۱۱۸٬۷۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قنوجی بخاری، صدیق بن حسنخان' به 'قنوجی بخاری، سید صدیق بن حسنخان') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR20289J1.jpg | | تصویر =NUR20289J1.jpg | ||
| عنوان =شرح معالم | | عنوان =شرح معالم أصولالدين للإمام فخرالدين الرازي | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد]] (نویسنده) | [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد]] (نویسنده) | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''شرح معالم | '''شرح معالم أصولالدين للإمام فخرالدين الرازي'''، نوشته [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|شرفالدین عبدالله بن محمد فهری مصری]]، معروف به [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]]، کتابی است در شرح «معالم أصولالدين» [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]. اصل و شرح کتاب به زبان عربی و درباره مسائل کلامی نوشته شدهاند. شارح، عبارت [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر]] را با «قوله» و شرح خودش را با «أقول» بیان کرده است. [[حمادي، نزار بن علي|نزار بن علی حمادی]] این کتاب را تحقیق کرده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
[[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]] در نوشتن این شرح، رعایت ادب علمی را نسبت به نویسنده کرده است. او در مواردی که کلام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] توجیهی داشته، به توجیه و یافتن محملی برای تصحیح آن پرداخته است و در مواردی که قابل توجیه نبوده به وی انتقاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]] در نوشتن این شرح، رعایت ادب علمی را نسبت به نویسنده کرده است. او در مواردی که کلام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] توجیهی داشته، به توجیه و یافتن محملی برای تصحیح آن پرداخته است و در مواردی که قابل توجیه نبوده به وی انتقاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | ||
مقدمه کتاب اینگونه آغاز شده است: «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و صلّى اللّه على سيدنا محمد و سلم قال الشيخ الفقيه الإمام العالم شرفالدين أبومحمد عبداللّه بن محمد بن علي الفهري المعرف ب[[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن التلمساني]] ( | مقدمه کتاب اینگونه آغاز شده است: «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و صلّى اللّه على سيدنا محمد و سلم قال الشيخ الفقيه الإمام العالم شرفالدين أبومحمد عبداللّه بن محمد بن علي الفهري المعرف ب[[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن التلمساني]] (رحمهاللّه): هذا تعليق جمعته على «معالم أصولالدين للإمام فخرالدين محمد بن الخطیب» (قدّس اللّه روحه و نوّر ضریحه)»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص41</ref>. شارح سپس خطبه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را ذکر کرده و دو قسمت از آن را شرح میدهد: | ||
«قوله: (فهذا مختصر مشتمل على أنواع من العلوم المهمّة)؛ منظورش از علوم مهمه در جمله: «این اثر مختصری است که انواع علوم مهمه را در بر دارد»، علومی است که درباره اصول دین باشند. این علوم در دین مهم هستند؛ زیرا یادگیری آنها از اسباب سعادت ابدی و خلود در بهشت و نجات از عذاب است»<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>. | «قوله: (فهذا مختصر مشتمل على أنواع من العلوم المهمّة)؛ منظورش از علوم مهمه در جمله: «این اثر مختصری است که انواع علوم مهمه را در بر دارد»، علومی است که درباره اصول دین باشند. این علوم در دین مهم هستند؛ زیرا یادگیری آنها از اسباب سعادت ابدی و خلود در بهشت و نجات از عذاب است»<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>. | ||
او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّين»، در خطبه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را شرح میدهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب میآید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ بهعلاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیدهاند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛ '''إنالدين عند الله الإسلام'''... به آن «علم کلام» نیز گفتهاند و در توجیه آن وجوهی ذکر شده است؛ از جمله اینکه متکلمان، این علم را تبویب کرده و هر بابی را با عنوان: باب الكلام في... معنون نمودهاند؛ مثلاًگفتهاند: باب القول أو الكلام في إثبات العلم بحدوث العالم، باب الكلام في إثبات العلم بوجود الصانع، باب الكلام في ما يجب للّه تعالى من الصفات النفسية و المعنوية... برخی نیز در توجیه نامگذاری آن به علم کلام گفتهاند: ازآنرو که هرگاه کسی از «ظاهریه» درباره مسائل این علم میپرسید، آنان با عبارت «هذا ما نهينا عن الكلام فيه»، به او پاسخ میدادند، این عبارت شیوع پیدا کرد و این علم را «علم کلام» نامیدند. برخی دیگر نیز در توجیه این نامگذاری گفتهاند: شرف آدمی بر سایر حیوانات به قوه ناطقه فکریه اوست و هرکه دارای این قوه باشد، در انواع خلقت، اشرف است. از آنجایی که شناخت این علم از سختترین و دقیقترین کارهاست و تمییز میان حق و باطل در عقد و صدق و کذب در قول، با این علم حاصل میگردد، آموختن آن از بزرگترین اسباب ظاهرکننده این قوه است؛ ازاینرو از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب، آن را علم کلام نامیدهاند<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>. | او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّين»، در خطبه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را شرح میدهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب میآید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ بهعلاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیدهاند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛'''إنالدين عند الله الإسلام'''... به آن «علم کلام» نیز گفتهاند و در توجیه آن وجوهی ذکر شده است؛ از جمله اینکه متکلمان، این علم را تبویب کرده و هر بابی را با عنوان: باب الكلام في... معنون نمودهاند؛ مثلاًگفتهاند: باب القول أو الكلام في إثبات العلم بحدوث العالم، باب الكلام في إثبات العلم بوجود الصانع، باب الكلام في ما يجب للّه تعالى من الصفات النفسية و المعنوية... برخی نیز در توجیه نامگذاری آن به علم کلام گفتهاند: ازآنرو که هرگاه کسی از «ظاهریه» درباره مسائل این علم میپرسید، آنان با عبارت «هذا ما نهينا عن الكلام فيه»، به او پاسخ میدادند، این عبارت شیوع پیدا کرد و این علم را «علم کلام» نامیدند. برخی دیگر نیز در توجیه این نامگذاری گفتهاند: شرف آدمی بر سایر حیوانات به قوه ناطقه فکریه اوست و هرکه دارای این قوه باشد، در انواع خلقت، اشرف است. از آنجایی که شناخت این علم از سختترین و دقیقترین کارهاست و تمییز میان حق و باطل در عقد و صدق و کذب در قول، با این علم حاصل میگردد، آموختن آن از بزرگترین اسباب ظاهرکننده این قوه است؛ ازاینرو از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب، آن را علم کلام نامیدهاند<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>. | ||
نویسنده، در ادامه مقدمه بحثش، درباره حقیقت، غایت و فایده علم کلام توضیح میدهد<ref>ر.ک: همان، ص43-46</ref>. | نویسنده، در ادامه مقدمه بحثش، درباره حقیقت، غایت و فایده علم کلام توضیح میدهد<ref>ر.ک: همان، ص43-46</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. ارجاعات در پاورقی آمده. صفحات 35 تا 38 کتاب حاوی رونوشتی از تصاویر صفحات اول و آخر نسخههای خطی «أ» و «خ» از این اثر است. | فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. ارجاعات در پاورقی آمده. صفحات 35 تا 38 کتاب حاوی رونوشتی از تصاویر صفحات اول و آخر نسخههای خطی «أ» و «خ» از این اثر است. | ||
به گزارش محقق کتاب، این اثر یک بار توسط عواد محمود عواد سالم بهعنوان رساله کارشناسی ارشد زیر نظر سید محمد انور حامد و محمد ربیع جوهری، در بخش عقیده و فلسفه دانشکده | به گزارش محقق کتاب، این اثر یک بار توسط عواد محمود عواد سالم بهعنوان رساله کارشناسی ارشد زیر نظر سید محمد انور حامد و محمد ربیع جوهری، در بخش عقیده و فلسفه دانشکده اصولالدین قاهره، تحقیق شده است. [[حمادي، نزار بن علي|نزار بن علی حمادی]]، مینویسد: من حدود یک الی یک سالونیم پس از شروعم در تحقیق این اثر، از وجود تحقیق عواد محمود عواد سالم مطلع شدم و در ابتدا فکر کردم کار او کامل است و دیگر نیازی به ادامه تحقیق این اثر به دست من نیست، ولی با کمی دقت در آن دیدم که تلاش محقق این اثر، وافی به مقصود نبوده و برخی جاافتادگیها و وقوع برخی تحریفات در بحث، من را به آن واداشت تا کار او را کامل کنم..<ref>ر.ک: ترجمة الشيخ شرفالدين ابن التلمساني، ص28</ref>. | ||
محقق، برای تحقیق این اثر، سه نسخه خطی را دیده است که یکی متعلق به کتابخانه عمومی رباط (مغرب) و دوتای دیگر متعلق به المكتبة الوطنية در تونس هستند. او دو نسخه از المكتبة الوطنية را اساس در تحقیقش قرار داده و از ذکر اختلاف نسخهها در حاشیه خودداری ورزیده است<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. | محقق، برای تحقیق این اثر، سه نسخه خطی را دیده است که یکی متعلق به کتابخانه عمومی رباط (مغرب) و دوتای دیگر متعلق به المكتبة الوطنية در تونس هستند. او دو نسخه از المكتبة الوطنية را اساس در تحقیقش قرار داده و از ذکر اختلاف نسخهها در حاشیه خودداری ورزیده است<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. |