تبرک و توسل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'علامه امينى' به 'علامه امينى '
جز (جایگزینی متن - 'عبدالحسين امينى' به 'عبدالحسين امينى')
جز (جایگزینی متن - 'علامه امينى' به 'علامه امينى ')
خط ۵۶: خط ۵۶:
د)- بنابراين بدعت شمردن اين‌گونه سنت‌ها و تهمت شرك زدن به كسانى كه عاشقانه به پيامبر و آل او معتقدند و «مودت ذي القربى» را «وسيله» تقرب به خدا مى‌دانند، گناهى نابخشودنى است و نوعى «كج‌فكرى» و «كج‌فهمى» در دين است كه دامن‌گير برخى از قلم‌به‌دستان جاهل يا خودخواه و عوام‌فريب شده است.
د)- بنابراين بدعت شمردن اين‌گونه سنت‌ها و تهمت شرك زدن به كسانى كه عاشقانه به پيامبر و آل او معتقدند و «مودت ذي القربى» را «وسيله» تقرب به خدا مى‌دانند، گناهى نابخشودنى است و نوعى «كج‌فكرى» و «كج‌فهمى» در دين است كه دامن‌گير برخى از قلم‌به‌دستان جاهل يا خودخواه و عوام‌فريب شده است.


ه)- خوشبختانه عالمانى بصير و نقاد، همواره در همه دوران‌ها به ميدان آمده‌اند و در دفاع از حق و زدودن پيرايه‌ها و دروغ‌ها، تلاشگرانه قلم زده‌اند. علامه امينى، يكى از اين نادره‌هاى روزگار است كه حقى عظيم بر شيعه دارد.
ه)- خوشبختانه عالمانى بصير و نقاد، همواره در همه دوران‌ها به ميدان آمده‌اند و در دفاع از حق و زدودن پيرايه‌ها و دروغ‌ها، تلاشگرانه قلم زده‌اند. [[علامه امينى]] ، يكى از اين نادره‌هاى روزگار است كه حقى عظيم بر شيعه دارد.


و)- نوشته حاضر برگرفته از ديدگاه‌ها و تحليل‌هاى مرحوم علامه امينى در كتاب «الغدير» است.
و)- نوشته حاضر برگرفته از ديدگاه‌ها و تحليل‌هاى مرحوم [[علامه امينى]]  در كتاب «الغدير» است.


ز)- اتهامات و سخنان مغرضانه و بى‌اساس امثال ابن تيميه و وهابيان، در جاهاى مختلف «الغدير» مورد نقد و پاسخ‌گويى قرار گرفته است. مبحث «تبرك به قبور»، از جلد 5، ص146 به بعد است. بحث «انتقال جنازه به حرم‌ها» از ص66 تا 85 همان جلد، موضوع «نذر و نياز»، از ص180 و مبحث «توسل» نيز از همين جلد و مواردى از جلد اول و سوم كه در پاورقى اشاره شده است <ref>ر.ك: همان، ص9-14</ref>.
ز)- اتهامات و سخنان مغرضانه و بى‌اساس امثال ابن تيميه و وهابيان، در جاهاى مختلف «الغدير» مورد نقد و پاسخ‌گويى قرار گرفته است. مبحث «تبرك به قبور»، از جلد 5، ص146 به بعد است. بحث «انتقال جنازه به حرم‌ها» از ص66 تا 85 همان جلد، موضوع «نذر و نياز»، از ص180 و مبحث «توسل» نيز از همين جلد و مواردى از جلد اول و سوم كه در پاورقى اشاره شده است <ref>ر.ك: همان، ص9-14</ref>.
خط ۶۴: خط ۶۴:
3. هرچند مقابله تفصيلى متن عربى با ترجمه حاضر، موضوعى تخصصى است و فرصتى فراخ مى‌طلبد، ولى براى آشنايى با چگونگى ترجمه و فراهم شدن زمينه سنجش ميزان موفقيت مترجم محترم، به مقايسه يك مورد اكتفا مى‌شود:
3. هرچند مقابله تفصيلى متن عربى با ترجمه حاضر، موضوعى تخصصى است و فرصتى فراخ مى‌طلبد، ولى براى آشنايى با چگونگى ترجمه و فراهم شدن زمينه سنجش ميزان موفقيت مترجم محترم، به مقايسه يك مورد اكتفا مى‌شود:


علامه امينى در متن عربى كتاب «الغدير» چنين نوشته است: «النذور لأهل القبور... ما شذت الشيعة في المسئلة عما أصفقت عليه الأُمة الإسلامية سلفاً و خلفاً؛ فقد بسط الخالدي فيها القول في كتابه صلح الإخوان <ref>ص102-109</ref> و مجمل ذلك التفصيل، أنَّ المسئلة تدور مدار نيات الناذرين و إنَّما الأعمال بالنيات، فإن كان قصد الناذر الميت نفسه و التقرب إليه بذلك لم يجز قولا واحداً و إن كان قصده وجه اللَّه تعالى و انتفاع الأحياء بوجه من الوجوه و ثوابه لذلك المنذور له الميت سواء عين وجهاً من وجوه الانتفاع أو أطلق القول فيه و يكون هناك ما يطرد الصرف فيه في عرف الناس من مصالح القبر أو أهل بلده أو مجاوريه أو الفقراء عامة أو أقرباء الميت أو نحو ذلك، ففي هذه الصورة يجب الوفاء بالمنذور و حكي القول بذلك عن الأذرعي و الزركشي و ابن حجر الهيتمي المكي و الرملي الشافعي و القباني البصري و الرافعي و النووي و علاءالدين الحنفي و خيرالدين الرملي الحنفي و الشيخ محمد الغزي و الشيخ قاسم الحنفي» <ref>ر.ك: الغدير، ج5، ص261-262</ref>.
[[علامه امينى]]  در متن عربى كتاب «الغدير» چنين نوشته است: «النذور لأهل القبور... ما شذت الشيعة في المسئلة عما أصفقت عليه الأُمة الإسلامية سلفاً و خلفاً؛ فقد بسط الخالدي فيها القول في كتابه صلح الإخوان <ref>ص102-109</ref> و مجمل ذلك التفصيل، أنَّ المسئلة تدور مدار نيات الناذرين و إنَّما الأعمال بالنيات، فإن كان قصد الناذر الميت نفسه و التقرب إليه بذلك لم يجز قولا واحداً و إن كان قصده وجه اللَّه تعالى و انتفاع الأحياء بوجه من الوجوه و ثوابه لذلك المنذور له الميت سواء عين وجهاً من وجوه الانتفاع أو أطلق القول فيه و يكون هناك ما يطرد الصرف فيه في عرف الناس من مصالح القبر أو أهل بلده أو مجاوريه أو الفقراء عامة أو أقرباء الميت أو نحو ذلك، ففي هذه الصورة يجب الوفاء بالمنذور و حكي القول بذلك عن الأذرعي و الزركشي و ابن حجر الهيتمي المكي و الرملي الشافعي و القباني البصري و الرافعي و النووي و علاءالدين الحنفي و خيرالدين الرملي الحنفي و الشيخ محمد الغزي و الشيخ قاسم الحنفي» <ref>ر.ك: الغدير، ج5، ص261-262</ref>.


جناب آقاى محدثى چنين ترجمه كرده است: «نذر و نياز... در اين مسئله، شيعه راهى جدا از امت اسلامى در گذشته و حال ندارد. جواز نذر و نياز براى مردگان و نيز اولياى الهى، مورد قبول علماى اهل سنت است. از جمله، «خالدى» گفته است: «مسئله، دائر مدار نيت نذركنندگان است؛ اگر قصد نذركننده، تقرب به خود مرده است، اين به‌اتفاق، جايز نيست، ولى اگر قصد او تقرب به خداست و ثواب آن را هديه به متوفى يا صاحب قبر مى‌كند، مانعى ندارد؛ چه منافع خاصى از نذر را مورد نظر داشته باشد يا به نحو مطلق باشد كه در عرف مردم، منصرف به منافع صاحب قبر يا اهل شهر او يا همسايگان يا فقيران يا بستگان ميت مى‌شود؛ در اين صورت، نذر صحيح است و عمل به آن لازم است. اين نكته از بسيارى از علما نقل شده است؛ همچون اذرعى، زركشى، ابن حجر، رملى، رافعى و...»» <ref>متن كتاب، ص44</ref>. همان‌طوركه ملاحظه مى‌شود برگردان فارسى، درست و زيبا انجام شده و كوشش مترجم محترم در رساندن پيام نويسنده موفقيت‌آميز است، جز آنكه گاه مطلب، خلاصه شده و مترجم محترم، ارجاع درون‌متنى نويسنده را به‌صورت پاورقى آورده است؛ در نتيجه مى‌توان گفت زبان و ادبيات ترجمه، رسا و شيوا است و با مقابله اجمالى به نظر مى‌رسد كه در اين ترجمه، دقت و امانت مراعات شده است و اشكال و اشتباهى ملاحظه نشد.
جناب آقاى محدثى چنين ترجمه كرده است: «نذر و نياز... در اين مسئله، شيعه راهى جدا از امت اسلامى در گذشته و حال ندارد. جواز نذر و نياز براى مردگان و نيز اولياى الهى، مورد قبول علماى اهل سنت است. از جمله، «خالدى» گفته است: «مسئله، دائر مدار نيت نذركنندگان است؛ اگر قصد نذركننده، تقرب به خود مرده است، اين به‌اتفاق، جايز نيست، ولى اگر قصد او تقرب به خداست و ثواب آن را هديه به متوفى يا صاحب قبر مى‌كند، مانعى ندارد؛ چه منافع خاصى از نذر را مورد نظر داشته باشد يا به نحو مطلق باشد كه در عرف مردم، منصرف به منافع صاحب قبر يا اهل شهر او يا همسايگان يا فقيران يا بستگان ميت مى‌شود؛ در اين صورت، نذر صحيح است و عمل به آن لازم است. اين نكته از بسيارى از علما نقل شده است؛ همچون اذرعى، زركشى، ابن حجر، رملى، رافعى و...»» <ref>متن كتاب، ص44</ref>. همان‌طوركه ملاحظه مى‌شود برگردان فارسى، درست و زيبا انجام شده و كوشش مترجم محترم در رساندن پيام نويسنده موفقيت‌آميز است، جز آنكه گاه مطلب، خلاصه شده و مترجم محترم، ارجاع درون‌متنى نويسنده را به‌صورت پاورقى آورده است؛ در نتيجه مى‌توان گفت زبان و ادبيات ترجمه، رسا و شيوا است و با مقابله اجمالى به نظر مى‌رسد كه در اين ترجمه، دقت و امانت مراعات شده است و اشكال و اشتباهى ملاحظه نشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش