۱۰۶٬۵۹۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==ارتباط با انگلیس== | ==ارتباط با انگلیس== | ||
یکچندی به عنوان بایگان در دادگاه جنایی وابسته به حکومت استعمار انگلیس در هند، به خدمت مشغول شد. در خاموش کردن مسالمتآمیز در یک شورش انقلابی که هندیان در طی آن، به جان انگلیسیها افتادند، به نفع انگلیسیها کوشید. به پاس این خدمات و تلقی محترمانهای که از انگلیسیها داشت، به أخذ مقرّری سالانه و سپس دریافت لقب «سر»(شوالیه) از دولت انگلیس نایل آمد. در پنجاه و دو سالگی که دو فرزندش را برای ادامه تحصیلات به انگلستان برد، دیدن ترقیات شگرف اروپائیها از نزدیک، اندیشهاش را در مهم شمردن تعلیم و تربیت به سبک جدید و با الهام از فرهنگ غربی، ریشهدارتر کرد. در بازگشت، انجمنی علمی- ادبی و دانشگاهی به سبک دانشگاههای اروپایی در علیگره تأسیس کرد که بر محور آن دانشگاه و فارغالتحصیلان آن، گرایش فکری پیشتازی پدید آمد. | |||
==افکار سیاسی-انگلیسی او== | ==افکار سیاسی-انگلیسی او== | ||
گرایش و نگرش سیاسی و بسیار محافظهکارانه سید احمدخان متناقض و بی انسجام بود. از یک سو با عزمی جزم از کشیده شدن به عرصه سیاست پرهیز داشت و شعار او «آموزش، آموزش، آموزش» بود- که این عزم او به کناره گرفتن از نهضتهای سیاسی، غالبا مورد سوء ظن و تمسخر واقع شده- و از سوی دیگر تردیدی نیست که وی دستآموز سیاست مزورانه انگلیس بوده است. توصیه سیاسی مهم او همین بود که مسلمانان باید با تمسک به ذیل عنایت اسلام، خود یک ملّت مستقل و واحدی باشند. اما این تمسک به ذیل اسلام، در عمل، توسل به ذیل عنایت دولت علّیه بریتانیا شد. تصور نمیرود که عنوان پر افتخار «سر» که انگلیسیها در سال 1305 ق/ 1888 م به سید احمدخان دادند در جهت تحکیم مبانی اسلام و تحقّق امّت واحده اسلامی بوده باشد. به تعبیر دیگر میتوان گفت: وی توجیه کننده مظالم استعمار انگلیس بوده و دور نیست چنین نقشی را ناخودآگاهانه در پیش گرفته باشد و مراد اصلی او- که شامّه و فقه سیاسی پیشرفتهای نداشت- تنش زدایی و ایجاد ائتلاف و تأمین آرامش اجتماعی برای با فرهنگتر شدن مسلمانان و جبران عقبماندگی آنان باشد. ولی همه جا نمیتوان رفتار و گفتار وی را چنین حمل بر صحت کرد؛ از جمله آنجا که میگوید: «... اگر خداوند، اطاعت و دست نشاندگی ما را در قبال نژاد دیگر(انگلیسیها) مقدر کرده باشد، نژادی که آزادی دینی را از ما دریغ نمیدارند و برای ما عادلانه حکم میرانند و صلح و صفا برقرار میدارند و مال و جان ما را حفظ میکنند؛ چنان که انگلیسیها در هند، بر همین نهج رفتار میکنند، بر ماست که خیرخواه آنان باشیم و دست دوستی آنان را بفشاریم...». | گرایش و نگرش سیاسی و بسیار محافظهکارانه سید احمدخان متناقض و بی انسجام بود. از یک سو با عزمی جزم از کشیده شدن به عرصه سیاست پرهیز داشت و شعار او «آموزش، آموزش، آموزش» بود- که این عزم او به کناره گرفتن از نهضتهای سیاسی، غالبا مورد سوء ظن و تمسخر واقع شده- و از سوی دیگر تردیدی نیست که وی دستآموز سیاست مزورانه انگلیس بوده است. | ||
توصیه سیاسی مهم او همین بود که مسلمانان باید با تمسک به ذیل عنایت اسلام، خود یک ملّت مستقل و واحدی باشند. اما این تمسک به ذیل اسلام، در عمل، توسل به ذیل عنایت دولت علّیه بریتانیا شد. تصور نمیرود که عنوان پر افتخار «سر» که انگلیسیها در سال 1305 ق/ 1888 م به سید احمدخان دادند در جهت تحکیم مبانی اسلام و تحقّق امّت واحده اسلامی بوده باشد. به تعبیر دیگر میتوان گفت: وی توجیه کننده مظالم استعمار انگلیس بوده و دور نیست چنین نقشی را ناخودآگاهانه در پیش گرفته باشد و مراد اصلی او- که شامّه و فقه سیاسی پیشرفتهای نداشت- تنش زدایی و ایجاد ائتلاف و تأمین آرامش اجتماعی برای با فرهنگتر شدن مسلمانان و جبران عقبماندگی آنان باشد. | |||
ولی همه جا نمیتوان رفتار و گفتار وی را چنین حمل بر صحت کرد؛ از جمله آنجا که میگوید: «... اگر خداوند، اطاعت و دست نشاندگی ما را در قبال نژاد دیگر(انگلیسیها) مقدر کرده باشد، نژادی که آزادی دینی را از ما دریغ نمیدارند و برای ما عادلانه حکم میرانند و صلح و صفا برقرار میدارند و مال و جان ما را حفظ میکنند؛ چنان که انگلیسیها در هند، بر همین نهج رفتار میکنند، بر ماست که خیرخواه آنان باشیم و دست دوستی آنان را بفشاریم...». | |||
یکی از نویسندگان معاصر درباره او چنین مینویسد: «چنان که شیوه رایج است ابتدا کوشیدند تا حصاری نامرئی پیرامون او بکشند و او را در یک جوّ کنترل شده و قرنطینه نامحسوس بگیرند تا بتوانند شرایط ذهنی خاصّی را که میخواهند برایش به وجود آورند و بر گردش هالهای بکشند تا همه چیز را از ورای آن ببیند و کمکم استحاله شود و زمینه روحی برای استخدام «ناآگاهانه» و سپس «نیمه آگاهانه» و سرانجام «آگاهانه»اش فراهم گردد». | یکی از نویسندگان معاصر درباره او چنین مینویسد: «چنان که شیوه رایج است ابتدا کوشیدند تا حصاری نامرئی پیرامون او بکشند و او را در یک جوّ کنترل شده و قرنطینه نامحسوس بگیرند تا بتوانند شرایط ذهنی خاصّی را که میخواهند برایش به وجود آورند و بر گردش هالهای بکشند تا همه چیز را از ورای آن ببیند و کمکم استحاله شود و زمینه روحی برای استخدام «ناآگاهانه» و سپس «نیمه آگاهانه» و سرانجام «آگاهانه»اش فراهم گردد». | ||
مأموران مخفی کمپانی انگلیسی، در چهره مسلمانان و ارادتمندان جدیدش بر گرد او حلقه زدند و به نام پرداخت وجوه مذهبی و کمکهای مالی برای امور اسلامی و اداره مؤسسات علمی و تأسیس مدرسه دینی علیگره و جز آن، او را تقویت کردند و سپس به نام مشاور و استاد و متخصص فنّی و کمک کننده به اداره مدرسه علیگره و سپس در چهرههای بینقاب، اما به عنوان حمایت انگلستان از مسلمانان هند و علاقه | مأموران مخفی کمپانی انگلیسی، در چهره مسلمانان و ارادتمندان جدیدش بر گرد او حلقه زدند و به نام پرداخت وجوه مذهبی و کمکهای مالی برای امور اسلامی و اداره مؤسسات علمی و تأسیس مدرسه دینی علیگره و جز آن، او را تقویت کردند و سپس به نام مشاور و استاد و متخصص فنّی و کمک کننده به اداره مدرسه علیگره و سپس در چهرههای بینقاب، اما به عنوان حمایت انگلستان از مسلمانان هند و علاقه نایبالسلطنه به پیشرفت امور اجتماعی و فرهنگی مسلمانان و تقویت آنان در برابر هندوها، او را یکسره در اختیار گرفتند و رابطههای پنهانی و پولهای به ظاهر شرعی، کمکم رو شد و سید احمدخان رسما همدستی با نایبالسلطنه را برای حفظ «بیضه اسلام» و حمایت از حوزههای علمی مسلمین لازم شمرد و اعلام کرد که باید ما خواستار حکومت نایبالسلطنه انگلیسی و ابقای نظام استعماری باشیم تا بدین وسیله بتوانیم استقلال، هویت و ملیت اسلامی خود را حفظ و شکوفا سازیم!! یعنی در زیر سایه بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین، دولت بریتانیا!!<ref>معرفت، محمدهادی، ج2، ص509-516</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |