شرح معالم أصولالدين للإمام فخرالدين الرازي: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'یه' به 'یه') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR20289J1.jpg | | تصویر =NUR20289J1.jpg | ||
| عنوان =شرح معالم | | عنوان =شرح معالم أصولالدين للإمام فخرالدين الرازي | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد]] (نویسنده) | [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد]] (نویسنده) | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[فخر رازی، محمد بن عمر]] (نویسنده) | [[فخر رازی، محمد بن عمر]] (نویسنده) | ||
| زبان = | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| شابک =978-9957-23-171-2 | | شابک =978-9957-23-171-2 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =20289 | ||
| کتابخوان همراه نور =20289 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''شرح معالم | '''شرح معالم أصولالدين للإمام فخرالدين الرازي'''، نوشته [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|شرفالدین عبدالله بن محمد فهری مصری]]، معروف به [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]]، کتابی است در شرح «معالم أصولالدين» [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]. اصل و شرح کتاب به زبان عربی و درباره مسائل کلامی نوشته شدهاند. شارح، عبارت [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر]] را با «قوله» و شرح خودش را با «أقول» بیان کرده است. [[حمادي، نزار بن علي|نزار بن علی حمادی]] این کتاب را تحقیق کرده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۵: | ||
مقدمه تحقیق را [[حمادي، نزار بن علي|نزار حمادی]] نوشته است. او در این قسمت به ضرورت و اهمیت علم کلام پرداخته و سه مرحله تکامل تاریخی برای آن ذکر کرده است<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص5-13</ref>. | مقدمه تحقیق را [[حمادي، نزار بن علي|نزار حمادی]] نوشته است. او در این قسمت به ضرورت و اهمیت علم کلام پرداخته و سه مرحله تکامل تاریخی برای آن ذکر کرده است<ref>ر.ک: مقدمه تحقیق، ص5-13</ref>. | ||
تلمسانی در شرح معالم | تلمسانی در شرح معالم أصولالدين، میان دقت و درستی نظر و دقت در انتقاد بر برخی آرای کلامی [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] و جوابهای نیکو به این مسائل، جمع کرده است. طبعا چنین قلمی و بیان چنین محتوایی پس از رسیدن به دوره پختگی یک نویسنده رخ مینماید و ابن [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|تلمسانی]] نیز قاعدتا باید این اثر را در زمان رسیدن به مرحله کمال در تحقیق در مسائل اصول دین (علم کلام) نوشته باشد. شاهد ما بر این ادعا این است که وی کثیرا از آرای استادش تقیالدین مقترح، در نگارش این اثر بهره برده است. وی همچنین از تحقیقات و اندیشههای بکرِ سیفالدین آمدی، بهویژه کتاب او در علم جدل (که به گزارش شاگردش شیخ لبلی، آن را تدریس میکرد) نیز در نگارش این کتاب، استفاده کرده است<ref>ر.ک: ترجمة الشيخ شرفالدين ابن التلمساني، ص27-28</ref>. | ||
استفاده [[سنوسی، محمد بن | استفاده [[سنوسی، محمد بن یوسف|امام محمد بن یوسف سنوسی]]، صاحب کتابهای مشهور در علم عقاید، از این اثر و اعتمادش بر آن در شرح عقاید کبرا و وسطایش (که باعث احیای علم اصول دین در آن زمان شد)، میزان اهمیت شرح ابن تلمسانی را نشان میدهد. علاوه بر [[سنوسی، محمد بن یوسف|سنوسی]]، غالب علمای مغرب اسلامی، در علم توحید بر این شرح، اعتماد کرده و مطالبشان را با استناد به متن این کتاب، تقویت کردهاند. ازاینرو، اکثر نسخههای این اثر به کتابخانههای غرب اسلامی، منتقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | ||
همان طور که [[قنوجی بخاری، صدیق بن حسنخان|قنوجی]] در «[[أبجد العلوم]]» ذکر کرده، شارحان در نوشتن شرح بر یک اثر، از یکی از سه شیوه ذیل استفاده میکنند: برخی متن مشروح را بهصورت کامل ذکر کرده و با عبارات «قوله»، «أقول» اصل عبارت را از شرح آن جدا میکنند. برخی، فقط مواضعی را که شرح کردهاند ذکر میکنند. گروه سوم از شیوه مزجی استفاده میکنند؛ یعنی عباراتشان را با عبارات اصلی نویسنده ترکیب کرده و با تغییر رنگ متن اصلی و... آن را از شرح جدا مینمایند. [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]] در نگارش شرحش بر معالم | همان طور که [[قنوجی بخاری، سید صدیق بن حسنخان|قنوجی]] در «[[أبجد العلوم]]» ذکر کرده، شارحان در نوشتن شرح بر یک اثر، از یکی از سه شیوه ذیل استفاده میکنند: برخی متن مشروح را بهصورت کامل ذکر کرده و با عبارات «قوله»، «أقول» اصل عبارت را از شرح آن جدا میکنند. برخی، فقط مواضعی را که شرح کردهاند ذکر میکنند. گروه سوم از شیوه مزجی استفاده میکنند؛ یعنی عباراتشان را با عبارات اصلی نویسنده ترکیب کرده و با تغییر رنگ متن اصلی و... آن را از شرح جدا مینمایند. [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]] در نگارش شرحش بر معالم أصولالدين، از روش اول استفاده کرده؛ او عبارات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را بهصورت کامل با عنوان «قوله» ذکر کرده و سپس به مقتضای نیاز بحث به شرح و تعلیقه، آن را شرح کرده است. او در برخی موارد عبارات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را واضح و روشن دیده و آن را شرح نکرده، بلکه با عبارت «هذا واضح» از آن گذشته است. در برخی موارد نیز شروع به بیان مقدماتی که [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] ذکر کرده و تحقیق مقاماتی که فهم کلام بر آن متوقف است، کرده، ولی میان کلام نویسنده ([[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]) و کلام خودش با عباراتی مثل «أقول» یا «قلت» و... تمایز نیفکنده. طبعا در بعضی از این موارد، تشخیص اینکه کلام از نویسنده باشد یا شارح، کار مشکلی است. البته محقق کتاب، مدعی است که در جدا کردن عبارت شارح از نویسنده در این موارد، موفق عمل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>. | ||
[[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]] در نوشتن این شرح، رعایت ادب علمی را نسبت به نویسنده کرده است. او در مواردی که کلام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] توجیهی داشته، به توجیه و یافتن محملی برای تصحیح آن پرداخته است و در مواردی که قابل توجیه نبوده به وی انتقاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | [[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن تلمسانی]] در نوشتن این شرح، رعایت ادب علمی را نسبت به نویسنده کرده است. او در مواردی که کلام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] توجیهی داشته، به توجیه و یافتن محملی برای تصحیح آن پرداخته است و در مواردی که قابل توجیه نبوده به وی انتقاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | ||
مقدمه کتاب | مقدمه کتاب اینگونه آغاز شده است: «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و صلّى اللّه على سيدنا محمد و سلم قال الشيخ الفقيه الإمام العالم شرفالدين أبومحمد عبداللّه بن محمد بن علي الفهري المعرف ب[[ابن تلمساني، عبدالله بن محمد|ابن التلمساني]] (رحمهاللّه): هذا تعليق جمعته على «معالم أصولالدين للإمام فخرالدين محمد بن الخطیب» (قدّس اللّه روحه و نوّر ضریحه)»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص41</ref>. شارح سپس خطبه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را ذکر کرده و دو قسمت از آن را شرح میدهد: | ||
«قوله: (فهذا مختصر مشتمل على أنواع من العلوم المهمّة)؛ منظورش از علوم مهمه در جمله: «این اثر مختصری است که انواع علوم مهمه را در بر دارد»، علومی است که درباره اصول دین باشند. این علوم در دین مهم هستند؛ زیرا یادگیری آنها از اسباب سعادت ابدی و خلود در بهشت و نجات از عذاب است»<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>. | «قوله: (فهذا مختصر مشتمل على أنواع من العلوم المهمّة)؛ منظورش از علوم مهمه در جمله: «این اثر مختصری است که انواع علوم مهمه را در بر دارد»، علومی است که درباره اصول دین باشند. این علوم در دین مهم هستند؛ زیرا یادگیری آنها از اسباب سعادت ابدی و خلود در بهشت و نجات از عذاب است»<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>. | ||
او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّين»، در خطبه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را شرح میدهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب میآید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ بهعلاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیدهاند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛ ''' | او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّين»، در خطبه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را شرح میدهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب میآید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ بهعلاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیدهاند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛'''إنالدين عند الله الإسلام'''... به آن «علم کلام» نیز گفتهاند و در توجیه آن وجوهی ذکر شده است؛ از جمله اینکه متکلمان، این علم را تبویب کرده و هر بابی را با عنوان: باب الكلام في... معنون نمودهاند؛ مثلاًگفتهاند: باب القول أو الكلام في إثبات العلم بحدوث العالم، باب الكلام في إثبات العلم بوجود الصانع، باب الكلام في ما يجب للّه تعالى من الصفات النفسية و المعنوية... برخی نیز در توجیه نامگذاری آن به علم کلام گفتهاند: ازآنرو که هرگاه کسی از «ظاهریه» درباره مسائل این علم میپرسید، آنان با عبارت «هذا ما نهينا عن الكلام فيه»، به او پاسخ میدادند، این عبارت شیوع پیدا کرد و این علم را «علم کلام» نامیدند. برخی دیگر نیز در توجیه این نامگذاری گفتهاند: شرف آدمی بر سایر حیوانات به قوه ناطقه فکریه اوست و هرکه دارای این قوه باشد، در انواع خلقت، اشرف است. از آنجایی که شناخت این علم از سختترین و دقیقترین کارهاست و تمییز میان حق و باطل در عقد و صدق و کذب در قول، با این علم حاصل میگردد، آموختن آن از بزرگترین اسباب ظاهرکننده این قوه است؛ ازاینرو از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب، آن را علم کلام نامیدهاند<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>. | ||
نویسنده، در ادامه مقدمه بحثش، درباره حقیقت، غایت و فایده علم کلام توضیح میدهد<ref>ر.ک: همان، ص43-46</ref>. | نویسنده، در ادامه مقدمه بحثش، درباره حقیقت، غایت و فایده علم کلام توضیح میدهد<ref>ر.ک: همان، ص43-46</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۴: | ||
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. ارجاعات در پاورقی آمده. صفحات 35 تا 38 کتاب حاوی رونوشتی از تصاویر صفحات اول و آخر نسخههای خطی «أ» و «خ» از این اثر است. | فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. ارجاعات در پاورقی آمده. صفحات 35 تا 38 کتاب حاوی رونوشتی از تصاویر صفحات اول و آخر نسخههای خطی «أ» و «خ» از این اثر است. | ||
به گزارش محقق کتاب، این اثر یک بار توسط عواد محمود عواد سالم بهعنوان رساله کارشناسی ارشد زیر نظر سید محمد انور حامد و محمد ربیع جوهری، در بخش عقیده و فلسفه دانشکده | به گزارش محقق کتاب، این اثر یک بار توسط عواد محمود عواد سالم بهعنوان رساله کارشناسی ارشد زیر نظر سید محمد انور حامد و محمد ربیع جوهری، در بخش عقیده و فلسفه دانشکده اصولالدین قاهره، تحقیق شده است. [[حمادي، نزار بن علي|نزار بن علی حمادی]]، مینویسد: من حدود یک الی یک سالونیم پس از شروعم در تحقیق این اثر، از وجود تحقیق عواد محمود عواد سالم مطلع شدم و در ابتدا فکر کردم کار او کامل است و دیگر نیازی به ادامه تحقیق این اثر به دست من نیست، ولی با کمی دقت در آن دیدم که تلاش محقق این اثر، وافی به مقصود نبوده و برخی جاافتادگیها و وقوع برخی تحریفات در بحث، من را به آن واداشت تا کار او را کامل کنم..<ref>ر.ک: ترجمة الشيخ شرفالدين ابن التلمساني، ص28</ref>. | ||
محقق، برای تحقیق این اثر، سه نسخه خطی را دیده است که یکی متعلق به کتابخانه عمومی رباط (مغرب) و دوتای دیگر متعلق به المكتبة الوطنية در تونس هستند. او دو نسخه از المكتبة الوطنية را اساس در تحقیقش قرار داده و از ذکر اختلاف نسخهها در حاشیه خودداری ورزیده است<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. | محقق، برای تحقیق این اثر، سه نسخه خطی را دیده است که یکی متعلق به کتابخانه عمومی رباط (مغرب) و دوتای دیگر متعلق به المكتبة الوطنية در تونس هستند. او دو نسخه از المكتبة الوطنية را اساس در تحقیقش قرار داده و از ذکر اختلاف نسخهها در حاشیه خودداری ورزیده است<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۶: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۶
شرح معالم أصولالدين للإمام فخرالدين الرازي | |
---|---|
پدیدآوران | ابن تلمساني، عبدالله بن محمد (نویسنده)
حمادي، نزار بن علي (محقق) فخر رازی، محمد بن عمر (نویسنده) |
ناشر | دار الفتح |
مکان نشر | اردن - عمان |
چاپ | 1 |
شابک | 978-9957-23-171-2 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح معالم أصولالدين للإمام فخرالدين الرازي، نوشته شرفالدین عبدالله بن محمد فهری مصری، معروف به ابن تلمسانی، کتابی است در شرح «معالم أصولالدين» فخر رازی. اصل و شرح کتاب به زبان عربی و درباره مسائل کلامی نوشته شدهاند. شارح، عبارت فخر را با «قوله» و شرح خودش را با «أقول» بیان کرده است. نزار بن علی حمادی این کتاب را تحقیق کرده است.
ساختار
کتاب، دارای مقدمه تحقیق، ترجمه شیخ شرفالدین ابن تلمسانی و محتوای مطالب در ده بخش (باب) است. شارح، در این اثر، جملههای فخر رازی را با عبارت «قوله» ذکر کرده و به شرح آن پرداخته است.
گزارش محتوا
مقدمه تحقیق را نزار حمادی نوشته است. او در این قسمت به ضرورت و اهمیت علم کلام پرداخته و سه مرحله تکامل تاریخی برای آن ذکر کرده است[۱].
تلمسانی در شرح معالم أصولالدين، میان دقت و درستی نظر و دقت در انتقاد بر برخی آرای کلامی فخر رازی و جوابهای نیکو به این مسائل، جمع کرده است. طبعا چنین قلمی و بیان چنین محتوایی پس از رسیدن به دوره پختگی یک نویسنده رخ مینماید و ابن تلمسانی نیز قاعدتا باید این اثر را در زمان رسیدن به مرحله کمال در تحقیق در مسائل اصول دین (علم کلام) نوشته باشد. شاهد ما بر این ادعا این است که وی کثیرا از آرای استادش تقیالدین مقترح، در نگارش این اثر بهره برده است. وی همچنین از تحقیقات و اندیشههای بکرِ سیفالدین آمدی، بهویژه کتاب او در علم جدل (که به گزارش شاگردش شیخ لبلی، آن را تدریس میکرد) نیز در نگارش این کتاب، استفاده کرده است[۲].
استفاده امام محمد بن یوسف سنوسی، صاحب کتابهای مشهور در علم عقاید، از این اثر و اعتمادش بر آن در شرح عقاید کبرا و وسطایش (که باعث احیای علم اصول دین در آن زمان شد)، میزان اهمیت شرح ابن تلمسانی را نشان میدهد. علاوه بر سنوسی، غالب علمای مغرب اسلامی، در علم توحید بر این شرح، اعتماد کرده و مطالبشان را با استناد به متن این کتاب، تقویت کردهاند. ازاینرو، اکثر نسخههای این اثر به کتابخانههای غرب اسلامی، منتقل شده است[۳].
همان طور که قنوجی در «أبجد العلوم» ذکر کرده، شارحان در نوشتن شرح بر یک اثر، از یکی از سه شیوه ذیل استفاده میکنند: برخی متن مشروح را بهصورت کامل ذکر کرده و با عبارات «قوله»، «أقول» اصل عبارت را از شرح آن جدا میکنند. برخی، فقط مواضعی را که شرح کردهاند ذکر میکنند. گروه سوم از شیوه مزجی استفاده میکنند؛ یعنی عباراتشان را با عبارات اصلی نویسنده ترکیب کرده و با تغییر رنگ متن اصلی و... آن را از شرح جدا مینمایند. ابن تلمسانی در نگارش شرحش بر معالم أصولالدين، از روش اول استفاده کرده؛ او عبارات فخر رازی را بهصورت کامل با عنوان «قوله» ذکر کرده و سپس به مقتضای نیاز بحث به شرح و تعلیقه، آن را شرح کرده است. او در برخی موارد عبارات فخر رازی را واضح و روشن دیده و آن را شرح نکرده، بلکه با عبارت «هذا واضح» از آن گذشته است. در برخی موارد نیز شروع به بیان مقدماتی که فخر رازی ذکر کرده و تحقیق مقاماتی که فهم کلام بر آن متوقف است، کرده، ولی میان کلام نویسنده (فخر رازی) و کلام خودش با عباراتی مثل «أقول» یا «قلت» و... تمایز نیفکنده. طبعا در بعضی از این موارد، تشخیص اینکه کلام از نویسنده باشد یا شارح، کار مشکلی است. البته محقق کتاب، مدعی است که در جدا کردن عبارت شارح از نویسنده در این موارد، موفق عمل کرده است[۴].
ابن تلمسانی در نوشتن این شرح، رعایت ادب علمی را نسبت به نویسنده کرده است. او در مواردی که کلام فخر رازی توجیهی داشته، به توجیه و یافتن محملی برای تصحیح آن پرداخته است و در مواردی که قابل توجیه نبوده به وی انتقاد کرده است[۵].
مقدمه کتاب اینگونه آغاز شده است: «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و صلّى اللّه على سيدنا محمد و سلم قال الشيخ الفقيه الإمام العالم شرفالدين أبومحمد عبداللّه بن محمد بن علي الفهري المعرف بابن التلمساني (رحمهاللّه): هذا تعليق جمعته على «معالم أصولالدين للإمام فخرالدين محمد بن الخطیب» (قدّس اللّه روحه و نوّر ضریحه)»[۶]. شارح سپس خطبه فخر رازی را ذکر کرده و دو قسمت از آن را شرح میدهد:
«قوله: (فهذا مختصر مشتمل على أنواع من العلوم المهمّة)؛ منظورش از علوم مهمه در جمله: «این اثر مختصری است که انواع علوم مهمه را در بر دارد»، علومی است که درباره اصول دین باشند. این علوم در دین مهم هستند؛ زیرا یادگیری آنها از اسباب سعادت ابدی و خلود در بهشت و نجات از عذاب است»[۷].
او سپس عبارت «فأوّلها: علم أصول الدّين»، در خطبه فخر رازی را شرح میدهد؛ علم اصول دین به این جهت اول این علوم به حساب میآید که شناختش، شرط در شناخت سایر علوم است و شرط، بالذات باید مقدم بر مشروط باشد؛ بهعلاوه، این علم، اشرف علوم است؛ زیرا شرف العلم بشرف معلومه و از آنجایی که اجلّ از الله تعالی و صفات او وجود ندارد، علم به او و صفاتش از اجل و اشرف علوم خواهد بود... این علم را «اصول دین» نامیدهاند؛ زیرا اسلام بر آن بنا شده و دین هم نزد خداوند، اسلام است؛إنالدين عند الله الإسلام... به آن «علم کلام» نیز گفتهاند و در توجیه آن وجوهی ذکر شده است؛ از جمله اینکه متکلمان، این علم را تبویب کرده و هر بابی را با عنوان: باب الكلام في... معنون نمودهاند؛ مثلاًگفتهاند: باب القول أو الكلام في إثبات العلم بحدوث العالم، باب الكلام في إثبات العلم بوجود الصانع، باب الكلام في ما يجب للّه تعالى من الصفات النفسية و المعنوية... برخی نیز در توجیه نامگذاری آن به علم کلام گفتهاند: ازآنرو که هرگاه کسی از «ظاهریه» درباره مسائل این علم میپرسید، آنان با عبارت «هذا ما نهينا عن الكلام فيه»، به او پاسخ میدادند، این عبارت شیوع پیدا کرد و این علم را «علم کلام» نامیدند. برخی دیگر نیز در توجیه این نامگذاری گفتهاند: شرف آدمی بر سایر حیوانات به قوه ناطقه فکریه اوست و هرکه دارای این قوه باشد، در انواع خلقت، اشرف است. از آنجایی که شناخت این علم از سختترین و دقیقترین کارهاست و تمییز میان حق و باطل در عقد و صدق و کذب در قول، با این علم حاصل میگردد، آموختن آن از بزرگترین اسباب ظاهرکننده این قوه است؛ ازاینرو از باب اطلاق اسم سبب بر مسبب، آن را علم کلام نامیدهاند[۸].
نویسنده، در ادامه مقدمه بحثش، درباره حقیقت، غایت و فایده علم کلام توضیح میدهد[۹].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. ارجاعات در پاورقی آمده. صفحات 35 تا 38 کتاب حاوی رونوشتی از تصاویر صفحات اول و آخر نسخههای خطی «أ» و «خ» از این اثر است.
به گزارش محقق کتاب، این اثر یک بار توسط عواد محمود عواد سالم بهعنوان رساله کارشناسی ارشد زیر نظر سید محمد انور حامد و محمد ربیع جوهری، در بخش عقیده و فلسفه دانشکده اصولالدین قاهره، تحقیق شده است. نزار بن علی حمادی، مینویسد: من حدود یک الی یک سالونیم پس از شروعم در تحقیق این اثر، از وجود تحقیق عواد محمود عواد سالم مطلع شدم و در ابتدا فکر کردم کار او کامل است و دیگر نیازی به ادامه تحقیق این اثر به دست من نیست، ولی با کمی دقت در آن دیدم که تلاش محقق این اثر، وافی به مقصود نبوده و برخی جاافتادگیها و وقوع برخی تحریفات در بحث، من را به آن واداشت تا کار او را کامل کنم..[۱۰].
محقق، برای تحقیق این اثر، سه نسخه خطی را دیده است که یکی متعلق به کتابخانه عمومی رباط (مغرب) و دوتای دیگر متعلق به المكتبة الوطنية در تونس هستند. او دو نسخه از المكتبة الوطنية را اساس در تحقیقش قرار داده و از ذکر اختلاف نسخهها در حاشیه خودداری ورزیده است[۱۱].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.