهای از متعصبان مطرح میشود، رد کند. | |||
وی، برای اثبات نظر خود، آرای چهرههای شاخصی همچون [[البنا، حسن|حسن البناء]]، [[سید قطب]]، [[مودودی، ابوالاعلی|مودودی]]، [[غزالی، محمد|محمد غزالی]]، [[شلتوت، محمود|شلتوت]]، [[بهساوی]]، تلمسانی، انوار الجندی و غنوشی را مد نظر قرار داده و نقل کرده است. | |||
وی، پژوهش خود را بر این پرسش قرار داده که آیا شیعیان مسلمانند؟ وی برای یافتن پاسخ این پرسش، به منابع زیادی مراجعه کرده و پس از نتیجهگیری تصمیم گرفته است یافتههایش را در این کتاب به تحریر در آورد. رویکرد اصلی وی در یافتن پاسخش، روایات نقل شده در منابع حدیثی است. وی میکوشد تا با استناد به احادیث، باورهای شیعه را حق نشان بدهد و از آنها دفاع نماید.<ref> ر.ک: معاونت فرهنگی مجمع جهانی اهلبیت(ع)، ص154</ref> | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه | كتاب با مقدمه نویسنده در توضيح انگيزه نگارش كتاب آغاز و مطالب در شش فصل تنظيم شده است. | ||
نویسنده ابتدا پيرامون اختلاف دو ديدگاه شيعه و سنى پيرامون موضوع امامت بحث كرده و سپس به بررسى موضوعاتى چون عدالت صحابه، رابطه شيعه با قرآن، ازدواج موقت پرداخته است. | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نویسنده در مقدمه، زمينههاى نگارش كتاب را به تفصيل توضيح داده است. وى به سؤالى كه دائماً ذهن وى را به خود مشغول نموده اشاره مىكند و مىپرسد دليل مخفى داشتن بسيارى از حوادث تاريخى و احاديث رسول(ص) از ما، با وجود توثيق آنها در مصادر اهل سنت چيست؟ وى تأكيد مىكند كه با پاسخ به اين حقيقت، بسيارى از موضوعات دشوار -كه سبب اختلافات بين اهل سنت و شيعه در قرنهاى گذشته بوده- توضيح داده خواهد شد<ref>مقدمه نویسنده، ص15</ref> | |||
فصل اول كتاب پيرامون امامت و فرق دو ديدگاه شيعه و سنى درباره آن مىباشد. به نظر | فصل اول كتاب پيرامون امامت و فرق دو ديدگاه شيعه و سنى درباره آن مىباشد. به نظر نویسنده امامت يا خلافت به معناى رهبرى است و اصطلاحاً، پس از رحلت پيامبر(ص)، بر پيشوايى و رهبرى مسلمانان اطلاق شد و هيچ كس اين معنى را منكر نمىشود. وى دليل اين عدم انكار را، فطرى بودن آن براى هر گروه و ملتى دانسته است.<ref>متن كتاب، ص19</ref> | ||
وى بزرگترين و مهمترين اختلاف ميان مسلمانان را اختلاف پيرامون روش و | وى بزرگترين و مهمترين اختلاف ميان مسلمانان را اختلاف پيرامون روش و کیفیت انتخاب يا تعيين امام و خليفه و نقشى كه وى ايفا مىكند دانسته است كه ساير اختلافات، همه از آن نشئت گرفته است؛ چراكه امامت در نظر شیعیان، به نص پيامبر(ص) است و منحصر در امامان دوازدهگانه از اهلبيت(ع) بوده و براى شناخت احكام اسلام، پس از رحلت پيامبر(ص)، بايد به اين امامان رجوع كرد. اما اهل سنت امامت را در شورا محقق مىدانند، هرچند نص خليفه گذشته را درباره خليفه بعدى مىپذيرند، همچنانكه در مورد خليفه دوم رخ داد كه به نص ابوبكر به خلافت رسيد و همچنين روا مىدانند كه خلافت با زور سرنيزه و شمشير گرفته شود، مانند خلافت امويان و عباسيان و عثمانيان<ref>همان، ص19-20</ref> | ||
نویسنده در اين فصل، قبل از آنكه حكم به بطلان يك مذهب يا برترى و افضليت مذهبى بر مذهب ديگر بنمايد، با تأمل و دقّت، استدلالهاى هريك از اين دو گروه را مورد بررسى قرار داده و نصوصى كه شیعیان به عنوان دليلهاى محكمى براى اثبات مذهبشان در امامت و ردّ اهل سنت، مورد استناد قراد دادهاند را در سه بخش زير، بررسى كرده است: | |||
#ادلهاى براى اثبات امامت اهلبيت(ع). | #ادلهاى براى اثبات امامت اهلبيت(ع). | ||
خط ۴۹: | خط ۵۷: | ||
#ادلهاى در اثبات اينكه پيامبر(ص) على(ع) را جانشين خود نمود<ref>همان، ص21-39</ref> | #ادلهاى در اثبات اينكه پيامبر(ص) على(ع) را جانشين خود نمود<ref>همان، ص21-39</ref> | ||
فصل دوم، در مورد عدالت صحابه مىباشد. | فصل دوم، در مورد عدالت صحابه مىباشد. نویسنده معتقد است مسئله اصحاب پيامبر(ص) و ميزان درجه عدالتشان، از بزرگترين مسائل اختلافى ميان اهل سنت و شيعه است و از همه آنها حساستر مىباشد؛ زيرا اهل سنت تمام اصحاب را عادل مىدانند و هرگونه نقد و شك نسبت به احاديثى را كه از پيامبر(ص) نقل شده را جايز نمىدانند و خود را به هرچه اصحاب روايت كردهاند، متعهد مىدانند<ref>همان، ص107</ref> | ||
اما | اما شیعیان بر اين باورند كه همه اصحاب در يك درجه از اعتبار و عدالت نمىباشند و انتقاد كردن به آنان رواست و در اين مورد دليلهايى از كتاب و سنت دارند<ref>همان، ص107-108</ref> | ||
نویسنده بر اين نكته تأكيد دارد كه تهمتهايى كه به شیعیان زده مىشود كه تمام اصحاب را تكفير مىكنند يا دشنام و لعن مىنمايند، چيزى جز يك دروغ آشكار نيست، زيرا انتقاد از يكى از صحابى، به معناى تكفير او نيست و چنانچه انتقاد مبتنى بر ادله قانع كنندهاى باشد، اين همه عصبانيت و جزع و فزع به چه دليل است؟<ref>همان، ص108</ref> | |||
نویسنده معتقد است اينكه شايع كردهاند كه تمام اصحاب عدالت دارند، چيزى نيست جز بستن در بر روى هر كس كه نسبت به برخى از اصحابى كه تلاش براى دور ساختن خلافت از اصحاب شرعى و واقعيش نمودند، انتقادى نمايد و بدينسان بسيارى از اهل سنت، تمام استدلالهاى محكم و مبتنى كه حقانيت و برترى اهلبيت(ع) را در امامت و پيشوايى مسلمانان به اثبات مىرساند، رد مىكنند؛ فقط به اين خاطر كه معتقد به عدالت همه اصحاب مىباشند، از اين روى هركارى را كه آنها مرتكب شدهاند، حمل بر صحت مىكنند<ref>همان، ص120</ref> | |||
به باور | به باور نویسنده، كسانى كه چنين انديشه باطلى را رواج دادند، بدين خاطر بوده كه در وجود ائمه(ع)خطرى مىديدند كه كاخهايشان را بر باد مىدهد و حكومتشان را تهديد مىكند، چرا كه آنها حق اهلبيت(ع) را كاملاً تشخيص مىدادند، پس چارهاى نداشتند جز اينكه پردهاى از ناباورى و مغالطه بر احاديث و آياتى كه منزلت و مقام آنان را مشخص مىسازد بكشند و در عين حال، مقام همه اصحاب را به حدى بالا ببرند كه ديگر امتيازى براى اهلبيت نماند؛ همان امتيازى كه آنان را قابليت داد تا از سوى خداوند عزوجل برگزيده شوند و پس از وفات پيامبر(ص)، امامت و رهبرى امت اسلامى، از سوى خداوند، به آنان واگذار شود<ref>همان، ص120-121</ref> | ||
به اعتقاد | به اعتقاد نویسنده يكى از مهمترين آثار منفى اعتقاد به عدالت تمام صحابه، پيدايش آن مقدار زياد از روايات سست در كتب حديث است، مانند اسرائيليات و مسيحيات و غير آن از خرافاتى كه براى طعنه زدن به دين اسلام، از آنها استفاده مىشود؛ چرا كه آن روايتها -فقط به اين خاطر كه از اصحاب روايت شده- مورد اطمينان و پذيرش و تصديق آنان قرار گرفته است.<ref>همان، ص121</ref> | ||
در فصل سوم، رابطه بين شيعه و قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. به نظر | در فصل سوم، رابطه بين شيعه و قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. به نظر نویسنده، شيعه بر اين باور است كه قرآن، وحى الهى است كه از خداى متعال بر پيامبر اكرمش(ص)، نازل شده و در آن همه چيز توضيح داده شده است و اين معجزه جاودانه پيامبر است كه بشريت از نبرد با آن، از نظر بلاغت، فصاحت، محتوا، حقايق و معارف والا، ناتوان مانده است و هرگز تغيير و تبديل و تحريف در آن راه ندارد. اين قرآنى كه در دست ماست و آن را همواره تلاوت مىكنيم، همان قرآنى است كه بر پيامبر(ص) نازل شده است و هر كه جز اين ادعایى داشته باشد، درغگو يا غلطانداز يا خطاكار است و بى گمان همه آنان راه هدايت را نجستهاند، چرا كه قرآن، كلام خداست كه هرگز از پيشرو و پشتسر باطل به آن راه ندارد<ref>همان، ص123</ref> | ||
نویسنده معتقد است روايات تحريف قرآن كه در كتب شيعه آمده ولى مطرود و متروك است و مانند آن در كتابهاى صحاح اهل سنت نيز آمده است به دو صورت قابل تفسير است: يا اينكه اين روايتها صحيح است ولى راويانشان دچار اشتباه شدهاند و يا آنكه خود روايات صحيح نيستند<ref>همان، ص123-132</ref> | |||
در فصل چهارم كتاب از شيعه و سنت | در فصل چهارم كتاب از شيعه و سنت پاک پيامبر(ص) بحث به ميان آمده است. به اعتقاد نویسنده، هيچ اختلافى ميان اهل سنت و شیعیان درباره مقام سنت پاک نبوى و ضرورت پيروى از آن وجود ندارد، ولى اختلافى كه هست، پيرامون چگونگى منتقل شدن اين سنت به نسلهاى پس از پيامبر(ص) و چگونگى اطمينان پيدا كردن به آن است.<ref>همان، ص134</ref> | ||
در فصل پنجم، ازدواج موقت مورد بررسى قرار گرفته است. اهل سنت اين نوع ازدواج را نپذيرفته و بر | در فصل پنجم، ازدواج موقت مورد بررسى قرار گرفته است. اهل سنت اين نوع ازدواج را نپذيرفته و بر شیعیان خرده مىگيرند كه چرا به جواز آن معتقدند. نویسنده در اين فصل به پاسخ به اين پرسش پرداخته كه شيعه از كجا اين ازدواج را آورده است و آيا در مورد اين ازدواج، مىشود اجتهاد كرد كه آن را حلال يا حرام شمرد و ادله آن از كتاب وسنت چيست؟<ref>همان، ص165</ref> | ||
در آخرين فصل از كتاب نيز ظهور حضرت مهدى(عج) و فتنههاى آخر زمان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است<ref>همان، ص179</ref> | در آخرين فصل از كتاب نيز ظهور حضرت مهدى(عج) و فتنههاى آخر زمان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.<ref>همان، ص179</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۷۹: | خط ۸۷: | ||
<references /> | <references /> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#معاونت فرهنگی مجمع جهانی اهلبیت(ع)، کتابشناسی توصیفی اهلبیت علیهمالسلام، قم، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهلبیت(ع)، چاپ اول، 1383ش. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۱
حقيقة الشيعة الاثنيعشرية | |
---|---|
پدیدآوران | قاسم، اسعد وحيد (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | بحث یعالج مسألة الخلاف بین السنة و الشیعة من المصادر المعتبرة عند أهل السنة و الجماعة |
ناشر | مؤسسة المعارف الإسلامیة |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1421 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-6289-86-X |
موضوع | شیعه - عقاید
شیعه امامیه - دفاعیهها و ردیهها علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت فقه تطبیقی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 212/5 /ق2ح7* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حقيقة الشيعة الاثني عشرية تأليف اسعد وحيد قاسم، پيرامون شيعه دوازده امامى بوده كه به زبان عربى در سال 1411ق نوشته شده است.
کتاب در بررسی اختلاف اهل سنت و شیعه با بهرهگیری از منابع معتبر طرفین و حل اختلافات موجود است. نویسنده کتاب که فلسطینی و از اهل سنت، و دارای دکترای مدیریت میباشد، در این اثر تلاش کرده تا از شیعه دفاع نماید و اتهام کفر شیعه را که از سوی پارهای از متعصبان مطرح میشود، رد کند.
وی، برای اثبات نظر خود، آرای چهرههای شاخصی همچون حسن البناء، سید قطب، مودودی، محمد غزالی، شلتوت، بهساوی، تلمسانی، انوار الجندی و غنوشی را مد نظر قرار داده و نقل کرده است.
وی، پژوهش خود را بر این پرسش قرار داده که آیا شیعیان مسلمانند؟ وی برای یافتن پاسخ این پرسش، به منابع زیادی مراجعه کرده و پس از نتیجهگیری تصمیم گرفته است یافتههایش را در این کتاب به تحریر در آورد. رویکرد اصلی وی در یافتن پاسخش، روایات نقل شده در منابع حدیثی است. وی میکوشد تا با استناد به احادیث، باورهای شیعه را حق نشان بدهد و از آنها دفاع نماید.[۱]
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده در توضيح انگيزه نگارش كتاب آغاز و مطالب در شش فصل تنظيم شده است.
نویسنده ابتدا پيرامون اختلاف دو ديدگاه شيعه و سنى پيرامون موضوع امامت بحث كرده و سپس به بررسى موضوعاتى چون عدالت صحابه، رابطه شيعه با قرآن، ازدواج موقت پرداخته است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه، زمينههاى نگارش كتاب را به تفصيل توضيح داده است. وى به سؤالى كه دائماً ذهن وى را به خود مشغول نموده اشاره مىكند و مىپرسد دليل مخفى داشتن بسيارى از حوادث تاريخى و احاديث رسول(ص) از ما، با وجود توثيق آنها در مصادر اهل سنت چيست؟ وى تأكيد مىكند كه با پاسخ به اين حقيقت، بسيارى از موضوعات دشوار -كه سبب اختلافات بين اهل سنت و شيعه در قرنهاى گذشته بوده- توضيح داده خواهد شد[۲]
فصل اول كتاب پيرامون امامت و فرق دو ديدگاه شيعه و سنى درباره آن مىباشد. به نظر نویسنده امامت يا خلافت به معناى رهبرى است و اصطلاحاً، پس از رحلت پيامبر(ص)، بر پيشوايى و رهبرى مسلمانان اطلاق شد و هيچ كس اين معنى را منكر نمىشود. وى دليل اين عدم انكار را، فطرى بودن آن براى هر گروه و ملتى دانسته است.[۳]
وى بزرگترين و مهمترين اختلاف ميان مسلمانان را اختلاف پيرامون روش و کیفیت انتخاب يا تعيين امام و خليفه و نقشى كه وى ايفا مىكند دانسته است كه ساير اختلافات، همه از آن نشئت گرفته است؛ چراكه امامت در نظر شیعیان، به نص پيامبر(ص) است و منحصر در امامان دوازدهگانه از اهلبيت(ع) بوده و براى شناخت احكام اسلام، پس از رحلت پيامبر(ص)، بايد به اين امامان رجوع كرد. اما اهل سنت امامت را در شورا محقق مىدانند، هرچند نص خليفه گذشته را درباره خليفه بعدى مىپذيرند، همچنانكه در مورد خليفه دوم رخ داد كه به نص ابوبكر به خلافت رسيد و همچنين روا مىدانند كه خلافت با زور سرنيزه و شمشير گرفته شود، مانند خلافت امويان و عباسيان و عثمانيان[۴]
نویسنده در اين فصل، قبل از آنكه حكم به بطلان يك مذهب يا برترى و افضليت مذهبى بر مذهب ديگر بنمايد، با تأمل و دقّت، استدلالهاى هريك از اين دو گروه را مورد بررسى قرار داده و نصوصى كه شیعیان به عنوان دليلهاى محكمى براى اثبات مذهبشان در امامت و ردّ اهل سنت، مورد استناد قراد دادهاند را در سه بخش زير، بررسى كرده است:
- ادلهاى براى اثبات امامت اهلبيت(ع).
- ادلهاى براى اثبات عدد و شمارش ائمه(ع).
- ادلهاى در اثبات اينكه پيامبر(ص) على(ع) را جانشين خود نمود[۵]
فصل دوم، در مورد عدالت صحابه مىباشد. نویسنده معتقد است مسئله اصحاب پيامبر(ص) و ميزان درجه عدالتشان، از بزرگترين مسائل اختلافى ميان اهل سنت و شيعه است و از همه آنها حساستر مىباشد؛ زيرا اهل سنت تمام اصحاب را عادل مىدانند و هرگونه نقد و شك نسبت به احاديثى را كه از پيامبر(ص) نقل شده را جايز نمىدانند و خود را به هرچه اصحاب روايت كردهاند، متعهد مىدانند[۶]
اما شیعیان بر اين باورند كه همه اصحاب در يك درجه از اعتبار و عدالت نمىباشند و انتقاد كردن به آنان رواست و در اين مورد دليلهايى از كتاب و سنت دارند[۷]
نویسنده بر اين نكته تأكيد دارد كه تهمتهايى كه به شیعیان زده مىشود كه تمام اصحاب را تكفير مىكنند يا دشنام و لعن مىنمايند، چيزى جز يك دروغ آشكار نيست، زيرا انتقاد از يكى از صحابى، به معناى تكفير او نيست و چنانچه انتقاد مبتنى بر ادله قانع كنندهاى باشد، اين همه عصبانيت و جزع و فزع به چه دليل است؟[۸]
نویسنده معتقد است اينكه شايع كردهاند كه تمام اصحاب عدالت دارند، چيزى نيست جز بستن در بر روى هر كس كه نسبت به برخى از اصحابى كه تلاش براى دور ساختن خلافت از اصحاب شرعى و واقعيش نمودند، انتقادى نمايد و بدينسان بسيارى از اهل سنت، تمام استدلالهاى محكم و مبتنى كه حقانيت و برترى اهلبيت(ع) را در امامت و پيشوايى مسلمانان به اثبات مىرساند، رد مىكنند؛ فقط به اين خاطر كه معتقد به عدالت همه اصحاب مىباشند، از اين روى هركارى را كه آنها مرتكب شدهاند، حمل بر صحت مىكنند[۹]
به باور نویسنده، كسانى كه چنين انديشه باطلى را رواج دادند، بدين خاطر بوده كه در وجود ائمه(ع)خطرى مىديدند كه كاخهايشان را بر باد مىدهد و حكومتشان را تهديد مىكند، چرا كه آنها حق اهلبيت(ع) را كاملاً تشخيص مىدادند، پس چارهاى نداشتند جز اينكه پردهاى از ناباورى و مغالطه بر احاديث و آياتى كه منزلت و مقام آنان را مشخص مىسازد بكشند و در عين حال، مقام همه اصحاب را به حدى بالا ببرند كه ديگر امتيازى براى اهلبيت نماند؛ همان امتيازى كه آنان را قابليت داد تا از سوى خداوند عزوجل برگزيده شوند و پس از وفات پيامبر(ص)، امامت و رهبرى امت اسلامى، از سوى خداوند، به آنان واگذار شود[۱۰]
به اعتقاد نویسنده يكى از مهمترين آثار منفى اعتقاد به عدالت تمام صحابه، پيدايش آن مقدار زياد از روايات سست در كتب حديث است، مانند اسرائيليات و مسيحيات و غير آن از خرافاتى كه براى طعنه زدن به دين اسلام، از آنها استفاده مىشود؛ چرا كه آن روايتها -فقط به اين خاطر كه از اصحاب روايت شده- مورد اطمينان و پذيرش و تصديق آنان قرار گرفته است.[۱۱]
در فصل سوم، رابطه بين شيعه و قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. به نظر نویسنده، شيعه بر اين باور است كه قرآن، وحى الهى است كه از خداى متعال بر پيامبر اكرمش(ص)، نازل شده و در آن همه چيز توضيح داده شده است و اين معجزه جاودانه پيامبر است كه بشريت از نبرد با آن، از نظر بلاغت، فصاحت، محتوا، حقايق و معارف والا، ناتوان مانده است و هرگز تغيير و تبديل و تحريف در آن راه ندارد. اين قرآنى كه در دست ماست و آن را همواره تلاوت مىكنيم، همان قرآنى است كه بر پيامبر(ص) نازل شده است و هر كه جز اين ادعایى داشته باشد، درغگو يا غلطانداز يا خطاكار است و بى گمان همه آنان راه هدايت را نجستهاند، چرا كه قرآن، كلام خداست كه هرگز از پيشرو و پشتسر باطل به آن راه ندارد[۱۲]
نویسنده معتقد است روايات تحريف قرآن كه در كتب شيعه آمده ولى مطرود و متروك است و مانند آن در كتابهاى صحاح اهل سنت نيز آمده است به دو صورت قابل تفسير است: يا اينكه اين روايتها صحيح است ولى راويانشان دچار اشتباه شدهاند و يا آنكه خود روايات صحيح نيستند[۱۳]
در فصل چهارم كتاب از شيعه و سنت پاک پيامبر(ص) بحث به ميان آمده است. به اعتقاد نویسنده، هيچ اختلافى ميان اهل سنت و شیعیان درباره مقام سنت پاک نبوى و ضرورت پيروى از آن وجود ندارد، ولى اختلافى كه هست، پيرامون چگونگى منتقل شدن اين سنت به نسلهاى پس از پيامبر(ص) و چگونگى اطمينان پيدا كردن به آن است.[۱۴]
در فصل پنجم، ازدواج موقت مورد بررسى قرار گرفته است. اهل سنت اين نوع ازدواج را نپذيرفته و بر شیعیان خرده مىگيرند كه چرا به جواز آن معتقدند. نویسنده در اين فصل به پاسخ به اين پرسش پرداخته كه شيعه از كجا اين ازدواج را آورده است و آيا در مورد اين ازدواج، مىشود اجتهاد كرد كه آن را حلال يا حرام شمرد و ادله آن از كتاب وسنت چيست؟[۱۵]
در آخرين فصل از كتاب نيز ظهور حضرت مهدى(عج) و فتنههاى آخر زمان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.[۱۶]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در انتهاى كتاب قرار گرفته است.
در پاورقىها بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- معاونت فرهنگی مجمع جهانی اهلبیت(ع)، کتابشناسی توصیفی اهلبیت علیهمالسلام، قم، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهلبیت(ع)، چاپ اول، 1383ش.