عرائس البيان في حقائق القرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR11064J1.jpg | |||
| عنوان =عرائس البیان في حقائق القرآن | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
[[مزیدی، احمد فرید]] (محقق) | [[مزیدی، احمد فرید]] (محقق) | ||
| زبان =عربی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 100 /ر9ع8 | ||
| موضوع = | |||
تفاسیر عرفانی - قرن 6ق. | |||
|کد کنگره | | ناشر = | ||
دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون | |||
| مکان نشر =بیروت - لبنان | |||
|موضوع | | سال نشر = 2008 م | ||
|ناشر | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11064AUTOMATIONCODE | |||
== | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =3 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11064 | |||
'''عرائس البيان في حقائق القرآن''' اثر [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر| | | کتابخوان همراه نور =11064 | ||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''عرائس البيان في حقائق القرآن''' اثر [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|صدرالدين روزبهان بن أبى نصر بقلى]] (م606ق)، تفسيرى است عرفانى بر طريقه اهل تصوّف كه شيخ روزبهان به زبان عربى آن را نوشته است. | |||
البته اين نام در تمام نسخ يكسان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است: | البته اين نام در تمام نسخ يكسان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است: | ||
1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان | 1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان<ref>قنبرى، بخشعلى، ص45</ref> و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است. | ||
عرائس البيان، قديمىترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويلهاى ايشان مىباشد. | عرائس البيان، قديمىترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويلهاى ايشان مىباشد. | ||
اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مىشود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مىيابد. | اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مىشود و نيز در امتداد حركت [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در عرفان، ظهور مىيابد. | ||
در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مىكنيم. روزبهان بقلى در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مىتوان گفت اين تفسير در حكم نوعى | در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مىكنيم. [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|روزبهان بقلى]] در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مىتوان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرةالمعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است<ref>قاسمپور، محسن، ص89</ref> | ||
در يك نگاه كلى تفسير عرائسالبيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتنابناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آنكه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد | در يك نگاه كلى تفسير عرائسالبيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتنابناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آنكه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد<ref>همان، ص94</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آنكه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آنها را بدون اينكه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است<ref>همان، ص92</ref>. | |||
اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آنكه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آنها را بدون اينكه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است | |||
روش او در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مىآورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مىكند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مىپردازد. | روش او در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مىآورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مىكند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مىپردازد. | ||
آثار عرفانى روزبهان بقلى تداعىكننده جهانى پررمز و راز و خيالانگيز است. تصور و استنباطى روشن از چنان جهانى - بهويژه براى اذهانى نامأنوس با آن زبان و ادبيات - به سادگى ميسر نمىباشد؛ زيرا اسلوب بيان و حتى محتواى چنين سخنانى از مقوله حرفهاى معمولى نمىباشد. بنا به سخن نوه او | آثار عرفانى [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|روزبهان بقلى]] تداعىكننده جهانى پررمز و راز و خيالانگيز است. تصور و استنباطى روشن از چنان جهانى - بهويژه براى اذهانى نامأنوس با آن زبان و ادبيات - به سادگى ميسر نمىباشد؛ زيرا اسلوب بيان و حتى محتواى چنين سخنانى از مقوله حرفهاى معمولى نمىباشد. بنا به سخن نوه او شرفالدين، درك و فهم سخنانى از اين دست، مستلزم استحضار در علوم باطن و [نيز] وقوف بر اصطلاحات ارباب تحقيق مىباشد<ref>همان، 90</ref>. | ||
سبک او در نوشتن غالباً ً متكى بر فواصل موسيقى موزون و متقابل مىباشد و از تكرار كلمات يا جملات و عبارات و گاهى فقرات هماندازه، ايقاعاتى جالب و نغز توليد مىكند و غالباً ً سجعى همانند ريتم موسيقى در اين فواصل به كار میبرد. براى مثال ذيل آيه:''' و بشّر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أنّ لهم جنات تجري من تحتها الأنهار...''' (و كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند مژده ده كه ايشان را باغهايى خواهد بود كه از زير [درختان] آنها جوىها روان است) (بقره، آيه 25) چنين گفته است: | |||
«إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...». | «إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...». | ||
همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنانكه گويى قبل از آنكه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مىنگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مىگردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود بهكار مىبندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مىدهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد | همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنانكه گويى قبل از آنكه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مىنگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مىگردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود بهكار مىبندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مىدهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد<ref>همان، ص91</ref>. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مىدارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبرکاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مىتوانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]]، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان [[امام على(ع)]]، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] نيز استناد كرده و نام آنها را در تفسير خود آورده است<ref>همان، ص89</ref>. | |||
جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافیزیکى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهرههاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهمترين متون عرفانى به شمار مىآيد. | |||
جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى- | |||
روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مىسازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مىگويد: | روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مىسازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مىگويد: | ||
چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمههايى از چشمههاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم | چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمههايى از چشمههاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم<ref>همان، ص90</ref>. | ||
در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: ''' «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» ''' (سوره فصلت، آيه 53) مىباشد. | در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه:''' «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد»''' (سوره فصلت، آيه 53) مىباشد. | ||
بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويلهاى روزبهان هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مىشود. | بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويلهاى روزبهان هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مىشود. | ||
شيخ، به جنبه | شيخ، به جنبه متافیزیکى قرآن اكتفا كرده و در تفسير خود، قرآن را بر يك محور كه قطب اولش فنا از دنيا و آخرت و قطب ديگرش فناى در خداست، تفسير و تأويل كرده است. با چنين نگرشى با آيات الاحكام نيز مواجه مىگردد و از اين قبيل آيات نيز تصويرى عارفانه ارائه كرده و بر تأويل بخشى از يك آيه، چه در آيات الاحكام و غير آن -كه با مبناى فطرى او هماهنگى تام دارد- اكتفا كرده است. | ||
بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويلهاى وى هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مىشود. | بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويلهاى وى هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مىشود. | ||
خط ۹۳: | خط ۷۴: | ||
سخن روزبهان در تأويل آيهاى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مىباشد. | سخن روزبهان در تأويل آيهاى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مىباشد. | ||
شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مىگردد | شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مىگردد<ref>همان، ص93</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۱۱۰: | خط ۹۱: | ||
فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است. | فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است. | ||
اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است | اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است<ref>قنبرى، بخشعلى، ص45</ref>. | ||
منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]نام برده شده است | منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] نام برده شده است<ref>تهرانى، [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ]]، ج24، ص37</ref> | ||
==پانویس== | |||
<references/> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#تهرانى، [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ]]، [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]إلى تصانيف الشيعة، قم، انتشارات اسماعيليان و كتابخانه اسلامىه تهران، بىتا. | |||
#قاسم پور، محسن، 1381، «روزبهان و تفسير عرائس البيان»، مجله آينه پژوهش، ش75، مرداد و شهريور 1381. | |||
#قنبرى، بخشعلى، «عرائس البيان في حقائق القرآن»، مجله ماه دين، ش154، مرداد 1389. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:تفسیر]] | [[رده:تفسیر]] | ||
[[رده:تفاسیر عرفانی، تفاسیر ادبی]] | [[رده:تفاسیر عرفانی، تفاسیر ادبی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۵
عرائس البیان في حقائق القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر (نویسنده) مزیدی، احمد فرید (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 2008 م |
چاپ | 1 |
موضوع | تفاسیر عرفانی - قرن 6ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | BP 100 /ر9ع8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
عرائس البيان في حقائق القرآن اثر صدرالدين روزبهان بن أبى نصر بقلى (م606ق)، تفسيرى است عرفانى بر طريقه اهل تصوّف كه شيخ روزبهان به زبان عربى آن را نوشته است.
البته اين نام در تمام نسخ يكسان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است:
1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان[۱] و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است.
عرائس البيان، قديمىترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويلهاى ايشان مىباشد.
اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مىشود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مىيابد.
در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مىكنيم. روزبهان بقلى در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مىتوان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرةالمعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است[۲]
در يك نگاه كلى تفسير عرائسالبيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتنابناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آنكه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد[۳]
ساختار
اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آنكه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آنها را بدون اينكه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است[۴].
روش او در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مىآورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مىكند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مىپردازد.
آثار عرفانى روزبهان بقلى تداعىكننده جهانى پررمز و راز و خيالانگيز است. تصور و استنباطى روشن از چنان جهانى - بهويژه براى اذهانى نامأنوس با آن زبان و ادبيات - به سادگى ميسر نمىباشد؛ زيرا اسلوب بيان و حتى محتواى چنين سخنانى از مقوله حرفهاى معمولى نمىباشد. بنا به سخن نوه او شرفالدين، درك و فهم سخنانى از اين دست، مستلزم استحضار در علوم باطن و [نيز] وقوف بر اصطلاحات ارباب تحقيق مىباشد[۵].
سبک او در نوشتن غالباً ً متكى بر فواصل موسيقى موزون و متقابل مىباشد و از تكرار كلمات يا جملات و عبارات و گاهى فقرات هماندازه، ايقاعاتى جالب و نغز توليد مىكند و غالباً ً سجعى همانند ريتم موسيقى در اين فواصل به كار میبرد. براى مثال ذيل آيه: و بشّر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أنّ لهم جنات تجري من تحتها الأنهار... (و كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند مژده ده كه ايشان را باغهايى خواهد بود كه از زير [درختان] آنها جوىها روان است) (بقره، آيه 25) چنين گفته است:
«إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...».
همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنانكه گويى قبل از آنكه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مىنگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مىگردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود بهكار مىبندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مىدهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد[۶].
گزارش محتوا
روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مىدارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبرکاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مىتوانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن سلمى، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان امام على(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نيز استناد كرده و نام آنها را در تفسير خود آورده است[۷].
جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافیزیکى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهرههاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهمترين متون عرفانى به شمار مىآيد.
روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مىسازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مىگويد:
چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمههايى از چشمههاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم[۸].
در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» (سوره فصلت، آيه 53) مىباشد.
بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويلهاى روزبهان هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مىشود.
شيخ، به جنبه متافیزیکى قرآن اكتفا كرده و در تفسير خود، قرآن را بر يك محور كه قطب اولش فنا از دنيا و آخرت و قطب ديگرش فناى در خداست، تفسير و تأويل كرده است. با چنين نگرشى با آيات الاحكام نيز مواجه مىگردد و از اين قبيل آيات نيز تصويرى عارفانه ارائه كرده و بر تأويل بخشى از يك آيه، چه در آيات الاحكام و غير آن -كه با مبناى فطرى او هماهنگى تام دارد- اكتفا كرده است.
بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويلهاى وى هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مىشود.
شيخ، ضمن اعتقاد به مبانى تصوف و عرفان، به اصل مهم حضرات خمس نيز باور دارد. از فروع اين اصل مهم حضرتِ جامعه محمديه است. او اعتقاد خود را با تأويلى از آيه اول سوره نساء نشان مىدهد.
سخن روزبهان در تأويل آيهاى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مىباشد.
شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مىگردد[۹].
وضعيت كتاب
اين اثر به تحقيق احمد فريد مزيدى در سه جلد به چاپ رسيده است.
جلد يكم شامل سوره فاتحه تا آخر سوره انفال، جلد دوم از سوره توبه تا آخر سوره مؤمنون، جلد سوم از سوره نور تا آخر سوره ناس مىباشد.
وى در اين تحقيق به امور زير پرداخته است:
- آدرس دهى آيات به شيوه درون متنى.
- استخراج منابع أحاديث در پاورقىها.
- تعليقههاى توضيحى.
فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است.
اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است[۱۰].
منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در الذريعة نام برده شده است[۱۱]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- تهرانى، شيخ آقا بزرگ، الذريعةإلى تصانيف الشيعة، قم، انتشارات اسماعيليان و كتابخانه اسلامىه تهران، بىتا.
- قاسم پور، محسن، 1381، «روزبهان و تفسير عرائس البيان»، مجله آينه پژوهش، ش75، مرداد و شهريور 1381.
- قنبرى، بخشعلى، «عرائس البيان في حقائق القرآن»، مجله ماه دين، ش154، مرداد 1389.